مرحوم حسین پناهی

سایه خانم

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستای گلم این دفعه میخوام براتون درباره یکی از هنرمندان ایران بگم کسی که همه او را میشناسند ولی از زندگی اش چیزی نمیدانند......

462864_AnMpo9WD.jpg

حسین پناهی دژکوه در ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهرستان کهگیلویه (دهدشت-سوق)در استان کهکیلویه و بویراحمد متولد شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه ی آیت الله گلپایگانی رفته بود و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی اش بازگشت.چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت می کرد. تا اینکه زنی برای پرسش مساله ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین می رود.از حسین می پرسد که فضله ی موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاش ام بود افتاده است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه می دانست روغن نجس است،ولی اینرا هم می دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور،روغن دیگر مشکلی ندارد.بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد.حسین به تهران آمد و در مدرسه ی هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه نویسی را گذراند.





وصیت‌نامه حسین پناهی جعلی است

متن جعلی وصیت‌نامه حسین پناهی:

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.



بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.



به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!



ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.



عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.



بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.



کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!



مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.



روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.



دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!



کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.



شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.



گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.



در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.



از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم
 

سایه خانم

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادمه زمانی که مرحوم زنده بودن ازشون پرسیده بودن چرا همیشه نقش دیوونه هارو بازی میکنی؟ایشون گفتن توی وصیت نامم خواهم گفت:warn:
 
بالا