پینوکیو هم پدر ژپتو را تنها گذاشت

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای پینوکیو نامردددددددددددددددددددد:cry:
ولی فکر کنم بعدا میره دنبالش چون خونه سالمندان نمادی از شکم نهنگه طبق داستان باید بره....فقط من موندم این پینوکیو کی عاشق شد اصلا اون دخمله کیه کنارشه....من این تیکه از فیلمو ندیدم چراااااااااا:surprised:
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشقشو که دید باباشو فراموش کرد..................
چه پسر بدی...............
پس فرقی بین چوب و انسان نیست؟؟؟؟
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای پینوکیو نامردددددددددددددددددددد:cry:
ولی فکر کنم بعدا میره دنبالش چون خونه سالمندان نمادی از شکم نهنگه طبق داستان باید بره....فقط من موندم این پینوکیو کی عاشق شد اصلا اون دخمله کیه کنارشه....من این تیکه از فیلمو ندیدم چراااااااااا:surprised:
اون تیکه فیلم مال کتابیه به اسم पिनोकियो نوشته کالواهه کلودیاهه ساکن هند. کتابو که می خوندم نوشته بود که اون خواهر پینوکیو بوده که پدر پدر ژپتو دور از چشم بچه ژپتو (اون موقع ها هنوز پدر ژپتو پدر نشده بوده که بهش بگن پدر ژپتو) ساخته بوده. یه روز که رفته بودن کنار کوه خواهر ژپتو (خواهر پدر ژپتو که آخرش تیفوس گرفت و مرد) اونو انداخته بود پای کوه ( که باعث شده بابای پدرژپتو سکته کنه از فراق اون عروسک9). بعد اونو یه دختری به اسم پرین پیدا می کنه و می بره شهرشون و می ده به توشیشان تا اونو براش رفو کنه. عروسکه که زنده شده بوده یه مدتی برای میتی کومان کار می کرده و جوراباشو وصله پینه می کرده. خلاصه یه روز که سنجد و خاله شادونه داشتن تو لوس آنجلس کنسرت داشتن جیمز باند رد اونو می گیره و با کمک سندباد اونو می برن چین پیش برادر لینچان. اونم اونو با آقای فاگ راهی بغداد می کنه. اونجا علی بابا اونو سوار قطار سریع السیر شرق می کنه که می رفته پاریس. اونجا تناردیه اونو به بازرس ژاور لو میده ولی چوبین و پسر شجاع نجاتش می دن. اگه خرابکاری تام و جری نبود می تونست بره آمریکا ولی خراب کاری اونا باعث می شه کلا اونو بدزده ولی با فداکاری میگ میگ نجات پیدا می کنه و سوار کشتی یوگی می شه و می ره آمریکا. اونجا لوک خوش شانس اونو می بره پیش یه رمال به اسم گوریل انگوری. اونم آدرس بارباپاپا رو می ده که پینوکیو پیشش بوده. دخرته هم که اسمش نمی دونم چی چی اوووووآهه بوده پینوکیو رو پیدا می کنه و با هپنوتیزم وادارش می کنه پدر ژپتو رو بذاره خونه سالمندان
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پس معلوم شد این رسم بد از کجا اومده از دل یه عروسک چوبی با یه دله چوبی ای لعنت به همه ی پینوکیوها که از این کارها میکنن
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اون تیکه فیلم مال کتابیه به اسم पिनोकियो نوشته کالواهه کلودیاهه ساکن هند. کتابو که می خوندم نوشته بود که اون خواهر پینوکیو بوده که پدر پدر ژپتو دور از چشم بچه ژپتو (اون موقع ها هنوز پدر ژپتو پدر نشده بوده که بهش بگن پدر ژپتو) ساخته بوده. یه روز که رفته بودن کنار کوه خواهر ژپتو (خواهر پدر ژپتو که آخرش تیفوس گرفت و مرد) اونو انداخته بود پای کوه ( که باعث شده بابای پدرژپتو سکته کنه از فراق اون عروسک9). بعد اونو یه دختری به اسم پرین پیدا می کنه و می بره شهرشون و می ده به توشیشان تا اونو براش رفو کنه. عروسکه که زنده شده بوده یه مدتی برای میتی کومان کار می کرده و جوراباشو وصله پینه می کرده. خلاصه یه روز که سنجد و خاله شادونه داشتن تو لوس آنجلس کنسرت داشتن جیمز باند رد اونو می گیره و با کمک سندباد اونو می برن چین پیش برادر لینچان. اونم اونو با آقای فاگ راهی بغداد می کنه. اونجا علی بابا اونو سوار قطار سریع السیر شرق می کنه که می رفته پاریس. اونجا تناردیه اونو به بازرس ژاور لو میده ولی چوبین و پسر شجاع نجاتش می دن. اگه خرابکاری تام و جری نبود می تونست بره آمریکا ولی خراب کاری اونا باعث می شه کلا اونو بدزده ولی با فداکاری میگ میگ نجات پیدا می کنه و سوار کشتی یوگی می شه و می ره آمریکا. اونجا لوک خوش شانس اونو می بره پیش یه رمال به اسم گوریل انگوری. اونم آدرس بارباپاپا رو می ده که پینوکیو پیشش بوده. دخرته هم که اسمش نمی دونم چی چی اوووووآهه بوده پینوکیو رو پیدا می کنه و با هپنوتیزم وادارش می کنه پدر ژپتو رو بذاره خونه سالمندان
:surprised::biggrin:
نویسنده خوبی میشین...دی
 

Similar threads

بالا