مشاعرۀ سنّتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخست
هشیار و مست را همه مدهوش می کنی
می جوش می زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می کنی
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد
هفتصد سال است می بارد فراوانی بس است

تو را من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ تلاجن * سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ تلاجن * سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم //هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امضا دو چشم خیس و دلی در هوایتان// دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان

نه مرادم، نه مریدم، نه پیامم، نه کلامم، نه سلامم، نه علیکم، نه سپیدم، نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
نامم ز کارخانه عشاق کم باد.................گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یاد کنید
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا