فراق یار

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

واژه هايم رنگ باران دارد وقتي از تو مينوسم
قلبم خيس دلتنگي است وچشمانم طوفاني
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حداقل اگر خیانت کردی و رفتی
آنقدر انسان باش که بگی خیانت کردم
نگو تو بد بودی !!!
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میگویند ساده ام...

میگویند تو مرا با یک جمله یا یک لبخند به بازی میگیری...

میگویند ترفند هایت شیطنت هایت و دروغ هایت را نمی فهمم...

میگویند ساده ام...

اما تو این را باور نکن من فقط " دوستت دارم " همین...

و آنها این را نمیفهمند...
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نمی بخشمت ....
بخاطر تمام خنده هایی كه از صورتم گرفتی ....
بخاطر تمام غمهایی كه بر صورتم نشاندی ....
نمی بخشمت ....
بخاطر دلی كه برایم شكستی ....
بخاطر احساسی كه برایم پرپر كردی .....
نمی بخشمت ....
بخاطر زخمی كه بر وجودم نشاندی .....
بخاطر نمكی كه بر زخمم گذاردی ....
نمی بخشمت چون در مورد عشقم تردید کردی...
نمی بخشمت چون بدون اینکه بدونی چی به سر من میاد گذاشتی رفتی....
نمی بخشمت چون بهت گفتم چرا زنگ نمیزنم ولی تو انگار اون موقع گوش نداشتی....
نمی بخشمت چون حتی خبر منو از دوستام نگرفتی ولی من همیشه خبر تورو از اونا میگرفت....
نمی بخشمت...
به خدا نمی بخشمت...
ولی به خاطر عشقی که بر قلبم حک کردی
بخشیدم تو را.............
 

product man

عضو جدید
با سلام خدمت همه دوستان عزیز و میهن پرست ، با وجود کلی کار و گرفتاری و مشغله شرکت اومدم و خودم و رسوندم به باشگاه تا این روز را که مصادف هست با سالروز به دنیا آمدن شخصیتی بزرگ و آرمانی که تمام عمر خویش را صرف ایران و ایرانی کرد و زبان شیرین و دلکش پارسی را در دل وجان ما ایرانیان زنده نگاه داشته است را اعلام ، ما در قبال چنین شخصیتی به تاریخ مدیونیم و این دین بزرگ بر گردن تمام پارسی زبانان تا ابد باقی خواهد ماند...............


زنده باد هر ایرانی پارسی زبانی که به ایرانی بودنش افتخار می کند و مهمتر از آن ایرانیانی که نام و یاد اسطوره های پیشین خویش را زنده نگاه داشته و برای آرمانهایشان جان بر کف خواهند بود.........
جای افسوس دارد که در تقویم ما ایرانیان چنین روزی را با رنگ سفید بر کاغذ سفید نوشته اند ....... افسوس

دوستان عزیز هر کس شعر یا نوشته ای از فردوسی پاکزاد را به یاد دارد می تواند در این تاپیک به ثبت رساند وخود را در بزرگداشت تنها شاعر آزادیخواه و سرکش تاریخ ما ایرانیان سهیم گرداند ............

هر کجا می رومیم می گویند ؛ سیاسی نگویید ، سیاسی ننویسید ، سیاسی فکر نکنید و سیاسی ......................
آخ ای سیاست ................. همه چیز ما رو گرفتی ................
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حکیم ابوالقاسم فردوسی
ازان پس که بسیار بردیم رنج
به رنج اندرون گرد کردیم گنج
شما را همان رنج پیشست و ناز
زمانی نشیب و زمانی فراز
چنین است کردار گردان سپهر
گهی درد پیش آرَدَت ، گاه مهر
گهی بخت گردد چو اسپی شموس
به نُعم اندرون زُفتی آردت و بؤس ( نعم: نرمی بؤس : درشتی)
بدان ای پسر کاین سرای فریب
ندارد ترا شادمان بی‌نهیب
نگهدار تن باش و آن خرد
چو خواهی که روزت به بد نگذرد
بدان کوش تا دور باشی ز خشم
به مردی به خواب از گنهکار چشم
چو خشم آوری هم پشیمان شوی
به پوزش نگهبان درمان شوی
به فردا ممان کار امروز را
بر تخت منشان بدآموز را
مجوی از دل عامیان راستی
که از جست‌وجو آیدت کاستی
وزیشان ترا گر بد آید خبر
تو مشنو ز بدگوی و انده مخور
نه خسروپرست و نه یزدان‌پرست
اگر پای گیری سر آید به دست
بترس از بد مردم بدنهان
که بر بدنهان تنگ گردد جهان
سخن هیچ مگشای با رازدار
که او را بود نیز انباز و یار
سخن بشنو و بهترین یادگیر
نگر تا کدام آیدت دلپذیر
سخن پیش فرهنگیان سخته گوی
گه می نوازنده و تازه‌روی
مکن خوار خواهنده درویش را
بر تخت منشان بداندیش را
هرانکس که پوزش کند بر گناه
تو بپذیر و کین گذشته مخواه
همه داده ده باش و پروردگار
خنک مرد بخشنده و بردبار
چو دشمن بترسد شود چاپلوس
تو لشکر بیارای و بربند کوس
به جنگ آنگهی شو که دشمن ز جنگ
بپرهیزد و سست گردد به ننگ
وگر آشتی جوید و راستی
نبینی به دلش اندرون کاستی
ازو باژ بستان و کینه مجوی
چنین دار نزدیک او آب‌روی
چو بخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد نامی شوی
تو پند پدر همچنین یاددار
به نیکی گرای و بدی باد دار
همی خواهم از کردگار جهان
شناسندهٔ آشکار و نهان
که باشد ز هر بد نگهدارتان
همه نیک نامی بود یارتان
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
نیارد شکست اندرین عهد من
نکوشد که حنظل کند شهد من
بیا تا همه دست نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپرسم

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدای تو

نگاه تو

مهربونی های تو

همین جمله دوستت دارم های تو

دست های تو

همین قلبت که پیشمه

آغوش گرم تو

همه اینا رو دارم

ولــــــــــی میدونی چی کم دارم

یه ساعت میخوام که فقط یه لـــــــحظه یک ثانیه برای همه عمــــــــر

رو ثانیه های کنار تو بودن توقف کنه
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به دنبال چه پاياني ، خلاف جاده ايستادي؟ …
چرا تا عادتت کردم ، به فکر رفتن افتادي ؟
چرا بايد به تنهايي ، دوباره بي تو برگردم ؟ …
کجاي جاده بد بودم ، کجاي قصه بد کردم؟
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه پيشاني من به لبهاي تو رسيد ، نه لياقت تو به احساس من. چيزي بهم بدهکار نيستيم ، هردو کم آورديم …
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انگشتانت را به من قرض بده ، براي شمردن لحظه هاي نبودنت کم آورده ام !
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این هم از یک عمر مستی کردنم
سالها شبنم پرستی کردنم
ای دلم زهر جدایی را بخور
چوب عمری بی وفایی را بخور
ای دل دیدی که ماتت کرد و رفت؟
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت؟
من که گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو رفتنیست
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مي دانم روزي با تن خسته و خيس ،
سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهاي چشمم فرود مي آيي در ميان انبوه
مژگانم ميزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را براي هميشه مي بندم تا ديگر دوريت را حس نکنم
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم / شوق ديدار تو دارم ، به کجا پر بزنم . . . ؟
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
.
. . . دلم نه عشق میخواهد نه احساس قشنگ . . .
. . . نه ادعاهای بزگ نه بزرگهای پر ادعا . . .
. . . دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد . . .
. . . و بعد پشیمان نشد . . .
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ما كه نديديم ولي ميگن خعلی شیرینه وقتی تو مسج بازی های شبانه خوابت میبره صبح بلندمیشی میبینی مسیج اومده :
قربون عشقم برم که خوابش برده ...​
شما ديدين؟ اصن هست همچین چيزي؟!!​
والا تا جایی که ما دیدیم فحش کشمون میکنن! :|​
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پارسال همین موقعه من تنها بودم،

امسال همین موقعه تنهاتر از پارسال،


خدا سال بعدم رو به خیر بگذرونه...
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من انتظار تو را می کِـــشم

تو مرا از انتظارت می کـُـــشی ...

لعنت بر هر چه فتحه و ضمه وکسره
 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

ایـن دیـوانگیـست ...

