شب یلدا

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]شب یلدا[/h]
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب


سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.
این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.
[h=2][/h][h=2]

  • [/h]
[h=2]درباره واژه:

[/h]واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی ( دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.
واژه دی dey از day پهلوی و از dadhva اوستایی آمده است که به معنی خداوند و آفریدگار است و این واژه با day انگلیسی که خود از daeg و tag ژرمنی متقدم آمده است مرتبط نمی باشد.[SUP][نیازمند منبع][/SUP]
ماه دی در تقویم مذهبی ایران باستان آغاز سال نو مذهبی بوده است. چنان که میراث آن از راه میترائیسم به مسیحیت و تقویم امروزی نیز رسیده است.
[h=2]پیشینهٔ جشن :

ایرانیان باستان بر این اعتقاد هستند که یلدا که یکی از خدا های مرد انان است در فردای این شب به وجود می اید و خون گاو مقدس را می ریزد و در زمانی که خون ان گاو به زمین می رسد ریشه گیاهان در زیر زمین سر سبز می شوند و در فصل بهار به رویت ایرانیان در می ایداو یلدا با شیطان به جنگ می ایستد و از مردم عادی را تحت مراقبت قرار می دهد. یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
[/h]آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند. بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌ است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده‌ است:

  • «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.»تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‌ها و فرآورده‌های خوردنی فصل و خوراک‌های گوناگون، خوراک مقدس مانند «میزد» نیز نهاده می‌شد.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه‌های البرز به انتظار باززاییده‌ شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده‌ است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.
[h=2]تأثیر یلدا در جشن‌های دیگر اقوام :

محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشته‌ است و کریسمس به عنوان آمیزه‌ای از جشن‌های ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد.هنگام توسعهٔ آیین‌های رازآمیز در اروپا و سرزمین‌های تحت فرمانروایی امپراتوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام می‌نهادند. این جشن تا هفت روز ادامه می‌یافت و انقلاب زمستانی را شامل می‌شد. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده می‌کردند روز انقلاب زمستانی به جای ۲۱ یا ۲۲ دسامبر حدوداً در ۲۵ دسامبر واقع می‌شد. هنگام عید ساتورنالیا، رومی‌ها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی برده‌ها می‌نمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمین‌های تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن می‌گرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه می‌یافت که رومیان آنرا روز ماه و سال جدید می‌دانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و به‌خصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود هم‌چنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز ۲۵ دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزید تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان می‌نامد، جایگزین نمود تا از درآمیختن این دو مناسبت، نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگ‌ترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند. اکنون کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته می‌شود روز غسل تعمید مسیح است را به عنوان روز میلاد مسیح جشن می‌گیرند.[SUP][۸][/SUP] تاریخدانان، تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمی‌دانند. فرانتس کومون، باستان‌شناس بلژیکی و بنیان‌گذار میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) می‌دانند اما این ایده از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته‌ است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادله‌برانگیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل شده‌ است.
در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییده‌ شدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار می‌شده‌ است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پای‌کوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند. هم‌چنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده می‌کردند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بوده‌ است.
در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگ‌داشت خداوند خورشید بوده‌ است و آن را خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، می‌نامیدند که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده‌است و معنی آن، میلاد و تولد است. ریشه‌های یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی مانده‌است از مهم‌ترین این جشن‌های می‌توان به جشن ساتورن اشاره کرد.
در قسمت‌هایی از روسیهٔ جنوبی، هم‌اکنون جشن‌های مشابهی به‌مناسبت چله برگزار می‌شود. این آیین‌ها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی شبیه به موجودات زنده، بازی‌های محلی گوناگون، کشت و بذرپاشی به صورت تمثیلی و بازسازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره‌ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه‌خوانی و رقص و آواز و مهم‌تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین‌های ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیین‌های شب‌های جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیین‌ها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم می‌خورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.
یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار می‌کنند و با روشن‌کردن شمع به نیایش می‌پردازند.
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل‌گشا می‌خورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می‌گذرانند و در خانواده‌های تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد می‌گردد و آیین‌هایی ویژه در آن روز برگزار می‌شود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.[/h][h=2]جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران:

[/h]
ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

  • در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه‌ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی‌مانده میوه‌هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می‌خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می‌نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود. متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
استان آذربایجان (شرقی و غربی):
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.
[h=5]استان مازندران:

[/h]در مازندران شب یلدا بسیار با اهمیت و گرامی داشته می شود. در این شب همه مردم به خانه پدر بزرگها و مادر بزرگها رفته و ضمن دور هم نشینی و خواندن فال حافظ و فردوسی خوانی به خوردن تنقلات و میوه جات خصوصا" انار و هندوانه و ازگیل می پردازند و با خوردن و نوشیدن و شنیدن صحبتها و داستان های بزرگترها شب را به صبح می رسانند و معتقدند که صبح بعد از یلدا روز پیروزی خورشید بر سیاهی و تاریکیها است.

استان فارس:
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.

استان همدان:
همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.

خراسان:
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است. یکی از آیین‌های ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ» مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» می‌ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته‌ای از چوب‌های نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را آنقدر هم می‌زنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می‌شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کف‌ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می‌افزایند.

اردبیل:
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.

گیلان:
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اتاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل). در گیلان در خانواده‌هایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس می‌فرستند. در این طبق میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس می‌گردد


کرمان:

مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند.

کردستان»:
در کردستان نیز خانواده‌هایی که عروس به خانه بخت فرستاده‌اند خوانچه‌هایی حاوی هندوانه و آجیل و همچنین هدیه را به خانه نو عروس و داماد می‌فرستند.[SUP][

[/SUP]خوراکی‌ها:


از نظر طب سنتی ایران در شب یلدا باید غذاهای گرم خورده شود. میوه مخصوص این شب کدو تنبل می‌باشدکه دارای طبیعت گرم می‌باشد. میوه هندوانه مخصوص چله تابستان می‌باشد نه زمستان چون طبیعت هندوانه سرد است و در فصل گرم باید خورده شود. هم چنین کدو تنبل در تقویت قوای مغز نیز بسیار مؤثر می‌باشد.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سال‌هاست که یلدا رو جشن می گیریم. سال ها پدربزرگ‌ها و مادربزرگ هامون شب‌های یلدا زیر کرسی نشستن و شب زنده‌داری کردن. سال‌های سال خان‌ها برای رعیت‌ها شب‌چرگی فرستادن. و شب یلدا برای ما هنوز از شب‌های خاص هست. اما خیلی از ما نمی‌دونیم
چرا شب یلدا شب خاصیست. یا اینکه شب یلدا از کجا اومده. یا اصلا چرا شب یلدا سفره خاص خود رو داره.
مراسم یلدا و آنچه در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا می‌شود، مراسمی‌ است مرتبط با ایزد مهر. در اوستا مهر، بزرگترین ایزدان است که اهورامزدا او را در بزرگی و شکوه و توانایی هم‌سنگ خود آفریده. نام این ایزد در سانسکریت Mitra، در اوستا Mithra و در پهلوی Mitr است. مهر، فروغ و پرتو و نور خورشید (و نه خود خورشید) است. شب یلدا شب زایش مهر است. سابقه شب یلدا سابقه‌ای چندین هزار ساله است. مردمان پیشین که زندگی‌شان بر پایه‌ی کشاورزی و چوپانی بود و توجه خاصی به گردش ستاره ها و مهم تر از همه، خورشید داشتند، بر اثر تجربه با گردش ظاهری خورشید در آسمان ، پیدایش فصل‌ها و بلندی و کوتاهی روز و شب آشنا شده بودند. روشنی و روز و تابش خورشید در نظرشان نماد نیکی و تاریکی شب و سرما نماد اهریمن و پلیدی بود. کم کم اعتقادشان بر آن شد که نور و روشنی و ظلمت و تاریکی در نبردی دایمی هستند. به مرور دریافته بودند که کوتاه‌ترین روزها روز آخر پاییز است. اما بلافاصله بعد از این شب بلند، روزها به تدریج بلند شده و شب کوتاه می‌شود. به همین دلیل آن شب را یلدا به معنی تولد و زایش نور خورشید شکست‌ناپذیر نامیدند وا آغاز سال قرار دادند. روز اول دی نیز، خور روز نام داشت که به مرور به خرم روز تغییر نام داد.
و اما چرا شب یلدا را چله – چله بزرگ- می‌نامند؟ چله بزرگ از اول دی‌ماه است تا 10 بهمن‌ ماه که 40 روز است. چله کوچک از 10 بهمن است تا 20 اسفند. و از آن جهت چله کوچک است که در آن از شدت سرما کاسته شده است. و اما روز اول زمستان خود، جشن دیگری‌ست. در تقویم اوستایی روزها نیز مانند ماه‌ها برای خود نامی دارند و چنانچه نام روز و نام ماه یکی شود( که در هر ماه یک روز چنین است) آن روز را جشن برپا می‌کنند( همان‌گونه که 16 مهر ماه روز مهر از ماه مهر است و جشن مهرگان برپاست). دَذوَ در اوستا به معنی آفریدگار و دَدو در پهلوی نام تغییر شکل یافته آن است. ماه دی (شکل فارسی دَدو پهلوی) را خور ماه (ماه آفریدگار) نیز می‌نامیدند. ابوریحان بیرونی می‌گوید: دی ماه و ان را خور ماه نیز می‌گویند. نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است.به روز اول دی دیگان هم می گویند. که همان تولد مهر و آغاز سال است. خورشید، مهر یا میترا، مسیح و نجات‌بخش جهان از اهریمن بوده است. در زمانی که آیین مهر در جهان متمدن کهن منتشر شد در روم و بسیاری از کشورها 21 دسامبر که برابر با اول دی‌ماه بود را به عنوان تولد مهر جشن می گرفتند. در سده 4 میلادی اشتباهاتی در کبیسه روی داد و به همین خاطر تولد مهر نجات بخش یا مسیحای منجی در 25 دسامبر تثبیت شد. تا آن زمان تولد عیسای مسیح را در 6 ژانویه جشن می‌گرفتند اما چون دین اغلب رومیان و بیشتر کشورهای اروپایی آیین مهر بود، کلیسا نتوانست جشن آیین مهر را از بین برد و همان روز را تولد مسیح قرار داد.
یلدا یک واژه سریانی به معنای تولد است. مسیحیان سریانی این واژه را با خود به ایران آوردند و این کلمه در ایران ماندگار شد. مسیحیان همچنان شب تولد مسیح را به رسم آیین مهر تا بامداد بیدارند و با خوردن و آشامیدن به شادی می گذرانند.
سفره شب یلدا سفره مْیزد (Myazd) است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک، نیز آجیل که زرتشتیان به آن لرک (lork) می‌گفتند. این سفره سفره مقدسی بوده است.
 

data-chem

عضو جدید
يلدا ، شبي بلند كه به ايزد مهر پيوند مي‌زنند

مشاهده پیوست 127129

ايرانيان قديم شادي و نشاط را از موهبت هاي خدايي و غم و اندوه و تيره دلي را از پديده هاي اهريمني مي پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوري و شب يلدا و سنت هاي ديگر در واقع بيانگر اين حقيقت است كه ايرانيان پس از رهايي از بيدادگري و ستم به شكرانه بازيافتن آزادي، جشن برپا مي ساختند و پيروزي نيكي بر بدي و روشنايي بر تاريكي و داد بر ستم را گرامي مي داشتند.

شب يلدا نيز يكي از اين موارد است. در دوران كهن، شب مظهر تاريكي و تباهي و وحشت بوده و اغلب سعي مي كردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پليدي و تباهي در آن راه نيابد. شب يلدا طولاني ترين شب ها است. يعني تسلط تاريكي بر زمين از تسلط نور خورشيد و روشنايي مي كاهد. و چون فرداي اين شب روشنايي بر ظلمت غالب و روز طولاني مي شود، ايرانيان تولد دوباره خورشيد را كه مظهر روشنايي است جشن مي گيرند.
در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نيز در ميان آنهاست. در هر ماه روزي را كه نام روز با نام ماه يكي باشد، جشن مي گرفتند .
دي ماه، در ايران كهن، چهار جشن، وجود داشت. نخستين روز دي ماه و روزهاي هشتم، پانزدهم و بيست و سوم، سه روزي كه نام ماه و نام روز يكي بود. و در اين سي روز ماه، سه روز آن دي نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن مي گرفتند. امروز از اين چهار جشن تنها شب نخستين روز دي ماه، يا شب يلدا را جشن مي گيرند، يعني آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدي و درازترين شب سال.
يلدا از نظر معني معادل با كلمه نوئل از ريشه ناتاليس رومي به معني تولد است و نوئل از ريشه يلدا است .
واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است . ولادت خورشيد ( مهر و ميترا ) و روميان آن را ( ناتاليس انويكتوس ) يعني روز ( تولد مهر شكست ناپذير ) نامند .

اجداد ما اين شب را تا به صبح به جشن و پايكوبي به گرد آتش ، مي‌پرداختند ، برخواني الوان از ميوه‌هايي چون هندوانه، خربزه، انار، سيب، خرمالو و به مي‌نشستند.
اين ميوها هريك بار معنايي نمادين با خود دارد، هندوانه كه قاچ‌هاي مدور مي‌خورد چون خورشيد، يادآور گرماي تابستان و فرونشاندن عطش است.
انار صندوقچه دانه‌هاي مرواريد ، سرخ كه خود نماد تناسل نسل و زايش است و شب چره‌هايي كه با شكستن آن شادي را با خود به همراه مي‌آورد و دمي همه را از حرف زدن باز مي‌دارد.
پايان فصل خزان و فرارسيدن سرما و دگرگوني رنگ زمين از زردي خزان به سفيدي عشق و محبت را ايرانيان از ديرباز در شبي بلند و مهربانگرامي مي‌دارند. جاي جاي ايران زمين به عنوان سرزميني كهن با كوله‌باري مملو از آيين‌هاي هزاران ساله، " يلدا " بلندترين شب سال را به گونه‌اي خاص و برگرفته از آيين‌ها و سنت‌هاي بومي منطقه به صبح مي‌رسانند.
آيين‌هاي شب يلدا گرچه در گذر ايام دستخوش تغييراتي شده اما همچنان در سنت‌هاي مناطق مختلف كشور مورد توجه قرار دارد. هرچند كه زندگي ماشيني و گرفتاري‌هاي روزمره ، موجب ايجاد فاصله ميان مردم ايران با سنت‌ها و آيين‌هاي گذشته شده ، اما هنوز هم جلوه‌ها و نمادهاي از سنت‌هاي ويژه‌اي از ايران باستان در ايامي مانند شب يلدا و نوروز به چشم مي‌خورد. نكته زيبا و بيادماندني بلندترين شب سال در اين است كه همه ايرانيان اعم ازفارس،ترك،كرد،لر،بلوچ و عرب،شب يلدا را شب جشن،شادي، دور هم‌نشيني ، مهرورزي،دوستي و صداقت مي‌دانند. آنچه در اين ميان و برگزاري آيين‌هاي ويژه شب يلدا جالب است شباهت‌هاي جشن كريسمس به يلدا است، مورخان مي‌گويند اين جشن گرچه متعلق به مسيحيان است اما در اصل از ايران باستان و آيين"مهر"(ميترائيسم) گرفته شده و به همين دليل، با دي و شب يلداي ايراني همزادي و اشتراكات فراوان دارد.
زمان "كريسمس" اكنون نيز ميان شاخه‌هاي مختلف مسيحيت اعم از ارتدوكس ، كاتوليك و پروتستانها، متفاوت است و هريك، مبنايي را براي آن تعيين كرده‌اند گرچه همگي به سالروز تولد "مهر" (ميترا) - خداي پاكي- در ايران باستان نزديكند. با يلدا واپسين ساعات خزان گذر مي‌كند و صداي پاي زمستان با سوزي سرد اما نوازشگر به گوش مي‌رسد.خيانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب يلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از ياد برده‌است.

شب يلدا در خراسان به " شب چله " معروف و داراي پيشنيه ديرينه‌اي است و مردم دراين شب با شركت در شب نشيني‌هاي طولاني و خوردن انواع ميوه و تنقلات سعي در بهتر گذراندن طولاني‌ترين شب سال دارند. مردم اين منطقه براي استقبال نخستين روز از سردترين فصل سال تا آنجا كه توان مالي دارند ، در خريد ميوه‌هاي مخصوص شب يلدا مانند هندوانه ، انار و خربزه كوتاهي نمي‌كنند.
بردن هديه به خانه عروس با عنوان " شب چله‌اي " از ديگر مراسم شب يلدا در استان خراسان به ويژه مناطق جنوبي اين استان است. در اين شب براي دختراني كه به تازگي نامزد شده‌اند،ازسوي خانواده داماد، هدايايي فرستاده مي‌شود و خانواده‌هاي عروس و داماد دور هم جمع مي‌شوند. در اين شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فاميل، خواندن شعر و داستان، خوردن شيريني ، آجيل و انواع تنقلات، بلندترين شب سال تا پاسي از شب بيدار مي‌مانند.

يكي از آيين‌هاي ويژه شب يلدا در استان خراسان جنوبي برگزاري مراسم "كف زدن" است. در اين مراسم ريشه گياهي به نام چوبك را كه در اين ديار به "بيخ" مشهور است، در آب خيسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالي به نام "تغار" مي‌ريزند. مردان و جوانان فاميل با دسته‌اي از چوب‌هاي نازك درخت انار به نام "دسته گز" مايع مزبور را آنقدر هم مي‌زنند تا به صورت كف درآيد و اين كار بايد در محيط سرد صورت گيرد تا مايع مزبور كف كند. كف آماده شده با مخلوط كردن شيره شكر آماده خوردن شده و پس از تزيين با مغز گردو و پسته براي پذيرايي مهمانان برده مي‌شود. در اين ميان گروهي از جوانان قبل از شيرين كردن كف‌ها با پرتاب آن به سوي همديگر و ماليدن كف به سر و صورت يكديگر شادي و نشاط را به جمع مهمانان مي‌افزايند.
اما در استان اصفهان نيز از قديم‌الايام آيين‌هاي ويژه‌اي وجود داشته كه كم و بيش هنوز هم ادامه دارد.به باور اصفهاني‌هاي قديم ، زمستان به دو بخش "چله" و "چله‌كوچيكه" تقسيم مي‌شد كه موعد چله از اول ديماه تا ‪ ۱۰‬بهمن بود اما "چله كوچيكه" از دهم بهمن آغاز مي‌شد و تا سي بهمن ادامه داشت. البته آيين برگزاري شب چله در اصفهان به دو نام"چله زري" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسيم مي‌شود زيرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشياء را بر اساس جنس مذكر و مونث تقسيم مي‌كردند. اصفهاني‌ها دوشب را به عنوان شب چله برپا مي‌كردند و آيين‌هاي مخصوص به اين شب را به جا مي‌آوردند.آيين شب چله در شهر اصفهان خانوادگي برگزار مي‌شده است و خانواده‌هاي اصفهاني با پهن كردن سفره‌يي با عنوان " سفره شب چله " ، اين شب را گرامي مي‌داشتند.
هندوانه به‌عنوان نمادي كروي كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشيد محسوب مي‌شود،به‌عنوان مهمترين ميوه بر سر سفره چله قرار مي‌گيرد. از ديگر بخشهاي اين آيين در اصفهان قديم پهن كردن تمام البسه و رخت خوابها در هواي آزاد بويژه در مقابل خورشيد با هدف خوش آمدگويي به "عمو چله" و "چله زري" بوده است.
در استان كرمانشاه نيز كه از شهرهاي باستاني و كهن ايران زمين است ، شب يلدا از جايگاه ويژه‌اي در ميان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زيبا و با شكوهي همراه است. مردم استان كرمانشاه براساس آييني كهن در اين شب بيدار مي‌مانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجيل خوردن با مادر جهان در زادن خورشيد همراهي و همدردي كنند. ميوه‌هايي نيز دراين شب خورده مي‌شود كه به گونه‌اي نمادي از خورشيد است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سيب سرخ و يا ليموي زرد ، قصه‌هايي از عشق جاودانه شيرين و فرهاد، رستم و سهراب، حكايت حسين كرد شبستري و خواندن اشعار زيبا و دلنشين شامي كرمانشاهي در گذشته نقل مجالس شب يلدا در كرمانشاه بود. آن روزها افراد فاميل بنا بر رسمي ديرينه به خانه بزرگترين فرد فاميل كه معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند مي‌رفتند و باتكاندن برفهاي زمستان از لباس هايشان در گرماي آرامش بخش كرسي فرو مي‌رفتند. افراد فاميل بر سر يك سفره باهم شام مي‌خوردند و بر روي سفره مخصوص اين شب خوردنيهاي متنوعي چيده مي‌شد.
خوردني‌هايي از قبيل آجيل ، راحت الحلقوم، مشكل‌گشا، شيريني محلي دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شيريني معروف " نان پنجره‌اي، كاك و نان برنجي "، و ميوه‌هايي چون انار، سيب و هندوانه كه نگين اين سفره بود. يكي از آداب زيبايي كه شب يلدا در استان كرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است كه مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهايش را چراغ راه مشكلات خود در زندگي قرار مي‌دهند.همچنين دختران دم بخت با اين كار از باز شدن بخت خود در آن سال خبري مي‌گرفتند.
مردم استان زاهدان نيز براساس يك سنت ديرينه در شب يلدا در خانه بزرگ قوم خويش گردهم مي‌آيند و به قصه‌هايي كه پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها برايشان نقل مي‌كنند گوش مي‌دهند.
برگزاري جشن‌ها و نشست‌هاي خانوادگي همراه‌باگروهي از اعتقادات اسطوره‌اي، شبي خاطره‌انگيزرابراي خانواده‌هاي زاهداني به‌خصوص كودكان ونوجوانان فراهم مي‌كند. گفتن قصه ، گرفتن فال حافظ ، بازي‌هاي دسته‌جمعي نظير گل يا پوچ و بيان لطيفه و خاطره رااز سرگرمي‌هاي شب يلدا در اين منطقه عنوان كرد.
استان آذربايجان‌شرقي نيز به عنوان يكي از خطه‌هاي زرخيز ايران زمين براي زنده نگه داشتن اين شب بيادماندني براي خود آداب و رسوم ويژه‌اي دارند كه به پاره‌اي از آنان اشاره مي‌شود. اكثر مردم آذربايجان در شب يلدا "چيلله قارپيزي" (هندوانه چله) مي‌خورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثير نداشته و اصلا سرماي زمستان را حس نمي‌كنند. در بيشتر شهرها و روستاهاي آذربايجان شرقي رسم بر اين است كه كساني كه نامزد هستند در دوران نامزدي در اين شب براي نامزدهاي خود " خوانچه " طبق مي‌فرستند و اقوام در هر چه بهتربودن اين خوانچه‌ها كمك مي‌كنند. محتويات خوانچه‌ها عبارتند از شيريني ، پرتقال ، سيب ، انار، هندوانه ، آيينه و پارچه كه با پولك و تور تزيين مي‌شود. هنگام غروب ،زنان فاميل هدايايي به رسم ياري به منزل داماد آورده و به جشن و پايكوبي مي‌پردازند. سپس طبق‌هاي آماده را بر سر افرادي كه معين شده قرار داده و روانه خانه عروس مي‌كنند و مادر عروس پس از تحويل طبق‌ها، هداياي مانند پول، شيريني، جوراب و دستمال به آنها مي‌دهد. فرداي اين شب مادر دختر تمام طبق‌ها را در اتاق ميهمان چيده و از زنان فاميل براي صرف ميوه و شيريني دعوت مي‌كند. همچنين علاوه بر فرستادن سهم چله براي نوعروس، در نخستين سال ازدواج زوج هاي تبريزي، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را كه شامل هندوانه، ميوه، آجيل، شيريني، يك قواره پيراهني باكفش و چادري روانه منزل آنها مي‌كند.
در آذربايجان سابقا كه ارتباطات به اين آساني نبود از اواخر تابستان مقدار زيادي هندوانه و خربزه در تور مي‌گذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آويزان مي‌كردند تادر هواي آزاد خراب نشود و يااينكه در كاه قرار مي‌دادند. هندوانه مهمترين خوراك شب چله مردم آذربايجان‌شرقي است. اغلب مردم در اين شب برنج، مرغ و آش شير پخته و بعداز شام نيز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجيل،لبو، هويچ، حلواي گردو انواع ميوه، خربزه، هندوانه و خشكبارهايي چون انگور، بادام و سنجد ميل مي‌كنند. ريش‌سفيد خانواده در حاليكه با چاقو هندوانه را مي‌برد، مي‌گويد قادا بلاميزي بو گئجه كسدوخ (بلاياي خودمان را امروز بريديم) در تبريز پوستهاي ميوه و اشغالها را درآب روان ريخته و اين رفتار راخوب و خوش يمن مي‌دانند. بعد از خوردن تنقلات و ميوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حكايات و داستان‌هايي از حماسه‌هاي ملي اين سرزمين نظير، اصلي و كرم، باياتي خواندن و ضرب‌المثل پرداخته و تا پاسي از شب به صحبت و گفت و گو مشغول مي‌شوند. زنان معمولا تا پايان چله كوچك خانه تكاني نمي‌كنند و اعتقاد دارند اگردر طول اين دو چله كسي خانه تكاني كند، چله او را نفرين مي‌كند و اگر چله كسي را نفرين كند به نكبت و بدبختي گرفتار مي‌شود.
اما آيين شب يلدا در استان مركزي از ديرباز در سه شب متوالي باعناوين شب " چله‌بزرگه"، "چله وسطي" و" چله‌كوچيكه" برگزار مي‌شده و خويشان و دوستان سفره‌اي از مهر را مي‌گشودند و از هر دري سخني مي‌گفتند. يكي‌ازآيين‌هاي ويژه يلدا، در استان مركزي ديدار و بزرگان و سالخوردگان فاميل بوده‌است. در شب‌هاي چله افراد فاميل در همايشي صميمي دور كرسي چوبي جمع مي‌شدند و به قصه‌هاي بزرگترها گوش مي‌دادند. زنان و دختران روستايي در گرگ و ميش شب‌هاي چله در تكاپو و هيجاني خاص ملزومات غذا و تنقلات ويژه اين شب را مهيا مي‌كردند وبراي گذران ساعات خوش در كنار فاميل لحظه شماري مي‌كردند. آنان درسيني‌هاي قديمي مسي درفضاي دوده‌گرفته آشپزخانه‌هاي قديمي، انواع ميوه و تنقلات به ويژه هندوانه،انگور،تخمه و نخودچي كشمش، و خرما را مهيا مي‌كردند.دراين شب استثنايي پس از صرف شام و خواندن دعاي شكر درپاي سفره، همگان در كنار هم،از شادي‌ها و غم‌ها، موفقيت‌ها ، اعتقادات، اميدها و بيم‌هاشان مي‌گفتند. بزرگترها و ريش سفيدان فاميل در اين شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ ، سعدي و فردوسي خاطرات و داستان‌هاي كهن ايران زمين را براي اعضاي خانواده نقل مي‌كردند.
در شب يلدا، بزرگترها با كودكان هم بازي مي‌شدند،"پر يا پوچ"دزد بازي و مشاعره از جمله بازيهايي است كه در شب چله در مناطق مختلف استان مركزي با مشاركت همه اعضاي خانواده رواج داشت. اين رسومات تا ‪ ۵۰‬سال پيش در شهر اراك و ساير مناطق استان مركزي به شكلي فرا گير وجود داشت اما اكنون به ندرت مي‌توان چنين جلوه‌هايي را به چشم ديد.
يلداي تهران قديم نيز با ميوه‌هاي تازه فصل پاييز ، ميوه‌هاي خشك شده تابستان آجيل مخصوص ، شيريني و هندوانه به صبح مي‌رسيد. تهرانيان قديم درهمه اعياد خود سنت حسنه جمع شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را منظور مي‌داشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع مي‌شدند. از سنن يلداي تهران ، صرف ميوه‌هاي تابستاني از جمله هندوانه است كه به دليل نزديكي اين مراكز كشاورزي با تهران ، ميوه هندوانه در خوراكي‌هاي شب يلداي تهرانيان قرار گرفته‌است. آجيل شب يلدا نيز از ديگر مصروفات تهراني‌ها است كه تركيب آن نشاني از اعتقاد و تجربه اهالي تهران قديم به خواص گوناگون ميوه‌هاي خشك شده است كه با عنوان " آخشيج "(تضادها)كاربرد داشته است. ولي تهراني‌ها شب يلدا را همه ساله جشن مي‌گيرند تا سنت‌هاي زيباي قديم در لابلاي زندگي مدرنيته شهرنشينيشان حفظ شود.

مردم استان قزوين نيز همچون ديگر هموطنان ايراني، اين آيين كهن را با رفتن به خانه بزرگ‌ترها مي‌گذرانند. به عقيده بزرگ‌ترها آوردن ميوه‌هاي مختلف خشك و تر و ميوه‌هاي سرخ فام كه به "شب چره" معروف است، همراه با خوراكي‌هاي ديگر شگون داشته و زمستان پر بركتي را نويد مي‌دهد. در بعضي مواقع كه مادر بزرگ‌ها در آوردن تنقلات تاخير مي‌كنند كوچكترها شعر "هر كه نيارد شب چره - انبارش موش بچره" سر مي‌دهند، كه مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجيل مي‌كند. دراين شب اغلب مردم قزوين با خوردن سبزي پلو با ماهي‌دودي و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله كشمش، گردو، تخمه، آجيل مشگل‌كشا و انجير خشك، شب نشيني خود را به اولين صبح زمستاني گره مي‌زنند. به عقيده مادر بزرگ‌هاي قزويني اگر دراين شب ننه سرما گريه كند باران مي‌بارد، اگر پنبه‌هاي لحاف بيرون بريزد برف مي‌آيد و اگر گردنبند مراوريدش پاره شود تگرگ مي‌آيد. يكي ديگر از آداب و رسوم "شب يلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوي داماد به عنوان هديه زمستاني براي عروس است. در اين خونچه براي عروس پارچه، جواهر، كله‌قند و هفت نوع ميوه مثل گلابي هندوانه، خربزه، سيب، به با تزئينات خاصي فرستاده مي‌شود.

از جمله آيين‌هاي شب يلدا در خراسان شمالي آن است كه خانواده‌ها در اين شب‌نشيني شب يلدا تفالي نيز به ديوان حافظ مي‌كنند كه اين‌كار هم معمولا توسط بزرگ خانواده صورت مي‌گيرد. آنان ديوان اشعار لسان‌الغيب خواجه شيراز را با نيت بهروزي و شادكامي مي گشايند و فال و مراد دل خود را از او طلب مي‌كنند. بازگويي خاطرات، قصه‌گويي پدر بزرگها و مادر بزرگها نيز يكي از مواردي است كه يلدا را براي خانواده‌ها دلپذيرتر مي‌كند. يكي ديگر از سنت‌هاي كهن شب يلدا، چله بردن براي خانواده عروس است. با فرا رسيدن شب چله مردهاي جوان طبق‌هاي آراسته ميوه، شيريني و كله‌قند تزيين شده را به رسم هديه به خانه عروس جوان مي‌برند. اين طبق‌هاي هديه كه معمولا مسي است و روي آن با سفره‌هاي قرمز گلدوزي شده پوشانده شده، پر از ظرفهاي بزرگ ميوه پيچيده در زرورق‌هاي رنگين با گل و نوارهاي مواج مي‌شود.
مرداني اين طبق‌ها را بر سر گذارده و در پي يكديگر با شادي و پايكوبان راهي خانه عروس مي‌شوند. خانواده دختر نيز به پاس قدرداني و به رسم يادبود لباس‌و ياقطعه پارچه‌اي را براي خانواده داماد، در سيني خالي شده هدايا مي‌گذارند. اگر قبل از شب چله برف باريده باشد برخي از مردم شهر و روستا در اين شب با خوردن برف شيره، با شيرين كردن كام با معجوني از بارش زمستاني، با سردي زمستان آشتي مي‌كنند. همچنين بزرگترها با دادن حلوا قلقلي از كوچكترها پذيرايي مي‌كنند. حلوا قلقلي از كوبيده شدن مغز گردو، بادام، كنجد و ديگر دانه‌هاي روغني تهيه و سپس در شيره انگور نيز خوابانده مي‌شود. اما برخي از افراد كهنسال و نيز آشنايان به فرهنگ مردم در خراسان شمالي همه اين آيين و مراسم را بهانه‌ها و ترفندهايي براي گردهم آمدن خانواده‌ها، بجاي آوردن صله ارحام و رفع كدورتهاي احتمالي بين خويشاوندان مي‌دانند. آنان بر اين باورند كه پيشينيان در هر فصل به بهانه‌اي سعي مي‌كرده‌اند تا اقوام را جمع كرده و صلح، صفا و صميميت را در بين آنان حكمفرما كنند.

منبع:http://www2.irna.ir/occasion/shabe-yalda84/index.htm
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در فرهنگ عاميانه‌ی مردم، شب يلدا و شب چله، شب دوستی است. شب بار عام و کارهای خيريه است. مردم ايران که اکثراً کشاورز يا دام‌دار بوده‌اند، آموخته‌اند تا سرمای زمستان را بهانه‌ای برای دورهم جمع‌شدن و جشن به پايان رساندن يک سال زراعی بدانند. ليکن در فرهنگ ادبی و رسمی کشورمان، يلدا اغلب چهره‌ی تاريک و خشن شبی طولانی است. شبی که عشاق به انتظار به سرآمدن آن هستند. طولانی و تاريک بودن يلدا استعاره‌ايست برای فراق جان‌کاه معشوق، تنهايی و انتظار وصال و گاه گيسوی سياه و بلند يار.
و حال چندبيتی در اين مضمون می‌خوانيم:

حافظ:
صحبت حکام، ظلمت شب يلدا است
نور ز خورشيد خواه بو که برآيد

سعدی:
هنوز با همه دردم اميد درمان است
که آخری بود آخر شبان يلدا را

اوحدی:

شب هجرانت ای دلبر، شب يلدا است پنداری
رخت نوروز و ديدار تو عيد ماست پنداری

خاقانی:

تو جان لطيفی و جهان جسم کثيف
تو شمع فروزنده و گيتی شب يلدا

عنصری:

چون حلقه ربايند به نيزه، تو به نيزه
خال از رخ زنگی بربايی شب يلدا

منوچهری:

نور رايش تيره‌شب را روز نورانی کند
دود چشمش روز روشن را شب يلدا کند

مسعود سعد:

کرده خورشيد صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب يلدا

ناصرخسرو:

او بر دوشنبه و تو بر آدينه
تو ليل قدر داری و او يلدا

هم‌چنين ارتباط عيسی مسيح با اين شب در اشعار امير معزی و سنائی غزنوی مشهود است.
امير معزی:
ايزد دادار، مهر و کين تو گويی
از شب قدر آفريد و از شب يلدا
زان‌که به مهرت بود تقرب مومن
زان‌که به کينت بود تفاخر ترسا

سنائی غزنوی:

به صاحب‌دولتی پيوند اگر نامی همی جويی
که از يک چاکری عيسی چنان معروف شد يلدا

سيف افرنگی:

سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شايد
که درازنامی از نام مسيح يافت يلدا

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب یلدا کـــه رفتم ســــوی خـانه گرفتـــــــم پرتقـــــــــــــال و هندوانه


گـــــــز و خربوزه و پشمک که دارم ز هــــــــر یک خاطراتی جــــــاودانه


شب یلدا بــــــــوَد یا شـــــــام یغما و یــــــــــــــا هنگــــــــام اجرای ترانه


به گوشم می رسد از دور و نزدیک نوای دلکـــــــــش چنگ و چغــــــانه


پس از صرف طعام و چــــای و میوه تقاضــــــــا کردم از عمّـــــــه سمانه


که از عهــــــد کهـــــــــن با ما بگوید هم از رسم و رســــــــــوم آن زمانه


چه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم پس از ایشان مرا گـــــــل کرد چانه


نمی دانم چـــــــرا یک دفعـــــه نامِ- “جنیفر لوپز” آمــــــــــــــــد در میانه


عیالم گفت:خواهــــــــــان منی تو و یا خواهــــــــان آن مست چمانه؟


به او با شور و شوق و خنده گفتم عزیزم با اجــــــــازه، هــــــــــر دُوانه!!


نمی دانی چه بلوایی به پـــــا شد از آن گفتــــــــــــــــار پاک و صادقانه


به خود گفتم که”بانی” این تو بودی که دست همســـــــرت دادی بهانه


خلاصه آنچنــــــــــــــان آشوب گردید کـــــــــه از ترسم برون رفتم ز خانه


ز پشت در زدم فریـــــــــــاد و گفتم: “مدونا” هم کنارش، هر سه وانه!!


و آن شب در به روی مــن نشد باز شدم چـــــــــون مرغ دور از آشیانه

شب جمعــــــــــــه برای او نوشتم ندامت نامـــــــــــــه، امّـــا محرمانه


نمی دانم پس از آن نامــــــه دیگر عیالم کینه بــــــــــــا من داره یا نِه


ولی بگذار- بــــــــــــــا صد بار تکرار- بگویم آخرین حرفــــــــــــــم همانه!!
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شعر کودکانه زیبا برای شب یلدا برای بچه های سنین مهد کودک، پیش دبستانی و دبستان در این نوشته برای شما عزیزان آمده است.
سی ام آذره و یک شب زیبایه شب بلند به اسم شب یلدا
شب شب نشینی و شادی و خندهشبی که واسه ی همه خیلی بلنده
همه ی اهل خونه خوشحال و خندونآجیل و شیرینی و میوه فراوون
شب قصه گفتن و یاد قدیماقصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما
شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میرهجای پاییز رو زمستون می گیره
ننه سرما باز دوباره برمی گردهکوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
 [h=2]شب یلدای اهل قبور [/h]http://www.iran-eng.com/religious/sundries/from-graves.html
هنگامى که فصل زمستان مى‏آید منادى ندا مى‏دهد: اى اهل قرآن! شب طولانى شد برای نماز خواندن شما، و روز کوتاه شد براى روزه گرفتن شما ...» «وَ مِنَ اللَّیلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیلاً طَویلاً» (انسان،26) و بخشى از شب (را بپا خیز) و براى او سجده کن، و او را شب طولانى تسبیح گوى. من که از کسالت و بی حوصلگی، جز خواب و خیال چیزی در شبهای بلند عمرم ذخیره نکرده ام به زودی که از دنیا کوچ می کنم به نگاههای حسرت آلودی خواهم پیوست که در شبهای یلدای زمین، به سوی عبادت کنندگان خیره شده است. ای کاش تو که مشغول نماز شبی یادم کنی که از لابلای ترکهای سنگ فرسوده ی قبرم به سوی جهانی می نگرم که از آن با دست تهی بیرون شده ام. حسرت نگاهم را ببین و اوج التماسم را درک کن و امشب، لحظه ای، تنها لحظه ای چشمهایت را بگشا، خدا را صدا بزن و بگو "خدایا بارالها، ببخش او را که نمی دانم کیست ! تنها دیده ام سنگ مزاری کهنه، زیر یک بوته ی خار گوشه ی قبرستان. "ای که پنهان در تاریکی شب دست به دعا برداشته ای یاد کن از من که دستهایم از خاک گور انباشته است و برای دعا بر نمی خیزند. آن هنگام که چشمهایت اشک می ریزد یاد کن چشمهای مرا که پلکهایم به آن چسبیده و غبار لحد به آن سرمه کشیده است. چشمهای من لیاقت اشک ریختن برای خدا نداشت. تو به جای من اشک بریز و هدیه ای برای من بفرست. ای مجاهد شبهای بلند زمستانی، می دانی وقتی در قنوت وتر نمازت جمله ی «اللهم اغفر لفلانی ...» را به زبان می آوری چقدر با حسرت به دهان تو می نگرم. بلکه امشب نام مرا بگویی. هر چند اثری از نامم باقی نمانده است. امشب من به تو دو روایت از روایات سرور دو عالم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله درباره شب زنده داری هدیه می کنم تو هم اگر عمل کردی دعایت را به من هدیه فرما. روایت شده است: «هنگامى که فصل زمستان مى‏آید منادى ندا مى‏دهد: اى اهل قرآن! شب طولانى شد برای نماز خواندن شما، و روز کوتاه شد براى روزه گرفتن شما ...»(1)
تا شما چگونه از نعمت شب استفاده کنید، چرا که شب اگر برای بعضی زمان تفریح و عیش و نوش، و برای بعضی زمان خواب و استراحت، یا حتی برای عده ای غم انگیز است یا زمان شدت گرفتن دردها و رنجهاست، بالاخره برای بعضی هم فرصت دیدار با خداست. فرصت نظربازی همان خاکیان بی ادعایی که در نهایت اختفاء در گوشه ای تاریک با خدای خود حرف می زنند و عذاب خدا را از اهل زمین دور می کنند. هر چند زمینیان دوستشان نداشته باشند و گرامیشان ندارند. اینها همانهایی هستند که در آسمان شناخته شده تر از زمین اند. همان طور که آسمان ستاره های درخشانی به اهل زمین نشان می دهد زمین هم ستاره های نورانی خودش را به آسمانیان نشان می دهد. ستارگانی که تمام طول شب در دامن سجاده ها می تابند. و باز رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده: همانا خانه‏هایى که در آنها نماز شب و قرآن‏ خوانده مى‏شود آسمان را روشن می کنند همان طورى که ستارگان‏ درّى زمین را روشن می نمایند.(2) و بدانید به یقین که هیچ چیز، مؤمن را به خدا از نماز شب و تسبیح گفتن و مناجات و نیایش پروردگار عزیز حمید و استغفار از گناه و دعاها و نماز شب با حالت گریه و خشوع نزدیک تر نمی کند پس از آنها خواندن قرآن تا طلوع صبح و نماز شب را به نماز صبح متصل کردن. پس من مژده می دهم آن بنده را به گشایش روزى بدون رنج و زحمت در دنیا و به سلامتى بدن. و نیز او را مژده میدهم که هر گاه بمیرد به خاطر نور این نماز شب تا روز رستاخیز، با نعمت و روشنى بهشتى در قبرش قرار گیرد و نیز او را مژده دهم که خداى تعالى از او حسابى نخواهد و فرشتگان را فرمان دهد که او را در بلندترین درجات بهشت واردش کنند در همسایگى محمّد و اهل بیتش _ صلوات الله علیهم _ پس قدر این فرصت را بدانید که چه عاقبت خوبى است مادامی که از عجب و ریا سالم بماند.(3) البته زمین جز اینها ستاره های دیگری هم دارد. ستاره هایی که سالها پیش، از میان سجاده ها می درخشیدند اما هم اکنون زیر خاکند و قبرستانی را به نور صورتشان منور کرده اند. ستاره هایی همچون آیت الله بهجت عزیز _ رحمة الله علیه _ که اگر چه عطر استغفارشان از زمین ربوده شده است، اما اهل قبور از نورشان بهره گرفته اند. و خدا می داند وقتی جسم شریفشان را درون قبر نهادند چه زندانیانی که از عذاب قبر آزاد شدند و چه سروری که بین قبور برپا شد که مردی از دیار شب زنده داران به قبرستان ما سفر کرده است. پی نوشت ها :1- إِذَا کانَ الشِّتَاءُ نَادَى مُنَادٍ یا أَهْلَ الْقُرْآنِ قَدْ طَالَ اللَّیلُ لِصَلَاتِکمْ وَ قَصُرَ النَّهَارُ لِصِیامِکمْ.(مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 57) 2- وَ قَالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله‏ إِنَّ الْبُیوتَ الَّتِی یصَلَّى فِیهَا بِاللَّیلِ وَ یتْلَى فِیهَا الْقُرْآنُ تُضِی‏ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ کمَا تُضِی‏ءُ الْکوَاکبُ الدُّرِّی لِأَهْلِ الْأَرْض.‏(إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، 92) 3 - همان .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام./
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک امشب را نخواب ای نور دیده ! / شب یلدا رسیده !

که خواب از چشمها یکسر پریده ! / شب یلدا رسیده !

بکن کیف از سر شب تا سپیده / شب یلدا رسیده !

هجوم میهمانان گرامی / پی عرض سلامی

فزون تر بهر عرض احترامی / و البت صرف شامی!

جلوی درب منزل صف کشیده / شب یلدا رسیده !

تتق تق تق صدای کوبه ی در / فک و فامیل همسر

فریبرز و مجید و دائی اکبر / تقی خان با سه خواهر

زری خاتون و مرجان و فریده / شب یلدا رسیده !

نگاهی زیر چشمی کن به آنور / به حالات غضنفر

دو پرس و بعد از آن یک پرس دیگر / پس از یک ربع، از سر

تو گویی معده اش ترمز بریده / شب یلدا رسیده !
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاریخچه و فلسفه شب یلدا

تاریخچه و فلسفه شب یلدا

هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم كه در باورهای كهن ایرانی...

دیر زمانی است كه مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی‌ را برپا می‌دارند كه در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند كه همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق كامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یكم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم كه در باورهای كهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی كیهانی دارد.

خورشید در حركت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریكی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد كه نتیجه آن افزایش روشنایی روز و كاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانه‌روز خورشید اندكی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌كند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معكوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی ‌و فرخنده می‌داشتند.

در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است كه یكی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی كه از لازمه‌های آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراكی‌های فراوان برای بیداری درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی ‌دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام كیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه كاركرد خود را در تقویم میلادی كه ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یكی از روزهای نزدیك به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و كریسمس را همچون تقویم كهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌كنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم كهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینكه نام نخستین ماه سال آنان نیز «كریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل كرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی كه پیرو مزدك، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند، سخت گرامی ‌و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌كرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود كه نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیكستان) است. همچنین در تقویم كهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است كه با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌كوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار كنند. البته در شبه تقویم نوظهوری كه برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌كنند و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف می‌شود كه نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی كه از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌كند. از آنرو كه فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.

امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه كه پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا كرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده كه یكی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر كاشان است كه فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده كه در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد كه این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است كه می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است كه تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیكی روستای رباط سفید، نیز دارا است كه البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.
هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان، در شهر نیاسر كاشان برگزار می‌‌شود.

حافظ در شب یلدا
معمولاً در شب یلدا رسم بر این است كه صاحب‌خانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل كه سواد دارد، می‌دهد. سپس هر یك از میهمانان نیت كرده و بزرگِ مجلس، این جمله را می‌گوید و تفعلی به گنجینه حافظ می‌زند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی كه در سینه داری...» یا هر چیزی شبیه به این. این رسم یكی از رسوم پرطرفدار شب یلداست كه امروزه با فن‌آوری روز نیز به‌روز شده. به طوری كه در بعضی خانواده‌ها به جای كتاب حافظ، از فال‌نامه، نرم‌افزار تفعل مجازی در رایانه، پایگاه‌های اینترنتی ویژه فال، نرم‌افزارهای ویژه تلفن همراه، سامانه پیام کوتاه یا پیامک و... برای انجام این رسم استفاده می‌كنند كه سرگرمی ‌خوبی برای خانواده‌ها در این شب بلند سال است.

پبشینهٔ جشن
یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می‌کرده‎اند. در این باور یلدا روز تولد خورشید و بعدها تولد میترا یا مهر است.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه‌هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه‌هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می‌برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه‌تر نشانه‌ای از غلبهٔ تاریکی.

یلدا برگرفته از واژه‎ای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است (زیرا برخی معتقدند که مسیح در این شب به دنیا آمد). ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» می‎‎پنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن می‎گرفتند و گرد آتش جمع می‎شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می‌کردند. آن گاه خوانی الوان می‌گستردند و « میزد» نثار می‌کردند. «میزد» نذری یا ولیمه‎ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین‎های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‎ها و فرآورده‎های خوردنی فصل و خوراک‎های گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه‌ای که آن را « میزد» می‌نامیدند، بر سفره جشن می‌نهادند. باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون (ثروتمند افسانه ای)، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانه‌ها می‌آید و به مردم هیزم می‌دهد، و این هیزم‌ها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل می‌شود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار می‌ماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا می‌کردند.

جشن یلدا در ایران امروز
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‎شود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی ‌هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده‌گویی می‌کنند.

یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده می‌شود
یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.
«ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می‌آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می‌ماند و روز فرا می‌رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می‌اندیشد و ستاره ای را اجیر می‌کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می‌کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می‌دهد. ماه به استقبال مهر می‌رود و راز دل می‌گوید و دلبری می‌کند و مهر را از رفتن باز می‌دارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می‌کنند و عاشقی پیشه می‌کنند و مهر دیر بر می‌آید و این شب، «یلدا» نام می‌گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می‌رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. »
یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.

در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز می‌گفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیین‌های بسیاری در آن برگزار می‌شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف می‌یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می‌شود خورشید از نو زاده می‌شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می‌کند و خرمی‌ جهان را فرا می‌گیرد.
لازم به ذکر است یلدا در سرزمین‌های فلات ایران روسیه و دیگر کشورها با پیشینه ی تاریخی برگزار می‌شود.


