خیلی خنده داره اما
یه زمانی من عاشق یه دختر فاحشه و هرزه شده بودم, و هنوزم دوستش دارم و خیلی وقتها وقتی از هیاهوی زندگی خارج میشم و با خودم خلوت میکنم بهش فک میکنم. اون چقد زیبا بود ولی قلبی نداشت , در درون خراب بود , من چند سال از عمرم با اون در ارتباط بودم, وقتی باهم بودیم اون دختر خوبی بود, اما وقتی ازش دور بودم از هرزگیاش می شنیدم و می دیدم. خیلی کارها واسش کردم, محبتی نبود که در این عالم باشه و من براش نکرده باشم, چه دعاهایی که برای هدایتش نکردم, چه شبهایی که در خلوت خودم براش زار زار گریه نکردم , چه راهکارهای روانشناسانه ای که روش انجام ندادم - البته خودش نفهمید - اما هیچکدوم اثر نداشت, اون هیچ وقت درست نشد آخه هرز رفته بود, درست شدنی نبود... واسه لحظه ای خوب میشد اما بعد از چند لحظه بازم همون بود...
خیلی دلم براش تنگ شده, نمی دونم کجاست. خیلی دلم براش تنگ شده, معصوم بود و هرزه شد . خداااااااااااااااااااااا