که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه
خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم



که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه
یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم




این دیوانگیست ...

که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه
در زندگی با شکست مواجه شده ایم



که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه
یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است




این دیوانگیست ...

که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه
یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم



که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه
در یکی از آنها به ما خیانت شده است



این دیوانگیست ...

که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه
در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم



به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم
و به یاد داشته باشیم که همیشه



شانس های دیگری هم هستند
دوستی های دیگری هم هستند
عشق های دیگری هم هستند
نیروهای دیگری هم هستند
و افق های بهتری هم هستند



تنها باید قوی و پُر استقامت باشیم
و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم ...







 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزهای تعطیل سخت تر می گذرد
زیرا که می دانم وقت داری به من بیاندیشی
اما!
نمی اندیشی...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به گمانم يادت پنجره ي احساسم را ميکوبد ، چرا که در دلم هواي دلتنگي به پاست...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دلم را به شیشه ی عطرهایم خوش کرده ام!
همان هایی که هرکدامشان یک خاطره را برایم تداعی می کنند...
یک با هم بودن را...

 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
امروز هم گذشت
با مرور خاطرات دیروز
با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
و من شتابان در پی زمان بی هدف
فقط میروم ..فقط میدوم
یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
گرمی مهر تو را میخواهند
غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی
فقط صدایی مبهم
قول داده بودی برایم سیب بیاوری
سیب سرخ خورشید
سیب سرخ امید
یادت هست؟؟؟
و رفتی و خورشید را هم بردی
و من در این کوچه های تنگ و تاریک
سرگردانم و منتظر
برگی از زندگی ام را ورق میزنم
امروز به پایان دفترم نزدیکم

 

yara59

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

در تنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم

در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم

در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم

در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی ایستادم و آرام گریه کردم

ولی اکنون می خندم آری میخندم به تمام لحظه های بچگانه ای که به خاطرت اشک هایم را قربانی کردم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﺯﯾﺮ ﺩﻭﺵ ﺑﻪ ﮐﺎﺷﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﻤﻮﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯿﺸﯽ . . . !
ﻏﺬﺍﺗﻮ ﺳﺮﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ . . .
ﺻﺒﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺷﺎﻡ ، ﻧﺎﻫﺎﺭﻭ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ !
ﻟﺒﺎﺳﺎﺕ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﺖ ﻧﻤﯿﺎﺩ . . .
ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﻗﯿﭽﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ !
ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ
ﺍﻭﻧﻮ ﺣﻔﻆ ﻧﻤﯿﺸﯽ . . . !
ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻻﯼ ﺗﻮ ﻓﮑﺮﺗﻮ ﻣﯿﺸﻤﺮﯼ . . .
ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﺧﯿﺴﺖ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﻩ !
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻩ . . .
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ !
ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ﭼﯿﻪ ؟!
ﻋﺠﯿﺐ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ . . .
ﻭﺍﺳﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﺠﯿﺐ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ ﻣﯽ ﺷﺪﯼ . . . !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آنکه ویران شده از دوست مرا می فهمد...
آنکه تنها شده بسیار مرا می فهمد...
آنچنان از تو فروریخته ام...که فقط ریزش اوار مرا می فهمد...
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
“کجایی” یه کلمه ی ساده نیست !
گاهی خیلی معنی داره !
کجایی یعنی چرا سراغم نمیای ؟! چی کار می کنی؟! چرا پیشم نیستی؟!
کجایی به معنی فضولی کردن نیست !
به این معنیه که برام مهمی… دلم برات تنگ شده… به یادتم… نگرانتم… !
از کنار کلمات ساده نباید گذشت !
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هربار که می خواهم به سمتت بیایم ،
یادم میفتد دلتنگی دلیل خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگی یعنی:


دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی


داری ساعتتو میبینی..
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجا زمین است ، ساعت به وقت انسانیت خواب است ، دل عجب موجود سخت جانی است ! هزار بار تنگ میشود ، میشکند ، میسوزد ، میمیرد ! و باز هم میتپد
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش می توانستم راحت حرف بزنم …
چیزی بگویم از دلتنگی …
میان آدم های که در این اتاق مجازی جمع شدند …
فقط می گویم منم دلتنگم
 
بالا