 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب يَلدا يا شب چلّه بلندترين شب سال در نيم‌ کره شمالي زمين است. اين شب به زمان غروب آفتاب از30 آذر تا طلوع آفتاب در 1 دي اطلاق مي‌شود، ايرانيان و بسياري از ديگر اقوام آن را مبارک مي‌دارند و اين شب را جشن مي‎گيرند. اين شب درنيم‌کره شمالي با انقلاب زمستاني مصادف است و به همين دليل از آن شب به بعد طول روز بيشتر و طول شب کوتاه‌تر مي‌شود.شب يَلدا
ايرانيان با اين باور که فرداي شب يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلندتر مي‎شود و تابش نور ايزدي افزوني مي‌يابد، آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا زايش خورشيد مي‌خواندند و براي آن جشن بزرگي برپا مي‌کنند.ميوه و خشكبار، اصلي‌ترين خوراكي‌ها در شب يلدا هستند و ميوه‌هايي كه براي اين شب خريداري مي‌شوند، ميوه‌هايي پاييزي و تابستاني، به خصوص انار و هندوانه هستند. بر اساس يك باور قديمي، مردم با اين كار با ميوه‌هاي تابستاني وداع مي‌كنند و با خوردن خشكبار گرم به استقبال سرما مي‌روند و يلدا را جشن مي‌گيرند تا نشانگر تقابل سرما، ناباروري، پژمردگي و مرگ با گرما، روشنايي، باروري، سبزي و زندگي باشد.خواص خوراكيهاي شب يلدا هر يك از خوراكي‌هاي شب يلدا، خواص درماني و طبيعي مخصوص دارند، چنانچه جعفر شهري در كتاب «طهران قديم» در رابطه با خواص مواد غذايي كه در اين شب خورده مي‌شود، آورده است: «مردم معتقد بودند با خوردني‌هاي سفره شب يلدا، مثل خوراكي‌هاي پاي سفره هفت‌سين طبيعت گرم خود را مي‌توانند سرد كنند و طبيعت سرد خود را گرم كنند. به اين صورت كه اگر از گرمي مزاج رنج مي‌برند، هندوانه و انار و اگر از سردي ناراحت مي‌شوند، توت و كشمش و خرما و مثل آن بخورند».البته دکتر کوروش جعفريان متخصص تغذيه معتقد است؛ در علم چيزي به نام سردي و گرمي تاييد نشده است اما فوايد خوراكي‌هاي شب يلدا به قدري زياد است كه خوردن هر يك، خواص درماني خاص خود را دارد.آجيل هفت قلم بادام، پسته، گردو، نخودچي و كشمش و باسلوق آجيل شب يلدا يا چله را تشکيل مي دهند. اين متخصص تغذيه با بيان اين که مردم بايد در انتخاب خشکبار به رنگ و مزه آن دقت کنند، اظهار داشت: آجيل را قبل از غذا بخوريد تا چاق نشويد.وي خاطرنشان کرد: خشکبار به دليل دارا بودن مواد فيبري باعث احساس سيري در فرد مي‌شود و به کساني که چاق هستند و يا مايل نيستند دچار اضافه وزن شوند، توصيه مي‌شود اين مواد را قبل از غذا مصرف کنند؛ چرا که باعث پرشدن حجم معده و در نتيجه احساس سيري در افراد مي‌شود.خشکبار مصرفي در شب حاوي مواد مغذي و ريزمغذي‌هايي مانند ويتامين آ، فسفر، منيزيم و داراي ترکيبات امگا 3 هستند که اين مواد مغذي نقش مهمي در بدن ايفا مي‌کنند.وي در ادامه تاکيد کرد: افراد بايد تعادل را در مصرف خشکبار رعايت کنند. همچنين مصرف روزانه و مداوم مقدار کمي خشکبار مناسب و موثر بوده و باعث افزايش 3 تا 5 درصدي طول عمر انسان مي‌شود.مطالعات زيادي نشان مي‌دهد که مصرف مناسب مغزها ريسک بيماري‌هاي قلبي عروقي را بين 20 تا 50 درصد کاهش مي‌دهد. همچنين اين مواد کاهنده خطرات ديابت هستند و مصرف مداوم مغزها خطر ابتلا به انواع سرطان‌ها از جمله پروستات، ريه و سينه را کاهش مي‌دهد و حتي در کنترل فشار خون موثر است.مغز پسته از نظر طب قديم ايران گرم و خشك است و براي افراد گرم مزاج مناسب نيست. اين ميوه بسيار مقوي است و حاوي ويتامين‌هاي ب1، ب3 و ويتامين E بوده و املاح مغذي شامل آهن، پتاسيم، فسفر و كلسيم را داراست. مغز پسته به دليل دارا بودن آهن، خون ساز است و معمولاً به افرادي كه از كم‌خوني فقر آهن رنج مي‌برند، مصرف آن توصيه مي‌شود. همچنين آن را تقويت كننده نيروي جسمي مي‌دانند. از ديگر خواص پسته مي‌توان به وجود كوآنزيم كيو10 اشاره كرد كه نوعي آنتي‌اكسيدان است و در پيشگيري از بيماري‌هاي قلبي نافع است. از سوي ديگر افرادي كه مبتلا به نارسايي بد هستند، مبتلايان به نقرس، ديابت و ناراحتي‌هاي كليه بايد از خوردن پسته خودداري كنند.مغز گردو داراي پروتئين، قند، آب و چند اسيد آلي، مقدار كمي اسانس و ويتامين‌هاي A, B, C, Dو E است. اين ميوه حاوي اسيدهاي چرب مفيد و املاح معدني نظير كلسيم، پتاسيم، منيزيوم و فسفر است، تا جايي كه در برخي منابع، فسفر آن در رده منابع غني ذكر مي‌كنند. گردو از نظر طب قديم ايران گرم و خشك است و براي پايين آوردن كلسترول خون و پيشگيري از بيماري‌هاي ريوي مناسب است. مصرف اين ميوه از تشكيل سنگ كليه و سنگ كيسه صفرا جلوگيري مي‌كند.برخي افراد ممکن است به خشکبار آلرژي داشته باشند، گفت: برخي از افراد بويژه کودکان زير 3 سال به خشکبار به ويژه بادام زميني که جز آجيل شب يلدا نيز هست حساسيت دارند. وي تهوع، شکم درد، دردهاي مزمن را از علائم اين آلرژي دانست و اظهار داشت: خشکبار و بادام زميني به دليل آزاد کردن پروئتين‌ها و فعل و انفعلات بدني باعث ترشح هيستامين در بدن مي‌شود که با خوردن آنتي هيستامين علائم از بين مي‌رود. بدترين شکل آلرژي به مواد غذايي آلرژن اين است که سيستم تنفسي نيز درگير مي‌شود و به افراد احساس خفگي دست مي‌دهد. با اين حال مصرف روزانه يک مشت خشكبار براي هر فرد توصيه مي‌شود.وي گفت: هر 100گرم خشکبار و شيريني 500 تا 600 کيلو کالري به همرا دارد و مصرف نامناسب و بي رويه اين مواد باعث چاقي افراد درعيد مي‌شود. آجيل‌هاي فريبنده آجيل و خشكبار جز خوراكي‌هاي سنتي هستند كه مردم عادت كرده‌اند، به صورت فله‌اي خريداري كنند. البته هر كس دلايل مخصوصي دارد، بعضي از افراد به نكاتي مثل اين كه «آجيل باز را مي‌توان از 50 گرم تا چندين كيلو و به ميزان دلخواه خريداري كرد»، يا «آجيل باز قابل تست كردن است و در ضمن هزينه‌اي هم براي بسته‌بندي نمي‌پردازيم» اشاره مي‌كنند. اما بد نيست بدانيد آجيل و خشكبار قابليت آلودگي به قارچي نظير آفلاتوكسين را دارند كه واحدهاي صنعتي با توجه به وجود پروانه‌هاي بهداشتي، ضوابط و دستورالعمل‌ها ملزم به اندازه‌گيري قارچ آفلاتوكسين بر روي محصولاتشان هستند، اما در محصولات سنتي آجيل وخشكبار، اين اندازه‌گيري‌ها صورت نگرفته و محصول توليدي قابل رديابي نيست.وي نيز ضمن تاکيد بر مصرف آجيل هاي صنعتي به مردم توصيه کرد: در خريد آجيل شب يلدا به رنگ و طعم آنها توجه کنند و افزود: رنگ داخلي پسته سالم بايد سبز و پوسته نازک دور پسته به رنگ بنفش باشد. در ايام مخصوص همچون عيد نوروز و شب يلدا، برخي کسبه براي کاهش قيمت آجيل، مغزهاي کهنه را وارد بازار مي‌کنند که مردم بايد در خريد اين مواد غذايي دقت کنند. وي با رد تصور غلط مردم در مورد خوب بودن پسته‌هاي خندان گفت: هر پسته خنداني مفيد نيست؛ چرا که برخي از فروشندگان براي اينکه پوست پسته ورم کند و باز شود آن را در آب مي‌اندازند و اين احتمال خراب و کپک زدن پسته را افزايش مي‌دهد.دکتر جعفريان به مردم توصيه کرد؛ براي شناسايي پسته خندان از تقلبي، پوسته خارجي(سفيدرنگ) پسته خندان را فشار دهند اگر بسته شد، نشان دهنده اين است که در آب گذاشته شد و در غير اين صورت (بسته نشدن) پسته سالم است. وي با اشاره به اينکه حداکثر نمکي که يک فرد بايد در طول روز دريافت کند 5 گرم است، به مصرف کنندگان پسته شور به دليل نمک سود بودن پسته توصيه کرد: به دليل عوارض مصرف زياد نمک از جمله مشکلات قلبي عروقي از مصرف زياد آن بپرهيزند.دکتر جعفريان در ادامه با اشاره به خواص گردو به عنوان يکي ديگر از اقلام آجيل شب چله، آن را منبعي از امگا 6 و 3 دانست و به مردم توصيه کرد: گردو را با پوسته خارجي آن که قهوه‌اي رنگ است، خريداري کنيد و در توضيح گفت: برخي فروشندگان براي اين که گردو تازه به نظر برسد و افزايش وزن پيدا کند آن را درون آب مي اندازند که احتمال کپک زدن آن وجود دارد. وي به مردم توصيه کرد که از خريد گردوهايي که در پشت ويترين و در معرض نورخورشيد هستند، بپرهيزند؛ چرا که ميزان چربي گردو در معرض نور و اکسيژن اکسيد شده و کپکها و قارچها درون آن رشد مي‌کنند.به گفته دکتر جعفريان، طعم و مزه گردو شاخص خوبي براي شناسايي گردوي خوب است. وي به والدين توصيه کرد:
بهتر است مغزها و آجيل را به صورت له و خورد شده به کودکان خود بدهيد.هندوانه به شرط چاقو! هندوانه ميوه شب يلدا بيشتر يک ميوه تابستاني است اما در هر زمان که مصرف شود داراي خواص درماني زيادي است. يک هندوانه به طور متوسط داراي 92 درصد آب و 8 درصد قند طبيعي است. به همين علت فاقد هرگونه چربي اما حاوي مقاديرزيادي ويتامين و مواد معدني و 49 واحد کالري است. اين ميوه به علاوه مي‌تواند التهاب ناشي از بيماري‌هايي مانند آسم،‌ آترواسکلروزيس، ديابت، سرطان روده و آرتروز را تسکين دهد. هندوانه صورتي رنگ منبع آنتي اکسيدان کاروتنوئيدي موسوم به ليکوپن است.اين آنتي‌اکسيدان‌هاي مهم و قوي در تمام نقاط بدن، مولکول‌هاي راديکال آزاد را که با اکسيده کردن کلسترول موجب چسبيدن آنها به ديواره رگ‌هاي خوني شده و در نتيجه منجر به بروز حمله قلبي يا سکته مغزي شوند، در بدن خنثي مي‌کنند. مصرف گوجه و هندوانه بدليل داشتن ليکوپن به عنوان يک ماده آنتي اکسيدان در جلوگيري از بيماري‌هاي سرطاني مؤثرند. همچنين هندوانه حاوي ليپوسين است. ليپوسين يک آنتي اکسيدان است به همين علت انجمن قلب آمريکا مصرف هندوانه را به علت داشتن آنتي اکسيدان به عنوان يک ماده مفيد براي قلب مورد تاييد قرار داده است. بايد دقت کنيد که هندوانه براي اشخاص سرد مزاج و آنهائي که داراي معده سرد هستند، مناسب نيست. اين اشخاص اگر مي‌خواهند هندوانه بخورند بايد آن را با شکر، عسل و يا گل قند بخورند. همچنين هندوانه در اشخاص سرد مزاج باعث درد مفاصل و ضعف جنسي مي‌شود.انار با طعم شب چله انار نه تنها سرشار از ويتامين است بلکه همچون دشمن قوي در برابر بيماري هايي مانند سرطان، بيماري قلبي، سکته مغزي و فشار خون بالا مي‌ايستد. انار غني از آنتي اکسيدانهاي قوي است. الاژيک اسيد موجود در انار از بروز سرطان جلوگيري کرده و رشد تومورهاي سرطاني را کند مي‌كند.انار براي سلامت قلب و عروق، جلوگيري از تصلب شريانها و سکته‌ها، جلوگيري از پيري زودرس و آلزايمر و پيشگيري از سرطانها بويژه سرطان پروستات مفيد است. تحقيقات نشان داده‌ است که آب انار مي‌تواند از خطر بيماري قلبي و سکته مغزي بکاهد. برخي مطالعات نشان داده‌اند که آب انار مي‌تواند فشار خون را پايين آورده و به سلولهايي که باعث سرطان سينه مي‌شوند حمله کند.در يک تحقيق نيز مشخص شده عصاره ميوه انار ممکن است حاوي عامل موثري در برابر سرطان پوست باشد. نوشيدن مقداري (حدود 28 گرم) آب انار در روز توسط مردان مبتلا به سرطان پروستات از پيشرفت سريع بيماري جلوگيري مي‌کند. اما به ياد داشته باشيد کساني که سرد مزاج هستند نبايد در خوردن انار افراط کنند . زيرا معده را سست کرده و ايجاد نفخ مي‌کند.زياده روي در شب يلدا
البته قرار نيست كه شما در شب يلدا كه شب سلامتي نام گرفته، در اثر مصرف بيش از حد خوراكي ها يا استفاده از خوراكي هاي آلوده بيمار شويد و طعم بلندترين شب سال را با بيماري و درد تلخ كنيد، در زير توصيه هايي آورده شده كه به شما كمك مي كند تا از برخي موارد آزار دهنده پرهيز كنيد:1 - پوست ميوه هايي مثل انار و هندوانه را حتماً به دقت بشوييد، چرا كه خوردن انار آب لمبو و هندوانه در صورتي كه آلوده باشند، هرگز لذت بخش نيست.2 - اگر در آجيلي كه مي خريد، بادام زميني بدون پوسته قهوه اي و به شكل فله اي وجود دارد حتماً آن را پاك كنيد و دقت كنيد كه در بين آن دانه هاي سياه ريز وجود نداشته باشد.3 - افرادي كه از بالا بودن تري گليسيريد خون رنج مي برند، بهتر است از مصرف دانه هاي چرب مثل پسته، بادام، گردو و... خودداري كنند.4 - مصرف آجيل بو داده كه حاوي نمك فراوان است به هيچ وجه به كساني كه فشار خون بالايي دارند يا از مشكلات كليوي رنج مي برند، توصيه نمي شود.5 - بهتر است در انتخاب آجيل دقت كرده و به عنوان مثال پسته هايي كه پوست بسيار زرد براق يا مغز قرمز رنگ شده دارند و يا تخمه هايي كه براي پررنگ تر شدن از رنگ هاي مصنوعي در آنها استفاده كرده اند را خريداري نكنيد.6 - خوراكي هاي شب يلدا به اندازه كافي متنوع و حجيم هستند، پس توصيه من به شما اين است كه يا شام را حذف كنيد يا شام بسيار سبكي ميل كنيد.7 - به خاطر داشته باشيد كه آجيل خام تا يك سال قابل نگهداري است، اما بعد از تفت دادن بهتر است هر چه زودتر مصرف شود
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
با آغاز زمستان , چله بزرگ نيزشروع ميشود , چله باصطلاح بزرگ از نخستين روز زمستان تا دهم بهمن ماه بمدت چهل روز و بعد از آن هم چله كوچك بمدت بيست روز از يازدهم الي سي ام بهمن ماه ادامه مي يابد كه اين دو چله در فرهنگ مردم , داراي مفهوم خاص و جلوه هاي ويژه ايست و از اينرو در افسانه هاي آذربايجان اعتقاد بر اين است كه چله كوچك سردتر و سوزناكتر از چله بزرگ است
از غروب پائيزي سي ام آذر تا طلوع زمستاني اول دي , جشن شب چله يا شب يلداي ايرانيان مي باشد .
يلدا در فرهنگ لغات به معني درازترين شب سال , شب اول برج جدي , شب چله بزرگ زمستان بوده و كلمه يلدا ماخوذ از كلمه اي سرياني و به معاني ميلاد و وقت ولادت است , برخي بر اين عقيده اند كه ميلاد حضرت مسيح ( ع ) در شب يلدا صورت گرفته است ,از سالها قبل از ميلاد مسيح , از زمان باستان , آبا و اجداد ايرانيان , ارزش اين شب را مهم و مقدس مي دانستند چرا كه اعتقاد داشتند نجات دهنده بشريت در آخر الزمان در اين شب ظهور خواهد كرد , بنابر اين شب جشن آذرگان برپا مي كردند و يا تا صبح به دعا و نيايش به درگاه خداوند مشغول بودند .

مراسم اين جشن بعد از ظهور حضرت عيسي ( ع ) به اروپا رفت , تا آنزمان مسيحيان جشن تولد و تعميد مسيح را در روز ششم ژانويه مي گرفتند , اما پس از اينكه مسيحيت رواج يافت , بسياري از آداب و رسوم ايرانيان قديم در آن جذب شد و نجات دهنده بشريت ايران قديم به مسيح منتسب گشت و بنوعي شب نوئل اروپائي , همان شب يلداي ايراني شد , شب يلداي امروزي از زمان باستان تا حال , فراز و نشيب هاي بسياري داشته , به ويژه با ظهور اسلام عقايد و سنت هاي اسلامي هم در آن گنجانده شده و تبرك و ارزش خاصي يافته است .
اين شب در آئين مهرپرستي , شب زايش و تولد مهر است , در گذشته هاي دور كه پايه زندگي بشري بر كشاورزي و چوپاني قرار داشت مردم اساس كارهايشان را با گردش خورشيد و تغيير فصول و بلندي و كوتاهي شب و روز تنظيم مي كردند و بر اين باور بودند كه نور و ظلمت و روشني و تاريكي همواره در نبرد و كشمكش هستند , زماني خورشيد چيره گشته و گاهي مقهور تاريكي مي شود و چون از اول شب زمستان و دي ماه روزها بتدريج بلندتر و شبها شروع به كوتاهتر شدن مي شود به اين جهت آن شب را يلدا يعني شب تولد خورشيد و زايش مهر ناميدند .
ايرانيان عهد باستان بر اين باور بودند كه دو گروه فرشته بدي و خوبي در روي زمين پيوسته در حال نبرد هستند در واپسين شب پائيز ايرانيها پيروزي فرشته خوبي ها را بر فرشته بديها جشن مي گيرند و در سپيده دم نخستين روز از دي و با طلوع خورشيد بعنوان چيره گي بر اهريمن شب , اين نبرد به پايان ميرسد .
اگر چه مراسم شب يلداي امروزي ما با اجدادمان متفاوت است اما هنوز هم يلدا براي ايرانيان خاطرات پيشينيان را زنده مي كند و با اندك تشريفات باقيمانده از نسلها و روزگاران گذشته , شب يلدا , شب سنت و شب چله است .
اين شب بياد ماندني در شهرهاي مختلف ايران با آداب خاصي بزرگ شمرده مي شود و در اين ميان از آداب و رسوم آذربايجان اين خطه از سرزمين پهناور ايران سخنها بيشمار است همچنانچه شب طولاني آخرين روز از فصل پائيز و اولين روز از فصل زمستان را براي بيان مي طلبد .
شب يلداي آذربايجان , سرزمين كوههاي ستبر و مقاوم , يادآور زمستان هاي پربرف با بركت است , به گفته بزرگان دنيا ديده اين مرز و بوم , در ساليان نه چندان دور برف چله منطقه آذربايجان زبانزد همه اقوام ايراني بود يعني بقدري برف ميآمد كه از قد كودكان بالاتر مي رفت و اين سرماي زمستاني گرمابخش دل و محفل خانواده ها ي آذري بود .
نقل است كه چله بزرگ مي گويد : " من گئتديم دوندارديم , اوشوتدوم , ناخوشلاتديم گلديم " ( من رفتم يخبندان از من بود , لرزاندم , بيمار كردم , آمدم )
و چله كوچك در جواب مي گويد : " من گئتسم قاريلاري كوره كدن , كوپلري لولكدن , گلينلري بيلكدن , كورپه لري بلكدن ائيله رم ( من كه بروم پيرزنها در لباسشان , خمره ها در جايشان , نوعروسان از بازوانشان و نوزادان در قنداقشان يخ ميزنند )

و در اين حال چله بزرگ با لحني تمسخرآميز ميگويد : " عمرون آزدي , دالينجا يازدي " ( عمرت كوتاه است و بنيال تو بهار در راه است ) يعني تو هيچ كاري نميتواني بكني .

شب چله در فرهنگ مردم آذربايجان به " چيلله گئجه سي " مشهور و ناميده مي شود و در زمانها ي نه چندان دور خانواده ها در اطراف كرسي و يا در كنار بخاريهاي هيزمي و در زير نور چراغ گردسوز نفتي , با حكايتهاي پدر بزرگ و مادر بزرگ و با نقل " باياتيلار " و تاپماجالار" شب چله را پاس مي داشتند .

از خوردنيها ي مرسوم آذربايجان در اين شب هندوانه و مركبات و ديگر تنقلات مي باشد و بر عقيده پيشينيان , اگر در اين شب هندوانه بخورند , گرماي تابستان آينده آنها را اذيت نخواهد كرد .

از ديگر خوردنيهاي شب چله ميتوان به " آسما " ( ميوه هائي كه از طريق آويزان كردن نگهداري مي شوند مانند : اوزوم آسماسي - ميلاخ انگور ) قوورقا ( گندم بوداده شده ) سنجد و قيسي اشاره كرد .

گل سرسبد سفره اين شب , آجيل رنگارنگ و شيريني هاي الوان چون باقلوا , پشمك و البته اگر نگذريم از باقلا پخته گرم و فلفل زده كه خوردنيهاي شب چله را تكمبل مي كند .
اين شب بيشتر به كام نوعروسان است كه از سوي خانواده داماد كه دوران نامزدي را مي گذراند بعنوان " چيلله خونچاسي " ( خوانچه چله ) به منازل تازه عروس فرستاده مي شود و در اين خوانچه معمولا" علاوه بر هندوانه – كه بصورت زيبائي تزئين مي شود – بقچه خلعتي هم كه معمولا" پارچه پيراهني عروس است بهمراه ميوه و تنقلات و ديگر البسه براي تازه عروس فرستاده مي شود و در مقابل , خانواده عروس نيز در اولين مناسبت هدايائي راشامل پوشاك براي داماد تهيه و بهمراه وسائل خوانچه به منزل خانواده داماد مي فرستند .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفته های خانم دكتر معروضي در باب شب چلّه1- جشن ولادت خورشید2- آئينها و باورها3-پایایی یلدا4- علت نام گذاري چله براي این شب5- نمايشهاي شب چله6- عمو چلّه جون7- داستانی مشابه عمو چلّه جون از هند8- داستانی مشابه عمو چله جون از اروپاي شرقي9-تطبیق قصه عمو چله جون با این دو قصه10- سفرۀ عمو چله جون و علت به آب دادن خوراکیها11- اقتباس کریسمس از شب چلّه12- فال شب چلّهفرمایشات جناب مهندس لباف در باب شب چله1- شکوفایی فرهنگ بشری در ایران2- ثنویت در اندیشۀ ایرانی3- جايگاه و اهميت خورشيد در قديم
1- جشن ولادت خورشيد
اين جشن 5000 سال پیش از این بوده، قبل از آريائيان نیز بوده. وقتي رسوم اين جشن را بررسي مي كنيم مي بينيم كه اين يك جشن كاملاً زنانه است .امشب نيروي مادینۀ ازلی به حداكثر انرژي خود رسيده است .امشب آبستن خورشيد است و زمين آبستن بذرهاي پاشيده . در اين شب همه ميهمان مادربزرگها مي شوند تا از حكمت روزگاران قديم بشنوند .از زماني كه آريائيان آمدند شتاب آمد، اسب حيوان مقدس شد، آهن را استخراج كردند يعني خون مادر (زمين) را مكيدند و براي همين روز به روز بشر خونخوارتر شد .اما يلدا ، جشني است كه در نهايت آرامش همه پناه مي برند به كانونهاي خانوادگي و آتش زير كرسي و تا سحر بيدار مي مانند. دیدار دوباره سپيده دم را انتظار مي كشند ، زيرا اعتقاد دارند در اين شب اهريمن بيدار است و مي خواهد مانع ظهور خور شيد شود . ايرانيان تاريكي را اهريمن مي دانستند اما شب را نه. شب بستر نور است ، شب مادر روشنايي است ، از زماني كه اهريمن دام تاريكي را می گسترد و دوش به دوش آن حركت مي كند تا زماني كه جهان به دست نور مي رسد،شب آبستن است. شب هيچ گاه اهريمن نبوده، شب مادر است . تمام بركات را در دل شب مي جستند

.2-آئينها و باورها
زرتشتيان اين شب را تا سحر گاه نيايش مي خوانند و مانند شب احيا شب زنده داري مي كنند. بعضیها براي خضر راز و نياز مي كنند. معتقدند در لحظه اي از اين شب خضر وارد مي شود و به احترام او تمام درختان تعظیم مي كنند و تمام آبها راكد مي شود . در آن لحظه اگر در حال نيايش باشند هر آرزويي كه داشته باشند برآورده مي شود بنابراين خيلي ها تمام شب يلدا را با نماز و نيايش سپري مي كنند .شيرازي ها در شب يلدا حتماً عكس حضرت علي را در سر سفره يلدا قرار مي دهند و ارزش آن شب را با شب قدر يكسان مي دانند و به قول شاعر شيراز حافظ:آن شب قدري كه گويند اهل خلوت امشب استیارب این تأثیر دولت از کدامین کوکب است؟تا به گیسو ی تو دست ناسزایان کم رسدهر دلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب استالآن گيسوان مادر شب سرتاسر نيم كره شمالي را فرا گرفته و هر دلي در هر گوشه اي از اين گيسوي آشفته در ذكر يا رب يا رب است تا دوباره خورشيد زاده شود و سپيده دم چون يك گل يخ بر سينه آسمان ظاهر شود كه متبرك است و تمام بركت سال آينده را در خود دارد . اين شب انواع تفأل و مناجات و رسوم را داريم و همه آرزويي مي كنند و نيتي را در دل مي پرورانند.
3- پایایی یلدا

يلدا در همه دورانها بوده. پيش از اسلام ، پس از اسلام ، حتي پس از صفويه كه تمام جشنها كم رنگ شده، اگر ديوانهاي شاعران زمان صفوي را مرور كنيم پی خواهيم برد كه متاسفانه از نوروز هم با ملال یاد شده و اما از يلدا نه! زلف يار را هنوز به آن تشبيه مي كردند و همچنين آه سينه شعرا و هنوز همان خيال انگيزي را داشته. به هر حال يلدا و نوروز دو جشن از چندين جشن ايرانيان بوده كه هنوز كسي نتوانسته آن را از ايرانيان بگيرد اما متاسفانه اكثر جشن هاي ما را چرا ،همچنان كه در تمام خانه ها خوشبختانه هنوز جشن نوروز و يلدا وجود دارد اما ، آن همه جشنهايي كه اين سرزمين در فرهنگ خودش جا داده بود ديگر حتي مردم با نام آن بيگانه اند ما نند جشن تيرگان ، سپندار مذگان و . .
.4- علت نام گذاري چله براي اين شب

بعضي ها مي گويند چهل روزيست كه خضر مي آيد تا بذرها را بپروراند و بعضي ها براين باورند كه مهرسوشیانت مي آيد تا به نيكان آب حيات بدهد - همان مقامي كه در اسلام براي خضر قائلند- و بعد از چهل روز تمام جهان را به آتش مي زند تا هر چه شرّ است بسوزد و از بين برود و فقط نيكان كه آب حيات خورده اند باقي بمانند. بعضي ها بر اين باورند كه گاه شماري ايران زمين در زمانهاي دور در 5000 سال پيش چهل روز به چهل روز بوده : مثلا چلّه تابستان چلّه زمستان چلّه بزرگ و چلّه كوچك ، يادگار آن زمان است و 9 تا چهل روز داشتيم و پنج روزی كه جزء ايّام سال شمرده نمي شده است كه هنوز هم به آن مي گويند خمسه مسترقه یعنی 5 روزي كه از سال دزدیده شده و جدا از آن 9 چهل روز است .چلّه كلاً يك بحران است . ما بعد از تولد نوزاد چلّه مي گيريم. پس از فوت عزيزي چلّه مي گيريم و هنوز هم در بعضي از نقاط براي عروس نيز چلّه قائلند يعني تا چهل روز نبايد صحبت كند يا لااقل با مادر شوهر نبايد حرف بزند . تا چهل روز بحرانی سپری شود . و اين چهل روز پس از تولد خورشيد است كه خورشيد يك نوزاد است و تا چهل روز بايد از او پرستاري شود تا قوّت بگيرد و از خطر رهانيده شود . و ديگر اينكه چهل روز پيش از جشن سده هم مي باشد. بعضي ها مي گويند از شب چله كه جنين گوسفند 100 روزه است جان به بدنش آمده است - در مرند جشنهايي به افتخار جان گرفتن جنين هاي بره برگزار مي کردند به نام سایا- و پس از 40 روز در جشن سده بره ها متولد مي شوند و اين چهل روز چهل روز بحراني است که سرما ممکن است به گوسفندهای آبستن آسیب بزند.
5- نمايشهاي شب چله

در شهرهاي مختلف نمايشهاي شب چله و كارناوالها فراوان هستند و در هر شهري به سبك خودش برگزار مي گردد. مثلاً در ملاير نمايش چله زري ، در شاهرود رستم و اسفنديار، شاهنامه خواني كه در همه شهرها هست ، و نمايش ديگري هست كه خواندن سوره شمس هست كه در قمصر كاشان اجرا مي شود به اين صورت كه بچه ها درب منازل مي روند و يك نفر اين سوره را مي خواند و بقيه صوت «ها» را چندین بار به صورت كشيده بيان مي كنند كه به اين صورت تولد خورشيد را نويد مي دهند .

6- عمو چلّه جون
در نهاوند نمايشي خانگی وجود دارد به نام عمو چله جون. به اين شكل كه معتقدند : در اين شب عموچله جون مي آيد. حتماً دربها و پنجره ها را باز مي گذارند و قبل از غروب چراغها را روشن مي كنند زيرا بر اين اعتقادند كه اگر خانه شان روشن نباشد عمو چله جون قهر مي كند و به خانه آنها نمي آيد و نيامدن عمو چله باعث درگيري در خانه مي شود ، بنابراين كرسي را آماده مي كنند و روي آن ظرفي از شير و شكر مي گذارند. دو تا سبزه سبز مي كنند يكي گاودانه و يكي گندم و همچنين 40 نوع خوراكي روي كرسي مي گذارند و به انتظار عمو چله جون مي نشينند و پاسي از شب كه مي گذرد با اجازه عمو چله جون شام را مي خورند به اين صورت كه پسري را بيرون مي فرستند تا سه مرتبه فرياد بزند: عمو چلّه جون اجازه هست شام بخوریم؟ و بزرگترها مي گويند عمو چله جون اجازه داد . و حتماً از شير و شكر مي خورند كه تا آخر سال روابطشان شيرين باشد و در روستا مردي فرياد مي زند بياييد عموچله جون را كه ميهمان بوده بدرقه كنيم تا از وادي خارج شود تا سال ديگر كه دوباره مي آيد، و همزمان خانمها با گفتن «چله به در» خانه را جارو مي كنند . پسرها از غذای خانواده مقداري پشت درب مي گذارند مخصوص عمو چله جون. پيرمردي كه لباسهاي نو به تن دارد و نماد عمو چله جون مي باشد روي اسب یا الاغي كه با لحاف پوشيده شده نشسته و ظرف بزرگي در دست دارد و جلو هر خانه كه مي رسند غذاهايي كه پشت درب است در آن ظرف ريخته و پس از پيمودن تمام روستا به بيابان رفته و عمو چله جون را تا رودخانه همراهي مي كنند و بعد به دستور عمو چله جون غذاها را در رودخانه به آب مي دهند و هر كسي به خانه خود بر مي گردد و عمو چله جون به سلامتي مي رود . خانمها از همسرانشان پس از برگشت مي پرسند عمو چلّه را چه کردید و آنان پاسخ می دهند عمو چلّه به سلامتی رفت تا سال آینده و اگر در بين سال همسران با هم دعوا كنند مي گويند عمو چله به ما نظر نكرده و براي همين آش رشته اي مي پزند و پخش مي كنند تا عمو چله به آنها نظر كند تا آنها با خوبي با همسرانشان زندگي كنند .شايد ظاهر اين نمايشها با دنياي امروز همخواني نداشته باشد و بگوییم ذهن بشر فراتر از اين داستانها رفته است اما اينها گنجينه اي است از فرهنگ بسيار قديم كه ایران در خود دارد بخصوص اگر آنها را با داستانهايي كه در ساير نقاط جهان است مقايسه كنيم مي فهميم از دست دادن آنها چقدر ناراحت كننده است و چه مشتركات ارزشمندي را با فرهنگ جوامع بشري از دست مي دهيم . متاسفانه از نظر رمز گشايي بسيار ضعيف هستيم . ديگر نقاط دنيا روي فرهنگشان كار مي كنند و آداب گذشته شان را با روانشناسي و با اسطوره تطبيق مي دهند ولی ما اين مطالعات را انجام نمي دهيم . اگر قرار باشد اين گرد همايي ها و اين مراسم را هم نداشته باشيم خيلي چيزها را از دست مي دهيم .
7هندي ها مي گويند يك ريشي ( انسان روشن ضمير و روشن بين ) همسري داشته كه يك زن زميني بوده و بسيار نيكوكار و پاكدامن به طوري كه همسران خدايان به او حسادت مي كردند و همسر سه خداي اصلي هند كه (شيوا، برهما ، ویشنو) باشند با خود فكر كردند كه براي آزمايش اين زن شيوه اي بكار گيرند و اينگونه بود كه به همسرانشان گفتند ضعيف شديد و شير يك زن زميني را اگر بخوريد نيرویتان بر مي گردد و زن نيكوكار مي تواند به شما كمك كند و به اين شكل هر سه خدا به زمين مي آيند و به پشت در خانه آن زن نيكوكار مي آيند و زنهاي خدايان با خود فكر می کنند اگر زن نيكوكار آنها را نپذيرد نيكوكاريش زير سؤال مي رود و اگر بپذيرد دامنش لكه دار مي شود. اما آن زن نيكوكار خدايان را مي پذيرد و خدايان تا به خانه او وارد مي شوند به سه نوزاد تبديل مي شوند و زن به آنها شير مي دهد و آنها را زير پتو مي گذارد و بعد كه غيبت خدايان طول مي كشد موجب نگراني همسران مي شود و هر سه به روي زمين رفته و به درب منزل آن زن مي روند و سراغ همسران خود را مي گيرند و زن سه نوزاد را به آنها نشان مي دهد. آن ایزدبانوان آسمانی از او تقاضا مي كنند كه شوهرانشان را به حالت اول برگرداند و گرنه كار جهان مي خوابد و زن آنها را به صورت خدايان بر مي گرداند و به ملكوت مي روند .
8- داستانی مشابه عمو چلّه جون از اروپای شرقی
در يك شب سرد زمستان در دل جنگل پيرمردي بسيار نحيف كه براي كشيدن بدن ضعيفش مجبور بوده از شاخه درختان كمك بگيرد در تاريكي تمام راه را طي مي كند و به سوي كلبه اي كه از دوردست كورسويي داشته مي رود و مي رسد به آن كلبه و به زمين ميافتد و از حال مي رود. زني سالمند در را باز مي كند و مرد را تا پاي آتش مي كشاند و او را در آغوش خود آنقدر تکان می دهد تا پيرمرد كم كم جوان مي شود و هر چه به سحر نزديكتر مي شوند مرد جوانتر مي شود تا جايي كه در سپيده دمان پيرمرد به پسر بچه اي با موهاي طلايي بافته و بسيار زيبا تبدیل می شود و پير زن سه تار از موي پسر بچه را مي چيند كه هر كدام از این تار ها كه به زمين ميافتد صوت خوش فلز دارد و بعد پسر بچه پرواز مي كند و به آسمان مي رود و در جايگاه خورشيد مي نشيند و سپيده سر مي زند .
9-تطبیق قصه عمو چله جون با این دو قصه
عمو چله جون ، با آن سه خدا و پيرمرد هر سه در يك جايگاه قرار دارند. در آسمان چهارم كه فلك خورشيد است و خورشيد و خدايان خورشيدي در آن هستند یعنی در دور زمان. خدايان مردانه در دور زمان گرفتارند اما ايزد بانوان بالاتر از فللك چهارم هستند زيرا زن زمانمند نیست و ازلي مي باشد و براي همين است كه مي گويند در جهان، اول مادينه آفريده شده است و بعد كه به پيوند با نرينه نائل شد و كائنات شكل گرفتند زمين پديد آمد. خورشيد بايد از فلك چهارم كه دور زمان در آن شكل مي گيرد ، به پايين بيايد و با زمين ملاقات كند تا جان بگيرد و برود تا يك سال ديگر را رقم بزند.
10- سفرۀ عمو چله جون و علت به آب دادن خوراکیها
شير که نشانه برکات زمینی است كه عمو چله جون آن را بخورد و جان بگيرد در وسط قرار مي گيرد و گندم كه نشانه هبوط است در طرفی و گاودانه كه زودتر مي رسد و نشانه سير صعودي مي باشد طرف ديگري قرار مي گيرد و در پشت آنها آئينه اي می گذارند به اين نشانه كه خوان در ازل منعكس شود و يك واقعه ازلي را به اين سادگي رقم مي زنند. براي همين تمام درب ها را در اين شب به روي عمو چله جون باز مي گذارند و تاريكي را از خانه مي زدايند و خانه را روشن مي كنند زيرا عقيده بر آن است كه در آن شب پذيراي منشأ اصلي نور و روشنايي باشند و بعد تمام بركتي كه برايش گذاشته اند را به آب مي دهند .آناهيتا درفلك چهارم است و همچنين تمام ايزدان شهيد شونده كه هر كدامشان زني پشت سرشان وجود دارد كه هم مادر اوست و هم معشوقه او كه خدا بانوي باكره است . مانند عيسي كه مريم پشت سر اوست . ميترا يا مهر كه آناهيتا پشت سر اوست، آتيس كه سیبل پشت سر اوست ، اوزيريس كه قديمي ترين است و ايزیس كه 5000 سال پيش بوده پشت سر اوست. هر كدام با يك ايزد بانوي باکره در ارتباط هستند و آب نماد تمام اين ايزد بانوان است براي همين بركات را به رودخانه مي ريزند . خوشبختانه ريشه هاي فرهنگ بشري هنوز در روستاها وجود دارد و قابل توجه اين كه ولادت تمام اين ايزدان شهيد شونده با تولد خورشيد همزمان است. در ايران ميترا و در یونان دیونیزوس و در مصر اوزیریس و در روم آتیس كه 25 دسامبر برای آنان مراسم مي گيرند و تا چند سال پيش كه كليسا مداخله نكرده بود همه مي گفتند انقلاب زمستاني اما چند سال است كه كليسا مداخله كرده است . متاسفانه ابزارهاي اندازه گيري آنقدر قوي نبوده كه بفهمند انقلاب زمستاني است و فقط مي دانستند كه روزها بعد از 25 دسامبر ديگر كوتاه نمي شود و 4 روز يعني 21 تا 25 دسامبر را نمي توانستند اندازه گیری کنند چون خورشيد قوّت نداشته. .
11- اقتباس کریسمس از شب چله
كليسا هم به تقليد از میلاد مهر و ایزدان مشابه آن تولد عيسي مسيح را در 25 دسامبر مي گيرد اما از شواهد کتاب مقدس چنین بر مي آيد كه تولد عيسي مسيح در بهار یا پاییز است . و همانگونه كه تمام رسمهاي كريسمس اقتباس از رسوم ايزدان شهيد شونده است تولد عيسي نيز همانگونه است . در يلداي ما خيلي از نمادهای کریسمس ديده مي شود مثلا سروي كه براي عيسي تزئين مي كنند همان سرو مهري ماست كه شب يلدا با دو رشته طلايي و نقره اي به نماد ماه و خورشيد تزئين مي شود و ستاره اي كه روي درخت كاج است ستاره ايست كه سه مغ ايراني به انتظارش نشسته اند و شب تولد عيسي مسيح حلول آن را تشخيص داده اند و با سه هديه- طلا ، مرّ مکی و كندر- راه اورشليم را پيش گرفتند تا اين تازه متولد شده را ببينند. واژه دسامبر به معناي ماه دهم است كه به تقويم آنها ماه دهم نمي شود و به تقویم ما چنین است! و جالب است كه ساندي (يكشنبه) كه روز مقدس مسيحي هاست يعني روز خورشيد و واژه دی به معنی روز از ديماه گرفته شده است که هنگام سر زدن خورشید جوان است ، جورابهايي كه بابا نوئل در آن هديه مي گذارد همان جورابهايي است كه در شمال بچه ها براي هديه گرفتن به درب منازل مي برند و دودكشي كه بابا نوئل از آن پائين مي آيد همان روزنه اي است كه روستاهاي كرد نشين و شمال كشور هنوز هم روي بام دارند و شالي را از آن مي فرستند پايين يعني كه هديه ما را به آن شال ببندید و لباس بابانوئل لباس مهر است، لباس ايزد ميترا مي باشد و سورتمه آن گردونه مهر است .غسل تعميد هم بر گرفته از آئين مهري ماست و كنده اي كه شب کریسمس در شومينه مي گذارند و به آن yole log می گویند كنده اي بوده كه در شب يلدا مي سوزاندند و همه دور آن جمع مي شدند و می رقصیدند. تمام رسوم آنها سرقتی از شب چله قديم ماست و کریسمسی كه اينقدر پر جاذبه و از نظر تجاري سودبخش است هيچ چيز جز اين نيست .
12- فال حافظ در شب چله
معتقدند در این شب تفال خوب جواب مي دهد. در طالقان خانه هاي مخصوصي دارند به نام تبری خانه . از خانه هايي كه سقف آن باز است و روزن دارد. كوزه اي آب آورده و دختران هر كدام يك نشان در آن مي اندازند، معمولاَ تكه اي طلا و بعد به پشت بام مي روند و دور روزن جمع مي شوند و پير مردها مي روند در آن خانه و بچه اي نابالغ دست در كوزه برده و همزمان با شعر خواني يكي از نشانه ها را بيرون آورده و نشان مي دهد و مشخص مي شود شعري كه خوانده شده از چه كسي بوده اگر خوب باشد می گویند تبری پی نیتش می ره و اگر مساعد نباشد مي گويند انشاءالله سال آينده و با احترام و مناسک خاص فال حافظ را برگزار مي كنند . قدیمیها دوبیتی های طبری امیر پاوزاری را می خواندند یا هنوز هم می خوانند برای همین نام خانه را طبری خانه یا تبری خانه (ساده شدۀ تعبیر) می گویند.
فرمایشات جناب مهندس لباف

ريشه سنن فرهنگي انسان در ارتباط با شب چله
ا- شکوفایی فرهنگ بشری در ایران
در دنياي كهن بخصوص ايران بدون ملاحظه ناسيوناليستي مركز خلاقيت و تمدن اصيل است . محققان به اين نكته پي برده اند كه سرزمين ايران به جهت موقعيت خاص جغرافيايي كه دارد ريشه همه شئون فرهنگي انسان بوده است .نه در سرزمين هاي انبوه جنگلي و نه در كوير مي تواند يك فرهنگ ، شكوفا شود و تمدن به نهايت تكامل خودش برسد ، بلكه در سرزمينهاي معتدل و در سرزمينهايي كه چشمه ها و درياها و همچنين وضعيت مراتع زمين اجازه دهد تا انسان ها در اين سرزمين بمانند و از منابع طبيعي و مراتع و بخصوص از راه هاي آن استفاده كنند و مبادلات فرهنگي انجام داده و فرهنگ و تمدن را تكامل بخشند و آن را به دنيا صادر كنند این اتفاق مبارک می افتد كه ايران خوشبختانه چنين ويژگي را دارا بوده است و كشورهاي ديگر اين را اقرار مي كنند كه ريشه شئونات فرهنگي را درهمه موارد باید در سرزمين ما ايران جستجو كنند. براي مثال آغاز كشاورزي و معماري در ايران بوده است. فلز گري كه در بين اقوام هیتی و دالتو بوده سامان رساني آن در ايران بوده است و بنا به مطالعات باستان شناسان ريشه اكثر حرفه ها در ايران بوده و مي توانيم بگوييم كه ايرانيان براي زندگي تعريف داشته اند ، به اين معنا كه حدّ و مرز داشته اند و بيهوده زندگي نمي كردند. براي شب مفهومي قائل بودند براي روز و براي هفته نيز مفهومي قائل بودند و اصلا با اين مفاهيم زندگي مي كردند و در واقع از اين مفاهيم براي زندگي روزمره خود استفاده مي كردند و با نگه داشتن حدو مرزها هويت خود را حفظ مي كردند. اما امروزه متاسفانه رويكرد ملت ايران مانند بيداري از يك خواب عميق است. او مراحل را طي نكر د تا به فرهنگ و مدرنيزه دست يابد بلكه از يك فرهنگ سنتي به ناگاه به يك فرهنگ مدرنيزه روي آورد و نتوانست ارزشهاي فرهنگي خود را پله به پله مدرنيزه و امروزي كرده و از آن استفاده بهينه ببرد. به همين دليل هويت ايراني امروزه يا به شکل يك نمايش تمسخر آميز در آمده يا به كلي فراموش شده است. در حالي كه تمام نمايشها و مراسم هويت ملت ايران است همانگونه كه چيني ها هنوز همان هويت اژدهاي خود را با وجودي كه مي دانند اژدها يك افسانه است بر سر چوب كرده و به نمايش مي گذارند كه البته آنها هم تعريف خود را دارند .
2- ثنویت در اندیشۀ ایرانیدر گذشته ايرانی كه يك زندگي شرافتمندانه و قانونمند داشته كلاً قرار را بر ثنويت يا دو گانگي گذاشته است. به اين معنا كه روز بوده شب هم بوده ، سپيدي بوده سياهي هم بوده ، خير بوده شر هم بوده ، و هركدام در جايگاه خود كارآيي داشته و مفيد بوده اند حتي همان شرها. به هر حال همه پديده ها به دو گروه تقسيم مي شوند: خير و شر، اهورايي و اهريمني.
3- جايگاه و اهميت خورشيددر قديم سرور همه پديده هاي اهورايي بي ترديد خورشيد بوده به اين دليل كه خورشيد همه چيز بوده و ريشه همه بركات و نور، اگر بخواهيم اهميت خورشيد را در گذشته درك كنيم يك لحظه در خلوت تمام عوامل آسايش امروزي را كه زندگي ما را اشغال كرده است مثل سرعت ، حركت ، ايجاد نور ، همه را ناديده گرفته و خود را در يك دخمه ببينيم كه در آنجا زندگي مي كنيم كه در تاريكي محض است و بي دفاع در برابر تمام حشرات ، حيوانات و درندگان هستيم در اين حالت كه در ترس و گرسنگي و وحشت زندگي مي كنيم آنگاه اهميت خورشيد را خواهيم دانست و قداست آن را در گذشته درك خواهيم نمود.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سنت‌هاي مردم لرستان در "شب يلدا" "امشو اول قهاره" [/FONT]​
آرام آرام لحظه‌هاي هزار چهره و رنگارنگ پاييزي در گذر از روزهاي زندگي سپري شده و يكبار ديگر صداي گام‌هاي زمستان به گوش مي‌رسد. آغاز فصل سرما و زمستاني سپيدپوش در شب يلدا نمادي از همدلي قوم ايراني در جاي جاي كشور نشان مي‌دهد. مردم استان لرستان نيز هر سال طولاني‌ترين شب سال "شب يلدا" را با آداب و رسوم ويژه‌اي سپري مي‌كنند. آداب و رسوم طولاني‌ترين شب سال در آغاز فصل زمستان همواره از گذشته‌هاي دور در جاي جاي ايران زمين مرسوم بوده وآيين‌هاي ويژه آن نيز توسط مردم هر شهر و دياري به شكلهاي مختلف برگزار مي‌شود. شب يلدا يا شب چله كه مردم اين خطه در گويش لري خود به آن " اول قاره " مي‌گويند به همراه آداب و رسوم ويژه‌اي اجرا مي‌شود كه از گذشته‌هاي دور نسل به نسل انتقال يافته است.
مردم استان لرستان نيز همچون ديگر هموطنان ايراني همواره آيين‌هاي شب يلدا را ارج نهاده وازچند روز گذشته خود را براي برگزاري آيين‌هاي ويژه آن مهيا مي‌كنند.
تهيه گندم، كنجد و شاهدانه كه به اصطلاح عاميانه به آن "گندم شادونه" مي‌گويند، نخود، كشمش، پسته، بادام، گردو و انواع شيرينيهاي محلي از جمله تنقلاتي است كه مردم اين ديار در شب يلدا از آنها استفاده مي‌كنند. غذاي مخصوص مردم لرستان در شب يلدا بوقلمون، گوسفند، سبزي پلو ماهي و خورشت سبزي است. بنا به سنت ديرينه، اغلب خانواده‌هاي لرستاني شب يلدا را در كنار بزرگان طايفه به ويژه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاي خود سپري مي‌كنند.
خواندن ديوان حافظ و تفال به آن، شاهنامه فردوسي و داستان سرايي از ديگر آدابي است كه در شب يلدا زينت بخش محافل گرم مردم اين ديار بوده و از محبوبيت ويژه‌اي نيز نزد مردم برخوردار است. يكي از سنت‌هاي ديرينه مردم اين ديار در شب يلدا رفتن به پشت بام منازل و طلب كردن تنقلات شب يلدا ست.
در شب يلدا بسياري‌ازپشت بام منازل اين شهر مملو از جوانان و نوجواناني است كه با شور و شوق فراوان عبارت "امشو اول قهاره" (امشب شب يلدا است) را در شهر طنين‌انداز كرده و حال و هواي خاص شب يلدا را دو چندان مي‌كنند.
در اين شب نوجوانان و جوانان با تاريك شدن هوا به پشت بام منازل همسايه رفته و شالي را به حياط منزل آويزان مي‌كنند و با سردادن شعار جمعي "امشو اول قاره، خير د هونت بواره، نون و پنيره و شيره، كيخا حونت نميره" از صاحبخانه مي‌خواهند تنقلات شب يلدا را در شال آنها بريزد. يكي ديگر از رسوم ديرينه مردم اين ديار در شب اول قاره سنت قاشق زني است. دراين آيين نيز افراد با پوشاندن سر و صورت خود به درب منازل رفته و با به صدا در آوردن قاشق صاحب خانه را از حضور خود آگاه مي‌كنند. در اين هنگام صاحب خانه نيز به ميمنت اين شب مقداري از تنقلات و شيريني خانگي را در ظرف آنان مي‌ريزد.
هم‌اكنون نيز بازارهاي استان مملو از جمعيتي است كه درحال خريد و تداركات شب يلدا هستند
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شام شب یلدا خانم خانه با آراستن منزل و فراهم كردن خوراكی ها و تنقلات مورد علاقه ذائقه ایرانی تلاش می كند سپری كردن بلندترین شب سال را برای اهالی خانه و مهمانان آسان تر كند. این ایده های كوچك می توانند شما را در جذاب تر كردن این مراسم یاری دهند. برای عملی كردن این ایده ها به كمترین زمان و وسایلی بسیار ساده نیاز دارید كه در اغلب خانه ها موجودند.

بعضی از تنقلاتی كه برای شب یلدا تهیه می كنید را می توانید خودتان به راحتی در منزل درست كنید. قلب های آبنباتی خیلی آسان و ظرف مدت كمتر از یك ساعت قابل تهیه هستند. تنها وسیله ای كه ممكن است در منزل نداشته باشید قالب این آبنبات ها است. اگر آبنبات ها را بدون چوب درست كنید می توانید از قالب های شیرینی و بیسكوئیت معمولی كه ممكن است در خانه داشته باشید استفاده كنید. اما چنانچه دوست دارید آبنبات چوبی باشد می توانید به راحتی با استفاده از قالب های شیرینی پزی كه از یك طرف باز شده اند یا با مقداری كاغذ آلومینیوم قالب درست كنید. به جای دسته های پلاستیكی مخصوص كه به عنوان چوب آبنبات استفاده می شود نیز می توانید چوب های باریك مخصوص كباب چوبی را در شكاف پایین قالب قرار دهید و آن را با چسب نواری كاغذی در جای خود ثابت كنید به طوری كه شكاف قالب نیز بسته شود.

قالب ها را در سینی فلزی كه كمی چرب كرده اید بچینید. در هریك از آنها یك قطعه میوه خشك مثل یك برش انجیر یا خلال های پوست پرتقال یا كیوی قرار دهید. یك پیمانه شكر، نصف پیمانه عسل و قاشق سوپخوری آب را در یك ظرف كوچك ریخته و روی حرارت اجاق گاز قرار دهید و هم بزنید تا به جوش آید. این مخلوط را حرارت دهید تا شكر ذوب شده و قوام بیاید. ظرف را از روی آتش برداشته و در یك ظرف آب سرد قرار دهید و به آن یك قاشق چایخوری آب لیمو یا كمی وانیل و یا یك قاشق چایخوری نسكافه غلیظ اضافه كنید. می توانید طعم دهنده مورد نظر خودتان را نیز به همین ترتیب به مایه آبنبات بیفزایید. سپس كمی از این مخلوط را در هریك از قالب ها بریزید و بگذارید حدود چند دقیقه بماند و سرد شود. حالا آنها را از قالب جدا كنید. در صورت تمایل می توانید یك قطعه سلیفون دور آبنبات بپیچید و با یك روبان به چوب آبنبات بسته و یك گره پاپیونی بزنید و به این ترتیب ضمن محافظت از آبنبات در برابر گرد و غبار به آن زیبایی بیشتری ببخشید.

برای آراستن میز شام اغلب ما تصور می كنیم باید یك گلدان زیبا و مملو از گل های زینتی رنگین را در وسط میز قرار دهیم. حال آنكه هم قیمت گل در این روزها كم نیست و هم گل آرایی در یك سبد یا گلدان بزرگ نیاز به صرف وقت و مهارت در گل آرایی دارد. اگر دوست دارید ظرف چند دقیقه بدون صرف هزینه ای با گیاهان زنده به میزتان طراوت ببخشید كافی است چند بطری یا شیشه خالی كه از مواد غذایی، شوینده ها یا مواد دارویی باقی مانده است را خوب بشویید و تا نیمه از آب پر كنید. سپس در هر یك شاخه ای یا برگی از یك گیاه سبز آپارتمانی یا گیاهان مختلفی كه در حیاط خانه یا كوچه و خیابان محل زندگی شما یافت می شوند قرار دهید.سعی كنید برگ هایی با اندازه، شكل، رنگ و بافت مختلف را انتخاب كنید و با این تنوع بر جذابیت میز غذا بیفزایید.

برای میز شام شب یلدا ممكن است از برگ های رنگارنگ فصل پاییز برای این منظور بهره ببرید. یكی دیگر از وسایل آراستن میز غذا دستمال سفره است. دستمال سفره ها را با روش های مختلف تا زدن و یا انواع گوناگون حلقه های دست ساز و آماده می آرایند. پیشنهاد ما برای تزئین دستمال سفره های شب یلدا افزودن یك كیسه كوچك شفاف محتوی مقداری آجیل است. مثلا یك پاكت سلیفونی كوچك حاوی مقداری تخم كدو با یك ریسمان همرنگ دستمال سفره به وسط آن بسته شده و با یك برگ كاغذی به رنگ برگ های پاییزی آراسته شده است. شما می توانید بنا به سلیقه خودتان این پاكت سلیفونی را با قطعات میوه خشك، كشمش، شكلات و یا سایر تنقلات پر كنید. برگ های پاییزی را می توانید با استفاده از برگ های واقعی كه به عنوان الگو روی كاغذ رنگی می اندازید تهیه كنید و یا مستقیماً از برگ های پاییزی طبیعی بهره بگیرید.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
يك دسر خوشمزه براي شب يلدا .

مواد لازم
:

نصف بسته بيسكوييت ساقه طلايي
40 گرم كره
يك بسته ژله انار
دنت شيري ( كه البته پيشنهاد من بستني وانيلي هست بجاي دنت . چون حيلي خوشمزه تر ميشه )
انار


دستور :

اين دسر رو توي برنامه بهونه ديدم كه با يه تغييراتي براي شب يلداي پارسال درستش كردم
من توي قالب كوچك درستش كردم .شما مي تونيد بيشتر درست كنيد
نصف بسته بيسكويت دايجستيو(ساقه طلايي) رو با حدود 40 گرم كره آب شده توي خرد كن ريختم كف يك قالب ريختم و با پشت قاشق خوب پرسش كردم و توي يخچال گذاشتم.
يك بسته ژله انار رو توي يك يوان آب در حال جوش حل كردم نصفش رو با 2 بسته دنت شيري قاطي كردم و روي بيسكويت ريختم توي يخچال گذاشتم تا بست نصف ديگه ژله رو با نصف ليوان آب سرد مخلوط كردم توي يخچال گذاشتم تا يكم سفت شد بعد مقداري انار دانه كرده توش ريختم و روي دسر بسته شده ريختم و گذاشتم توي يخچال.قيافه اش كه خوب شده مزه ش رو نمي دونم .
آقاي گلريز همين دسر رو با ژله توت فرنگي و دنت توت فرنگي درست كرد البته توي يك بسته ژله 3 تا دنت ريخت و روش رو ژله نريخت .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
فلسفه هندوانه در سفره هاي يلدا
ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شكرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی و داد ...

گروه فرهنگی - محمد اشجاری:
ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شكرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی و داد بر ستم را گرامی می‌داشتندجشن شب یلدا نيز از جشنهايی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است بنابراين روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه) را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و آنروز تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از كار دست می كشیدند كه نمی خواستند احیاناً مرتكب بدی كردن شوند كه میترائیسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد.
هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است كه پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده كه دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشید است.
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (كیانیان كه از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:
كه ما را ز دین بهی ننگ نیست/به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر/نظر كردن اندر شمار سپهر
لدا يلدا از نظر معني معادل با كلمه نوئل از ريشه ناتاليس رومي به معني تولد در نتيجه نوئل هم از ريشه يلدا است .واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است . ولادت خورشيد ( مهر و ميترا ) و روميان آن را ( ناتاليس انويكتوس ) يعني روز ( تولد مهر شكست ناپذير ) نامند .
آراستن سرو و كاج در كریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریكی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می كردند كه تا سال بعد یك نهال سرو دیگر كشت كنند.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.
هندوانه به ‌عنوان نمادی كروی كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب می‌شود، به ‌عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار می‌گیرد.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
آیین شب یلدا در استان مركزی از دیرباز در سه شب متوالی باعناوین شب " چله بزرگه"، "چله وسطی" و" چله كوچیكه" برگزار می شده و خویشان و دوستان سفره ای از مهر را می گشودند و از هر دری سخنی می گفتند.
چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود.
چله اول که اولین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیتشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.
یكی ازآیین های ویژه یلدا، در استان مركزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شب های چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور كرسی چوبی جمع می شدند و به قصه های بزرگترها گوش می دادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شب های چله در تكاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا می كردند وبرای گذران ساعات خوش در كنار فامیل لحظه شماری می كردند. آنان درسینی های قدیمی مسی درفضای دوده گرفته آشپزخانه های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه،انگور،تخمه و نخودچی كشمش، و خرما را مهیا می كردند.دراین شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شكر درپای سفره، همگان در كنار هم،از شادی ها و غم ها، موفقیت ها ، اعتقادات، امیدها و بیم هاشان می گفتند.
سفره شب یلدا سفره میزد است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار می شد.این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد.
بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستان های كهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل می كردند. در شب یلدا، بزرگترها با كودكان هم بازی می شدند،"پر یا پوچ"دزد بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است كه در شب چله در مناطق مختلف استان مركزی با مشاركت همه اعضای خانواده رواج داشت.
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
البته تموم شب یلدا یکطرف این قضیش یکطرف:

لپتو بیار ماچ کنم هندونه بیار قاچ کنم:D
 

tino25

عضو جدید
مرسي
عالي بود
كاش ماها همه رسمو رسومات رو به درستي انجام ميداديم,اونوقد تو دل هيچ كس غم و غصه اي وجود نداشت.به اميد اون روز
يلداي همه ايرانيان مبارك
مخصوصا شما....
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسي
عالي بود
كاش ماها همه رسمو رسومات رو به درستي انجام ميداديم,اونوقد تو دل هيچ كس غم و غصه اي وجود نداشت.به اميد اون روز
يلداي همه ايرانيان مبارك
مخصوصا شما....
ممنونم....
همچنین شما دوست عزیز.................
 

Similar threads

بالا