گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم میخواد
یکی بهم زنگ بزنه
بگه
سلام خوبی
حاضری با من بمونی
اونوقت بپرسم
شما
بخنده و بگه
سایه ات هستم
امروز هم
به خودم زنگ زدم
و برای پیغام گیر گوشیم پیام گذاشتم
حاضری همیشه کنارم بمونی
اونوقت
تنها با لبخند گفتم
اری حاضرم
تا ته دنیا
کنار خودم باشم
اینگونه
اشک هم بریزم
کسی را دارم مرا بغل کند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در اوج میخندم
در بالا و پایین
میخندم
اخر
تنها
همه میگویند درد بی درمان خنده هست
ولی میشود
کسی بگوید
وقتی کم میاورم چه کنم
خیلی دلم میخواتس
کسی را داشتم
تا سر بر شانه اش بگذارم
و اهسته بگویم
وقتی کنارم هستی
حواست باشد
دلم حساس هست
به کسی دل نمیبازد
ولی هر کسی نزدیک شد
دلباخته ام شد
همین مرا میترساند
اخر دلباختگیشان
تنها باعث دردم میشود
وقتی نمیتوانم کنارشان باشم
که چه دلباخته میشوند
اخر هم نفهمیدم
چرا هر کس به من میرسد
عوض اینکه بخواهد کنارم باشد
عاشقم میشود
و خیلی ساده رهایم میکند
وقتی میبیند
به او کمی اخم کرده ام
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایم پر از مهر و عاطفه شده
برای خودم
به خودم میگویم
دوستت دارم
با خودم
جر و بحث میکنم
با خودم دردو دل
این هست
راز شبهای
بی تکرار روزگارم
که هر شب تکرار میشود
و تنها
به این
بی حوصلگیهایم
میخندم
کاش
کمی
مسیر زندگیم تغییر میکرد
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیر آمدی !


تمام شده ام دیگر

بس که بلعیده ام انبوه نبودنت را . . .


اما می بخشمت . . .


با آنکه هزار شب بی خوابی طلب دارم از تو . . .
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواستن توانستن نیست....
هرچقدر فراموش کردنت را خواستم..نتوانستم...
!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یه عمری رو لبهام پر از خنده بود
تا کی باید این نقشو تمرین کنم

