به خوندنش می ارزه(اگه منحرفی تو نیا)

kavoosrahmani

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانم روسی و یك آقای آمریکایی با هم ازدواج كردند و زندگی شادی را در سانفرانسیسکو آغاز كردند. طفلكی خانم، زبان انگلیسی بلد نبود.
یك روز او برای خرید ران مرغ به مغازه رفت. اما نمی دانست ران مرغ به زبان انگلیسی چه می شود. برای همین اول دست هایش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پایین كرد و صدای مرغ درآورد. بعد پایش را بالا آورد و با انگشت رانش را به قصاب نشان داد.قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد.
روز بعد او می خواست سینه مرغ بخرد. باز هم او نمی دانست كه سینه مرغ به انگلیسی چه می شود. دوباره با دست هایش مانند مرغ بال بال زد و صدای مرغ درآورد. بعد به سینه خودش اشاره كرد.قصاب متوجه منظور او شد و به او سینه مرغ داد.روز سوم خانم، طفلك می خواست سوسیس بخرد. او نتوانست راهی پیدا كند تا این یكی را به فروشنده نشان بدهد.این بود كه شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد:

.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.....................................خیلی منحرفی!حواستون كجاست؟شوهرش انگلیسی صحبت می كرد!!!! .
 

kavoosrahmani

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشحالم که خوشتون اومد.
ولی مطمینم که هیچکدوممون منحرف نبودیم.:D
 

behzadk2019

کاربر فعال تالار مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
نخونده اومدم پایین رو نگاه کردم . نوشته بودی خیلی منحرفی . ولی رفتم بالا رو بازم خوندم:D
 

Similar threads

بالا