قابل توجه تمام طرف دارهای یاس

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام یاسی به تموم طرف دارهای یاس

خوبین;)

:heart:هر کسی از طرف دار های یاس هر شعری از یاس بلده بنویسه :heart:

:heart:به افتخار یاس:heart:
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سرباز وطن

سرباز وطن

خودتو بده به دسته تکسم یه لحظه بگذر از فکرو ذکرو مشغله او برو به سمته حسم

سر تکون بده حالا با بیت اوزی یکم برو تو حس و حاله فاز ریتم موزیک

که در ورق قلم هدف همش رپ خاصی دارم به اوجو رشد پیشرفته رپ فارسی

منو تو باید تا ته تو صحنه واستیم میدونم اینو تو ام موافق با حرفه یاسی

من میخوام تومخ برم یه کمی هرج و مرج کنمو درد و رنجو من به سبک رپ ترجمش کنمو

درسو مشق من نوشتن از تو از خودم تو پس بذار که رپ کنم از عمق درد مردمم

خوب میدونی من مثر گفته های پیشم دشمنای ما دلیل افت ما نمیشن

خفته های دیشب حالا بیدار ترینن همه درا قفل بود من از دیوار پریدم

ببین حسرت این قصه هارو مینویسه میگه با یه خودکار که عینه تیغ تیزه اینه

که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

صدامو داری یاس مینویسه میگه هی باخود کاری عینه تیغ تیز اینه

که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره هی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

رحمت به اون کسی که پشتمه تو بشمار لعنت به کسی که دشمنه تو بشمار

رپ نردبونه رشدمه تو چشمامو مغزم که توی مشتمه به اجبار

حسرت تو شوکه روزای قدیمو ولی هنوزم میکنم شکر اوستای کریمو

هنوز کلمه هارو مینویسم با صداقت چون یه لحظه واستا بینم انگار صدا قط شد

مهم نیس بدونه بیت میریم منو تو ببین تو وقتی پایه باشی واسه پای من بیت زود خودشو میرسونه با صدای من

ما بچه های زیر زمینی زجه هارو میزنیمو حرفه مارو میشنویمو تک ستاره میشویم

سبک برتر من تخته کردم درارو حتی سقفو کندم تا سطر جدول بشینم

بشینم کنارت بچینم ستاره من میدم ادامه واینم صدامه که میرقصه باتو قلم میغزه تا صبح

اره این دسته ما شد پس تو این لحظه پاشو

واسه جنگ به دنبال حسو حال نگرد چونکه اون که برد هیچ وقت استخاره نکرد

تویه حالو ساله خوبی مثله ساله نود همه دستا میره بالا به افتخار وطن

ببین حسرت این قصه هارو مینویسه میگه با یه خودکار که عینه تیغ تیزه اینه

که مینویسه دیگه از کینه ایکه پیره ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

صدامو داری یاس مینویسه میگه هی با خودکاری عینه تیغه تیزه اینه

که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره هی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

پشتکاره من رشده کاره من تو پشتیبانه من خوش به حاله من

با پشته های حرف مرده کشته های رپ با کلمه هایی گرون تر از بشکه های نفت

ته بده تا تحته تحریمو تحت تعقیب به بده با بدترین بلا ها باس بجنگیم

میم بده ما مستو منگیم مثله مرگه مغزی ق بده قلم به دستیم قسم به نسلی

که پا به پاشون روز هایی که سوخت دادیم از جنس همیم همدیگرو دوس داریم

عرقته به رنگه پرچمت به سرزمینت که قرمزه سفیدو سبزه

منم از صمیم قلبم هستم تا توی دنیا صدام بپیچه یاس تو اوجه درد همینجا ادامه میده

ایران مهم نیست به دسته کی اداره میشه آدم همیشه تو محدودیت ها ستاره میشه

ببین حسرت این قصه هارو مینویسه میگه با یه خودکار که عینه تیغ تیزه اینه

که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

صدامو داری یاس مینویسه میگه هه با خودکاری عینه تیغه تیز اینه

که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره هه به سمت پیشرفت سینه خیز میره

یاس هه اوجی
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من یاس رو دوست دارم ولی بگو هدفت چی بود از این تاپیک؟
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من یاس رو دوست دارم ولی بگو هدفت چی بود از این تاپیک؟
حالا منم و ورقه ، روی ورقه قلمه
روی تنمه عرق ِ
توی سرمه کلمه
توی دلمه هدف ِ
هدفم بی هدفه

هدفی که هیچ وقت نگفت هدفه

هدفم درده اره اینه هدفم که از یاس بگم
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واسه سه ديقه تو دلت را بده مارو

ما رو

تا من نشون بدم ايرانو رابطه ها رو

ها رو

اينا حرفاي امروز و ديروزه برپا

ايران شده اسير يه ويروس مرگبار

ديگه احتياجي به حرفاي سياسي نداريم

ديگه به دشمناي خارجي نيازي نداريم

يه جنگ روانيـه حالا داخل ايرانـه

همه افتاديم به جون هم ، عاقل و ديوانه

با تني خسته ، کوفته ، خشکيده ، ميري

تا با مشکلات زندگي کشتي بگيري

وقتي مي بينيم همو يه مشتي يار و ياور

وقتي رفتي ميبنديم به فش خوارو مادر

نگاه ما به هم شده مثل قاتل

توجه نميکنيم ديگه به حس باطن

ديگه دور و بر ماها پره حزب باده

هست باهات ، اگه داشته باشي استفاده

چه دخترا که تا ميشنون اسم تاجر

ميگن اين بهترين کس واسه ازدواجه

عشق چيه بابا ؟! ... اين حرفارو ولش

عشقو ديدي برسون سلام ما رو بهش

چه پدرا که به زير بار هزينه رفتن

بچه ها فک ميکنن پدرا وزير نفتن



هرکس اسم خودشو بغل کرده

اينا پيشرفت نيست ، اينا عقب گـــــرده




اي داد از اين همه بيداد

خواهم که ز غم شوم آزاد

از جور و ستم همه فريـــاد

چون هستي من شده بر بــــاد



ديگه ريخته توي دل من هرچي درده

دليلش به هفت سال پيش برميگرده

روزاي گريه و اشک و عزاداري

من تو فکر اين که واسه مهمون غذا داريم !؟

به يکي گفتم ، تو بيا بين مردا يک باش

مهم نيست که پدرم ازت هفتا چک داشت

نصف پولو بده منصف باش با ما يه خورده

گفت طلبکار بابات بوده حالا که مـــــرده

خاطراتيه که تو دفترم مي نويسم

قلم کلماتو مياره و مي نويسم

اينا باعثه گلوم پر ِ از بغضيشه

که ببنده به دهنم راه اکسيژن

شايد بين ايران و خاطره م رابطه اي ندي

منظورم اينه از اينجا دارم خاطره ي بدي

ولي ، هه اينجا سرزمين و وطنمه

ايران تنها دليل وجود بدنمـــه



اي داد از اين همه بيداد

خواهم که ز غم شوم آزاد

از جور و ستم همه فريـــاد

چون هستي من شده بر بــــاد




ديگه ترس برخورد و رفتار و روابط مـــا

داره کثيف تر ميشه از هواي تهـــران

بعضي ميــگن ، که ايــران ، يه قفسه بايد

از اينجا بري تا بکشي يه نفس راحت

ميگن اينا توي وجود ما رفته ارثي

ولي اين برميگرده به پول نفت و بنزين

که باعثه از نبودن امنيت مالي

توي سختيا بکنيم پشت همديگه رو خالي

ولي بيا جلو ، خودتو بساز ، ميتوني

چرا واسه پول همديگه رو قصاص ميکنيم ؟

هموطن به خدا من هستم ، به صعود تو راضي

پس بيا با هم بشکنيم اين خطوط موازي




ميدونم اينو

غروره ما ايرانيا ، به گذشته ي ماست ؛ به تاريخ ماست

ولي به خدا اون ديگه گذشته

الان ما چي هستيم ؟!

الان واسه آينده مون چي داريم ؟!

