برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوی تنت را لا به لای استخوانهای شکسته ام
پنهان میکنم
تو آنقدر تازه ای
که من هیچ وقت پیر نمیشوم !
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هـنــــــــــوز تـکه ای از تـــــــــــو در مـــــــن اسـت . . . .

کـه گـاهـی

لعـنــــــــــــتی بـــــــــــد جـور . . . .

دلتـــــــــــنگت مـــــــــــی شـود....
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد ؟
دلتنگی معنی ندارد ...
درد دارد...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
براي تــو مي نويسم ..

از عـُـمـق احـساسم

مي نويسم تا شـايد بداني

که تپش قلـبم در سينه به خاطــر توست

براي تــو مي نويسم کـه بداني

تــو بودي آن يگانه عشــقي که در لا به لاي خــرابه هاي قلـبـم لانه گزيد

و از آنهــا گلســتاني جاودانــه ساخت

براي تــو مي نويسم تا بداني

دوري ات براي مــن مثل دوري ماهــي از آب است

و دوري کبوتر از آســمان

براي تو مي نويسم اينک از عـُـمــق وجــودم . . .

با فــريادي خامــوش که در لا به لاي هــيـاهــوي عـشـقت گــُم شده است

براي تــو مي نويسم اينک تا بداني دوســتـَت دارم !
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیش فرض

می شود یا نه؟!
دل را می گویم....
تنگ می شود؟!...
به قدر همان تب و تابی که تو با واژه ها بر زبان می آوری؟...
چقدر سخت است باور..
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است ؛ باز هم میخندم
آن قدر میخندم که غم از رو برود......
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجا همه چیز خلاصه میشود:

اشکها در آهی

عشقها در نگاهی

و انسانها، با قدمهایی که می آیند و میروند

اینجا تنها انتظار من است که خلاصه نمیشود...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو ماه را بیشتر از همه دوست میداشتی و حالا ماه هر شب تو را به یاد من می آورد می خواهم فراموشت کنم امااین ماه با هیچ دستمالی از پنجره ها پاک نمی شود
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیش فرض

گوش کن !
می شنوی صدای اندوهم را ؟
می شنوی صدای بغضم را که با کوچکترین ضربه ای خواهد ترکید
باید گریست برای شاخه های شکسته
باید فریاد زد به حال شقایق پرپر شده
باید اشک ریخت
با دیدن پروانه سوخته
باید گریست برای چشم انتظاری عاشقان
پنجره ها خالی است
هوا تنهاست
ستاره سرگردان است
خورشید گریان است
محبت کجاست ؟
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گریه شاید زبان ضعف باشد


شاید خیلی کودکانه


شاید بی غرور...


اما هر وقت گونه هایم خیس می شود ؛ می فهمم


نه ضعیفـم !!!


نه یک کودکـم !!!


بلکه پر از احساسم....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دفتر عشق ، این دفتر کهنه که هر صفحه از آن با کلام عشق آغاز شده برای همه

است ، برای عاشقان وبرای آنهاییست که در غم از دست دادن عشق نشسته اند

و آنها که تنها در گوشه ای خسته اند...

دفتر عشق ، دفتریست که هیچگاه صفحات آن که همه از جنس دل است به پایان

نمیرسد اما شاید روزی این دستهایم خسته از نوشتن کلام عشق شود...

بخوان آنچه برای تو و برای همه عاشقان دفتر عشق نوشته ام....

بخوان تا من نیز عاشقانه برایت بنویسم...

ببین عشق چه غوغایی در این دفتر عشق به پا کرده....

دلی آدمی را دیوانه کرده ، یک عاشق را مجنون کرده ....

برای تو می نویسم که میدانم مثل منی ، همصدا با من ، و همنشین با اشک!

برای تو مینویسم که عشق منی و همه هستی من
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جدیدا با دیوار حرف می زنم...!
میدونی ؟!
از شخصیتش خوشم اومده یه جورایی
محکمه...
ثابته...
آرومه...
غلط نکنم از منم خوشش آمده...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کنارم هستی
و اما دلــــــم تنگ میشه هـر لحظه
خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتنه محضه
کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
میگم وای چقدر سرده میام
دستاتو میگیرم

یه وقت تنها
نری جایی که از تنهایی میمیرم
از اینجا تا دم درهم بری دلشوره میگیرم
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم
محاله پیش من باشی برم سرگرم
کاری شم



میدونم که
یه وقت هایی دلت میگیره از کارم
روزای که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیش فرض

برای نبودن که . . .
همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی
میتوانی همین جا
پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی
این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم
قصه می نویسم و گـــــــــــاهی
دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود
تمام خیابانها را ، با یادتـــــــــــ . . . پیاده میروم .
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهایی ام را کســی شریک نیست
مطمــــئن باش
دستِ احتــــیاج به سمت ِتــــو که هیـــچ
به سمت ِ خودم هم دراز نخواهم کرد...
شایـــد کــه تنهایی هایم
از تنهایی دق کنــــد..!!!
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
موجود بی آزاری هستم
کار می کنم
قصه می خوانم
شعر می نویسم
و گاهی
دلم که برایت تنگ می شود
تمام خیابانها را
با یادت پیاده می روم!
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گوش کن !
می شنوی صدای اندوهم را ؟
می شنوی صدای بغضم را که با کوچکترین ضربه ای خواهد ترکید
باید گریست برای شاخه های شکسته
باید فریاد زد به حال شقایق پرپر شده
باید اشک ریخت
با دیدن پروانه سوخته
باید گریست برای چشم انتظاری عاشقان
پنجره ها خالی است
هوا تنهاست
ستاره سرگردان است
خورشید گریان است
محبت کجاست ؟
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می‌دانم تا پلک به هم بزنم
می‌آیی ؛
با انار و آینه دردست‌هایت !! …
.
.
.
به قول ِ فروغ :
” من خواب دیده‌ام ” …!!!!!!!!
میدانی که خوابهایم روزی به حقیقت ختم میشود!!!!!!
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی که زندگی من

هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم

کسی را که مثل هیچکس نیست!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی که خورشید از غرب طلــوع کند ،
.
گل رز بوی شـقایق دهد ،
.
و زمین از تسلــط خدا خارج شود ،
.
از تـــــــو دل خواهـم کنــد .......!

 

یک دختره

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین که نعش درختی به باغ می افتد
بهانه باز به دست اجاق می اقتد

حکایت من و دنیایتان حکایت آن
پرنده ایست که به باتلاق می افتد

عجب عدالت تلخی که شادمانی ها
فقط برای شما اتفاق می افتد

تمام سهم من از روشنی همان نوریست
که از چراغ شما در اتاق می افتد

به زور جاذبه سیب از درخت چیده زمین
چه میوه ای ز سر اشتیاق می افتد

همیشه همره هابیل بوده قابیلی
میان ما و شما کی فراق می افتد؟
 

ALviin

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن هايي كه عميقا عشق مي ورزند، هيچ گاه پير نمي شوند. ممكن است بر اثر كهولت سن از دنيا بروند اما جوان مي ميرند...
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدتیست دلم شکسته از همان جای قبلی . . . !
کاش میشد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی . . . !
کاش میشد فریاد بزنم : “ پایان ”
دلم خیلی گرفته اســـت . . .
اینجا نمی توان به کسی نزدیک شد . . .
آدم ها از دور دوست داتشتنی ترند !
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو نيستي كه ببيني

چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاري است

چگونه عكس تو در برق شيشه ها پيداست

چگونه جاي تو در جان زندگي سبز است

هنوز

پنجره باز است

تو از بلندي ايوان به باغ مي نگري

درخت ها و چمن ها و شمعداني ها

به آن ترنم شيرين به آن تبسم مهر

به آن نگاه پر از آفتاب مي نگرند

تمام گنجشكان

كه در نبودن تو

مرا به باد ملامت گرفته اند

تو را به نام صدا مي كنند

هنوز نقش ترا از قراز گنبد كاج كنار باغچه

زير درخت ها لب حوض

درون آينه پاك آب مي نگرند

تو نيستي كه ببيني چگونه پيچيده است

طنين نگاه تو در ترانه من
 
آخرین ویرایش:

farzad26

عضو جدید
من انقدر یه نفرو دوست دارم براش نوشتم خوندم نگاش کردم نفهمید دلمش براش پر میزنه ولی نیست بهم گفته بعده امتحانا جوابمو میده
 

narges224

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست...

برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...


برای تویی که احسا سم از آن وجود نازنین توست ...

برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...

برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است...

برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی...

برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی...

برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...

... تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است برای

برای تویی که قلبت پـا ک است ...

برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است...

برای تویی که عـشقت معنای بودنم است...

برای تویی که عـشقت معنای بودنم است...

برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است...

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
براي تو مينوسم. ميخونم نفسسسسسسسسسس ميكشم .ولي الان ميخوام فقطبنويسم:خدا كنه يادت بياد وقتي كه كوچيكتر بوديم وبه هر بهانه اي همديگهرو ميديديم آه كاش تمام زندگي برميگشت واون روزي كه ديدمت براي اولينبار.....كاش. بعد من همونجا دكمه stopميزدم تا الان حسرتش نمونه به دلامراستي تو هم همين حالو داري؟ نه. بعيد ميدونم تو هم اينجوري باشي چونتوالان رفتي پي عشقت كه نه ...زندگيت .برو به سلامت اصلا نمي خواد نگرانمن باشيا راحت باش منم راحت نيستم با نبودنت.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می*دانی؟ می*دانی از وقتی دلبسته*ات شده*ام

همه*جا بوی پرتقال و بهشت می*دهد

هرچه می*كنم چهار خط برای تو بنويسم

می*بينم واژه*ها خاک بر سر شده*اند

هرچه می*كنم چهار قدم بيايم

تا به دست*هایت برسم زانوهایم می*خمد

نه اينكه فكر كنی خسته*ام

نه اينكه تاب راه رفتن نداشته باشم

نه... تا آخرش همين است
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا