ابر! نری سایه بشی، حال و هواش بارونی شه
بغض! نبندی گلوشو، غم تو صداش زندونی شه
بارون! نیای خراب کنی سقف دل شکسته شو
گنا داره محبوب من، ببین چشای خسته شو؟
باد! نزن به صورتش تموم رویای منه
دست نوازش بکشم وقتی که لبخند می زنه
باهار! نشو، تحملت بدون اون سخته دیگه
شکوفه ریز خوشگلت بمونه یه وخت ِ دیگه
***
چین! نشینی به پیشونی ش، اون به تو عادت نداره
بخت بد و خوبش منم، ازم شکایت نداره
زخم! دهن وا نکنی، به این و اون مشکلشو…
مرد که وا نمی کنه هرجایی سفره دلشو
درد! یه هو هوار نشی رو شونه هاش، کم بیاره
بعیده هرچن -می دونم- به ابروهاش خم بیاره
اشک! نریز رو گونه هاش، غرورم اندازه داره
گریه*ی مرد عاشقو هیش کی به روش نمی آره
***
ابر میاد، بارون میشه، باد میاد، بهار میشه
هر دلی واسه دلبرش می تپه، بی قرار می شه
کاش جای هفت سین سرتو می شد به سینه م بذاری
بهت بگم: دوسِت دارم، بهم بگی: دوسَم داری
مژگان عباسلو