یا هر سالِ تحویل بگم پیشمی

تا کی باید این فکرو تلقین کنم

دارم درد و دل می کنم گوش کن
چقدر حرف دارم که خالی بشم

چه حرفایی رو توو خودم ریختم

ببین از نبوده تو چی می کشم

میگن سایه ی من شبیه ِ توئه
آره تکیه گاهم همین سایه بود

ولی از همون بچگی دردِ من

نگاهای سنگینِ همسایه بود

تهِ هر زمستون یه هفته به عید
یه چیزی توو این سینه چنگ میزنه

شاید ترکشایی که سهم تو شد

یکیشون هنوز کنجِ ذهنِ منه

توو این سالهایی که بی تو گذشت
همش با خودم از تو حرف میزنم

من از آخرین لمسِ آغوشِ تو

هنوز بوی باروت میده تنم

شاید یادمون نیست اون موقها
توی خونه موندن که کاری نبود

یا رقصت میونِ یه میدونِ مین

واسه عکسای یادگاری نبود

یه مشت گل میارم سر خاک تو
که تو حس کنی دنیا توو مشتمه

دوباره به خوابم بیا حس کنم

وجودت هنوز مثلِ کوه پشتمه

مثه بچه ها هی زمین خوردم و
رو پاهای خستم بلند میشدم

کی مردونگی رو بهم یاد داد

که از بچگی مرد بار اومدم

من از بچگی مرد بار اومدم

تهِ هر زمستون یه هفته به عید
یه چیزی توو این سینه چنگ میزنه

شاید ترکشایی که سهم تو شد

یکیشون هنوز کنجِ ذهنِ منه

توو این سالهایی که بی تو گذشت
همش با خودم از تو حرف میزنم

من از آخرین لمسِ آغوشِ تو

هنوز بوی باروت میده تنم
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

حرفامو میشنوی، از لابلای شعر، این جوری بهترهاما بدون هنوز، شبهام بدون اشک، محال بگذره ، محال بگذرهبودی کنار من، اما چه سوتو کور، من بودم و خودم با این همه ولی، از گوشه گیریات، خسته نمیشدمتو با خودم که هیچ ، با سایه ی منم، حرفی نمیزدیبا این همه ولی، به شب نشینیه، دلم خوش اومدیبا این همه ولی، به شب نشینیه، دلم خوش اومدیخوش اومدیاز چی برات بگم، وقتی نگفته هام، با من عجین شدهحس میکنم دلم، غمگین ترین دله، روی زمین شدهروزها که میگذرن، اما محاله که، حسم عوض بشهآخه هر شب یه ذره شعرروح خرابمو، سمت تو میکشهآخه هر شب یه ذره شعرروح خرابمو، سمت تو میکشهسمت تو میکشهامشب قراره که، با خاطرات تو بازم بشینمو، باز درد و دل کنمبا کاغذای شعر، صبح و ببینمو غرق خودم بشم، با قطره های اشکرو کاغذای خیساین بیت آخر، اما همیشه شعر پایان قصه نیستپایان قصه نیستپایان قصه نیستپایان قصه نیستپایان قصه نیست
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا خیلی امشبم دلم ازت گرفته هیچ وقت دوست نداشتم جلوی کسی ازت گله کنم ولی امشب میخوام بگم خیلی خیلی دلم ازت گرفت نمیدونم شاید پشت این اتفاق یک حکمتی باشه مثل همیشه ولی .......
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
غماتو بذار از کنارم برو سراسر غروبو غمو غربتم
تلاش تو بی فایدست قبل تو زمونه به زانو در آوردتم
تو محتاج یه لحظه آرامشی دیگه خسته گی هاتو حاشا نکن
میخوام عمر این لحظه هات کم نشه برو این غربوبو تماش نکن
نمیذارم از بودنم خسته شی بیا این تو این جاده پاشو برو
اگر ریشه هام پیرو کهنس ولی نمیذارم از هم بپاشه تو رو
نذار این زمونه شکستت بده نمیخوام که تسلیم تقدیر شی
منو مرگه من سرنوشت منه نمیخوام که پای دلم پیر شی
یه جور از کنارم برو تا بگن بگن یارت از سنگئه و دل نداشت
تشکر نکن بابت رفتنت برو این فداکاری قابل نداشت
نمیذارم از بودنم خسته شی بیا این تو این جاده پاشو برو
اگر ریشه هام پیرو کهنس ولی نمیذارم از هم بپاشه تو رو
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]هيچ شباهتی به يوسف ندارم...[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono] نه رسولم,نه زيبايم,نه براي كسي عزيزم,نه چشم به راهي دارم...[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]فقط...[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]در " چاه " افتاده ام!!![/FONT]
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﮐﻤﯽ ﺯﻭﺩ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ...

ﺩﻋﺎیت ﮔﺮﻓﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ !

ﭘیر ﺷﺪﻡ ...!

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
با همیم اما این رسیدن نیست ***** اون که دنیامه عاشق من نیست
با همیم اما پیش هم سردیم ***** این یه تسکینه این که هم دردیم
این حقم نیست این همه تنهایی وقتی تو اینجایی وقتی میبینی برید
این حقم نیست حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم
تو یه شب میری قلب تو دریاست ***** بر نمیگردی چون دلت اون جاست
خیلی اشوبی خیلی درگیری ***** خیلی معلومه که داری میری
این حقم نیست این همه تنهایی وقتی تو اینجایی وقتی میبینی بریدم
این حقم نیست حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گــاهے خــیـــال مــے ‌کــنــم

خــدا روےِ لــحــظـﮧ‌هـــایــش قـــیــمـت گــذاشــتـــﮧ اســت ...

خــیــلــے از شــب‌هــا ارزانــےِ خـــودش !

امـــآ...

یــک شـب‌هـایــے هـســت

کــﮧ بــراے مــטּ

زیــادے گــراטּ تــمــام مـے ‌شـود (!)...
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]شـاید بخندی و بـگویی "بـیخیال، دیوانـه است!"
[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]امـا مـن ..
[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]هـوای آن نـامردی که جـای مـن را گـرفـته را هـم دارم ..
[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]مـبادا از غـصه اش دلـت بـگیرد ![/FONT]
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]مــن زانـو هـایم را بـه آغـوش کـشیده بـودم ..
[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]وقـتی تو بـرای آغـوش ِ او زانــو زده بــودی ..
[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]عـشق لـعنتی من!!![/FONT]
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
سالهاست کنار همیم ...

یادت هست ؟

گاهی زندگی را از چهارچوب نگاه تو می دیدم ،

چه زیبا بود دنیای پیش چشمانت ...

روزگارانی داشتیم ،

زیبا ، شیرین و گاهی هم تلخ !

