رد پای احساس ...

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به ساعتــــــــ من تو تمـــام قـــــرارها را نیامده ایــــــــــــ


كــــــــــدام نصف النهار را از قلـــم انداختهــــــ امــــــــ ؟


قرار روزهــــــای بی قــــــراری امـــــــــ


كجـــــای اسمـــــان ببینمتــــــــ ؟

.
.

من از جستجـــــوی زمین خستـــــه امــــــ ...
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدای عقربه‌های این ساعتِ لعنتی

خوابِ تو را

پَر می‌دهد از چشم‌هايم.

باید قفسی برایت بسازم!
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران
فقط همین جایی از قصه که من ایستاده ام می بارد
دو قدم این طرف تر
دو قدم آن طرف تر
همیشه آفتاب است!
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new,courier,monospace]اگر جدایی را پایانی بود و اندوه را فراموشی[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] من می ماندم و برایت از باغچه گلی به یادگار میکندم[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] تا بوی گل تورا مست کند[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] و نگاهت را پشتوانه ای برای دلم قرار دهد و با خنده[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] ی تو من نیز لبخندی بر لب آورم تا آن روز آن خنده و[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] آن دیدار جاودانه شود . [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]بیا تا بر روی خاک ،[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] بر روی پر پرندگان [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] و بر روی موج بنویسیم[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]که بوسه همرنگ آه است و محبت همزاد پرواز[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace] [/FONT][FONT=courier new,courier,monospace]و فراق همان انفجار پی در پی حباب[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]بنویسیم که نوازش از تبار گونه های خیس است و [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace] حدیث دوستت دارم آزاده ی حصار سینه هاست [/FONT]
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ستاره میشوم و به اقیانوس چشم‌هایت پیوند میخورم
سرخی گونه‌هایت ساحلی آشناست

بوسه میزنم به این بندرگاه مخملی
از این پهلو به آن پهلو می‌‌غلتم

صدایم میکنی‌
در سیاهی وجودم غرق می‌‌شوم

که ته تاریکی‌
فریاد‌هایم شنیدنی است
 
  • Like
واکنش ها: noom

گلابتون

مدیر بازنشسته
گر یه کن واسه کسی که رفته و برنمیگرده
گریه کن واسه کسی که دستاش همیشه سرده
همیشه به یادش شبا خوابت میبره
سخته باورش که هیچ وقت برنمیگرده
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
شب سخت وداع است و دلم تنگ
صداي ناله خيزد از دل سنگ
ز هر سو مي‌زند غم بر دلم چنگ
نفس آتش شده از سوز سينه
خداحافظ خداحافظ
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیایید یا عادت نکنیم ،

و یا اگر عادت کردیم، قدر عادت هایمان را بدانیم . . .

که از بودن تا نبودن ، فاصله ای نیست جز یک نگاه !

آنان که امروز به بودنشان عادت کرده ایم ،

نبودشان را ثانیه ای تاب نمی آوریم !

چه پیچیدگان ساده ای هستیم ما انسان ها

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو نيستي

اما من برايت چاي مي‌ريزم

ديروز هم

نبودي كه برايت بليت سينما گرفتم

دوست داري بخند

دوست داري گريه كن

و يا دوست داري

مثل آينه مبهوت باش

مبهوت من و دنياي كوچكم

ديگر چه فرق مي‌كند

باشي يا نباشي

من با تو زندگي مي‌كنم.

رسول يونان
 

aria_usa

عضو جدید
سلام دوستان من یه راهنمایی می خواستم.تازه واردم.چطوری می تونم یک تاپیک جدید ایجاد کنم؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختر با نا امیدی و عصبانیت به پسر که روبرویش ایستاده بود نگاه می کرد کاملا از او نا امید شده بود از کسی که انقدر دوستش داشت و فکر می کرد که او هم دوستش دارد ولی دقیقا موقعی که دختر به او نیاز داشت دختر را تنها گذاشت از بعد از پیوند کلیه در تمام مدتی که در بیمارستان بستری بود همه به عیادتش امده بودن غیر از پسر چشمهایش همیشه به دری بود که همه از ان وارد می شدند غیر از کسی که او منتظرش بود حتی بعد از مرخص شدن از بیمارستان به خودش گفته بود که شاید پسر دلیل قانع کننده ای داشته باشد ولی در برابر تمام پرسشهایش یا سکوت بود یا جوابهای بی سر و ته که خود پسر هم به احمقانه بودنش انها اعتراف داشت تحمل دختر تمام شده بود به پسر گفت که دیگر نمی خواهد او را ببیند به او گفت که از زندگی اش خارج شود به نظر دختر پسر خاله اش که هر روز به عیادتش امده بود با دسته گلهای زیبا بیشتر از پسر لایق دوست داشتن بود دختر در حالت عصبی به پهلوی پسر ضربه ای زد زانوهای پسر لحظه ای سست شد و رنگش پرید چشمهایش مثل یخ بود ولی دختر متوجه نشد چون دیگر رفته بود و پسر را برای همیشه ترک کرده بود . دختر با خود فکر می کرد که چه دنیای عجیبی است در این دنیا که ادمهایی مثل ان غریبه پیدا می شوند که کلیه اش را مجانی اهدا می کند بدون اینکه حتی یک تومان پول بگیرد و حتی قبول نکرده بود که دختر برای تشکر به پیشش در همین حال پسر از شدت ضعف روی زمین نشسته بود و خونهایی را که از پهلویش می امد پاک می کرد و پسر همچنان سر قولی که به خودش داده بود پا بر جا بود او نمی خواست دختر تمام عمر خود را مدیون او بماند ولی ای کاش دختر از نگاه پسر می فهمید که او عاشق واقعی است
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
احساس می کنم

از قلبم به پرواز درآمده اند

این کبوتران سفید

و این، من هستم

که در آسمان ها اوج می گیرم!

