گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
از این راهرو یک نفر رد شده
که عطرش همونه که تو می زنی
برای به زانو در آوردنم
تو از مرگ حتی جلو میزنی
از این راهرو یک نفر رد شده
مث ِ وقتایی که تو ناراحتی
نفس میکشم با تمام وجود
عجب عطر خوبی زده لعنتی
صدات میکنم تا همه بشنون
جواب ِ صدام غیر ِ پژواک نیست
من اونقد شکستم حس میکنم
که هیچ ارتفاعی خطرناک نیست
یه جوری دلم تنگ میشه برات
محاله بتونی تصور کنی
گمونم نمیتونی حتی خودت
جای خالیتو تو دلم پر کنی
از این راهرو یک نفر رد شده...____ الان ایکاش نزدیک ِ تو بودمتو این راه ِ مه آلود ِ شمالیبا این آهنگ دارم دیوونه میشم ! پر از بغضم .. فقط جای تو خالی..ما با هم تا حالا دریا نرفتیم ...از اون خونه .... از این دنیای خودخواه.....تو رو شاید یه روزی قرض کردم !به اندازه ی یه سفر ِ کوتاهتو مغروری ... نمی ذاری بفهممکه احساست به من تغییر کردهدلت از آخرین باری که دیدی م توی آغوش ِ سردم گیر کرده !چه خوبه پیرهن ِ منو بپوشی!بهم تکیه کنی تا خسته می شیتا بارون بند می یاد بمونی پیشم..تو اینجوری به من وابسته میشی!!میخوام تو آینه ها بهتر از این شم!نگاه ِ من نوازشم بلد نیست!به خاطر ِ تو التماس کردمبا لبهایی که خواهشم بلد نیست!میخوام محکم نگه دارمت این بارتو که باعث دلتنگیم می شیبلایی به سر خودم می یارم!که به چشمای من تسلیم میشی !

مونا برزویی
 
آخرین ویرایش:

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه غریبه با من تو این خونه ست
که به تـــو خیلی شباهت داره !!
پیرهنی که تنشه مال توئه!
جاى تــــو گوشی رو بر میداره !
همون آهنگی رو که دوست داشتی
با خودش تو خلوتش می خونه !
ولی با من سرده .. با اینکه ....
همه چیز و راجع بم میدونه !
منو می بوسه و بی تفاوته !
باورم نمیشه اینه سهمم !!
دیگه انگار بین ما چیزى نیست !
وقتی لمسم میکنه .. می فهمم !
..
اولین بار بهش شک کردم....
وقتی دیدم که دروغم میگه !!!!!!!
وقتی دیدم که به سمتش میرم...
از نگاش گرم نمیشم دیگه !!
یه غریبه که صداش مثل توئه
ولی حرفاش مثِ حرفاى تـو نیست
وقتی می شینه کنارم انگار
دوس دارم بگم : نشین ! جاى تــو نیست !!
...
....
این نمی تونی تو باشی! مگه نه ؟
خالیه از تــو
.... فقط جسم ِ توئه!
هر جا که هستی
.... منو میشنوى
بگو این یه سایه
هم اسم توئه !


مونا برزویی
 
آخرین ویرایش:

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هَـميشه بـآيد کَسـي باشد

کـــہ معني سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هايَتـــ را بفهمد

هَـميشه بـآيد کسـي باشد

تا بُغض‌هايتــ را قبل از لرزيدن چـآنه‌ات بفهمد

بـآيد کسي باشد

کـــہ وقتي صدايَتــ لرزيد بفهمد

کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد...

کسي بـآشد

کـــہ اگر بهانه‌گيـر شدے بفهمد

کسي بـآشد

کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے براي رفتـن و نبودن

بفهمد به توجّهش احتيآج دارے

بفهمد
کـــہ درد دارے

کـــہ زندگي درد دارد
بفهمد کـــہ دلت براي چيزهاے کوچکش تنگــ شده استــ
بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زيرِ باران...
براے [SUP]بوسيـدَنش[/SUP]...

براے يك آغوشِ گَرمــ تنگ شده است
هميشه بايد کسي باشد
همیشه
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حس می کنم حریر حضورت را در لحظه های سختی تنهایی

