در حد پیروی از علی(ع) نیستید، حداقل از ابوبكر تقلید كنید!

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنوز پیرمرد 81 ساله با آن تن نحیف ته چاه زغال می رود تا برای هزینه درمان پسر جانبازش، خرج درمان داشته باشد، هنوز جوان جانباز شیمیایی در خرابه ها و پیرمرد جانباز نابینا در حمام زندگی می كند و هنوز باشرف های شهرمان كلیه فروشی می كنند و البته هنوز بسیاری از شب ها گرسنه سر بر بالین می گذارند و با مشاهده این وضعیت هنوز ایمانشان را نباخته اند و شكر خدایی را می كنند كه خیلی صبر دارد...



«آینده»، سرویس اجتماعی، مهدی خرم دل؛ اصبغ بن نباته گوید: امیرالمؤمنین (ع) به مردم عراق فرمود: «ای مردم! من با این اسباب و وسائل خانه و مركب سواری كه می بینید از مدینه به كشور شما آمده ام و اگر هنگام بیرون شدن از كشورتان بیش از این داشته باشم به شما خیانت كرده ام.» و اینچنین بود كه پس از ضربت خوردن علی (ع) به وسیله یكی از انگشت شمار مارقین افراط گرا در دین خدا، علاوه بر سهم امام از بیت المال كه در سالهای متعدد تنها در حد دیگر مردم بود و نه بیشتر، شهادت علی هم با صدها شهادت نامه زنده و مشهود، حقانیت تنها امام شیعه كه در جایگاه حاكم ظاهر شد را نمایان سازد.




پس از شهادت علی (ع)، امام حسن (ع) چنین خطبه خواند: «دیشب از میان شما كسی رفت كه هیچ یك از اولین به علم او نرسید و هیچ یك از آخرین نیز به او نخواهد رسید؛ هیچ گاه رسول خدا (ص) او را به جنگی نفرستاد و پرچم را به او داد، مگر اینكه می‌رفت و دیگر تا خداوند به دست او پیروزی نصیب می‌كرد باز نمی‌گشت؛ جبریل سمت راست او و میكائیل سمت چپ او بودند و با او به نبرد می‌پرداختند. او هیچ چیز بر جای نگذاشت نه درهم و نه دینار، مگر زیوری كه ارزش آن 700 سكه (احتمالاً درهم) بود و از سهم او از بیت المال باقی مانده بود و می خواست با آن خادمی برای خاندانش تهیه كند. روح او در شبی كه عیسی به آسمان رفت گرفته شد.»(1)


همچنین بر اساس نامه های امام علیه السلام كه به شریح ابن حارث نوشته و در نهج البلاغه نقل شده، شریح، قاضی امیرمؤمنان علیه السلام در عصر حكومت ایشان، خانه ای برای خود به 80 دینار خرید. این گزارش كه به امام رسید، وی را احضار كرده، به او فرمود: «به من خبر رسیده كه خانه ای به قیمت 80 دینار خریده و آن را قباله كرده ای و بر آن شهود و گواه گرفته ای. شریح پاسخ داد چنین بوده است ای امیرمؤمنان. امام علیه السلام نگاه خشم آلودی به وی كرد و فرمود: ای شریح، به زودی كسی به سراغت خواهد آمد كه نه قباله ات را نگاه می كند و نه از شهودت می پرسد. تو را از آن خارج می كند و تنها تو را به قبرت تحویل می دهد. ای شریح، بنگر این خانه را از ثروت غیر خود نخریده و یا بهای آن را از غیر مال حلال خود نپرداخته باشی كه هم در دنیا و هم در آخرت خود را زیانكار كرده ای





اول امام شیعیان ادامه داد:« آگاه باش اگر هنگام خرید خانه نزد من آمده بودی، نسخه قباله را بدین گونه می نوشتم كه دیگر در خریدن خانه ای حتی به بهای یك درهم یا بیشتر علاقه به خرج ندهی. نسخه قباله این است: این چیزی است كه بنده ای ذلیل از مرده ای كه آماده كوچ است خریداری كرده. خانه ای از سرای غرور در محله فانی شوندگان و در كوچه هالكان. این خانه به چهار حد منتهی می گردد: یك حد آن به آفات و بلاها می خورد و حد دوم به مصائب و حد سوم به هوا و هوس های سست كننده و حد چهارم آن به شیطان اغواگر منتهی می شود و در خانه همین جا است... .» و البته این شیوه زندگی كارگزار است و ایشان و سایر معصومین بر تحصیل ثروت مشروع، اشخاص غیرمسئول و عموم تاكید داشته اند. اما در بلاد مسلمین، كارگزار باید ساده ترین شكل زندگی را داشته باشد، كما اینكه امام اول شیعیان با چاه های متعددی كه كشف كرد و نخلستان هایی كه بنا نهاد و وقف كرد و تا پیش از وقف جزو بیت المال نیز نبود، می توانست با اموال خودش شاهانه زندگی كند.



آیا چنین رویه ای در كشورمان صادق است؟



هنوز پیرمرد 81 ساله با آن تن نحیف ته چاه زغال می رود تا برای هزینه درمان پسر جانبازش، خرج درمان داشته باشد، هنوز جوان جانباز شیمیایی در خرابه ها و پیرمرد جانباز نابینا در حمام زندگی می كند، هنوز ابوالفضل خانه ندارد، هنوز دختر خردسال با پدرش بنایی می كند، هنوز شهید زنده شهرمان یك پرستار ندارد و خانواده اش دومین دهه را بدون غذای گرم سپری می كنند و هنوز باشرف های شهرمان كلیه فروشی می كنند و دیگران برای پر شدن شكم تن فروشی می كنند و البته هنوز هستند كسانی كه بسیاری از شب ها گرسنه سر بر بالین می گذارند و با مشاهده این وضعیت هنوز ایمانشان را نباخته اند و حین سجده، بینی شان را با پیشانی شان بر زمین می سایند و شكر خدایی را می كنند كه خیلی صبر دارد كه عذابی الیم را برای گروهی نازل نمی سازد.





اما حكم چنین امامی در برخورد با خیانت در بیت المال -كم یا زیاد- كه افزایش سنگین اموال را بیانگر آن می داند چیست؟ ایشان در نامه بیستم - كه خطاب به زیاد بن ابیه، جانشین عبدالله بن عباس، والی بصره، نوشته شده - او را از خیانت بر بیت المال برحذر می دارد و می نویسد: «و إنّی اُقْسِمُ باللهِ قَسَماً صادَقاً، لئِن بَلَغَنی أنّكَ خُنْتَ مِن فی ءِ المسلمین شیئاً صغیراً أوْ كبیراً، لَأَشُدَّنَّ علیكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قلیلَ الوفر، ثقیلَ الظَهْرِ ضئیلَ الأمرِ؛ همانا من، براستی به خدا سوگند می خورم كه اگر به من گزارش كنند كه در بیت المال، خیانت كردی، كم و یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم كه كم بهره شده و در هزینه عیال، در بمانی و خوار و سرگردان شوی.» و این كمترین حد برای كسی است كه تمام مال را بازگرداند، توبه كند و در مقام انكار بر نیاید.

علی (ع) در نامه چهل و یكم كه در مقام توبیخ و نكوهش شدید از خیانتكاران به بیت المال، صادر شده - پس از بیزاری و نفرین بر خیانتكاران بیت المال، ضمن دعوت آنان به خداترسی و برگرداندن اموال به غارت رفته، متذكر می شوند: «فاتق الله! و ارْدُدْ إلی هؤلاءِ القوم أموالَهُم؛ از خدا بترس و اموال بیت المال را - كه از این مردم بوده - به آنان بازگردان.» سپس آن حضرت در مقام مجازات خیانتكار به بیت المال می فرماید: «فإنَّكَ إنْ لمْ تفعلْ، ثم أمْكَننی اللهُ منكَ، لَأُعْذِرَنَّ إلی الله فیكَ و لأضْرِبنَّكَ بسیفی الذی ما ضربتُ به أحداً، الاّ دَخَل النارَ؛ اگر اموال به غارت رفته بیت المال را برنگردانی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را كیفری خواهم كرد كه نزد خدا، عذرخواه من باشد و با شمشیری تو را می زنم كه به هر كس زدم، وارد دوزخ گشت.» و حالا آیا شمشیر از نیام بیرون خواهد آمد و خائنین حقیقی به حق مردم نیازمند، در این دوران به درك واصل خواهد شد؟


منبع
(1) الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبیر، ج 3 ص 80، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.

