همیشه به درد دل این آن گوش می دهم
ولی هیچ كس به دردهای دل من توجهی ندارد
همیشه سنگ صبور دیگران بودم
اما هیچ كس سنگ صبور من نشد
همشیه دیگران را می خندانم
ولی هیچ كس از گریه های پنهانی من خبر ندارد
هرگز نخواستم بگذارم كسی گریه كند
ولی هیچ كس حتی از من نپرسید چرا گریه می كنم
همیشه دیگران را به زندگی امیدوار كرده ام
همیشه گل امید را به این و آن هدیه كرده ام
اما كسی نفهمید كه من خود به زندگی امیدی ندارم
هرگز نگذاشتم كه دوستانم در كنار من احساس تنهایی كنند
اما هیچ كس ندانست كه من چقدر تنهایم
خدا را همیشه در ذهن این و آن زنده می كردم
ولی دست خدا از زندگی خودم همیشه دور بود
كسی از من نپرسید كه چرا در اوج جوانی
موهای سرم سفید شده
یا چرا پیچ و خم زندگی در این سن كم
در پیشانی من نمایان شده
برای صدای دل عزیزانم احترام خاصی قایل بودم
اما كسی صدای بلند شكستن دل مرا نشنید
هرگز نخواستم از غصه هایم برایشان بگویم
اما همیشه گوش شنوای غمهای دیگران بودم
دل پر درد من دیگر به این چیزها عادت كرده
به فریادهای خاموش
به آرام آرام شكستن
به گریه های شب هنگام
در زیر نور ماه
به تنها رفتن در راه
می گویند خرافات است اینكه هر كس طالعی دارد
ولی چه خرافات قشنگی است
من خرافات را دوست دارم چون زندگی ام با آن گره خورده
طالع من همین است
كه تنها بیایم و تنها بمانم و تنها بمیرم
من این طالع را دوست دارم
چون منحصرد به فرد است
این طالع در انحصار من است
از آن من است
اگر سرنوشت هر انسانی در دستان خودش است
این من هستم كه اسیر دستان سرنوشت شوم خودم هستم
من این سرنوشت را دوست دارم
كاش دیگران بدانند كه من
این گونه هستم
این گونه می مانم
و این گونه می میرم....