بوی تو در فضاى زمان جارى ست مانند عطر پونه ى صحرایی

در برف زارِ سردِ دلم کرده ست اى نرگس بهارى من سبزت

تقدیر ، این مقدّر بى برگشت، تقدیر، این سفیر اهورایى

می گوید از یکی شدنم با تو احساسم ، این لطافت سحرانگیز،

حسّم به من دروغ نمی گوید درپیشگاه اقدس شیدایى

بوی تو را شنیده ام از باران، بارانِ چشم هاىِ غزلْ کاران

در آبسال سبز غزل کاری با رمزِ صبح شرجى ِرؤیایی

آتش زدى به ظلمت ایمانم ، برداربستِ طاقت ِ بنیانم

با چشم و روى ِ روشن ِ خورشیدى ، با گیسوى طنابى یلدایى

عاشق که مى شدم نهراسیدم از فتنه هاى واهى بدنامى

از آن که گفته اند که مى ارزد ، عاشق شدن به فتنه ى رسوایى
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
به همين سادگي رفتي
بي خداحافظ عزيزم
سهم تو شد روز تازه
سهم من اشك كه بريزم
به همين سادگي كم شد
عمر گل بوته تو دستم
گله از تو نيست ميدونم
خودم اينو از تو خواستم
به جون ستاره هامون
تو عزيزتر از چشامي
هرجا هستي خوب و خوش باش
تا ابد بغض صدامي
تورو محض لحظه هامون
نشه باورت يه وقتي
كه دوست ندارم اينو
به خدا گفتم به سختي

من اگه دوست نداشتم
پاي غمهات نميموندم
واست اين همه ترانه
از ته دل نميخوندم
اگه گفتم برو خوبم
واسه اين بود كه ميديدم
داري اب ميشي ميميري
اينو از همه شنيدم

دارم از دوريت ميميرم
تا كنار من نسوزي
از دلم نميري عمرم
نفسامي ك هنوزي
تورو محض خيره هامون
كه نفس نفس خدا شد
از همون لحظه كه رفتي
روحم از تنم جدا شد

تو كه تنها نميموني
منه تنها رو دعا كن
خاطراتمو نگه دار
اما دستامو رها كن
دست تو اول عشقه
بسپارش به اخرين مرد
مردي كه تشنه ي ديوار
واسه چشمات گريه ميكرد
گريـــــــه ميكرد
گريــــــه ميكردــــــــــــ
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز




در اتاقي كوچك

و سرشار از هيچ

در دلِ آماج ماتم ها

باز هم من مانده ام با خويش

باز هم من با خودم،

تنها
 

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند؟
گفته بودم مردم اینجا بدند.
دیدی ای دل ساقه جانت شکست؟
آن عزیزت عهد و پیمانت شکست؟
دیدی ای دل در جهان یک یار نیست؟
هیچکس در جهان غمخوار نیست؟
دیدی ای دل حرف من بیجا نبود؟
نوبهار عمر را دیدی چه شد؟
زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟
دیدی ای دل، دوستی ها بی بهاست؟
کمترین چیزی که می یابی وفاست؟
ای دل اینجا باید از خود گم شوی.
عاقبت همرنگ این مردم شوی..........
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



قرارمان باران بود

ساعت دلدادگی
کنار عشق
یادت هست ؟!
من آمدم
باران هم
و رنگین کمان
برای عشق
تمام قطره ها را
در انتظارت قدم زدم
و خیابان را
تا تمام شهر
به جستجوی تو بردم
تو امّا نیامدی
نمی دانم اشک بود یا باران
چیزی بر گونه ام سر می خورد
و روی کفش ها یم می چکید
که می گفت
تو در خواب من جا مانده ای
و من ...
چشم هایم را
به ملاقات آورده بودم !
همیشه ...
این گونه از رؤیای تو
تنها
به خانه بر می گردم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز




حوالی عشق

جائی می شناسم
دیوار به دیوار رؤیاها
آسمانش
همیشه خیس ِ خیال
کوچه هایش
پر از صدای باران ست
تا نباشی نمی دانی
که چند آغوش
چه قدر بوسه فراوان ست
تا نیائی نمی دانم
چرا تنها
چرا دلم تنگ ست !
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حالا كه دست هایت چتر نمی شوند

حالا كــــــه نگاهت ستاره نمی بــــارد

حالا كه خــــــانه ای برای ما شدن نداریم

از كاغذ شعرهایم اتاقی می ســـــازم

تـــــا آوار تنهایی بر ســـــرت نریزد

و آرامش خیـــــالت ، ‌خیس اشك هایم نشود


 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قطار میرود

تو می روی

تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساد ه ام

که سال های سال

در انتظار

تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دِلگیــری عَصـر جُمعـه

نَـه از بیـن میــــرود ، نَـه عــــادی میشــود

فَقـط از هَفتــــه ای بـِــه هَفتـــه دیگــــر مُنتقـــل میشـــود !!!​


 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکـــــــ حبه قنــــــد ، درفنجـــان قهـــوه ی تلخـــــــ .. شیرین نمیشـــود ..




دو حبه قنــــد ، در فنجـــــان قهــــــوه ی تلخـــــــــ .. شیرین نمیشــــود ..




سه حبـــه ، چهار ، پنج .. . .






اصلاً تو بگــو یک دنیـــــــــا قنـــد






در این دنیای تلخــــــــ






... نه ..






اگـــر تــو نباشــــی






فالِ این زندگــــــــــی ، شیرین نمیشـــــود ...
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گفتند: امن است.

هيچ کاري با من نــــدارد

خوابـــــــــم برد

بيــــــــــــــدار شدم


ديـــــــــــــــدم


باردار تمــــــــــــــام دردهايش شــــــــــــــده ام....
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گاهي با دويدن براي رسيدن به کسي ديگر نفسي
براي ماندن در کنار او باقي نمي ماند............
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کاش هميشه در کودکي مي مانديم تا به جاي دل هايمان
سر زانوهايمان زخمي مي شد..............
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی

بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن

ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده

بر آب دیده ی ما صد جای آسیا کن

خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا

بکشد کسش نگوید:" تدبیر خونبها کن"

بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد

ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن

دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد

پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟!

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

گر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرد

از برق این زمرد هین دفع اژدها کن.
 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري رد ميشي برميگرده نگات ميكنه،بدون براش مهمي
اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري مي افتي برميگرده با عجله مياد به سمتت،بدون براش عزيزي


اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري ميخندي برميگرده نگات ميكنه بدون براش قشنگي.


اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري گريه ميكني باهات اشك ميريزه،بدون دوستت داره.



اكه يكي رو ديدي كه وقتي داري با يكي ديگه حرف ميزني تركت ميكنه بدون عاشقته.

:w00::w00:
 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی...
زندگی یک ارزوی دور نیست
زندگی یک جست و جوی کور نیست
زیستن در پیله ی پروانه چیست؟
زندگی کن زندگی افسانه نیست.
گوش کن...!!

دریا صدایت میزند!
هر چه نا پیدا صدایت می زند!

جنگل خاموش میداند تورا.
با صدایی سبز می خواند تورا.
تشی در جان توست.
قمری تنها پی دستان توست.

پیله ی پروانه از دنیا جداست.
زندگی یک مقصد بی انتهاست.
هیچ جایی انتهای راه نیست!

این تمامش ماجرای زندگیست...!!!

 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنروز ..

تازه فهمیدم ..

در چه بلندایی آشیانه داشتم...

وقتی از چشمهایت افتادم...

هنوز دست و پای دلم درد می کند ..

چقدر شکستن سخت است ...

وقتی تو داری نگاه می کنی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شهری که نیست از تو نشان ، دلنواز نیست جز قاب ِ سبز ِ خاطره های تو ، ناز نیست. یک سینه غم لبالب و درمان نمی شود چیزی به غیر ِ روی مه ات، چاره ساز نیست. نام ِ بهار ، ورد ِ زبان ها ولی چه سود بانگ ِ چکاوکان به چمن ، نغمه ساز نیست. عطر ِ تن ات به باغ ِ خیالم نشسته است بوی بهار و عطر ِ تن ات ، همتراز نیست. ماندم به سان ِ زورق ِ تنها ، در این سفر زورق ، ز ِ موج ِآب ، دمی بی نیاز نیست ..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنیا را بد ساخته اند

کسی را که دوست داری تو را دوست نمی دارد

کسی که تو را دوست دارد تو دوستش نمی داری

اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد

به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسند

و این رنج است. زندگی یعنی این ....
 

saijoon

عضو جدید



[FONT=&quot]خواهم که در این غمکده ارام بمبرم[/FONT]
[FONT=&quot]گمنام سفر کرده و گمنام بمیرم[/FONT]
[FONT=&quot]خواهم ز خدایم که به دلخواه بمیرم[/FONT]
[FONT=&quot]یعنی که تو را بینم و انگاه بمیرم[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بعد از این خوب و بدش باشد پای خودمان[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]انتخابی است که کردیم برای خودمان[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]این و آن هیچ مهم نیست چه فکری بکنند[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]غم نداریم بزرگ است خدای خودمان[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بی خیال همه با فلسفه شان خوش باشند[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]خودمان آینه هستیم برای خودمان[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ما دو رودیم که حالا سر دریا داریم[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دو مسافر همه در حال و هوای خودمان[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]احتیاجی به در و دشت نداریم اگر[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]رو به هم باز شود پنجره های خودمان[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]درد اگر هست برای دل هم می گوییم[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در وجود خودمان هست دوای خودمان[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دوست دارم که نفهمند بیا بعد از این[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]خودمان شعر بخوانیم برای خودمان[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دَسـتـــانَـتـــ را ،

دَر بَــرابَــرَم مـشـتـــ مـیـکـنــی . . .

مـیـپــرســی : گـــل یـــا پــــوچ ؟

دَر دلَــــم مــی گـــویَـــم :

فَـقـَـط دَسـتــانَــتــــ . . . !

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
(( هرکسی به اندازه ای که احساسش می کنند "هست "هرکسی را نه بدان گونه که "هست " احساس می کنندبدان گونه که احساسش می کنند ،هست!!انسان یک لفظ است ،که بر زبان آشنا می گذردو "بودن "خویش را از زبان دوست می شنود.....هر کسی کلمه ای است که از عقیم ماندن می هراسد.....)) (دکتر شریعتی)
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا