رد پای احساس ...

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

قاصذکی را صدا کردم
اما هیچ قاصدکی نیست
تا صدای مرا
برساند
تنها
صدای خفه در گلویم
را میبرم پایینتر
تا مزاحم
خواب کسی نشوم
تا کسی را
بیدار نکنم
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست
به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم
مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد
مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم
بگو معنی تمرین چیست ؟
بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟

بریدن از خودم را ؟
مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...
از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم
همه می دانند که دوری از تو روحم را می آزارد
تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند
نگاهتت را از چشمم برندار مرا از من نگیر ...
هوای سرد اینجا رو دوست ندارم
مرا عاشقانه در آغوش بگیر که سخت تنهام
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif][/FONT]​
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حافظه ، خاطرات ، جدایی ، وهم​
اینها همه جزئی از وجود تو هستند و تو هم جزئی از اینها در وجود من که نه قابل رویت هستند و نه قابل حذف .​
خاطرات بی تو سپری میشه اما فراموش نمیشه مثل سال نو​
حافظه مملوء از تو و قابل حذف شدن نیست مثل یک دیسک پر که فقط باید از بین بره تا چیزی داخلش نمونه​
در تنگنای همه این ها ، در گوشه کنار کلمات ، در عمق احساس داشتن تو​
در زیبایی نهفته شده از با تو بودن ، در نهایت شادی ، در امید لحظه دیدار​
چه شد که من ز تو و تو از من دور شدی ؟
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی
ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری​
که با خدا حافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه

 

GMFAR

عضو جدید
شهامت می خواهد دوست داشتنِ کسی که
.
.
.
.
.
.
.
بداني...
.
.
.
.
شاید هیچ وقت
.
هیچ زمان
.
سهم تو نخواهد شد ... !


هيچ میدانی
برای گذر از
"دوســـتت دارم" به "دوســـتت داشــتم"
چه زجری باید بکشم ؟!!!
 
آخرین ویرایش:

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مهم نيست فردا چي ميشه
مهم اينه که امروز دوستت دارم

مهم نيست فردا کجا ميري
مهم اينه که هرجاباشي دوستت دارم

مهم نيست تا ابد باهم باشيم
مهم اينه که تاابددوستت دارم

مهم نيست قسمت چيه
مهم اينه که قسمت شد دوستت داشته باشم...
 

GMFAR

عضو جدید
هبوط

چه فرق می کند
سیب باشد یا گندم
وقتی بهانه ای ست
که ترا از بهشت برانند!

چه ساده ای آدم
که گناه آگاهی نسل ها را به دوش می کشی
و هنوز نمی دانی
آنچه در بهشت به تو خوراندند
چه بود!

خدا و شیطان
دو روی یک سکه اند
که جنگ زرگری شان
فقط آرامش ترا به هم زده است!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
احساس پاکت را
بهکسی هدیه کن
تا ان را محترم
بداند
نه انان که
حتی
لبخند پر مهرت را
وظیفه ات می دانند
اما بدان
احساست را ارزان نفروش
به هر کسی
که روزی
ان را حتی نمیتوانی مفت بفروشی
به کسی تقدیم کن
که همیشه
تو اولین و اخرین مالک قلبش هستی
نه کسی که تو یکی از هزاران
ادمکهای قلبش هستی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چقدر زیباست
وقتی خورشید و ماه
هستند
تو هستی
انگاه دیگر
غم نیست
اما کسی
نمیفهمد
چقدر سخت هست
ماه و خورشید
خورشید و ماه
هستند
اما تو نیستی
و این تو
غوغا میکند
در قلبم
 

Eshgh Khoodayi

عضو جدید
کاربر ممتاز

به خدا گفتم:

خداوندا سوالی دارم؟

گفت بپرس!

گفتم:

چرا وقتی خوشحالم همه با من میخندند

ولی وقتی غمگینم کسی با من نمیگرید؟

خداوند فرمود:

خنده را برای جمع آوری دوست و غم را برای

انتخاب بهترین دوست آفریدم.........
 

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای همه آرامشم از تو ، پریشانت نبینم
چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم

ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی

همچو ابر سوگوار اینگونه گریانت نبینم

ای پر از شوق رهایی رفته تا اوج ستاره

در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم

مرغک عاشق کجا شد گور آواز قشنگت

در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبینم

تکیه کن
بر شانه ام ای شاخه ی نیلوفری رنگ
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم

قصه ی دلتنگیت را خوب من بگذار و بگذر

گریه ی دریاچه ها را تا به دامانت نبینم

کاشکی قسمت کنی
غم های خود را با دل من
آ که سیل
اشک را زین بیش مهمانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه ی
نیلوفری رنگ
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
..
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیریست دلم گرفته باران
اشکم که ز غم سرشته باران


اسیر دست " اویم" چندیست
بر لوح دلم نوشته باران


باران دل من چو راز دارد
از او طلب نیاز دارد


باران به دلم غمی نشسته
من بال و پرم ولی شکسته


باران مه من چه حال دارد؟
این دل ز تو هم سوال دارد


باران برِ من ببار باران
از او خبری بیار باران


آه ای دل ناصبور ، صبری
آرام بمان ، قرار قدری

 
آخرین ویرایش:

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] ده قدم که برداری

[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]از زمان خارج می شوی

[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ده قدم که برداری[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]از امپراطوری ماه و خورشید بیرون می شوی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ده قدم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تنها ده قدم که برداری[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]نه همهمه صدایی و نه تعجبی

[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ده قدم که برداری[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دیگر گذشته ای نمی ماند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ده قدم که برداری...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]یا صد قدم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]یا هزار قدم...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]فرقی نمی کند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هنوز در قلب منی

[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و هر کجا که بروی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هرگز از قلب من بیرون نخواهی رفت...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
معلم ورقه ها را داد...

صفر گرفته بودم!

همه مرا مسخره کردند

اما باور کن درست نوشته بودم!

گفته بود جالی را با کلمه مناسب پر کنید

و من همه را نوشتم " تــــــــــــــــــــــو "

مگر نه اینکه این جای خالی ها را تو پر میکنی...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بهار میاید
و من هنوز
نمیدانم کی قرار هست
رخت سیاهم را بدراورم
اما میدانم
بهتر هست
این رخت سیاه را دراورم
اخر کسی که برایش مهم نیست
پس به خودم فکر میکنم
رخت سیاه را سپید میکنم
و فرا میگیرم زندگی کردن را
ان هم به زیبایی
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]خاطره ها را رشوه میدهم به روز هایم تا از بی تو[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بودن ،صدایشان در نیاید[/FONT][FONT=&quot]…

[/FONT]
[FONT=&quot]از[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]آنسوی تنهایی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از آنسوی بغض[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از آنسوی باران[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کسی صدایم میکند؛[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تو[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بگو[/FONT][FONT=&quot]
…[/FONT]
[FONT=&quot]بروم یا بمانم؟[/FONT][FONT=&quot]! [/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا