گرید به حالم کوه و در ودشت
از این جدایی می نالد از غم این دل دمادم فردا کجایی؟
سفر به خیر مسافر من گـــریه نـکــن ... گـریه نـکـن بـه خــــاطـر مـــن
باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره می سپارد امشب
در نگاهت مانده چشمم شاید از فکر سفر برگردی امشب
از تودارم یادگاری سردیه این بوسه را پیوسته بر لب
قطره قطره اشک چشمم می چکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من
رنگ چشمت رنگ دریا سینه من دشت غم ها
یادم آید زیر باران با تو بودم ، با تو تنها
زیر باران با تو بودم زیر باران با تو تنها
باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره می سپارد امشب
این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از جانم گناهم