به نقل از اینده
 

porya1974

عضو جدید
گول نخور

گول نخور

هنوز پیرمرد 81 ساله با آن تن نحیف ته چاه زغال می رود تا برای هزینه درمان پسر جانبازش، خرج درمان داشته باشد، هنوز جوان جانباز شیمیایی در خرابه ها و پیرمرد جانباز نابینا در حمام زندگی می كند و هنوز باشرف های شهرمان كلیه فروشی می كنند و البته هنوز بسیاری از شب ها گرسنه سر بر بالین می گذارند و با مشاهده این وضعیت هنوز ایمانشان را نباخته اند و شكر خدایی را می كنند كه خیلی صبر دارد... «آینده»، سرویس اجتماعی، مهدی خرم دل؛ اصبغ بن نباته گوید: امیرالمؤمنین (ع) به مردم عراق فرمود: «ای مردم! من با این اسباب و وسائل خانه و مركب سواری كه می بینید از مدینه به كشور شما آمده ام و اگر هنگام بیرون شدن از كشورتان بیش از این داشته باشم به شما خیانت كرده ام.» و اینچنین بود كه پس از ضربت خوردن علی (ع) به وسیله یكی از انگشت شمار مارقین افراط گرا در دین خدا، علاوه بر سهم امام از بیت المال كه در سالهای متعدد تنها در حد دیگر مردم بود و نه بیشتر، شهادت علی هم با صدها شهادت نامه زنده و مشهود، حقانیت تنها امام شیعه كه در جایگاه حاكم ظاهر شد را نمایان سازد.
پس از شهادت علی (ع)، امام حسن (ع) چنین خطبه خواند: «دیشب از میان شما كسی رفت كه هیچ یك از اولین به علم او نرسید و هیچ یك از آخرین نیز به او نخواهد رسید؛ هیچ گاه رسول خدا (ص) او را به جنگی نفرستاد و پرچم را به او داد، مگر اینكه می‌رفت و دیگر تا خداوند به دست او پیروزی نصیب می‌كرد باز نمی‌گشت؛ جبریل سمت راست او و میكائیل سمت چپ او بودند و با او به نبرد می‌پرداختند. او هیچ چیز بر جای نگذاشت نه درهم و نه دینار، مگر زیوری كه ارزش آن 700 سكه (احتمالاً درهم) بود و از سهم او از بیت المال باقی مانده بود و می خواست با آن خادمی برای خاندانش تهیه كند. روح او در شبی كه عیسی به آسمان رفت گرفته شد.»(1)همچنین بر اساس نامه های امام علیه السلام كه به شریح ابن حارث نوشته و در نهج البلاغه نقل شده، شریح، قاضی امیرمؤمنان علیه السلام در عصر حكومت ایشان، خانه ای برای خود به 80 دینار خرید. این گزارش كه به امام رسید، وی را احضار كرده، به او فرمود: «به من خبر رسیده كه خانه ای به قیمت 80 دینار خریده و آن را قباله كرده ای و بر آن شهود و گواه گرفته ای. شریح پاسخ داد چنین بوده است ای امیرمؤمنان. امام علیه السلام نگاه خشم آلودی به وی كرد و فرمود: ای شریح، به زودی كسی به سراغت خواهد آمد كه نه قباله ات را نگاه می كند و نه از شهودت می پرسد. تو را از آن خارج می كند و تنها تو را به قبرت تحویل می دهد. ای شریح، بنگر این خانه را از ثروت غیر خود نخریده و یا بهای آن را از غیر مال حلال خود نپرداخته باشی كه هم در دنیا و هم در آخرت خود را زیانكار كرده ای
اول امام شیعیان ادامه داد:« آگاه باش اگر هنگام خرید خانه نزد من آمده بودی، نسخه قباله را بدین گونه می نوشتم كه دیگر در خریدن خانه ای حتی به بهای یك درهم یا بیشتر علاقه به خرج ندهی. نسخه قباله این است: این چیزی است كه بنده ای ذلیل از مرده ای كه آماده كوچ است خریداری كرده. خانه ای از سرای غرور در محله فانی شوندگان و در كوچه هالكان. این خانه به چهار حد منتهی می گردد: یك حد آن به آفات و بلاها می خورد و حد دوم به مصائب و حد سوم به هوا و هوس های سست كننده و حد چهارم آن به شیطان اغواگر منتهی می شود و در خانه همین جا است... .» و البته این شیوه زندگی كارگزار است و ایشان و سایر معصومین بر تحصیل ثروت مشروع، اشخاص غیرمسئول و عموم تاكید داشته اند. اما در بلاد مسلمین، كارگزار باید ساده ترین شكل زندگی را داشته باشد، كما اینكه امام اول شیعیان با چاه های متعددی كه كشف كرد و نخلستان هایی كه بنا نهاد و وقف كرد و تا پیش از وقف جزو بیت المال نیز نبود، می توانست با اموال خودش شاهانه زندگی كند.آیا چنین رویه ای در كشورمان صادق است؟ هنوز پیرمرد 81 ساله با آن تن نحیف ته چاه زغال می رود تا برای هزینه درمان پسر جانبازش، خرج درمان داشته باشد، هنوز جوان جانباز شیمیایی در خرابه ها و پیرمرد جانباز نابینا در حمام زندگی می كند، هنوز ابوالفضل خانه ندارد، هنوز دختر خردسال با پدرش بنایی می كند، هنوز شهید زنده شهرمان یك پرستار ندارد و خانواده اش دومین دهه را بدون غذای گرم سپری می كنند و هنوز باشرف های شهرمان كلیه فروشی می كنند و دیگران برای پر شدن شكم تن فروشی می كنند و البته هنوز هستند كسانی كه بسیاری از شب ها گرسنه سر بر بالین می گذارند و با مشاهده این وضعیت هنوز ایمانشان را نباخته اند و حین سجده، بینی شان را با پیشانی شان بر زمین می سایند و شكر خدایی را می كنند كه خیلی صبر دارد كه عذابی الیم را برای گروهی نازل نمی سازد.
اما حكم چنین امامی در برخورد با خیانت در بیت المال -كم یا زیاد- كه افزایش سنگین اموال را بیانگر آن می داند چیست؟ ایشان در نامه بیستم - كه خطاب به زیاد بن ابیه، جانشین عبدالله بن عباس، والی بصره، نوشته شده - او را از خیانت بر بیت المال برحذر می دارد و می نویسد: «و إنّی اُقْسِمُ باللهِ قَسَماً صادَقاً، لئِن بَلَغَنی أنّكَ خُنْتَ مِن فی ءِ المسلمین شیئاً صغیراً أوْ كبیراً، لَأَشُدَّنَّ علیكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قلیلَ الوفر، ثقیلَ الظَهْرِ ضئیلَ الأمرِ؛ همانا من، براستی به خدا سوگند می خورم كه اگر به من گزارش كنند كه در بیت المال، خیانت كردی، كم و یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم كه كم بهره شده و در هزینه عیال، در بمانی و خوار و سرگردان شوی.» و این كمترین حد برای كسی است كه تمام مال را بازگرداند، توبه كند و در مقام انكار بر نیاید.علی (ع) در نامه چهل و یكم كه در مقام توبیخ و نكوهش شدید از خیانتكاران به بیت المال، صادر شده - پس از بیزاری و نفرین بر خیانتكاران بیت المال، ضمن دعوت آنان به خداترسی و برگرداندن اموال به غارت رفته، متذكر می شوند: «فاتق الله! و ارْدُدْ إلی هؤلاءِ القوم أموالَهُم؛ از خدا بترس و اموال بیت المال را - كه از این مردم بوده - به آنان بازگردان.» سپس آن حضرت در مقام مجازات خیانتكار به بیت المال می فرماید: «فإنَّكَ إنْ لمْ تفعلْ، ثم أمْكَننی اللهُ منكَ، لَأُعْذِرَنَّ إلی الله فیكَ و لأضْرِبنَّكَ بسیفی الذی ما ضربتُ به أحداً، الاّ دَخَل النارَ؛ اگر اموال به غارت رفته بیت المال را برنگردانی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را كیفری خواهم كرد كه نزد خدا، عذرخواه من باشد و با شمشیری تو را می زنم كه به هر كس زدم، وارد دوزخ گشت.» و حالا آیا شمشیر از نیام بیرون خواهد آمد و خائنین حقیقی به حق مردم نیازمند، در این دوران به درك واصل خواهد شد؟منبع(1) الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبیر، ج 3 ص 80، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.به نقل از اینده
راستش را بخواهی همین روایات و احادیث را خواندند که کلاه سرمان رفت من از راویان و محدثین می ترسم برادر قدرت دست هر که افتاد نتیجه همین است که هست
 