حسرت هیچ کدام را نمی خورم ،

جز آن شب بارانی

که حسابش از کل زندگیمان جداست ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
حرفامو میشنوی، از لابلای شعر، این جوری بهترهاما بدون هنوز، شبهام بدون اشک، محال بگذره ، محال بگذرهبودی کنار من، اما چه سوتو کور، من بودم و خودم با این همه ولی، از گوشه گیریات، خسته نمیشدمتو با خودم که هیچ ، با سایه ی منم، حرفی نمیزدیبا این همه ولی، به شب نشینیه، دلم خوش اومدیبا این همه ولی، به شب نشینیه، دلم خوش اومدیخوش اومدیاز چی برات بگم، وقتی نگفته هام، با من عجین شدهحس میکنم دلم، غمگین ترین دله، روی زمین شدهروزها که میگذرن، اما محاله که، حسم عوض بشهآخه هر شب یه ذره شعرروح خرابمو، سمت تو میکشهآخه هر شب یه ذره شعرروح خرابمو، سمت تو میکشهسمت تو میکشهامشب قراره که، با خاطرات تو بازم بشینمو، باز درد و دل کنمبا کاغذای شعر، صبح و ببینمو غرق خودم بشم، با قطره های اشکرو کاغذای خیساین بیت آخر، اما همیشه شعر پایان قصه نیستپایان قصه نیستپایان قصه نیستپایان قصه نیستپایان قصه نیست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو فقط میخوای بری
بری هر جایی شده
رد پاهات توی برف چه تماشایی شده
قدمای اولت یکم آهسته تره
تو دلم گفتم خدا یعنی میشه که نره
اینا تقصیر تو نیست
من یکم کهنه شدم
منه پیرو نخ نما منه بیزار از خودم
وسطای راهیو توی این هوای سرد
تو دلم گفتم چرا به عقب نگاه نکرد
نرو نرو که دلم همش میگره از من سراغ تو رو
بعد اون ندیدمت چقدر داد زدم
نه بگوشت نرسید هر چی فریاد زدم
مات و مبهوتم هنوز چه سر انجام بدی
تو یه دفتر سیاهو واسه من ورق زدی
نرو نرو که دلم همش میگره از من سراغ تو رو
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

نه امشب که هر شب که حالم خرابه
یه جزیره م که دورم یه دریا سرابه

من عادت نکردم به شب های سردم
به این که نباشی نه عادت نکردم

قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم
دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم

ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه
که فکرت نباشم نه دیروز و نه فردا همیشه…

چقد قصه گفتم که دریا بخوابه
چقد گریه کردم نفهمم سرابه

نفهمم کجام و نفهمم کجایی
چقد با تو بودم تو عین جدایی

قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم
دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم

ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه
که فکرت نباشم نه دیروز و نه امروز و نه فردا همیشه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
لبخند زدی
گفتی دوستت دارم
ولی هر بار که
باورت کردم
رهایم کردی
و من
چه سادلوحانه
هر بار
باورت میکنم
و تو چه منصفانه بازی میدهی دلم را
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو که میدونی همه ی عمرو اونجا گذاشتمو رفتم
تو که میدونی بجز آغوش تو جایی نداشتمو رفتم
اگه رفتمو تو سراغمو نمیگیری هنوزم که هنوزه
اگه به جز خودم کسی نیست که دلش برای من بسوزه
نه نمیدونی آخه همه ی غمامو به تو نگفتم
نه نمیدونی آخه نخواستم از چشم تو بیافتم
نه نمیگفتم آخه تحمل غمه منو نداری
نه نمیگفتم آخه میترسیدم بری تنهام بذاری
بگو فهمیدی وقتی میرفتم نگرون خودم نبودم
غمه آیندت بدجور نشسته بود توی همه ی وجودم
اگه تصویری که ازم توی ذهنت بودو و خرابش کرد
به خاطر خودت دیگه ازم نخوا که پیشت برگردم
نه نمیدونی آخه همه ی غمامو به تو نگفتم
نه نمیدونی آخه نخواستم از چشم تو بیافتم
نه نمیگفتم آخه تحمل غمه منو نداری
نه نمیگفتم آخه میترسیدم بری تنهام بذار
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هوس کردم بازم امشب، زیر بارون و تو خیابون
به یادت اشک بریزم، طبق معمول همیشه
آخه وقتی بارون میاد،رو صورت یه عاشق مثل من
حتی فرق اشک و بارون، دیگه معلوم نمیشه
امشب چشای من، مثل ابرای بهاره
نخند به حال من، که حالم گریه داره
چرا گریم نمیتونه، رو تو تاثیر بزاره
آره بخند، بخند که حالم خنده داره
این عشق یک طرفه من رو، کشونده تو خیابون
نمیخوام توی این خلوت، کسی دور و برم باشه
نه پلکام روی هم میرن، نه دست میکشم از گریه
نه میخوام بند بیاد بارون، نه چتری رو تنم باشه
امشب چشای من، مثل ابرای بهاره
نخند به حال من، که حالم گریه داره
چرا گریم نمیتونه، رو تو تاثیر بزاره
آره بخند، بخند که حالم خنده داره
نه پلکام روی هم میرن، نه دست میکشم از گریه
نه میخوام بند بیاد بارون، نه چتری رو تنم باشه
امشب چشای من، مثل ابرای بهاره
نخند به حال من، که حالم گریه داره
چرا گریم نمیتونه، رو تو تاثیر بزاره
آره بخند، بخند که حالم خنده داره
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
چــون تیــر و کمــان،اگــر چــه نــزدیــک،
ولی؛
پیــوستــن مــا،
نهــایتــش،
فــاصــله بــود . . .

مصطفی حسن زاده

پ ن : امیدوارم حالا که فرد دیگه ای رو دوست داری از بودن در کنارش آرامش داشته باشی
هیچ وقت برنگرد به پشت سر نگاه نکن.....فک نکنم دلت بخواد ببینی من با تیرکمون تو بال و پرم رو از دست دادم



 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا