سلام به همه دوستای گلم ...
گاهی تو زندگی آدم موقعیت هایی پیش میاد که دیگه لغات نمیتونن حست رو بیان کنن تو اون لحظه، یا مغزت قفل میشه و نمیتونی چیزی بگی
امشب یکی دیگه از اون موقعیت هاست تو زندگی من ...
میخوام تشکر کنم، اما نمیدونم چجوری و از کی شروع کنم ... همه واسم عزیز هستن یکی از یکی بیشتر !
به ترتیب پست ها تشکر میکنم ...
اول از همه میخوام از مامان رزا گلم تشکر کنم، که اگر منو در 24 سال پیش از جوغ آب نگرفته بود، الان من اینجا نبودم و معلوم نبود کی مامانم شده بود ...
چه قبل اینکه مامانم باشی ، چه وقتی مامانم شدی و چه الان عزیز بودی، ممنونم واسه همه چی رزا جان، همکاره مکرمه مدیر تالار مهندسی کشاورزی منابع طبیعی و کاربر فعال اسبق تالار ادبیات، مرســـــــــــــــی
از نغمه مهربونمون تشکر میکنم، همیشه حس خوبی از دیدنت و بودنت داشتم و دارم
مدیر گل تالارمون، که کسی جز مهربونی و جملات قشنگ قشنگ چیزی ازش ندیده، مرسی مهربون ...
مریم عزیزم ...
با اطمینان میتونم بگم قدیمی ترین دوستم تو این باشگاه ...
هر چی از خوبیاش و مهربونیاش بگم کمه، چقدر که با هم تولد زدیم و دعوت کردیم بچه ها رو خدا میدونه ...
خیلی اذیتش کردم، اما همیشه با مهربونیاش منو شرمنده کرده، مریم جان مرسی که هستی !
کچلک خودمون
پشت این کچلیش دنیایی از زیبایی نهفتس
زیبایی بالاتر از این زیبایی هایی که مهمون دو روزمون هستش، دختر خوب و مهربون، معصومه جان ... ممنونم ازت واسه همه چی !
همکاری!
یک همکاری میگم، یک همکاری میشنوین ها !
موجودیست این بشر که بعید میدونم تو کتاب ها هم اسمی ازش اومده باشه ...
یک چیزایی گفت اینجاها، ولی همش رو برعکس گفت ... اما خب تو عالم همکاری این حرفا رو نداریم با هم !
آخه از تو چی بگم من! فقط بمون برام ...
داداش زوینا عزیزم ...
همیشه الگوم بوده و هست ...
هر کی میتونه خاکی تر از زوینا ما باشه، بیاد بگه ...
خیلی خاطرت واسم عزیزه داداش گلم و ممنونم بخاطر تمام محبتات ...
گاهی تو زندگی آدم موقعیت هایی پیش میاد که دیگه لغات نمیتونن حست رو بیان کنن تو اون لحظه، یا مغزت قفل میشه و نمیتونی چیزی بگی
امشب یکی دیگه از اون موقعیت هاست تو زندگی من ...
میخوام تشکر کنم، اما نمیدونم چجوری و از کی شروع کنم ... همه واسم عزیز هستن یکی از یکی بیشتر !
به ترتیب پست ها تشکر میکنم ...
اول از همه میخوام از مامان رزا گلم تشکر کنم، که اگر منو در 24 سال پیش از جوغ آب نگرفته بود، الان من اینجا نبودم و معلوم نبود کی مامانم شده بود ...
چه قبل اینکه مامانم باشی ، چه وقتی مامانم شدی و چه الان عزیز بودی، ممنونم واسه همه چی رزا جان، همکاره مکرمه مدیر تالار مهندسی کشاورزی منابع طبیعی و کاربر فعال اسبق تالار ادبیات، مرســـــــــــــــی
از نغمه مهربونمون تشکر میکنم، همیشه حس خوبی از دیدنت و بودنت داشتم و دارم
مدیر گل تالارمون، که کسی جز مهربونی و جملات قشنگ قشنگ چیزی ازش ندیده، مرسی مهربون ...
مریم عزیزم ...
با اطمینان میتونم بگم قدیمی ترین دوستم تو این باشگاه ...
هر چی از خوبیاش و مهربونیاش بگم کمه، چقدر که با هم تولد زدیم و دعوت کردیم بچه ها رو خدا میدونه ...
خیلی اذیتش کردم، اما همیشه با مهربونیاش منو شرمنده کرده، مریم جان مرسی که هستی !
کچلک خودمون
پشت این کچلیش دنیایی از زیبایی نهفتس
زیبایی بالاتر از این زیبایی هایی که مهمون دو روزمون هستش، دختر خوب و مهربون، معصومه جان ... ممنونم ازت واسه همه چی !
همکاری!
یک همکاری میگم، یک همکاری میشنوین ها !
موجودیست این بشر که بعید میدونم تو کتاب ها هم اسمی ازش اومده باشه ...
یک چیزایی گفت اینجاها، ولی همش رو برعکس گفت ... اما خب تو عالم همکاری این حرفا رو نداریم با هم !
آخه از تو چی بگم من! فقط بمون برام ...
داداش زوینا عزیزم ...
همیشه الگوم بوده و هست ...
هر کی میتونه خاکی تر از زوینا ما باشه، بیاد بگه ...
خیلی خاطرت واسم عزیزه داداش گلم و ممنونم بخاطر تمام محبتات ...