sadansy

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
متنت خیلییییییییییییییییی عالی بود
هنوز پیرمرد 81 ساله با آن تن نحیف ته چاه زغال می رود تا برای هزینه درمان پسر جانبازش، خرج درمان داشته باشد، هنوز جوان جانباز شیمیایی در خرابه ها و پیرمرد جانباز نابینا در حمام زندگی می كند و هنوز باشرف های شهرمان كلیه فروشی می كنند و البته هنوز بسیاری از شب ها گرسنه سر بر بالین می گذارند و با مشاهده این وضعیت هنوز ایمانشان را نباخته اند و شكر خدایی را می كنند كه خیلی صبر دارد...



«آینده»، سرویس اجتماعی، مهدی خرم دل؛ اصبغ بن نباته گوید: امیرالمؤمنین (ع) به مردم عراق فرمود: «ای مردم! من با این اسباب و وسائل خانه و مركب سواری كه می بینید از مدینه به كشور شما آمده ام و اگر هنگام بیرون شدن از كشورتان بیش از این داشته باشم به شما خیانت كرده ام.» و اینچنین بود كه پس از ضربت خوردن علی (ع) به وسیله یكی از انگشت شمار مارقین افراط گرا در دین خدا، علاوه بر سهم امام از بیت المال كه در سالهای متعدد تنها در حد دیگر مردم بود و نه بیشتر، شهادت علی هم با صدها شهادت نامه زنده و مشهود، حقانیت تنها امام شیعه كه در جایگاه حاكم ظاهر شد را نمایان سازد.




پس از شهادت علی (ع)، امام حسن (ع) چنین خطبه خواند: «دیشب از میان شما كسی رفت كه هیچ یك از اولین به علم او نرسید و هیچ یك از آخرین نیز به او نخواهد رسید؛ هیچ گاه رسول خدا (ص) او را به جنگی نفرستاد و پرچم را به او داد، مگر اینكه می‌رفت و دیگر تا خداوند به دست او پیروزی نصیب می‌كرد باز نمی‌گشت؛ جبریل سمت راست او و میكائیل سمت چپ او بودند و با او به نبرد می‌پرداختند. او هیچ چیز بر جای نگذاشت نه درهم و نه دینار، مگر زیوری كه ارزش آن 700 سكه (احتمالاً درهم) بود و از سهم او از بیت المال باقی مانده بود و می خواست با آن خادمی برای خاندانش تهیه كند. روح او در شبی كه عیسی به آسمان رفت گرفته شد.»(1)