بيا هموطن

بيا دست همديگه رو بگيريم

تا آينده ي ايران

به اسم من و تو افتخار کنه
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پــــــــــــــــدر
این برای من یه عادته
وقتی که چیزی رو دارم
تا وقتی که وجود داره
قدر اونو نمیدونم
همه ی خونواده ، جمع بودیم کنار هم
اوضاع همچین درست نبود
ولی واسه ش نخوردیم غم
با همه ی خوشبختی ، پشت یکی شده بود خم
کسی که توی مشکلات ، به ابروهاش نیاورد خم
تو دوران دبستان ، دوران دبیرستان
دوران بچه بازی و شیطونی و هیجان
پیچوندن کلاسا ، بیخیال از درد و بلا
جور ما رو اون میکشید ، ماها به دور از مشکلات
چیزی نبود که من ازش بکنم فرار
چون اصلا تنها نبودم از قرار
بعدالظهرا میرفتیم دنبال عشق و حال
رفتم به پاتوقای یک ِ روزگار
توی بابا یه حسی بود ، دائما تو فعالیت
تازه فهمیدم که اون حس ، احساس مسئولیت بود

تو روز پنج شنبه ی یکی از روزای بهاری
ماه اردیبهشت ، یک ظهر گفت ساعت دیواری
بابام اون روز زود اومده بود از سر کار
همه دور هم بودیم سر سفره ی ناهار
شاید تو زندگی ما ، خیلی چیزا تو چشم نبود
ولی همین جمع بودن ما برام با ارزش بود
بابا پول تو جیبیمو بهم داد ، طبق یه سنت
کاری که هیچ کس واسه م نکرد ، مگر با منت
لباسمو پوشیدم ، به سر و وضعم رسیدم
خودمو آماده واسه آخر هفته ی خوب دیدم
بعدش بابا بهم گفت ، منم دارم میرم بیرون
اگه دوس داشته باشی با هم میریم تا سر خیابون
قذم زنان داشتیم میرفتیم به سوی حیات
ولی یهو بابا جلو چشمم رو زمین افتاد
اولش فکر کردم داره باهام شوخی میکنه
ولی دیدم نفسش گرفته ، حرفی نمیزنه
فقط یه لحظه گفت : " یاســر ، من دیگه دارم میرم ،
مادرت و بچه ها رو دیگه به تو میسپرم "
گفتم بابا چی داری میگی تو ، هیچ معلوم هست ؟
ولی اون دیگه حرف نزد ، چشاشو آروم بــســت

یه لحظه دستپاچه شدم ، اینور اونور میدویدم
صدام دیگه در نیومد ، فقط داشتم داد میزدم
تو رو به خدا زنگ بزنید به اورژانس
شاید به امید خدا ، بازم باشه یه ذره شانس
هیچکی به دادم نرسید ، به غیر ِ از یه همسایه
پدرم رو سوار ماشینش میکردیم دوتایی
رفتیم با هم بیمارستان ، با استرس فراوان
آخه چرا نمیرسیم ، چقد دیر میگذره زمـــان
نگران ، قدم زنان ، تو اتاق انتظار
عرق سرد رو پیشونیم ، بی صبر و بی قرار
فقط منتظر بودم که بابا چشاشو وا کنه
بازم بگه : " یاسـر ، صـابـر " ، همه مونو صدا کنه
دکتر از اون اتاق شومش ، اومده بیرون
نگاهم به دهن اون ، من مونده بودم حیرون
گفتم دکتر حالش چطوره ، منم پسرشون
انگشترشو داد و گفت : " باشه غــم آخرتون "
چطوری میتونم این خبر رو به مادرم بدم ؟
خداوندا کمکم کن ، نمیتونم ، نمیتونم
حالا کمرم شکسته ، پشتم داره میلرزه
عزیزترین کسم از دستم رفت ، تو یـــه لـحـظـه
چشامو باز کردم دیدم اومدم تو بهشت زهرا
جایی که همه ی مردم یه روز باید برن اونجا
خداوندا صدام دیگه در نمـیـــــــاد
چرا آخه هرچی بلاست روی سر من میاد
مخـم جواب نمیده ، نمیتونم گریه کنم
حالا منم یه دیوونه م ، سست و بی پایه شدم
همه امیدم ناامید ، همه چی رو سرم خراب
آرزوهای بزرگ من ، شده نقش ِ بر آب
فکر میکردم اولین کسی که توی عروسیـم
از خوشحالی توی پوستش نمیگنجه ، اون تویی
فکر میکردم یه روز ، نوه هاتو بغل میکنی
روی دوشت میذاری ، باهاشون بازی میکنی
ولی حالا که تو نیستی ، دلمو به کی گرم کنم ؟
سفره ی این دلمو بگو پیش کی پهن کنم ؟
خداوندا تو زندگی جوونی رو یتیم نکن
عزیزشو ازش نگیر ، تو غـم من سهـیم نکن

بابا
بابا
بابا جونم رفتی سه سال از رفتنت میگذره
حالا فقط از تو مونده یه مشتی یاد و خاطره
عکست روبروی منه ، دارم باهات حرف میزنم
این موزیک ناقابل رو دارم واسه تو میزنم
حالا دیگه پشت من ، به مادر من گرمه
چون مسئولیت اون ، سنگین تر از یه مرده
صدای تو تو گوشمه که میگه مرد این خونه
از این به بعد دیگه تویی ، این توی یادت بمونه
 

Relampago

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر وقت دلم مي گيره از همه
قلم تو دستمه و مي نويسم از اينكه:
سرسخت بايد پاي دردا وايستم
تا برسم به فرداهاي روشن
قلبم ميگه ميكروفونو بردار
تو بخون حالا از همه ي دردات
تا مرهم باشه واسه دل شكستت
تا نموني تو با اين گله و حسرت


ميدوني اينو كه ياس از توو داره نقصي
گذشته هام مثل طومار مغزي
دور و بر منو مثل ديوار فرضي
ميگرن ميشن مثل يه بيمار مغزي
نميدونم كه كي داره تقصير
حوصله ندارم بكنم اينا رو تفسير
وقتي كه اشكت چكيده يكي يكي
چيزي كه تو قلبته بگو به كي بگي
داستان منو نميدوني تو زير آسمان كبود
حالا اون آدم راز دار و صبور
واسه ي خونواده پاسداره هنوز
گذشته ي منه مثل كتاب داستان
به دنبال يه روزي كه بتابه آفتاب
يه حس ميگه به اون روز نزديكم نزديك نزديكتر
وقتشه ديگه بخونمو وقت ندم
بگم از روزايي كه زير برف يخ زدم
مقصدم كه به سمت كسب درآمد و
حالا ديگه ازم رفته طراوت
تو پول در مياري و يعد سركار
مي بيني جيب شده هم وزن پر كاه
فقط خودتي و دوروبرت مشكل
اون وقت كيه كه بكنه تر و خشكت
آره اين روزا اوضاع آرومه مشتي
فردا از سختيا تو بارون اشكي
روزي ميرسه كه بابا مامان پيرن
يا مثل پدر من از دنيا ميرن
حالا 7 ساله كه خاليه پشتم
خدا بوده فقط باعث و باني رشدم
خيلي سخته ولي ميدونم اينو ميتونم

وقتشه به تو بگم تو بدوني پس
يه حرفي كه ميخونم هست درون قلب
تو سختيا چگونه من با يه كوه غم
رو قلبي كه ديده شكسته جلو برم
خسته و اسير درد تو مسير بعد
وقتي كه كسي نبود و رفيق من
به سختي يه چيزي كه شد نصيب من
پس بذار از اين بعد بذار به تو بگم
عزم رو جزم ميكنم مثل سرباز
اينو بدونيد نيستم يه قصه پرداز
پرواز ميكنم به سمت هدف
پس باخت كسي كه به حمله نرفت
تا حالا سرنوشت بوده يه داور بد
ولي دليل نميشه برسم آخر خط
حالا خيلي مونده ولي تخت گاز
جلو ميره با فكر و مغز و باز
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بــی تـــو دیـــگــه نـــه اصــــلا

قایم نمیکنم ازت راضی
اینو بدون خوشم نمیاد من از بازی
خوب سر تا پای منو کن وراندازی
بشناس منو بدون منم یـــــاس
دستتو بده بدون منم با تو
تقسیم کن با من هدف هاتو
اگه دارم منم این همه طرفدار
واسه اینه منم مثل تو هدف دار
پس تو ، دستو ، بده به من
ببند تو قلبو به دل من
بیا که دل من ، واسه تو میکنه تاپ تاپ
که چند لحظه ی دیگه بیرون آفتاب
تا نشده خسته حنجره م
بیا با غم کنیم دست و پنجه نرم
بگو اون کیه که بسته پنجره ت
یاس واسه بدخوات هست شکنجه گر

می شنوم ، صدای نفس هات و
دوستت دارم و نمیشم عوض با تو
اگه با من نباشی ، چه سخته خواب
نیاز من به تو ، نیاز درخت به آب

بیا

با تو بی تو دیگه نه اصلا
که یاس بی تو میگه من خسته م
پس تو ، دستو ، بده به من
ببند تو قلبو به دل من
بگو
با تو بی تو دیگه نه اصلا
که یاس بی تو میگه من خسته م
تو
پس تو ، دستو ، بده به من
ببند تو قلبو به دل من


بیا
درخواستی از تو
پس واستی از من
امیدوارم که نبینی کم کاستی از من
صدها بار گفتم باز میگم
حالا دیگه خود دانی چون من راست میگم
این همه خوشگلا دارن از یاس میگن
ولی من ، واسه ی تو وسواسیم
که وایسادم جلوی تو دست باز جیگر
بیا تو بغلم جای ما تو ابراست دیگه
اگه دعواست ، که واسه فرداست دیگه
اینو کسی که دیگه بی تو یه تنهاست میگه
با منی ، تو دل همه بلواست
چشا شور تر از نمک دریاست
آخه الماس منی ، واسه منی
تو دوتا بال ، واسه ی پرواز منی
واسه ی موندن و رفتن آره در بازه
ولی تو حالا که دوست دارم بی اندازه
نری تو ، احساس و خواست و راز منی تو
ناز منی تو ، شانس منی تو
توی قمار زندگی آس منی تو
تو روزها شبها با ما سپری کن


با تو بی تو دیگه نه اصلا
یاس بی تو میگه من خستم
تو
پس تو ، دستو ، بده به من
ببند تو قلبو به دل مـــن

با تو بی تو دیگه نه اصلا
که یاس بی تو میگه من خسته م
پس تو ، دستو ، بده به من
ببند تو قلبو به دل من

بگو
با تو بی تو دیگه نه اصلا
که یاس بی تو میگه من خسته م
تو
پس تو ، دستو ، بده به من
ببند تو قلبو به دل من


بیا
چشَم بسته ست و لبام بازه
ببین ، تک تک کلمه هام رازه
پاره کردم چند پیراهن بیشتر
قوی ترم از صد تیر آهن هیجده
ولی تـــوی زندگی تو وقت سختی
تو وقتی هستی ، ترسی پس نیست
بد جوری منو تحت تاثیر
قرار دادی تونستی سوژه ی بحث من شی
بـــله وقتی ، که سختی کم نیست
هیچکس دیگه نزدیکم نیست
من میگم کیست که متقابلا
با حرفای قشنگش ، کنه متقاعدم
حرفات قشنگه خوب تویی اون کس
که می خواد بمونه با من ، تویی اون پس


با تو بی تو دیگه نه اصلا
یاس بی تو میگه من خسته م
بیا
با تو بی تو دیگه نه اصلا
که یاس بی تو میگه من خسته م
تو
پس تو ، دستو ، بده به من
ببند تو قلبو به دل من
بگو
با تو بی تو دیگه نه اصلا
که یاس بی تو میگه من خسته م
تو
پس تو ، دستو بده به من
ببند تو قلبو به دل من

با تو بی تو دیگه نه اصلا
که یاس بی تو میگه من خسته م
پس تو ، دستو بده به من
ببند تو قلبو ...
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بــه دنــیــا خــــوش اومــــدی
یکی دو روزیه که چشمات به آفتاب
باز شدن ، حالا دیگه شروع داستان توئه
مادر و پدرت مثل پاسدار
دیگه دور و بر تو ان و چشم به آسمان

نـیـا به خــــدا

میگن اینو که بچه سالمه
تو دورش کن از هرچی ظالمه
گریه میکنی میدونم من شیر بهونه ست
اشک تو واسه ورود به این زمونه ست
تو 9 ماه رو تو تاریکی سر میکردی
بدونی کجایی ، همین الان برمیگردی
تو فردا ، دریای دردا رو دریاب
تنهای تنها هستی تو

بدون اینو پـــس

تو وقتی رفتی ، به سمت سختی
یا درگیر هستی ، تو دست تقدیر و ، بعد میفهمی
فردی " زخمی ، غمگین ، تسلیم " هستـــی


بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی


اگه پسری ، بابا میگه این عصای دسته
اگه دختری ، میمونی توی فضای بسته
حرف یاس ، حالا به حقایق وصله
تولد تو ، فقط واسه بقای نسله
پس بهت ، همینو میگم و میرم
که اینه رسم زمین بی رگ و بی رحم
یه چیزی داری می بینی و میگی عالیه
اینجا عصر آدمای دیجیتالیه
هرکی میاد واسه کمکت دست بگیره ،
فردا میخواد چند برابرشو پس بگیره
گریه ها واسه ت همه واسه ریاست
دوستی که ، قبل گریه داشت پیاز پوست میکرد
ما میخوایم گلوی همو با حرص ، بدریم
انگار از همدیگه طلب داریم ارث پدری
تو نمی تونی چیزی بگی بابایی بدونه
گریه کن تا مامان واسه ت لالایی بخونه


بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی


منو ببین ، دیگه پر ِ حرفه چهره م
گلوم میسوزه از مزه ی تلخ شعرم
گوش بده ، حالا که توی اوج حرفیم
به خدا نمیخوام بدم به تو موج منفی
ولی ، بدون خیلی زود پیر میشی
توجه کن که خیلی زود دیر میشه
عاقبت تولد تو اجله ، میدونی ؟
چرا واسه بزرگ شدن عجله میکنی ؟
معصوم و زیبایی ، با دل پاک داری امید
مثل ماهی قشنگی تو آکواریومی
تو کاش بدونی ، که پاک بمونی
وجود خودتو ذره های خاک بدونی
چه تو روز روشن و چه آسمان تاریک
به دنیا اومدی حالا شناسنامه داری
توی دنیای پر ِ درد و خشونتی
ولی حالا که اومدی پس :
خـــوش اومــــدی


بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی

بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی
[/FONT]
 
آخرین ویرایش:

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کسی چی می دونه از فردا
پس الان ، هدفونتو بردار
افکار ، اشعار ، بگم از دردام
الان
از خواب ، برپا
دریاب اشکام ، حرفام
سنگ صبورم آهنگ
من از درد درونم با غم خوانم
درد دلم با تو بشنو
چند جمله بگم با تو :

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت ، غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود
در هر قدم یک دشمن
من از ترس اعتماد رو در خودم کشتم
با خشونت به من می گفتن خوش اومد
منم از اون رفتارها خونم به جوش اومد
ما دیگه همه چی رو از دست داده بودیم
سرمون کلاه رفت ، ما چه ساده بودیم
به یاد روز می افتم که با دستبند
بابای خوبم رو می گرفتن از من
پس من رسما تنها شدم
از غم خلوت کردم با خودم
چیزی که در د آورد اون روزا قلب ماها رو
که اونا آوردن حکم جلب بابا رو
هر چی ازشون ، وقت خواستم من
می گفتن : " نه " ، ناز کردن
ورشکسته شدیم ، آره
کار خدا بود اون همه چک رو پاس کردن


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود


بقیه رو ادامه میدم من الان صریح
یه پای ما خونه بود و یه پا کلانتری
ما هم ساکت نبودیم آره بنابراین
فکر نکنین که ما پسر پیامبریم
یکی از طلب کارا رو که خیلی لجنه تو خلوت
رفتم بالا سرش مثل اجل معلق
فکر نکنی یاس هست مولکولی بیرحم
بچه های شما ازم الگو میگیرن
قاضی گفت چقدره طلبت ؟
گفت : هفت هشت تومن
خواستم با دستام بگیرم و خفه ش کنم
آره حرص ، بغض ، حس یه عقده ، یه نقطه تو قلبم ، نقطه ی سوخته
14 – 15 ساله بودم آره تو همین مرزا
با طلب کارا حساب کردم تومنی پنج زار
یکمی اعصاب ، راحت شد قرضا
رو دادیم و از چکا پاره کردی امضاها رو
فکر نکن بدبختیا رو من پیچیدمشون
از اون دور من سختیا رو میدیدمشون
و پیشرفت دور شد چقدر طنابش
بابا گفت دست بالا ببر پناه بهش


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود


جیبامون پاک تر بود از قلب نوزاد
که پولی نمونده بود حتی دو زار
یه ماشین داشتیم از دار دنیا
که اونم رفت و شد مال دزدا
به صاب خونه با ترس گفتیم اجازه بشینیم ؟
چه سخت بود دوران اجاره نشینی
خودمو کشیدم بیرون حالا از ته گل
دارم می خونم برای شما از ته دل
وقتی همه سرمستن با عرق و ودکا
من در دستمه ورق و خودکار
رشد نکردم مثل علف هرز
پشت نکردم من به هدف سبز
انتظار کمک ندارم من از قرض الحسنه
کمک ؟ هه ، کمک یه ضرب المثله
از گفتن حرف " بله قربان " بیزارم
پس از الان دستمو رو قرآن میذارم
که به دست هیچ احدی آتو ندم
اگه تو بدی بلدی ، منم با تو بدم
این مشکل برا من یه تجربه بود
که به زبون HIP-HOP ترجمه شد


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود[/FONT]
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زهي عشق

زهي عشق زهي عشق که ما راست خدايا
چه نقض است و چه خوب است و چه زيباست خدايا
زهي عشق زهي عشق که ما راست خدايا
چه نقض است و چه خوب است و چه زيباست خدايا

چه گرميم چه گرميم از اين عشق چون خورشيد
چه پنهان و چه برهان و چه پيداست خدايا
فتاديم فتاديم بدان سان که نخيزيم
ندانيم ندانيم که چه غوغاست خدايااااا
زهي عشق زهي عشق که ما راست خدايااااا

يا يا يا ياس
در هر برگ از دفتر من
هست از
سرور من برتر
بر حق در
ره در بستر
در هر ور
بهرم هست از
برکت سرور
شرمندم از کردم
سرور
بد کردم دندم نرم
اصلا
مرحم دردم من هم بردن
سگ درسن
در قصرت هستم
در سر فصل هست
فقط اسم تو
همه کمکتو مي خوام
نه نصفشو
سايتو بالا سرم مي خوام
توان بده ايزد
مي خوام با اجازت
خيلي روان بنويسم
دارم گره اي سخت بارم گله اي سرد
که تو منتظر روز خوب دل بي صبر
مي خوام جاودانه بمونم تا ابد الدهر
نمي کنم ديگه از خودم همه رو دک
مي خوام برم جلو با نيت و مدد حق

چه نقش است چه نقش است بر اين صفحه ي دل ها
غريب است غريب است ز بالاست خدايا
نه دام است نه زنجير همه بسته چه راهيست
چه بند است چه زنجير که برپاست خدايا

زهي عشق زهي عشق که ما راست خدايا
چه نقض است و چه خوب است و چه زيباست خدايا
چه گرميم چه گرميم از اين عشق چون خورشيد
چه پنهان و چه برهان و چه پيداست خدايا
فتاديم فتاديم بدان سان که نخيزيم
ندانيم ندانيم که چه غوغاست خدايااااا
 

naghmeh raha

عضو جدید
کاربر ممتاز


میبینی که ریلکس بدنم

واسه حرکت بی نقص قدمم

رو ورق میلغزه قلمم


هه؛ داره میرقصه کلمم

من اومدم سرم گرمه هدف

میگی نگو طرف عقبگرد

وگرنه که نه تو نه من نه حرکت

پس با صد و نود، نود چند درصد که شرط و من بستم

که حتی در اشد دردم من

میدونم که بی شک، برندم

من سرکشم و سر سختم

من کله شق و تک دندم

من قلب شهر در دستم

من یه ارتشم که در بد نسل، جنگ غرب و شرق بد خستم

عقربه ها رد میشن، تیک تیک

مثل رود رانــر هی میگن میگ میگ

علی هی پشت هم پیچید

یاس قدرت و تو این بیت دید

هه هه ریتمیک میگم

هی تو، گوش میدی به یاس و علیگیتور

مقصد رو به اوج قلست تو پیش برو بدون

نویگیتور …

 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صلح تويي


حالا منم و ورقه ، روي ورقه قلمه
روي تنمه عرق ِ
توي سرمه کلمه
توي دلمه هدف ِ
بذار برم به طرف ِ
کسي که توي دنيا شده يه ملکه
بذار
بذار حالا ديگه بخونم از کسي که
هست دنيا واسه اون بدون مرز
کسي که سالها پيش داشته توان خاصي
به راستي توي زبان فارسي
حالا ديگه مي‌دونن اينو مرد و زن‌ها
حتي خدايي که نداره المثني
يهودي و مسيحي يا که هر مسلمان
يه سرباز واسه مرگ و سر باز
که صدبار اسمش رو تو تسبيح
من ذکر مي‌کنم و مي‌گم جلو تو تسليم
شعرهايي که به صد زبون ترجمه شده
حالا واسه من، تو يه سنبله
ديگه مي‌گذ‌ره از رفتن تو 800سال
ولي هنوزم الگو مي‌گيرم از اشعار تو


رفتي ولي تو مي‌دوني
که بزرگترين شاعر همه ما تويي رومي
تو ويروني من و شرايط سخت من
تو با کلماتت به من گفتي تو مي‌توني
آره
رفتي ولي تو مي‌دوني
که بزرگترين شاعر همه ما تويي رومي

آره
رفتي ولي تو مي‌دوني
که بزرگترين شاعر همه ما تويي رومي

تو ويروني من و شرايط سخت من
تو با کلماتت به من گفتي تو مي‌توني
روزهايي که نگرانم بار سخته بر دوش
با کلمات تو من مي‌شم مست و مدهوش
مي‌خونم اينو بدوني تا روزي که بميرم
تک‌تک کلمات تو از ياد من نمي‌رن
پس ، وقتشه اينو بدوني
که ياس تا آخر عمر وفاداره به تو
که اگه ديگه تو نباشي بگو چطور
که باز ياس داستان داره بدون تو
نه
اين عشقي که تو دل منه به توئه
که منو مي‌بره به روي صحنه
ديگه بگم از اينکه مونده حالا ياس و يک بند
فرمول کلمات رو از تو ياد گرفتم

آره
رفتي ولي تو مي‌دوني
که بزرگترين شاعر همه ما تويي رومي
تو ويروني من و شرايط سخت من
تو با کلماتت به من گفتي تو مي‌توني

بايد اينو بدوني که تو که کسي بودي که
که يکي يکي ِ کلمه‌هايي که توي دل تو بوده
واسه من و خيلي ‌کسايي که
شعرهاي تو رو با دل و جون و وجود دروني مي‌خونند
مي‌دونن اينو که تو يه الگوي جاودانه‌اي
واسه‌ ي زميني که باغه تويي باغبان و
اينهِ که منو به سوي تو مي‌کشونه
که تو چطور خودت رو تو دل اين همه آدم‌هايي که
حتي کتاباي تو رو به زبون خودشون ترجمه مي‌کنن و
عشق‌ رو با کلمات تو تجربه مي‌کنن
اسمت‌ رو مي‌خونم ، ميگم : " مولانا رومي "
که توي فرهنگ صلح ، تو بالا بودي
يه رودي ، يه رود زلال و شفاف
که منم هميشه ديگه دنبال حرفاش
چه جالبه که اين بوده ترس رومي
که اون متعلق باشه به يه مرز و بومي
حالا رومي رفته و باز دشمن زياده
يه سري تانک سوارن ، يه مشت هم پياده
به خاک سپرده شده توي قونيه يک روز
منم مي‌خوام باشم " رومي امروز "

رفتي ولي تو مي‌دوني
که بزرگترين شاعر همه ما تويي رومي
تو ويروني من و شرايط سخت من
تو با کلماتت به من گفتي تو مي‌توني
آره
رفتي ولي تو مي‌دوني
که بزرگترين شاعر همه ما تويي رومي
آره
رفتي ولي تو مي‌دوني
که بزرگترين شاعر همه ما تويي رومي
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این جمله رو خیلی دوست دارم:

از چی بگم؟؟
از چی‌ بگم؟؟؟

میگی‌ بازم کنار همدیگه واژه بچین؟
راجع به چی‌؟ باشه بشین
چشماتو باز کن یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش
پس میکروفن رو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی‌ که تکه تکست
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز این هم ندارم یه فکر بهتر
از جومنگی بگم که شده سمبل رشادت؟
ایران براش شده مثل صندوق تجارت؟
پس هنرمند وطن الان کجاست نیست؟
اون تو زیرزمین می‌خونه چونکه مجاز نیست
از چی‌ بگم برات؟ انتظار داری چه چیزی از جیب من درآد؟
به جز کاغذ سفید پاره، خوب آره رفیق
حرف توشه ولی‌ با خودکار سفید
تو هم مثل منی‌ تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو همدرد نداری
من کسی‌ نیستم با این زخم‌ها دردم بگیره
ولی‌ این اشک‌ها رو کی‌ می‌خواد گردن بگیره؟

از چی‌ بگم خدا از این بنده‌های خسته؟
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین این خنده هام یه چسبه
رو لبم این منم با یه ردّ پای خسته
از چی‌ بگم؟ بگو از یه روح زخمی
که باید یک‌تنه بره تو قلب کوه سختی؟
از روز‌هایی‌ که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب
از چی‌ بگم؟ از بچه‌های پائین شهر؟
که غذا واسه خوردن دارن ماهی‌ یه شب
اونکه تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو من از چی‌ بگم خوب؟
ما گفتیم و تموم درد‌ها ریشه کن شد؟
از چی‌ بگم برات؟ شاید قصه دوست داری
مثل قصّهٔ اون همکلاسیان روستایی
اگه قصّه تلخه گناه واقعیت
داستان نرگس و گل‌های باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی‌
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گور گرفت
آتشی که پوست بچه‌ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت زود
بدوین سمت در ولی‌ در هم قفل بود
چشمام خشک شد یه کم بهم اشک بده ایزد
این بچه‌ها با کدوم دست مشق بنویسن؟
کودکی مرد در راه کلاسیکه
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمیخواد ته قصّه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می‌خواد که نرگس بخنده
از چی‌ بگم که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه‌های مدرسهٔ درودزن
غصه نخور صدام رو بشنو از زیر خونت
من صدات رو به گوش همه میرسونم
از چی‌ بگم دلی‌ که فقط اسمش دله؟
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله؟
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وقفش بده
از چی‌ بگم بگو از یه روح زخمی
که باید یک‌تنه بره تو قلب کوه سختی
ولی‌ قسم به خدا قسم به روح تختی
که من بدون ترس میرم به سو‌ی تقدیر
خیلی‌ خشنه زندگی‌ ولی‌ حوصله کردم
تو فشن زندگی‌ من یه مدل دردم
ولی‌ دفتر گذشته‌ها رو ذرّه ذرّه کردم
اومدم جلو که پی‌ دردسر بگردم
از چی‌ بگم ؟؟؟


 

sama jooon

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیمار شد از تهمت ‌های کثیف و نابجا
ای خدا بده دختر رو از دسیسه ‌ها نجات
تا به حال همچین بلایی سرت نیومده
که اگه بیاد ، میگی : " بلا از این بدتر اومده ؟ "
ولی کدوم ما ، جامون رو گذاشتیم جاش
که ببینیم چی میکشه ، ما هم بسوزیم پاش
کاش "یاس" میمرد همچین روزی نبود
که غیرت بمیره به دست یه خنجر عمود
خنجر به دست یکی بود ، ما همکارشيم
که توی جهنم ، ما هم با اون همبالشیم
خطاب به اون پسر که "چقدر میتونی کثیف باشی ؟
کاری که تو کردی ، بدتر بود از اسید پاشی "

تو که حاضری خود رو بکشی واسه حسین
تو که محرما سیاه میپوشی واسه حسین
حسین گفت : " اگه دین نیست ، باشیم آزادمرد "
نه واسه یه سی ‌دی کثیف کنیم بازار رو گرم
اون دختر ، زحمت ها کشید تا به شهرتی رسید
واسه لذت بردن از اسمش یه مهلتی بدید
گفتید "صحبتی جدیده ، نوبت همینه"
با سرعتی عجیب ، چه تهمتی زدید
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خوای بگی ما اومدیم از یه نسل وحشی ؟
پس یه نگاهی بنداز به تخت جمشید
داری اسم ایران و بد جلوه میدی
که اسمت رو بزرگ بنویسن رو جلد سی دی ؟
دارم هدفتو تو دفترم می نویسم
می دونم که واسه چی ساختی فیلم سیصد
می دونم دلت ساخته شده از سنگ و سرب
جای اینکه با هنر بسازی فرهنگ صلح
توی این تیرگی روابط هوای مه آلود
می خوای که ماهی بگیری از آب گل آلود
ولی به تو میگم اینو با زبان اصلیم
که ایران ، هرگز نمیشه تباه و تسلیم
خدا به تو داده ، دو تا چشم بینا
ببین کتابهای سعدی و ابن سینا
یا به فردوسی و خیام ، یا مولانا رومی
همیشه توی تمدن ما بالا بودیم
ولی یاس نمیتونه ساکت شه
اسم ایران بازیچه ی یه مشت ناکس شه
هدفتو پاره میکنم با تیغ ایمان
تو کی هستی که بگی از تاریخ ایران
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد ودل

مي دوني يک حرافايي هست که ممکنه ادم روش نشه بزنه
ولي اگه تو دلت بمونه يک عقده مي شه. بيا با هم دردل کنيم
اين قصه منه

زنگ مدرسه خورد همه کتاب و دفتر رو جمع کردند واسه ادامه رفتن
همه شاد از اينکه حالا برن خونه خوب چيزي نيست که اونا را برنجونه
ولي خونه واسه من بود طور ديگه ياس داستانش اگه بتونه مي گه
تو دلم به همکلاسيا گفتم خوش به حالت هميشه اساس ماها بوده پشت وانت
بايد الان بري تکاليف بنويسي بعد بشيني به تماشاي تلويزيون
بابا سر شام به بچش بنازه پس فردا تو سرحالي سر کلاس درس
ولي من نمي خوام که برم خونه واسه چي برم حالا که دلم خونه
وقتي که دردا منو دوره کردن مثل طناب دار پيچيدن به دور گردن

من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار
من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار

ميشينم فکر مي کنم به خودم مي گم ايا داستان من بدتر نبود از بينوايان
قصه ي روز فرار ما به يک شهر مرزي تو اتاق بي چراغ و يک شمع قرضي
تو خونه اي که از بيماري مادر تب کرد د پول دارو نبود يعني بايد صبر کرد
تا کي کي به داد اين حس برسه وجود من پر از درد و استرسه
هر چي داد و فرياد زدم و هر چي اشک انگار صدام مي پيچيد به خودم بر ميگشت
تو خونه و خيابون حتي هنگام درس توي فکر اينکه فردا دم زندان قصر
چه طور بايد هشت ساعت بکوب بشينم تا بابام منو از پشت شيشه يه ربع ببينم
مهم نبود زندگي بکنم با نون خشک مهم اينه کودکي منو قانون کشت

من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار
من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار

نمي خواي ببيني شيريني جون ادمه دليل من واسه زندگي خونوادم
خونواده اي که روز خوشي نداشتن خواستن ولي دشمنا نذاشتن
نترس خدا تو را واسه درد انتخاب کنه چون اين دردا قبلا روي ياس امتحان شده
واسه خدا بودم مثل موش ازمايشگاه نتيجه ها روبرو شده باز با اشکال
مشکلاتي که مي خونم پاي گوشه دردم جبران که نمي خوام دنبال سوژه بگردم
سوژه زندگيمه که من شدم يک سره ويران ولي مهم اينه هنوز هستم پسر ايران
اره کمر من زير اين بار خميده شد ولي قدرتي تو دلم دميده شد
من به اينده هاي روشنم اعتقاد دارم چون که اينده هان که به من اعتماد دارن

من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار

نترس خدا تو را واسه درد انتخاب کنه
چون اين دردا قبلا روي ياس امتحان شده
شايد بگي که ياس همه حرفاش شعاره
ولي به خدا روزاي خوبم انگشت شماره
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پــــــــــــــــدر
کسی چی می دونه از فردا
پس الان ، هدفونتو بردار
افکار ، اشعار ، بگم از دردام
الان
از خواب ، برپا
دریاب اشکام ، حرفام
سنگ صبورم آهنگ
من از درد درونم با غم خوانم
درد دلم با تو بشنو
چند جمله بگم با تو :

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت ، غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود
در هر قدم یک دشمن
من از ترس اعتماد رو در خودم کشتم
با خشونت به من می گفتن خوش اومد
منم از اون رفتارها خونم به جوش اومد
ما دیگه همه چی رو از دست داده بودیم
سرمون کلاه رفت ، ما چه ساده بودیم
به یاد روز می افتم که با دستبند
بابای خوبم رو می گرفتن از من
پس من رسما تنها شدم
از غم خلوت کردم با خودم
چیزی که در د آورد اون روزا قلب ماها رو
که اونا آوردن حکم جلب بابا رو
هر چی ازشون ، وقت خواستم من
می گفتن : " نه " ، ناز کردن
ورشکسته شدیم ، آره
کار خدا بود اون همه چک رو پاس کردن


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود


بقیه رو ادامه میدم من الان صریح
یه پای ما خونه بود و یه پا کلانتری
ما هم ساکت نبودیم آره بنابراین
فکر نکنین که ما پسر پیامبریم
یکی از طلب کارا رو که خیلی لجنه تو خلوت
رفتم بالا سرش مثل اجل معلق
فکر نکنی یاس هست مولکولی بیرحم
بچه های شما ازم الگو میگیرن
قاضی گفت چقدره طلبت ؟
گفت : هفت هشت تومن
خواستم با دستام بگیرم و خفه ش کنم
آره حرص ، بغض ، حس یه عقده ، یه نقطه تو قلبم ، نقطه ی سوخته
14 – 15 ساله بودم آره تو همین مرزا
با طلب کارا حساب کردم تومنی پنج زار
یکمی اعصاب ، راحت شد قرضا
رو دادیم و از چکا پاره کردی امضاها رو
فکر نکن بدبختیا رو من پیچیدمشون
از اون دور من سختیا رو میدیدمشون
و پیشرفت دور شد چقدر طنابش
بابا گفت دست بالا ببر پناه بهش


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود


جیبامون پاک تر بود از قلب نوزاد
که پولی نمونده بود حتی دو زار
یه ماشین داشتیم از دار دنیا
که اونم رفت و شد مال دزدا
به صاب خونه با ترس گفتیم اجازه بشینیم ؟
چه سخت بود دوران اجاره نشینی
خودمو کشیدم بیرون حالا از ته گل
دارم می خونم برای شما از ته دل
وقتی همه سرمستن با عرق و ودکا
من در دستمه ورق و خودکار
رشد نکردم مثل علف هرز
پشت نکردم من به هدف سبز
انتظار کمک ندارم من از قرض الحسنه
کمک ؟ هه ، کمک یه ضرب المثله
از گفتن حرف " بله قربان " بیزارم
پس از الان دستمو رو قرآن میذارم
که به دست هیچ احدی آتو ندم
اگه تو بدی بلدی ، منم با تو بدم
این مشکل برا من یه تجربه بود
که به زبون HIP-HOP ترجمه شد


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیاده میشم"


صورت خسته نگران و بی آرامشو مریض
که قایم شده بود زیر آرایش غلیظ
خسته از خاطرات تلخ دیروز
چشم میدوخت به خیابون سرد بیروح
با تحمل سنگینی نگاه آدما
ادامه میداد او به راه ناتمام
واولین بار برای آخرین راه...بهتر بگم که آخرین چاه!
تنها دودل ،تو فکر و با تعجب
دنبال چی بود ؟
پول یا توجه؟
تو روزگاری که هرکسی دنبل آشناست
دخترک میگرده پی یه فرد ناشناس که
ازون غریبه ها یه عده ماییم
آروم اشاره زد که شیشتو بده پایین
فقط میتونیم امشب و با تو باشیم وبس
اینو گفت و نشست ودر ماشین وبست
پسر میخواست سر صحبت و وا کنه زود
تیکه مینداخت منتظر واکنش بود
ولی دخترک صداشو نمیشنید
تو دنیایی بود که به سادگی نمیشه دید
دیدی...که بعضی وقتا بغضی تو گلوته
نمیخوای گریه کنی جولو کسی که پهلوته
هی امان ازین زمان ،زمانی که دیگه برد توان ازین زبان


بی همراه و بیهوده ره سپار این راه بی نور و هم صدا سپرده خود را به دست باد
تو دلش دردای بیکران خسته از حرفای دیگران،اسیر مردای بی مرام.....
و اشک میباره باز.....

پسر گفت لعنت به این بخت بد
خونه ما میمونه واسه یه وقت بعد
سعی نکن با سکوتت زیر پوستم بری
اگه پایه ای میتونیم خونه دوستم بریم
خب؟...حاضری با دونفر باشی یانه؟
معلوم که رفتار دخترک ناشیانست
سوال تکرار شد
حاضری باشی یا نه؟
و دختر به فکر یک شب و یک آشیانست!
گفت بریم من که همه چیم و از دم باختم
گناش پای اونا که من و پس انداختن
عصبانی از خاطرات خاموش قدیمه
پی محبت میگرده تویه آغوش غریبه
تو خونه ای رشد کرد که عشق نبود
جای عشق،فحش ومشت و زیر چشم کبود
پدری که جلو مشکلات مختلف ضعیفه
فقط زورش میرسه به دختر ظریفش
با خودش گفت پشتم به کیا قرصه؟
خونوادم؟...اونارو خدا بیامرزه!
اون موقع کی بود که احترام به حرفاش بذاره؟
حالا مجبوره که تنشو به حراج بذاره



بی همراه و بیهوده ره سپار این راه بی نور و هم صدا سپرده خود را به دست باد
تو دلش دردای بیکران خسته از حرفای دیگران،اسیر مردای بی مرام.....
و اشک میباره باز.....

ببین تو این قصه هارو میشنوی و میری
بعد چن بار شنیدن ازش میگذری و سیری
ممنون از اونی که به دیگری صدامو پاس داد
بگذریم بریم سراغ ادمه داستانی که
امروز نوشتنش رو مود من بود
این یه دردیه که به خیلیا بوده مربوط
کوه غم بودولی یه نور انبوه پشت کوهه،
واسه نا امیدی زوده هنوز
کاری ندارم که کارش خلاف شرعه
ولی واسه رابطه ها اول علاقه شرطه
وگرنه یه روحه که روی جسمی سواره
چطور تو آغوشی بره وقتی حسی نداره؟
تو این روزگار دردناک و سیاه بی شرم
ای کاش بگه نگه دار من پیاده میشم
راه برای ادامه دادن زیاد بی شک
ای کاش بگه نگه دار من پیاده میشم!
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگاهی عمیق به تقویم سر رسیدش / فهمید وقت تفریح سر رسیده
سر درگم ، تو کوچه ها سرگردون / کاش میشد خدا قدیماروبرگردونه
گذشته هایی که تو زمان حال مرده / جوونی که تو چشماش یه فردسالخورده
و اون قربانی منم که حالا تقریبا باختم / از آدمای اطرافم اهریمنساختم
از پدر مادر هیچ خیری وقتی من نبینم / انتظار داری دیگرانو اهریمننبینم؟!
عشقو از کجا ببینم من با دو تا چشم؟ / از پدر مادری که میخوان جدابشن؟!
به ما که رسید ، دنیا دهن باز کرد / دردو ریخت رو سرم و منو بر اندازکرد
من تو دلم از شما داشتم تصویر با هم / تیکه پاره شدم از این تصمیم ناحق
وقتی دنیا اینو میخواد که مخصوصا بسوزم / چیکار کنم؟ دلمو با نخ سوزنبدوزم؟
این دفعه منم که دارم شما رو نصیحت میکنم / من یه مردم که دارم دائماوصیت میکنم
یه بارم دنیارو از نگاه من ببینین / یه بارم شده پای صدای منبشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینین / بیاین دستامونو در کنار همبگیریم
یه بار ، دنیارو از نگاه من ببینین / یه بار ، یه بار پای صدای منبشینین
بیاین به خاطر هم یه راه حل بچینین /بیاین دستامونو در کنار همبگیریم
میخوام بدونم شما چه کاری برام کردین؟ / به جز اینکه فردای منو خرابکردین؟
نمیخوام برم پی مواد و خلاف سنگین / ولی به خدا یه خط صافه نوارمغزیم
نه ناله نه داد و هوار نداره تاثیر / دوای شبای تباهم تمام مستی
منویادتون رفته خیلی حواس پرتین / امید منو شما نقش بر آب کردین
من دیوانه وار تشنهی نوازشم / نمیخوام منو دعا کنین تو نماز شب
تو خواسته هام و همه ی نیازارو دیدی / بگو جواب این فرزند بی آزارو میدی؟
بابا تو بت منی ، یعنی تو خود منی / حالمیکنم وقتی میبینم دور همیم
بدون شما ، تنهام و دریغ از یه دوست / به خودم میگمکه تو آتیش حقیقت بسوز
یه بارم دنیارو از نگاه من ببینین / یه بارم شده پای صدایمن بشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینین / بیاین دستامونو در کنار همبگیریم
یه بار ، دنیارو از نگاه من ببینین / یه بار ، یه بار پای صدای منبشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینین /بیاین دستامونو در کنار همبگیریم
خیلی وقته این سوال ، توی مغزمه از قدیم / چرا؟ چرا رفتین تو اون محضرلعنتی؟
سوال که نه ، کلی عقده تومه / که توی شبای تنهایی مثل جغد شومه
من یهجوون ضعیفم دلم بی طاقته هنوز / چرا اینجام وقتی نداشتین لیاقت منو؟!
باشه ،بالا سر منم یکی هست ببین / منو از خدا گرفتین میخواین به کی پس بدین؟
به اینجماعت گرگ؟ این امانت توست / مادر این ثمر بیداری شبانته خوب
چقد جلوی دیگرانبخوام راز داری کنم؟ /چقد من توی دستای شما پاس کاری شدم؟
چقد از ترس بعد جداییتوهم بگیرم؟ / چقد دیگران منو به چشم ترحم ببینن؟
منو ببین ، یه بیمارم یه بیتاب یه غریب / بچه نیستم واسه گریه هام یه تیتاپ بخرین
مادر قصه هات بودن واسهما دوای درد / آخرش میمردن همه ی آدمای بد
با طلاق شما منم میشم آدم بده / بیاخوبی کن و بد بودنو یادم نده
ه ه ه ه ... نه که فکر کنین تو این قصه بدشدم
نه ... اصلا شاید نباید این حرفارو میزدم! ... شاید جدایی تنها راه نجاتزندگیتونه! ... هه
شاید به جایی رسیدین که نمیتونین با هم ادامه بدین
شایدم ... ه ه ه ه .... نمیدونم!
 

*جیگر طلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام یاسی به تموم طرف دارهای یاس

خوبین;)

:heart:هر کسی از طرف دار های یاس هر شعری از یاس بلده بنویسه :heart:

:heart:به افتخار یاس:heart:
چقدر خوبه
همه چی عالیه
پارتی هم که دارین
چند هفته پیش یه تاپیک زدم با عنوان انجمن طرفدارای یاس بعد از سه دقیقه پاک شد
ایییییییییییییی روزگارررررررررررر
کاش یاس خبر دار میشد اون وقت حتما برا پایمال کردن حق من یه آهنگ میخوند!!!!!!
 

*جیگر طلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاهی عمیق به تقویم سر رسیدش / فهمید وقت تفریح سر رسیده
سر درگم ، تو کوچه ها سرگردون / کاش میشد خدا قدیماروبرگردونه
گذشته هایی که تو زمان حال مرده / جوونی که تو چشماش یه فردسالخورده
و اون قربانی منم که حالا تقریبا باختم / از آدمای اطرافم اهریمنساختم
از پدر مادر هیچ خیری وقتی من نبینم / انتظار داری دیگرانو اهریمننبینم؟!
عشقو از کجا ببینم من با دو تا چشم؟ / از پدر مادری که میخوان جدابشن؟!
به ما که رسید ، دنیا دهن باز کرد / دردو ریخت رو سرم و منو بر اندازکرد
من تو دلم از شما داشتم تصویر با هم / تیکه پاره شدم از این تصمیم ناحق
وقتی دنیا اینو میخواد که مخصوصا بسوزم / چیکار کنم؟ دلمو با نخ سوزنبدوزم؟
این دفعه منم که دارم شما رو نصیحت میکنم / من یه مردم که دارم دائماوصیت میکنم
یه بارم دنیارو از نگاه من ببینین / یه بارم شده پای صدای منبشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینین / بیاین دستامونو در کنار همبگیریم
یه بار ، دنیارو از نگاه من ببینین / یه بار ، یه بار پای صدای منبشینین
بیاین به خاطر هم یه راه حل بچینین /بیاین دستامونو در کنار همبگیریم
میخوام بدونم شما چه کاری برام کردین؟ / به جز اینکه فردای منو خرابکردین؟
نمیخوام برم پی مواد و خلاف سنگین / ولی به خدا یه خط صافه نوارمغزیم
نه ناله نه داد و هوار نداره تاثیر / دوای شبای تباهم تمام مستی
منویادتون رفته خیلی حواس پرتین / امید منو شما نقش بر آب کردین
من دیوانه وار تشنهی نوازشم / نمیخوام منو دعا کنین تو نماز شب
تو خواسته هام و همه ی نیازارو دیدی / بگو جواب این فرزند بی آزارو میدی؟
بابا تو بت منی ، یعنی تو خود منی / حالمیکنم وقتی میبینم دور همیم
بدون شما ، تنهام و دریغ از یه دوست / به خودم میگمکه تو آتیش حقیقت بسوز
یه بارم دنیارو از نگاه من ببینین / یه بارم شده پای صدایمن بشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینین / بیاین دستامونو در کنار همبگیریم
یه بار ، دنیارو از نگاه من ببینین / یه بار ، یه بار پای صدای منبشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینین /بیاین دستامونو در کنار همبگیریم
خیلی وقته این سوال ، توی مغزمه از قدیم / چرا؟ چرا رفتین تو اون محضرلعنتی؟
سوال که نه ، کلی عقده تومه / که توی شبای تنهایی مثل جغد شومه
من یهجوون ضعیفم دلم بی طاقته هنوز / چرا اینجام وقتی نداشتین لیاقت منو؟!
باشه ،بالا سر منم یکی هست ببین / منو از خدا گرفتین میخواین به کی پس بدین؟
به اینجماعت گرگ؟ این امانت توست / مادر این ثمر بیداری شبانته خوب
چقد جلوی دیگرانبخوام راز داری کنم؟ /چقد من توی دستای شما پاس کاری شدم؟
چقد از ترس بعد جداییتوهم بگیرم؟ / چقد دیگران منو به چشم ترحم ببینن؟
منو ببین ، یه بیمارم یه بیتاب یه غریب / بچه نیستم واسه گریه هام یه تیتاپ بخرین
مادر قصه هات بودن واسهما دوای درد / آخرش میمردن همه ی آدمای بد
با طلاق شما منم میشم آدم بده / بیاخوبی کن و بد بودنو یادم نده
ه ه ه ه ... نه که فکر کنین تو این قصه بدشدم
نه ... اصلا شاید نباید این حرفارو میزدم! ... شاید جدایی تنها راه نجاتزندگیتونه! ... هه
شاید به جایی رسیدین که نمیتونین با هم ادامه بدین
شایدم ... ه ه ه ه .... نمیدونم!
این آهنگ رو شدید میپسندم عالیییییییییییییه
 

*جیگر طلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من بهترین آهنگ یاس همین از چی بگم برات بود مثل همیشه حرفش حق بوده و هست
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من بهترین آهنگ یاس همین از چی بگم برات بود مثل همیشه حرفش حق بوده و هست

آره منم این آهنگشو خیلی دوست دارم
یاس همیشه حرف حق رو میزنه و همیشه هم و حرفاش از خدا یاد میکنه اما تاسف برای اون کسایی که تهمت های مسخره ای بهش میزنن..واقعا تاسف
 

*جیگر طلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره منم این آهنگشو خیلی دوست دارم
یاس همیشه حرف حق رو میزنه و همیشه هم و حرفاش از خدا یاد میکنه اما تاسف برای اون کسایی که تهمت های مسخره ای بهش میزنن..واقعا تاسف
درسته و بی خودی در مورد آهنگ هاش قضاوت سیاسی میکنن واقعا صد حیف و افسوس!!
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درسته و بی خودی در مورد آهنگ هاش قضاوت سیاسی میکنن واقعا صد حیف و افسوس!!
تاسف داره کسی که حقیقت رو میگه میزنن تو دهنش باید واسه شون دروغ بگی تا زنده باشی

آره منم این آهنگشو خیلی دوست دارم
یاس همیشه حرف حق رو میزنه و همیشه هم و حرفاش از خدا یاد میکنه اما تاسف برای اون کسایی که تهمت های مسخره ای بهش میزنن..واقعا تاسف

راس میگی واقعا تاسف داره
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هـــــانــــی

ســلام
...

یه آهنگ جدیده

آمـیـن ؟
شروع میکنیم ...

یه نگاه بنداز عزیزم ، می خوام بگم ، دوست دارم
خوب می دونی که بازم ، سر کارم
به من بگو عزیزم ، دو تا چشمـــاتو بیام چند بخرم ؟

نگو می ریم ما
اگه بخوای بگی منو دوست نداری
می میرم آخه دیوونه میشم
اگه بخوای منو تنهام بذاری


یاس

یاس

بذا دلمو بدم و برم و بخونم اینه با تو
برم و به همه بگم و بدونی بی تو
کسی خاطر تو رو نمی خواد به جز من
اگه "نه" بگی مجبورم تو رو بدزدم
هــی تو بدون اینو که
حـــیف من و تو
باید عــین دو تا ستاره
بــین همه بتابیم
هــی به من نگو که
قـــید منو زدی تو
دیگه نمی بینی کسی عین منــــو

ولی نه عزیزم ، من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامـــو
من دوســـت دارم

عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامــــو
من دوســـت دارم

از دست ایــن خوشگله ، مـــن
یه خواب خوش ندارم
نکنه فردا جلوی
نگاهش کم بیـــارم
عاشق میشم ، با یک نــگاش
می لرزه دست و دلــم
نترس تا وقتی منو داری
با من بمون خشگلــم


تو بدون اینو که آره
میگم به تو اینو که هنوز اگه پایی
تو بیا جلو بدونی که عروسک مایی
حالا که مال منی بیا جلو ، زود باش سریع
تا ببینم من اون صورت دوست داشتنیــتــو
دیگه طرف کس دیگه
تو نری که فریبـه ، نکنه
یهو دلو ببازی سریع به غریبه
بذا لجبازیا رو واسه کس دیگه
اخم و تّخم بسه دیگه




بسه دیگه از لجبازی دست بردار
انقد دیگه دل مارو سر کار نذار
دل من ، دیگه طاقت نداره
واسه من دیگه تو بهونه نیار
از همون روزی که چشاتو دیدم
عکس چشماتو روی قلبم کشیدم
کم آوردم پیش نگاهت
مث تو ، دیگه هیچ جا ، ندیــــــدم

ولی نه عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامــو
من دوســت دارم

عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامـــو
من دوســت دارم

ولی نه عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامـــو
من دوســت دارم

عزیزم من تو رو می خوامو
آره هر جا که بری دنبالت میامــو
من دوســت دارم
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بــــم
آه آه آه

شب جمعه هوا سرد
توی خونه ی کاهگلی همه جمع
زن و مرد و بچه و پیر و جوون
تشکارو بغل هم مامان چیده بود
برو بچه های مدرسه ای شاد شاد
که دیگه فردا رو بیدار نمیشن ز خواب
بابا بزرگ بچه ها داشت فکر میکرد
تسبیح توی دستش ذکر میکرد
یه جوون اومده بود واسه ی مرخصی
یکی توی تولد بود یکی توی عروسی
بچه طفل شیر خوره توی بغل مامانش
با این حس امنیت که لولو نیاد سراغش

بابای کوچولوها چشاشو باز کرد
پسر بچه هاشو بوسیدو ناز کرد

ولی میشد یه چیزیو تو چشاشون درک کرد
که امشب با بقیه شبا فرق میکرد

یه دفعه همه چی بهم ریخت
زمین خدا با اون عظمتش لرزید
آسمون داشت روی سر بم میچرخید
دیوارای خونه ها داشت از هم دیگه میترکید
از در و دیوارای خونه ها داشت خون میچکید
خونه های بی استخون نشست کرد خوابید
صدای جیغ و داد آه و ناله رو میشد شنید
میشد ترس رو تو چشای تک تکشون واقعا دید

هر کی این صحنه هارو از نزدیک دید مخش پکید
که چندتا بنده ی خدا زیر آوار شدن شهید
هیشکی نمیخواست بمیره چون همه بودن امیدوار
یکی هنوز بود بدهکار یکی دیگه هم گناهکار
روی مشعیت خدا هیچ وقت نمیشه دست برد
اونی که باید زنده بود اون که باید میرفت می مرد

دخترک کوچولو گفت مامان میترسم
بدو دستتو بیا بگیر تو دستم
دویدن با هم سریع رفتن توی حیاط
ولی اجل دیگه به اونا فرصت نداد
پسر بچه های معصوم توی خواب
کل خونه روی سر اونا شد خراب
ولی بابا از اون جون سالم به در برد
پسر بچه هاشو از زیر خاک بیرون اورد
اون با دست خودش اونا رو دفن کرد
از خداوند بزرگ طلب عفو کرد
که ای کاش که منم باشون میمردم
نه اینکه عاقبت من دفنشون میکردم
ولی حالا دیگه دیر شده بابای من
دیگه از این به بعد نمیشنوی صدای من
همش استرس ، صداهای تپش قلب
صدای فریاد و باز و بسته شدن در
یکی میدوید به شرق یکه میدوید به غرب
همه پا برهنه توی این هوای سرد
یکی توی همین ماجرای پر از درد
جون به جون آفرین تسلیم کرد
همه یکی یکی یک و دو و سه و چهار ...
حالا شمارشون رسید به پنجاه هزار

شهر بم با اون همه نعمات
ارگ بم اون مزرعه مرکبات
همه آدمای پر شور و با نشاط
همه با هم دیگه رفتن زیر خاک

هههه ...... ههههه یییییی.... هههه
هاه .......هااهااه......هاهاوووهاا

بیا خودتو آماده کن واسه ی جهاد
دست بم رو بگیر واسه اتحاد
اگه پول نمیتونی بده دلداری بده
مردم مملکتمونو یاری بده
دستامون میره سمت آسمون
که دیگه زلزله نیاد توی کشورمون

ایرووون
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درکم کن

سلام

سلام عرض شد
بفرما
ببخشيد واسه اين آگهيتون مزاحم شده بودم ، خواستم اگه بشه اينجا استخدام بشم
مدارکتونو آورديد؟
بله بفرمائيد
کاملن؟
کامله ، مدارک همش کامله
سابقه کار؟
والا سابقه کار که ، سابقه کاري ندارم من
نميشه که آقا جون سابقه کار بايد داشته باشيد
خب آخه چيکار بکنم؟!من الان هرجايي که رفتم به من ميگن بايد سابقه کار داشته باشي ، من نمي دونم از يه جايي بايد شروع کرد بالاخره
من شرمندم سابقه کار بايد داشته باشي
خب آخه بالاخره شما هم ببينيد من الان ، الان بيکارم ، دارم هر ، يعني...نمي دونم چيکار بايد بکنم
مشکل من نيست ، بفرما ، سر راه وايستاديد ، بفرما
تو رو خدا يه توجهي بکنين
شرمنده حرکت کن بفرما
باشه

آخه بابا باغت آباد منو درکم کن
نگو جلو راه واستادي آقا حرکت کن
تو اينجا نشستي واسه اينکه جوابمو بدي
پايينو نگاه نکن چشم پر از آبمو ببين
اگه نيازمند بودي تو هم مي شدي يه کنه
ببين اسم بدشانس روي پيشوني منه
عصبانيم يه زلزلة ده ريشتره توم
چرا اون با يقة بسته و ته ريش بره تو ؟
همينا مي تونه جووناي ما رو پير کنه
حدس زدي يه روزي پيشش کارت گير کنه
تا که مي رسه به منه بدبخت آواره
ميگي الان نه باشه بعد وقته ناهاره
بيا يه کار خيري بکن توي روزت
امضاتو نمي خوام بذارم توي موزه
نگو مدارکت ناقصه تو فردا بيا
همه چيزو کامل کن و بعد وردار بيا
واسه استخدام دقت کن به ضابطه ها
بايد داشته باشي پنج سال سابقه کار
نمي خوام داد بزنم الکي شلوغ بکنم
بگو پنج سالو من از کجا شروع بکنم

منو داري مي بيني که از اين زمونه سيرم
از همه جا بريدم و يه جوون پيرم
کوله بارمو مي بندم و شبونه ميرم
به خاطر تو ديگه کارم تمومه بي رحم

بيدار شدي مي خوره به سرت هواي صبح
توي روزنامه بخون صفحة حوادثو
ببين مادري که دخترشو کشته بود
بعد خودشو پرت کرد از پشت بوم
ميگي چه مادره بي رحمي چه روزگاري
چيه خراب شد اول روز کاريت؟
اگه دقت کني با کمي ريشه يابي
مي فهمي که حتي يه مادرم ميشه ياغي
اون مادر اي کاش باز زنده مي شد
واست تعريف مي کرد داستان زندگيشو
روزي که خداوند دخترش رو هديه مي کرد
مادر داشت از خوشحالي گريه مي کرد
با وجود پدري که هنوز بيکار بود
دم بيمارستان نشسته و سيگار دود
مي کنه و بدهيا هر روز قد مي کشه
مرد دور آگهي ها همش خط مي کشه
بنده اميدش به آينده ها پاره شد باخت
آخر سر هم که خيابونا کارشو ساخت
قاتل تويي خدا ببخشه گناه هاتو
حالا برو بخون مجلة گل آقاتو

منو داري مي بيني که از اين زمونه سيرم
از همه جا بريدم و يه جوون پيرم
کوله بارمو مي بندم و شبونه ميرم
به خاطر تو ديگه کارم تمومه بي رحم

چيه فک مي کني حالا که تو پشت ميزي
از ما بالا تري يعني تو گشنه نيستي
طوري صحبت مي کني انگار
که داري الان تراولتو مي کني پشت نويسي
خيلي شده يه جوون جلوي تو ظاهر بشه
يه جوون تحصيل کرده که مسافر کشه
اين همه سال زحمت کشيده واسه کاري
که فردا با روي سفيد بره خواستگاري
ديگه خودتم مي دوني اينه گفتة عقل
بايد با پول بشيني سر سفرة عقد
و توي پول چيزي به اسم وفا گمه
گذشت وقتي که مي گفتن مهم تفاهمه
فقر از در بياد تو همه چيزو خراب مي کنه
بعدش از پنجره فرار مي کنه
باغت آباد منو درکم کن
نگو جلو راه واستادي آقا حرکت کن

منو داري مي بيني که از اين زمونه سيرم
از همه جا بريدم و يه جوون پيرم
کوله بارمو مي بندم و شبونه ميرم
به خاطر تو ديگه کارم تمومه بي رحم
 

Similar threads

بالا