آیا ممکن است

پرندگان

در قلب آدم آشیان کنند؟!
 

Major Geologist

کاربر فعال تالار موبایل ,
کاربر ممتاز
بچه ها امشب دلم حسابی گرفته. یکی کمک کنه از این حالت بیام بیرون. پوکیدم!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شاید اگر تو نبودی
زندگی باز هم بود
باز هم لبخند بود
باز هم همه ی چیزهای قشنگ و واژه های خوب بودند
تنها شاید...
من_ من نبودم...
هوای تو چیزیست مثل یک اصل,مثل یک قانون
برای تمام من...

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
قول بده که خواهی آمد

اما هرگز نیا!

اگر بیایی

همه چیز خراب میشود

دیگر نمیتوانم

اینگونه با اشتیاق

به دریا و جاده خیره شوم

من خو کرده ام

به این انتظار

به این پرسه زدن ها

در اسکله و ایستگاه

اگر بیایی

من چشم به راه چه کسی بمانم؟
 

seism

عضو جدید
هرزه می نامی...!!
..
دختری را...
..
که تار مويی بيرون روسری دارد...!!
... ... ..
يا سيگاری به دست...!!
..
يا دست عاشقی در دست...!!
..
ولی من...
..
هرزه تو را می خوانم...!!
..
که هر سخن بی اساسی...
..
با ذهن ات همبستر می شود...!!
..
و افکاری اين چنين...
..
حرام زاده...
..
در دامنت می پروراند...!!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
که ناگهان شوری اشک رابر لبانم احساس کردم


وفهمیدم که

این بوسه.بوسه ی جدایی است...

 
  • Like
واکنش ها: noom

TELLI

عضو جدید
دلم که می گیرد ٬ آرام خودم را در آغوش می گیرم ...
خـــودم به تنهـــایی ٬
دست نوازشی بر ســــرم می کشم ... لبخند می زنم و آهستـــه می گویم :
" گریه نکن عــــزیـــزم ... من هسـتم ...

خودم به تنهــایی ، هـــوای نداشته ات را دارم !
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
با یک بغل گل سرخ می آیم!
زخم های قلبم شکوفه کرده است
اما افسوس
کسی گل های مرا نخواهد دید
بهار آمده
همه جا پر از گل و شکوفه است...


رسول يونان
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز

بر تمام قبر های این شهر

بوسه بزن

شاید به یاد بیاوری

کجا مرا جا گذاشتی...

من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام

صدای کلاغها را می شنوی؟

دارند برایم فاتحه می خوانند.....!!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
پا به پای کودکی هایم بیا ** کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن ** باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو ** با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر ** عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی ** با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان ** لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم ** در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما ** قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ ** ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت ** خنده های کودکی پایان نداشت

هر کسی رنگ خودش بی شیله بود ** ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر ! ** همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست ** آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای ؟ ** مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟ ** می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟ ** رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟ ** آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی شعر باران را بخوان ** ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن ! ** کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روز های گرم و سرد ** سادگی هایم به سویم باز گرد!
 

f_azar1365

عضو جدید
خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن.......ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری.....شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[h=3] گل
[/h] همان رنگ و همان روی
همان برگ و همان بار
همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز
همان شرم و همان ناز
همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسار
همان جلوه و رخسار
نه پژمرده شود هیچ
نه افسرده ، که افسردگی روی
خورد آب ز پژمردگی دل
ولی در پس این چهره دلی نیست
گرش برگ و بری هست
ز آب و ز گلی نیست
هم از دور ببینش
به منظر بنشان و به نظاره بنشینش
ولی قصه ز امید هبایی که در او بسته دلت ، هیچ مگویش
مبویش
که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند
مبر دست به سویش
که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند ، نماند


مهدی اخوان ثالث
 

f_azar1365

عضو جدید
خداوندا دلی دارم عطش سوز.... که نه در شب بود تابش نه در روز
ز بعد مردنم ای آتش عشق ...کنار گور مو شمعی بیفروز

شب از نیمه گذشتو دیده باز است...وضو کن با سرشت دیده ای دوست
که امشب فرصت راز و نیاز است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از تو


می نویسم از تو
حرف به حرف
کلمه به کلمه
خط به خط
صفحه به صفحه
آه چقدر لذت بخش است نوشتن از تو
تجسم رویا از با تو بودن



تویی که اجازه می دهی صبح را از سپیدی چشمان تو آغاز کنم
روزم را از بوسه های تو شیرین کنم
و شب بسترم را در قلب مهربانت پهن کنم



 

f_azar1365

عضو جدید
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره از کجاست تا بکجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
برایت یک سبد انار چیدم

با عشق گیلاست را پر از شراب جان کردم
خوشحالی ام وصف ناپذیر است
تو هستی و من و باغ انار

چقدر خواب قشنگی
کاش هیچ وقت بیدار نشوم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا