خلاصه میگم :
در ابتدایی : گرفتن کشتی در پشت مدرسه .. شکستن پای معلم و دوماه مدرسه نیومدن معلم .. (آخ من هم مسبل بودم و سر امتحانا بعضا مراقب بودم .. خدا ببخشتمون
)... مبارزه با بچه دبیرستانی ها (یه گروهی داشتیم که نگو)..
راهنمایی: فرار از مدرسه .. فرار دادن معلمین از مدرسه (داستان داره این)
.. شکلک درآوردن پشت مدیر (بیچاره دوستم 60 تا چوب خورد ) .. بستن یکی از خیابان های اصلی شهر (البته کار دوستان بود .. ).. بردن عقرب واسه آزمایش های علوم..
دبیرستان (و رشته ریاضی فیزیک) : فرار از مدرسه اینبار کل کلاس .. آتیش زدن کلاس برای بازگردادن معلم محبوبمون
.. مبارزه با گچ (مدیرمون میگرفتمون میگفت فردا دو بسته گچ بیارین .. ما هم سریع میرفتیم از اون یکی ساختمون واسش گچ میاوردیم .. خو نیگاه میکنه .. نزدیکترین جایی بود که گچ داشت
).. حضور در حیاط مدرسه و 6 ساعت تمام والیبال بازی کردن (آخییییی اونایی که ورزش داشتن هی بهمون اسرار میکردن و توپشون رو میدادن به ما
) ..
==========
بعضی هاشو سانسور کردم که بد آموزی نشه .. به هر حال جوان بودیم جویایی نام
(خدا از سر تقصیراتمون بگذره)