رد پای احساس ...

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سبک بشو
همچون باد
همچون پر
اما
خودت را
سبک نکن
برای ادمهایی
که هرگز
ماندنی نیستند
 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایمـــان دارم . . .

کــه قشنـگـتــرین عشــق

نگــاه مهــربـــان خــداونـــد بـه بنـدگـانـش اســت . . .

زنـــدگــی را بـــه او بســــپار . . .

و مطـمئـــن بـــاش که تــا وقتـــی کــه پشتــت بــه خـــدا گــرم اســت

تمـــام هــراس هـــای دنیـــا خـنـــده دار اســت ...
 

honey2009

کاربر بیش فعال
از تو عبور میکنم فقط نگاه میکنی
من اشتباه میکنم تو هم گناه میکنی
ازم عبور میکنی ببین سقوط میکنم
به من نگاه کن بزن فقط "سکوت "میکنم...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دلايل بودنم را هر روز مــــــــرور ميکنم!

هر روز از تعدادشان کــــــــم ميشود!

آخرين باري که شمردمشان تنها يک دليل برايم مانده بود!

آنهــــــــــم ديدن تو بود...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شبها چه تلخ می گذرد ، روزها چه بد
بعد از تو لحظه ها چقَدَرسخت می رود
گریه همان و بی تو نشستن همان عزیز
غم بی حساب تر شده و درد بی عدد
این خواجه راست گفته و من هر چه می کنم

"بد عهدی زمانه زمانم نمی دهد"
سر روی دست، دست به زا نو گذشته است
عمرم به دستِ«می شود این یا نمی شود؟»
بس کن تو روز گار غریب و برای من
از باغ آه غنچه نچین هی سبد سبد!!
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
سالها بعد، یاد تو از خاطرم خواهد گذشت و نخواهم دانست کجایی اما،
آرزوی من برای خوشبختی تو،
تو را درخواهد یافت و در بر خواهد گرفت
و احساس خواهی کرد اندکی شادتر و اندکی خوشبخت تری
و نخواهی دانست که چرا…
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم میگیرد… دلم برای دلم میگیرد
برای غربت غریبانه اش،پذیرش بی چون و چرایش و سهم نه چندان عادلانه اش میگیرد
و دلم برای غمهای دلم می گیرد…
میخواهم دل داریش دهم آرام نمیگیرد،میخواهم ندیده اش بگیرم تحمل نمی آورد،
گاه توبیخش میکنم از تمام گردشهای احساس محکومش میکنم و در قفس احساس محکوم به ماندن ،
اما باز دلم برای دلم میگیرد...
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزار میدهی ؛
به عمد ...یا غیرعمد خدا میداند...
اما من آنقدر خسته ام ,
آنقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم ...
حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است ...
اشک میریزم...
سکوت میکنم و تو ...
همچنان ادامه میدهی...
نفرینت هم نمی کنم ...
خیالت راحــتـــــ . . .شکســـــته ها نفرین هم بکــنند ،
گیرا نیســـت …!
نـــفرین ،
ته ِ دل می خـواهد
دلِ شکســـته هـم که دیگر
ســــر و ته ندارد....
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای دهقان ِ فداكار ؛

تو در روزگاری بزرگ شدی ،

كه مردی برهنه شد ! تا زنان و كودكان زنده بمانند...

امّا من

در روزگاری نفس میكشم ،

كه زنی برهنه میشود ! تا كودكش از گرسنگی نمیرد !!!
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
خالی ام از حرف
پُرم از دلتنگی
تشویش هجرت باران
خسته ام از اندیشه ..دلگیرم از سوالات بی انتها
آلوده ام به روزمرگی
دورم از عشق
بی میلم به گفتن یا نگفتن
حنجره را رغبتی به فریاد نیست
تلخم ..مبهوتم ..دل چرکینم ..خشمناکم
از خود فرسنگها فاصله دارم ..فاصله ای که کم نمی شود
در عذابم ..در تب و تابم ..در التهابم
خسته ام ...خسته ام از تکرار ..از تکرار لبخند بی ریشه !
میان این درد تا درد بعدی ..
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل من پر از سکوت است
سکوتی که اگر نمایان شود
عالمی را به آتش می کشد
در پس پوسته ی حرفهای من
سکوتی پر معنا نهفته است
صدها جلد کتاب یک دقیقه آن است
رهایم مکن

تمام تنهایی دنیا امروز با من است!!!
سکوت ، سکوت و سکوت ...
در ذهنم هیچ خاطره ای گذر نمی کند...
گویی آنها هم مرا در تنهاییم ، تنهایم گذاشته اند...
کیست که درد تنهایی مرا تجربه کرده...
کیست که مرا در این حال بفهمد...
 

S R Engineer

عضو جدید
نمیگویمت پنجه آفتابی
نمیگویمت گل همیشه بهاری
نمیگویمت با تو تنها زنده ام
یا نباشی بی تو میمیرم
دست از این اغراقها برداشته ام !
فقط یک کلام ،ساده میگویم…
” تا همیشه دوستــــــــت دارم “
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در پشت پنجره
به عابری
نگاه میکردم
دسته گلی
پلاسیده را
از کودک گل فروش خریده بود
لبخند بر لب داشت
وقت
با نگاهم دنبالش کردم
دیدم
در پیش یک کوچه
دسته گل را به
دختری داد که معلوم بود
هم را دوست دارند
نمیدانم
شاید
روزی من نیز
همچین دسته گلی
از کسی بگیرم که
دوستم دارد
اما
نمیدانم
کی ان روز میرسد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2234

Similar threads

بالا