با سلام و عرض خسته نباشی .
لطفاً در ترجمه این دو داستان به من راهنمایی کنید و هر جا که اشتباه معنی کردم لطفاً ترجمه درستش را برام بنویسید. در ضمن هر جا که با علامت
....... مشخص کردم یعنی اینکه نتونستم معنی کنم . ممنوم میشم که راهنماییم کنید.
داستان اول
http://upload7.ir/images/06973122128685034708.jpg
هری مارش یک بازرس رانندگی بود که مجبور بود امتحان بگیره از افرادی که گواهینامه رانندگی میخواستند. یک روز مطابق معمول او از محل کارش خارج شد و یک ماشین را در کنار جاده دید همراه با یک مرد جوان که در ماشین بود .
او کنار سوار ماشین شد و کنار راننده نشستو به او گفت که چراغها و بعد ترمزها و
بعد تمام وسایل معمول دیگر را چک کنه(مثل فرمون و آینه و ... ) و راننده بدون اینکه حرفی بزنه بطور کامل فوراً همه کارها را انجام داد .
بنابراین هری به راننده گفت که ماشینش را روشن کنه و به جلو بره .
وبهش گفت که به سمت بچرخه ، ایست کنه و دنده بَک بره (به عقب برگرده ) و به سمت دیگه ی جاده بره و دوباره تا دفتر رانندگی کنه , تو راه
راننده مودبانه به هری گفت ، ممکنه لطفاً به من بگید چرا همه این کارها را داریم انجام میدیم؟ من در حال عبور در مرکز این شهر بودم و فقط برای اینکه نقشه ام را نگاه کنم ترمز کردم (ایستادم).
داستان دوم
http://upload7.ir/images/74471327752152151273.jpg
جرج یک گزارش گر / خبرنگار روزنامه بود که برای یک روزنامه محلی کوچک در ناحیه شهر کار میکرد .
چیز زیادی تا به حال در آنجا اتفاق نیفتاد.
جرج، او گفت ، جیمز برایت امشب در تالار شهر سخنرانی میکند. میخوام بری و در مورد آن برامون گزارش تهیه کنی . جیمز برایت؟ جرج گفت ،
اون یک پیر احمق مزخرف است ،
اون (جیمز برایت) هیچوقت ، هیچ گزارش با ارزشی را نگفت.
جیمز برایت بهتریو و مشهورترین سیاستمدار محلیه ماست، رئیس گفت. ما باید یک گزارش در مورد آن سخنرانی چاپ کنیم . بنابراین جرج به ملاقات برایت رفت و برایت برای 2 ساعت بدون توقف صحبت کرد. پس جرج در نهایت به محل کار برگشت و رئیس منتظر اون بود. بسیار خوب جرج ، او گفت. مرد پیر (برایت) چی گفت؟ کاملاً هیچی.جرج گفت . رئیس شگفت زده نشده بود. بسیار خوب جرج،او گفت.
بهتره از دوتا ستون و نصفی بیشتر ننویسی .
در ضمن جمله ای که با
رنگ قرمز مشخص کردم اگر ترجمه اش مشکل داره لطفاً تصحیح کنید . ممنونم.
در
داستان اول Got معنیش چی میشه؟