مشاعرۀ سنّتی

some1

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا تو جان شیرینی بتلخی رفته از اعضا
الا ای جان به تن بازآ و گرنه تن بجان آید


دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوی و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
امروز مرا در دل جز یار نمی‌ گنجد

تنگ است از آن در وی اغیار نمی‌ گنجد
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز مرا در دل جز یار نمی‌ گنجد

تنگ است از آن در وی اغیار نمی‌ گنجد

دوری زبرم ای گل ریحان چه نویسم/ من مور ضعیفم به سلیمان چه نویسم/ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد/با این دل پر درد به یاران چه نویسم
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دوری زبرم ای گل ریحان چه نویسم/ من مور ضعیفم به سلیمان چه نویسم/ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد/با این دل پر درد به یاران چه نویسم

من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صدبار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
 

bita-77

عضو جدید
دل دوستان جمع بهتر که گنج
خزینه تهی به که مردم به رنج

جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم ترا
ور قصد آزارم کنی هرگز نیازارم ترا
زین جور بر جانم کنون، دست از جفا شستی به خون
جانا چه خواهد شد فزون، آخر ز آزارم ترا
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا