عشق يا دوست داشتن؟

elnaz gol

عضو جدید
اینا همه جزوِ تخیلات و اعتقاد ما به تفاوت معنایی بعضی از کلمه اس
جدیدا اینقدر دیگه این سوال رو شنیدم کم کم داره بدم میاد
عشق!..دوست داشتتن!///
چرا بین دو کلمه که از نظرِ ظاهری با هم فرق دارن تفاوت میذارین؟!؟!؟
همه ی اینا منتهی میشه به همون وابستگی عاطفیِ بینِ دو نفر
فقط تفاوتش که فکر میکنین تو این کلمه ها هم پیدا میشه شدتِ این وابستگی هست
:gol:
سلام گلم.
بابت شركت در تاپيكم ازتون ممنونم.ولي اگه ممكنه نظرislan1991رو بخونيد.
 

elnaz gol

عضو جدید
راسش منم این سوالو از خیلیا پرسیدم...خیلی هم درباره ش بحث کردم...
این جمع بندی از همه اوناست که ممکنه خیلی با نظر اولیه م فرق داشته باشه...
اما خب...من بهش رسیدم و فکر میکنم تا حدی درست باشه...

ما ممکنه خیلی از چیزا یا آدما رو دوست داشته باشیم اما الزاما عاشقشون نیستیم...
عشق یه مرحله بالاتر از دوست داشتنه که آدم حتی حاضره خودشو برای معشوق فدا کنه...(ممکنه واسه کسی که دوسش داری این کارو انجام ندی)
عشق معمولا با هوس تلفیق شده...یهویی به وجود میاد...حتی شاید به قول بعضی ها با یک نگاه...منطق و عقلی پشتش نیست...
فوران کورکورانه احساساته که ممکنه درست هم نباشه و گاهی به ضرر ادم تموم بشه...(البته به طور معمول)
همین هم باعث انجام خیلی از کارای غیر عادی و فداکاری ها در قبال معشوق میشه که ممکنه به نظر شخص سوم(یعنی کسی که از بیرون بهش نگاه میکنه) جنون آمیز باشه!!
همونطوری که خیلی زود به وجود میاد میتونه خیلی زود هم نابود شه و حتی تبدیل به نفرت شه!!(البته این نوع عشق)
اما دوست داشتن در طول زمان به وجود میاد و هر روز بیشتر میشه...با شناختی که از فرد پیدا میکنی و عقل و منطقی که به کار میگیری...
که میتونه در مراحل بالاتر تبدیل به همون عشق جنون آمیز بشه که فوق العاده ست! چون با هوس مخلوط نیست و میتونه تداوم داشته باشه!!
عشقی که بر پایه دوست داشتن و عقل به وجود بیاد نشاط میاره...سرزندگی میاره...به زندگی جهت میده...هدف میده...
اما عشق یهویی که هوس هم قاطیشه باعث رخوت و سستی میشه و انگیزه های لذت بردن از زندگی رو از بین میبره...

هر کدوم جایگاه خودشونو دارن اما به نظرم بهترین چیز دوست داشتنیه که منجر به عشق میشه!!
با عقل و منطق! نه صرفا بر پایه احساس!
سلام دوست عزيز نظرتون خيلي زيبابود.ممنونم
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه خوب بود که تعریفی از عشق و دوست داشتن ارائه میدادید
چون هر کسی یک ذهنیتی نسبت به این کلمات داره ...
 

مهشید/

عضو جدید
ممنون از دعوتت الناز جان:gol:
به نظز منم دوست داشتن ابدیه اما عشق مقطعی ولی امکان داره عشق به دوست داشتن یا دوست داشتن به عشق تبدیل بشه
بهتر از همه داشتن هر دوتاش با همه
به قول شاعر
دوس داشتن یا عشق؟ دوست دارمت با عشق
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
ینی عشق مثه موبایله دیگه؟منظورتون اینه که عشق به یه آدم وعشق به یه وسیله مثه همه؟

من مثال آوردم ..
درضمن عشق توی بعد مجازی هست نه چیز مادی که خریدنی باشه .. :smile:

و اینکه عشق مراحلی داره .. میشه واسه یه آدم عشق به موبایل در حد عشق به یه آدم باشه .. زیبایی عشق به همین هست که یه محدوده خاصی نیست و میتونه شامل هر چیز و هرکس بشه .. مهم اینه که قدرتی خارق العاده به آدم میده :redface:
 

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
راسش منم این سوالو از خیلیا پرسیدم...خیلی هم درباره ش بحث کردم...
این جمع بندی از همه اوناست که ممکنه خیلی با نظر اولیه م فرق داشته باشه...
اما خب...من بهش رسیدم و فکر میکنم تا حدی درست باشه...

ما ممکنه خیلی از چیزا یا آدما رو دوست داشته باشیم اما الزاما عاشقشون نیستیم...
عشق یه مرحله بالاتر از دوست داشتنه که آدم حتی حاضره خودشو برای معشوق فدا کنه...(ممکنه واسه کسی که دوسش داری این کارو انجام ندی)
عشق معمولا با هوس تلفیق شده...یهویی به وجود میاد...حتی شاید به قول بعضی ها با یک نگاه...منطق و عقلی پشتش نیست...
فوران کورکورانه احساساته که ممکنه درست هم نباشه و گاهی به ضرر ادم تموم بشه...(البته به طور معمول)
همین هم باعث انجام خیلی از کارای غیر عادی و فداکاری ها در قبال معشوق میشه که ممکنه به نظر شخص سوم(یعنی کسی که از بیرون بهش نگاه میکنه) جنون آمیز باشه!!
همونطوری که خیلی زود به وجود میاد میتونه خیلی زود هم نابود شه و حتی تبدیل به نفرت شه!!(البته این نوع عشق)
اما دوست داشتن در طول زمان به وجود میاد و هر روز بیشتر میشه...با شناختی که از فرد پیدا میکنی و عقل و منطقی که به کار میگیری...
که میتونه در مراحل بالاتر تبدیل به همون عشق جنون آمیز بشه که فوق العاده ست! چون با هوس مخلوط نیست و میتونه تداوم داشته باشه!!
عشقی که بر پایه دوست داشتن و عقل به وجود بیاد نشاط میاره...سرزندگی میاره...به زندگی جهت میده...هدف میده...
اما عشق یهویی که هوس هم قاطیشه باعث رخوت و سستی میشه و انگیزه های لذت بردن از زندگی رو از بین میبره...

هر کدوم جایگاه خودشونو دارن اما به نظرم بهترین چیز دوست داشتنیه که منجر به عشق میشه!!
با عقل و منطق! نه صرفا بر پایه احساس!

نسترن یه تایم بده بیام پیشت کلاس:redface:
خب من تفاوتِ بین دوست داشتو عشقو میدونـــــــــــم:D

منتهـــا میخوام بگم عشق همون دوست داشتنه ...که فقط شدت بیشتری داره
اون عشقی هم که میگی با هوس مخلوطه همون هوسِ که یه آدم فکر میکنه عاشق شده و بعدشم زود دلشو میزنه

میخوام بگم چرا کلمه ی عشق رو همون دوست داشتتن ندونیم ...که با عقل و منطق همراه هست و احساسات هم جزئی از اونه
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چنتا خط اول نسترن + خلاصه ی بقیش ;)

دوست داشتن رو که هممون تجربه کردیم

من عاشق پفک کرانچی هستم اینجا منظور از عشق دوست داشتن فراوان بود (دوست داشتن مرحله ی اولیس مثلا من الان پست بالایی رو لایک زدم شاید کاملم نخونده باشمش اما چنتا خط اولش توجه کنید ! بـــــــــــــــــــــد نبـــــــــــــــــــود و لایکو زدم در واقع دوستش دارم!

در واقع وقتی از چیزی یا کسی ناراحت نیستیم دوستش داریم عموما اگر انسان باشیم البته!

یه مرحله بعد از دوست داشتن عشق قرار داره
همین عشق ورزیدن به پفک نمکی!!!

در واقع (شما تا الان کاغذ لگاریتمی دیدن؟ مثل کاغذ لگاریتمی می مونه!)

فاصله ی یک تا 2 خیلی زیاده فاصله ی 2 تا 3 کمتر هست نسبت به یک به دو
.
.
.
فاصلهی 9 تا 10 خیلی کمه

و وقتی به 10 رسیدید وارد سیکل بعدی میشید که فاصله ی 10 تا بیست دقیقا برابر با فاصلهی 1 تا 2 هست

وقتی این سیکلو تموم کنید وارد مرحلهی 100 تا 200 می شید و الی اخر


حالا کافیه بر عکس رو کاغذ لگاریتمی حرکت کنید وقتی حدتون داره به سمت یک میل می کنه

از 1000 (یک نگاه) راحت می رسید به 100 از 1000 تا 10 2 برابر راه است

از 1000 تا 1 3 برابر راه است

بستگی داره از چه عدد ی استارت رو زده باشین

از 1000
از 10000
از 100000

دیگه دیگه

شاید فاصله ی 1000 تا 100 دوست داشتن باشد

1000 تا 10 عشق

1000 تا 1 عشق ...
بعد از دوست داشتن به عشق می رسید

خود دوست داشتن مراتب دارد

من الان شما را دوست دارم ولی اگر سرتان را هم ببرند زیاد ناراحت نمی شوم ! دی

شاید همسایه ی شما هم شما را دوست داشته باشد و تا حدودی ناراحت شود

مرحله ی بعد اواسط عشق است که پدر و مادرتان در دوری از شما خون گریه می کنن

مرحله ی بعد عشق محکم تر است که طرف خودکشی می کنه در دوری از شما

><<<<<>>>>> الی اخر




سیمرغ عطار را مطالعه کنید

هر کسی تا یه قسمتی می کشه و...

عشق و دوست داشتن رو زیبا توصیح داده

و فقط 30 نفر عاشق واقعی بودن

و منزل گاه قبلی هم عاشق بودن اما عشق اینان کجا و انان کجا!
 

رامین قاسم نتاج

اخراجی موقت
....................مرسی خانم نگاه شماراقبول دارم (البته اگه انتخاب عشق وعاشق شدن معقول واز منطق سرچشمه گرفته باشه;)................
 

مهندکس

عضو جدید
عشق وقتی بیاد بدون اجازه میاد......
هممون اینو خوب میدونیم ولی نمیدونم چرا همه دوس دارن فلسفه بافی کنن...
 

solmaz62

عضو جدید
هر دوش دروغه
اینا کلماتی است برای گول زدن من وشما نه عشق حقیقت داره نه دوست داشتن .
 

elyas_sh82e

عضو جدید
با سلام
داستاني كوتاه اما عميق از علامه علامه شيخ بهائي









پیرزن با تقوایی در خواب خدا رو دید و به او گفت : (( خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ )) خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت . پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت. سپس نشست و منتظر ماند. چند دقیقه بعددر خانه به صدا در آمد . پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود . پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست. نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد. این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد . پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت. نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد . این بار نیز پیر زن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد . پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد. شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید . پیرزن با ناراحتی کفت: (( خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟))
خدا جواب داد :
)) بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی((

کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست

همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر وپابرهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
شب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نااميدي در بسته باز کردن
"شیخ بهایی"




















































































 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
پله ی آخر دوست داشتن عشق هست.

عشق یعنی فنا شدن در وادی دوست .

یعنی اول باید " دوست را دوست بداری تا عاشق شوی "

:gol:
 

آقای سعید حیدری

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه عاشقی میگه اگه اتفاقی واسه تو بیفته میمیرم ، ولی کسی که میگه دوست دارم ، میگه بمیرم نمیزارم واست اتفاقی بیفته
 

Elmira2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچوقت فرق دوس داشتن وعشق رونمیدونستم بابچه هادورهم جمع شدیم همه داشتیم درس میخوندیم که یکی ازدوستام بحث عشق وعاشقیوشروع کردازش پرسیدم بین دوست داشتن وعاشقی چه نوع فرقیه؟یه مثالایی ویه توضیحایی اوردکه اصلانفهمیدم ینی چی همه گفتن ولی بازنفهمیدم بین این دومقوله چه فرقی هست تااینکه یکی ازفامیلای دوستام که سوادش خیلی کم هم بودگفت بهم گفت:توآرزورودوس داری؟گفتم آره گفت:مامانتوچطور؟گفتم آره
گفت:بین دوست داشتن آرزوومامانت هیچ فرقی نیس؟
گفتم:چراهست،من بدون آرزویه روزتحمل میکنم ولی بدون مامانم یه ثانیمم هرگز
گفتش:عشق ودوست داشتن ینی همین دوست داشتن ینی اینکه توآرزورودوس داری چون باهاش دوستی ولی عاشق مامانتی چون یه لحظه هم بدون اون نمیتونی زندگی کنی
فرق دوست داشتن وعشق روازیه دختر5ابتدایی یادگرفتم بقیه باحرفای بیخودشون نتونستن یادم بدن
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
من عشق رو ترجیح میدم
عشق واقعی
عشق خیلی با ارزشه اگه میگی دروغه بدون هنوز معنیشو نفهمیدی
باید بهش برسی تا بفهمی چی میگم
 

amirstark

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان.بعضيا فكر ميكنند عشق نهايت دوست داشتنه.نظر شمادر اين مورد چيه؟
عشق و دوست داشتن از نگاه دكتر شريعتي:
دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیش‌تر از غریزه آب می‌خورد و هر‌چه از غریزه سرزند بی‌ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و‌ تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نيز همگام با آن اوج ميگيرد
.
عشق باشناسنامه بي ارتباط نيست وگذر فصلها و عبور سالهابر آن اثر ميگذارد اما دوست داشتن در وراي سن و زمان و مزاج زندگي مي كند و بر آشيانه بلندش روز و روزگار را دستي نيست..
.

منم با نظرش کاملا موافقم
 

cincinnati121

عضو جدید
نمیدونم چرا اکثر مواقع هر وقت صحبت از عشق میشه همه اون رو کور فرض میکنن و چشماشو کورمیکنن و یا کور میبینن؟

و هر وقت صحبت از دل میشه اون را با جملاتی مثل دلم خواسته ....مگر دل بخواهی هست ؟و ..مگر دلدرد داری که این کارو کردی ؟..... فرض میکنند اما بنظر من اول باید تعریف مناسبی از دل و عشق داشته باشیم تا بتونیم در جای مناسب و جای اصلی خودش بکارببریم .و یا اینکه گوینده روی صحبتش چه کسانی بوده اند که اینگونه از کلماتی مثل عشق و یا دوست داشتن و دل و.. استفاده کرده است

اگر دوست داشتن و یا عاشق شدن را بخواهیم برسی کنیم آنچه که مسلم است هیچگاه زور بازوی دوست داشتن به عاشق بودن نمیرسد ....خدا هم اول میگه ...طلب کنید .... بگردید و پیدا کنید ....هر که پیدا کرد ....دوستم میداره ...و هرکه دوستم داشت بعد عاشقم میشه و بعد که عاشقم شد
من نیز عاشقش میشم ....

ولی نکته قابل توجه این است که این عشق از سر چی بوجود آمده است ؟ اگر از سر علم و شعور و آگاهی و عقل بوده عشقی واقعی است مگر نه به قول مولانا ...عشقهایی کز پی رنگی بود ،عشق نبود عاقبت ننگی بود

در صورت مرتفع شدن دلایل دوست داشتن ؛ ممکن است دوست داشتن از بین برود !!! اما اگر عشقی واقعی بوجود آمده باشد دیگر بود و نبود هیچ برهان و دلیلی از عشق و عاشق چیزی کم نمیکنه
عشق از اول سرکش و خونی بود تا گریزد هرکه بیرونی بود و یا ......عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ ، قران زبر بخوانی با 14 روایت
پس به سلامتی هرچه عاشقه ؛ سر ساقی سلامت
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با نظر دکتر شریعتی کاملا موافقم و بهش رسیدم.
 

Similar threads

بالا