رد پای احساس ...

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی احساس را از تو میگیرن نمیدانی دیگر چه کنی
کمی لبخند زدن میخواهم کسی نیست تا بگوید سلام یا خداحافظ
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
درد دارد
وقتی مـی رود
و هـمه می گویند
دوستت نداشـت
و تو نمـی توانی ثابت کنی
که هرشـب
با عاشقانـه هایش
خوابـت می کرد…
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عاشقانه هایشان را نبین
تمامشان دروغی بیش نیست
اوازهای دوست داشتنشان را بور نکن که هیچ یک راست نمیگوید دوستت دارم
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
به چشمهایت بگو نگاهم نکنند !
بگو وقتی خیـره ات می شوم
سرشان به کار خودشان باشد !
نه که فکر کنی خجالت میکشم ،
نه !
حواسم نیست ، عاشقت میشوم ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کمی باران بر پنجره احساسم میبارد
کمی لبخند مینشیند بر لبانم
اخر خسته ام از واژه دوستت دارم
که همه خیلی ساده میگویند
اما کاش کسی گوونه ای دیگر دوستم داشت تا معنای عشق را از نگاه او میدیدم
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
من شیفته ی میزهای کوچک کافه ای هستم...

که بهانه نزدیک تر نشستن مان می شود...

و مـــن ...

روبه روی تــــو ...

می توانم تمام شعر های نگفته دنیا را یک جا بگویم ..!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی لبخند باید زد به حس پاک ادمها
گاهی نیز اشک باید ریخت به قلبهای شکسته
میدانم تو نیز قلب همچو من شکسته اما صبوری را بلدی اخر میدانی روزی میرسد که دیگر نیاز نداری صبوری کنی
بلکه عاشقی خواهی کرد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
.
.
.

شب
برهنه است و برّاق
ـ و چشمانت.

بر آخرين پلّهء نردبان
ماه را در سبد می‌گذارم
و به خواب می‌روم
با تو
در يك پيرهن.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سکوت شب را دوست دارم
ارام و بی صدا میتوانی قدم بزنی به تنهایی بدون انکه کسی بپرسد کجا میروی
شب مرا به خوابی افسونگر میبرد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
آنقدر در خواب هایم قدم زده ای
یک شب نیایی
بی خواب می شوم!

-----------
ایرج تمجیدی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
صبوری کار دل هست وقتی دل ندارم چگونه صبور بمانم
عاشق شدنم را نبین بلکه وفاداریم را ببین
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
برای بعضـــی دردهـا نه میتوان گریــــــه کــرد

نه میتوان فریــــــآد زد
برای بعضـــی دردـها
فقـــط میتوان
نگــــاه کرد و
بی صـــــدا شکست...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
درد هست اما درمان همیشه سرراهت هست
مواظب باش بیراهه نروی
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
در تو صیادی است
با آب و دانه
و هزار چاقوی تیز
و در من
حماقتی گنجشک وار
که آسوده ام می کشاند
بر بام تو . . .
 

ARASH TAK

عضو جدید
از تو عبور می‌کنم ، فقط نگاه می‌کنی
من اشتباه می‌کنم ، تو هم گناه می‌کنی
ازم عبور می‌کنی ، ببین، سقوط می‌کنم
به من نگاه کن ، بزن ، فقط سکوت می‌کنم
 

ARASH TAK

عضو جدید
او که هست؛
لحظاتی هست ؛ که تو شاید رمانتیکِ فانتزی اش را برای خودتان ساخته باشی.
ازهمان هایی که همیشه نمیتوانی داشته باشی اش.
او که باشد ، همه اش را می بخشی به او.
همه ی همه اش را می ریزی به پایش.
مست می شوی ، محو می شوی ؛ انگار یکی می شوید.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بودن انها که دوستشان داریم
زندگی را زیبا میکند
حتی وقتی که از هم دور باشیم
 

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
شد سکوتم محو و گم در بین این فریادها
داد از این رسم وفاداری و این بیداد ها
پاره عکسم میشود حیران میان بادها
یاد من هم عاقبت روزی رود از یادها
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
پشت همین چراغ قرمز

اعتراف کردم که دوستت دارم!
تاهرجا مجبور شدی کمی مکث کنی
یاد عشقمان بیفتی.
چه می دانستم قرار است بعد از من
تمام چراغ های زندگی ات سبز شود!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی غمهای دنیا را در دل داری
اما فقط سکوت میتواند ارام نگه دارد تو را
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
هدایای تو
دشمنم شده اند
بی وجودشان شاید
می توانستم لحظه ای را
بی یاد تو سر کنم
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردهایی هستند که از نگاهشاناز لبخند و حرف زدنشاناز جرعه هایِ کوتاه قهوه خوردنشانمی شود فهمیدرازی دارند می شود فهمید که می فهمندمرهایی هستند که با دیدنت دستپاچه نمی شونداما عجیب دستپاچه ات می کنندشاید هرگز کنارِ بودن هایِ تو قرار نگیرند... شاید بودنشان لحظه ای باشدبه حدِ همان چند دقیقه چشم در چشم شدن در کافه ای دوربه حدِ لحظه ای در را نگه داشتن و با احترام تو را راهی کردناما باور کن کفایت می کندتا تو باور کنیهستند مردانی که هنوز هم می شودبرایِ بودنشان کنارِ لحظه هایتزنانه به انتظار نشست
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
وقتی تو نیستی همه چیز عادی می شود...

حق با کشیش ها بود گالیله!

زمین آنقدر هم گرد نیست ...

هرکس که میرود دیگر باز نمی گردد!!!...
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز


.
.
.

همیشه

اولین ها

سرشار از هیجان و شورند

و آخرین ها

نمایه

باورها

و تجربه های روشن لبریز نور .

و همیشه

همیشگی ها

دست نیافتنی اند

و دور .

تو

همیشگی ترین اولین و آخرینی ...
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا