من زنم...

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ...

اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع کرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش
که به او نگاه نکنی. سرت را به زیر افکن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی و مفتون فتنة چشمانش نشوی که از آنها
شیاطین میبارند. گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی که مسحور شیطان میشوی. از او حذر کن که یار و
همدم ابلیس است. مبادا فریب او را بخوری که خدا در آتش قهرت میسوزاند و به چاه ویل سرنگونت میکند مراقب باش....
و من بی آنکه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفرید، گفتم: به چشم.

شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد که: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و این از لطف خداست در حق تو. پس شکر
کن و هیچ مگو....
گفتم: به چشم.

در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم. چقدر
دوست میداشتم بر موجی که مرا به سوی او میخواند بنشینم، اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز میگریختم.
هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی یا کسی که نمیشناختم اما حضورش را و نیاز به
وجودش را حس می کردم . دیگر تحمل نداشتم . پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم. نمیدانستم چرا؟
قطره اشکی از چشمانم جاری شد و در پیش پایم به زمین نشست...
به خدا نگاهی کردم مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم و دردم را بگویم،
میدانست.

با لبخند گفت: این زن است . وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که او داروی درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا
قدرش را ندانی و حرمتش را بشکنی که او بسیار شکننده است . من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم. نمیبینی که در
بطن وجودش موجودی را میپرورد؟ من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده ام. پس اگر تو
تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ
کن تا خودم تو را مهیای این دیدار کنم...

من اشکریزان و حیران خدا را نگریستم. پرسیدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ویل تهدید کردی ؟!
خدا گفت: من؟!!

فریاد زدم: شیخ آن حرفها را زد و تو سکوت کردی. اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟!!
خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی گفت: من سکوت نکردم، اما تو ترجیح دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای مرا ...
و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان حرفهای پیشینش را تکرار میکند ..
 

coherent

عضو جدید
هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ...

اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع کرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش
که به او نگاه نکنی. سرت را به زیر افکن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی و مفتون فتنة چشمانش نشوی که از آنها
شیاطین میبارند. گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی که مسحور شیطان میشوی. از او حذر کن که یار و
همدم ابلیس است. مبادا فریب او را بخوری که خدا در آتش قهرت میسوزاند و به چاه ویل سرنگونت میکند مراقب باش....
و من بی آنکه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفرید، گفتم: به چشم.

شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد که: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و این از لطف خداست در حق تو. پس شکر
کن و هیچ مگو....
گفتم: به چشم.

در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم. چقدر
دوست میداشتم بر موجی که مرا به سوی او میخواند بنشینم، اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز میگریختم.
هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی یا کسی که نمیشناختم اما حضورش را و نیاز به
وجودش را حس می کردم . دیگر تحمل نداشتم . پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم. نمیدانستم چرا؟
قطره اشکی از چشمانم جاری شد و در پیش پایم به زمین نشست...
به خدا نگاهی کردم مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم و دردم را بگویم،
میدانست.

با لبخند گفت: این زن است . وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که او داروی درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا
قدرش را ندانی و حرمتش را بشکنی که او بسیار شکننده است . من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم. نمیبینی که در
بطن وجودش موجودی را میپرورد؟ من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده ام. پس اگر تو
تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ
کن تا خودم تو را مهیای این دیدار کنم...

من اشکریزان و حیران خدا را نگریستم. پرسیدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ویل تهدید کردی ؟!
خدا گفت: من؟!!

فریاد زدم: شیخ آن حرفها را زد و تو سکوت کردی. اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟!!
خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی گفت: من سکوت نکردم، اما تو ترجیح دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای مرا ...
و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان حرفهای پیشینش را تکرار میکند ..
دی شیخ ما با چراغ گرد شهر همی گشت
کز دیو دد ملولم و انسانم آرزوست...
من به تفکیک در هیچ ضمینه ای اعتقاد ندارم بیایید مشترکاتمونو تقویت کنیم
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ...

اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع کرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش
که به او نگاه نکنی. سرت را به زیر افکن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی و مفتون فتنة چشمانش نشوی که از آنها
شیاطین میبارند. گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی که مسحور شیطان میشوی. از او حذر کن که یار و
همدم ابلیس است. مبادا فریب او را بخوری که خدا در آتش قهرت میسوزاند و به چاه ویل سرنگونت میکند مراقب باش....
و من بی آنکه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفرید، گفتم: به چشم.

شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد که: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و این از لطف خداست در حق تو. پس شکر
کن و هیچ مگو....
گفتم: به چشم.

در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم. چقدر
دوست میداشتم بر موجی که مرا به سوی او میخواند بنشینم، اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز میگریختم.
هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی یا کسی که نمیشناختم اما حضورش را و نیاز به
وجودش را حس می کردم . دیگر تحمل نداشتم . پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم. نمیدانستم چرا؟
قطره اشکی از چشمانم جاری شد و در پیش پایم به زمین نشست...
به خدا نگاهی کردم مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم و دردم را بگویم،
میدانست.

با لبخند گفت: این زن است . وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که او داروی درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا
قدرش را ندانی و حرمتش را بشکنی که او بسیار شکننده است . من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم. نمیبینی که در
بطن وجودش موجودی را میپرورد؟ من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده ام. پس اگر تو
تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ
کن تا خودم تو را مهیای این دیدار کنم...

من اشکریزان و حیران خدا را نگریستم. پرسیدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ویل تهدید کردی ؟!
خدا گفت: من؟!!

فریاد زدم: شیخ آن حرفها را زد و تو سکوت کردی. اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟!!
خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی گفت: من سکوت نکردم، اما تو ترجیح دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای مرا ...
و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان حرفهای پیشینش را تکرار میکند ..

از این قسمتش خیلی خوشم اومد

من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده ام. پس اگر تو
تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ
کن تا خودم تو را مهیای این دیدار کنم...

مرسی...
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
دی شیخ ما با چراغ گرد شهر همی گشت
کز دیو دد ملولم و انسانم آرزوست...
من به تفکیک در هیچ ضمینه ای اعتقاد ندارم بیایید مشترکاتمونو تقویت کنیم

مسئله تفکیک جنسیستی؟
این داستان درمورد نحوه رفتار مرد با زن که موجودی بسیار لطیف و شکننده است گفته شده که بسیاری از مردان ما متاسفانه خیلی ابه این احساسات توجه ندارند
 

mitra212

عضو جدید
ونوس جان فوق العاده بود...مخصوصا اینجاش " مبادا قدرش را ندانی و حرمتش را بشکنی که او بسیار شکننده است ."
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه, چون مضمونش سوپر تکراریه. نیت تاپیک هم جالب نیست;)

1-من برای اولین بار بود میدیدم و از پست دوستان شرکت کننده هم مشخصه براشون تکراری نیست;)
2-اگرهم برای عده ای تکراری باشه بازهم خوبه..چون برای جاافتادن رفتارهای خوب انسان همیشه نیاز به تکرارداره ازمصدایقش میشه قزان را مثال زد که مضمون بعضی ایات تکراریه وخداوند به انسان توصیه کرده همیشه قران تلاوت کنه تا ایات بارها بارها تکراربشه وملکه ذهن انسان;)
3-اگر تاپیکی میزدم وزن را به تمسخر میگرفتم حتما براتون خیلی جالب میشد;)
4-بقول دوستمون احتمالا دلتون ازجای دیگری پره;)
 

mitra212

عضو جدید
1-من برای اولین بار بود میدیدم و از پست دوستان شرکت کننده هم مشخصه براشون تکراری نیست;)
2-اگرهم برای عده ای تکراری باشه بازهم خوبه..چون برای جاافتادن رفتارهای خوب انسان همیشه نیاز به تکرارداره ازمصدایقش میشه قزان را مثال زد که مضمون بعضی ایات تکراریه وخداوند به انسان توصیه کرده همیشه قران تلاوت کنه تا ایات بارها بارها تکراربشه وملکه ذهن انسان;)
3-اگر تاپیکی میزدم وزن را به تمسخر میگرفتم حتما براتون خیلی جالب میشد;)
4-بقول دوستمون احتمالا دلتون ازجای دیگری پره;)
;););)
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما نیز بسیار خوشمان امدم...
این تاپیک یه نکته ی خیلی مهم داشت و اون این بود که حرفهای خداوند رو پیش از حرفهای هر کس دیگه ای بشنو...
یه عاااالمه مرسی گلم...:gol:
 

علّامه

عضو جدید
ممنون از تاپیکتون
اما خب از این هم نگذریم شیطان هم آیت خداست و جلوه ای از آثار اوست همه چی آیت خداست حتی من و شمایی که شاید ....
و دیگه خیلی دور از انصافه که ما روایاتی رو که در مذمت زن از خود شخص پیامبر و حضرت امیر و... داریم رو اینطور بی رحمانه و بدون دیدی باز به محتوای دیگر روایات نسبت بدیم به شیخ و این نتیجه رو بگیریم که این سخن خدا نیست بعید میدونم که ونوس خانوم هم این نظر رو داشته باشند ولی خب نا خواسته این حرف شنیده میشه از دل این متن.
اگه ما این سخن ها رو در مورد زن داریم از اون طرف هم داریم که از نشونه های اینکه رحمت خدا شامل بنده ای شده این است که زن خوب است که به او داده شده. یا بهشت زیر پای مادران و...یا اینکه خلقت کل عالم به بهانه یه زن بوده لولاک لما خلقت الافلاک و... پس باید همه احادیث رو با هم دید و اینطور زود قضاوت نکرد.
یا علی
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:surprised: روایات در مذمت زن؟!
من روایات و احادیثی رو شنیدم در باب زنهایی که یه سری خصایص بد دارن
اما در باب خود زن تا حالا به گوشم نخورده...
همون طور که در باره ی مردهایی با صفات بد هم روایاتی داریم که مذمت مرد رو کردن...
مثلا امام علی (ع) فرمودن از 3 چیز باید ترسید:
دیوار شکته
سگ هار
و زن بی حیا...
خب آیا این حدیث درباره ی زنه؟!
خیر
درباره ی زن بیحیاست...
این دو تا با هم خیلی متفاوتن ها
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما نیز بسیار خوشمان امدم...
این تاپیک یه نکته ی خیلی مهم داشت و اون این بود که حرفهای خداوند رو پیش از حرفهای هر کس دیگه ای بشنو...
یه عاااالمه مرسی گلم...:gol:
خواهش می کنم عزیزم:gol:
نکته جالبی عنوان کردی ولی من نکته دیگری هم اضافه می کنم اینکه به سخنان خدا توجه کنیم و سعی نکنیم برداشتهای شخصی خود را از دین و کلمات خدا به پای دین بگذاریم

ممنون از تاپیکتون
اما خب از این هم نگذریم شیطان هم آیت خداست و جلوه ای از آثار اوست همه چی آیت خداست حتی من و شمایی که شاید ....
و دیگه خیلی دور از انصافه که ما روایاتی رو که در مذمت زن از خود شخص پیامبر و حضرت امیر و... داریم رو اینطور بی رحمانه و بدون دیدی باز به محتوای دیگر روایات نسبت بدیم به شیخ و این نتیجه رو بگیریم که این سخن خدا نیست بعید میدونم که ونوس خانوم هم این نظر رو داشته باشند ولی خب نا خواسته این حرف شنیده میشه از دل این متن.
اگه ما این سخن ها رو در مورد زن داریم از اون طرف هم داریم که از نشونه های اینکه رحمت خدا شامل بنده ای شده این است که زن خوب است که به او داده شده. یا بهشت زیر پای مادران و...یا اینکه خلقت کل عالم به بهانه یه زن بوده لولاک لما خلقت الافلاک و... پس باید همه احادیث رو با هم دید و اینطور زود قضاوت نکرد.
یا علی
ببخشید جناب علامه من کاملا متوجه عرایض شما نشدم ممکنه واضحتر توضیح بدین منظورتون از شیطان ایت خداست و مذمت زن و ....یعنی چی
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر پستی که داده میشه بیانگر شخصیت شخص خواهد بود.
حالا مشکل تو چیه؟
ناراحتی؟
آقا رضا چیکارش داری بنده خدارو.
این تاپیک قشنگترین نکتش برخورد فوق العاده ونوس خانوم بود. همه تا باشگاه اگر اینطوری باشن انقدر بحث‌های الکی و کشدار پیش نمیاد
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو زنی؟؟؟؟؟؟؟ خب باش تا عوضت کنن!

تاپیک سوپر چرت

وقتی خواستم زندگی کنم راهم را بستند
وقتی خواستم ستایش کنم گفتند خرافات است
وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است
وقتی گریستم گفتند بهانه است
وقتی خندیدم گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم
 

بابکا

عضو جدید
1-من برای اولین بار بود میدیدم و از پست دوستان شرکت کننده هم مشخصه براشون تکراری نیست;)
2-اگرهم برای عده ای تکراری باشه بازهم خوبه..چون برای جاافتادن رفتارهای خوب انسان همیشه نیاز به تکرارداره ازمصدایقش میشه قزان را مثال زد که مضمون بعضی ایات تکراریه وخداوند به انسان توصیه کرده همیشه قران تلاوت کنه تا ایات بارها بارها تکراربشه وملکه ذهن انسان;)
3-اگر تاپیکی میزدم وزن را به تمسخر میگرفتم حتما براتون خیلی جالب میشد;)
4-بقول دوستمون احتمالا دلتون ازجای دیگری پره;)
:gol:
 

s.ferdows

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی خیلی زیبا بود کاش دخترهای امروزی قدر خودشون رو بدونند و به بهایی اندک خودشون رو نفروشند!!!!!!!!!!!!!
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک ایراد کوچک :
من قطعا مرد هست در متن
شیخ هم همین طور
خدا هم اگر مرد نباشد کسیست که به مردها هدیه میدهد
زن تنها یک هدیه است
در بطن این متن همه مرد هستند و در ستایش مردیست نه زنی !
من دوستش ندارم !
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
1-من برای اولین بار بود میدیدم و از پست دوستان شرکت کننده هم مشخصه براشون تکراری نیست;)
2-اگرهم برای عده ای تکراری باشه بازهم خوبه..چون برای جاافتادن رفتارهای خوب انسان همیشه نیاز به تکرارداره ازمصدایقش میشه قزان را مثال زد که مضمون بعضی ایات تکراریه وخداوند به انسان توصیه کرده همیشه قران تلاوت کنه تا ایات بارها بارها تکراربشه وملکه ذهن انسان;)
3-اگر تاپیکی میزدم وزن را به تمسخر میگرفتم حتما براتون خیلی جالب میشد;)
4-بقول دوستمون احتمالا دلتون ازجای دیگری پره;)

بااحترام به همه انسانها

تضعیف جایگاه مرد و بت ساختن از زن کافیه. تو فضای نت چقدر متونی از این قبیل در ستایش زن, و نیاز مرد به اون داره زیاد میشه؟ تو سینما, رسانه ها, همین باشگاه خودمون, انواع توهین ها به مردها میشه. مرد تو جامعه امروزی بواسطه همین تبلیغات جایگاه منفعلی پیدا کرده. در همین تاپیک چرا مرده میگه " دیگر تحمل نداشتم . پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم. " چرا این داستان از زبان یه زن گفته نشه؟

در تاپیک گفته میشه " من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم. چقدر دوست میداشتم بر موجی که مرا به سوی او میخواند بنشینم، " می بینیم هر چیزی که مرد قصه از زن میخواد مربوط میشه به نیازهای جنسـیش. این چه مردی هست که بخاطر نیاز های جنسـیش بر زمین زانو میزنه و گریه میکنه؟

اوج زیرکی و مکر نویسنده اونجا مشخص میشه که خدا بر میگرده و به مرد میگه " تو بدون او غیر کاملی "

و اما پوچی نوشته اونجا مشخص میشه که خدا هم در نهایت حرفهای شیخ رو تکرار میکنه " اگر تو تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظکن تا خودم تو را مهیای این دیدار کنم..." خب پس اون شیخ بدبخت هم داشت به نوعی همینو میگفت دیگه.

خیلی چیزهای دیگه در مورد متون این چنینی وجود داره که حوصله ندارم بنویسم.

چیزی رو که تعداد زیادی دوس دارند دلیل بر خوب بودنش نیست, چه بسیار کارهای بدی که خیلی ها اون رو تایید می کنند.

"اگر تاپیکی میزدم وزن را به تمسخر میگرفتم حتما براتون خیلی جالب میشد" اولا من این رو بشدت رد میکنم ثانیا همین جملت نشان دهنده ذهنیت تو هست و اینکه چرا این تاپیک رو زدی. چرا در مورد من همچین فکری میکنی؟ فک میکنم برعکسش واسه خودت صدق میکنه, یعنی خودت از تاپیکی که مردها مسخره بشوند خوشت میاد والبته امیدوارم من اشتباه فکر کنم.

در ضمن واسم جالبه دوستان در پاسخ پست های من گفتند " بهتره در مورد دیگران پیش داوری نکنیم " من در جواب میگم پس همه ی شما چرا در مورد من پیش داوری کردید؟ شما در مورد من چی میدونین؟

تا وقتی اینطور مردها از زنها جدا میشوند , ما وضعمون بهتر نیست. تو همون قرآن همیشه مردها و زنها با هم در آیات استفاده می شوند.
 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز

حضرت على علیه السلام پس از پایان نبرد جمل، در نکوهش زنان مى‏فرماید: مردم! ایمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ایشان ناتمام، نشانه ناتمامى ایمان، معذور بود نشان از نماز و روزه است‏به هنگام عادتشان، و نقصان بهره ایشان، نصف بودن سهم آنان از میراث است نسبت‏به سهم مردان، و نشانه ناتمامى خرد آنان این بود که گواهى دو زن چون گواهى یک مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهیزید و خود را از نیرنگشان واپایید، و تا در کار زشت طمع نکنند، در کار نیک از آنان اطاعت ننمایید.
زن، ایمانش ناقص است، زیرا در ایام عادت از نماز و روزه محروم است، عقلش کم است، زیرا شهادت دو زن معادل یک مرد است، و حظ مالى او نیز نصف سهمیه مرد است. مشابه این مضمون از رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز رسیده است
 

Similar threads

بالا