همچنین بر اساس نامه های امام علیه السلام كه به شریح ابن حارث نوشته و در نهج البلاغه نقل شده، شریح، قاضی امیرمؤمنان علیه السلام در عصر حكومت ایشان، خانه ای برای خود به 80 دینار خرید. این گزارش كه به امام رسید، وی را احضار كرده، به او فرمود: «به من خبر رسیده كه خانه ای به قیمت 80 دینار خریده و آن را قباله كرده ای و بر آن شهود و گواه گرفته ای. شریح پاسخ داد چنین بوده است ای امیرمؤمنان. امام علیه السلام نگاه خشم آلودی به وی كرد و فرمود: ای شریح، به زودی كسی به سراغت خواهد آمد كه نه قباله ات را نگاه می كند و نه از شهودت می پرسد. تو را از آن خارج می كند و تنها تو را به قبرت تحویل می دهد. ای شریح، بنگر این خانه را از ثروت غیر خود نخریده و یا بهای آن را از غیر مال حلال خود نپرداخته باشی كه هم در دنیا و هم در آخرت خود را زیانكار كرده ای





اول امام شیعیان ادامه داد:« آگاه باش اگر هنگام خرید خانه نزد من آمده بودی، نسخه قباله را بدین گونه می نوشتم كه دیگر در خریدن خانه ای حتی به بهای یك درهم یا بیشتر علاقه به خرج ندهی. نسخه قباله این است: این چیزی است كه بنده ای ذلیل از مرده ای كه آماده كوچ است خریداری كرده. خانه ای از سرای غرور در محله فانی شوندگان و در كوچه هالكان. این خانه به چهار حد منتهی می گردد: یك حد آن به آفات و بلاها می خورد و حد دوم به مصائب و حد سوم به هوا و هوس های سست كننده و حد چهارم آن به شیطان اغواگر منتهی می شود و در خانه همین جا است... .» و البته این شیوه زندگی كارگزار است و ایشان و سایر معصومین بر تحصیل ثروت مشروع، اشخاص غیرمسئول و عموم تاكید داشته اند. اما در بلاد مسلمین، كارگزار باید ساده ترین شكل زندگی را داشته باشد، كما اینكه امام اول شیعیان با چاه های متعددی كه كشف كرد و نخلستان هایی كه بنا نهاد و وقف كرد و تا پیش از وقف جزو بیت المال نیز نبود، می توانست با اموال خودش شاهانه زندگی كند.



آیا چنین رویه ای در كشورمان صادق است؟



هنوز پیرمرد 81 ساله با آن تن نحیف ته چاه زغال می رود تا برای هزینه درمان پسر جانبازش، خرج درمان داشته باشد، هنوز جوان جانباز شیمیایی در خرابه ها و پیرمرد جانباز نابینا در حمام زندگی می كند، هنوز ابوالفضل خانه ندارد، هنوز دختر خردسال با پدرش بنایی می كند، هنوز شهید زنده شهرمان یك پرستار ندارد و خانواده اش دومین دهه را بدون غذای گرم سپری می كنند و هنوز باشرف های شهرمان كلیه فروشی می كنند و دیگران برای پر شدن شكم تن فروشی می كنند و البته هنوز هستند كسانی كه بسیاری از شب ها گرسنه سر بر بالین می گذارند و با مشاهده این وضعیت هنوز ایمانشان را نباخته اند و حین سجده، بینی شان را با پیشانی شان بر زمین می سایند و شكر خدایی را می كنند كه خیلی صبر دارد كه عذابی الیم را برای گروهی نازل نمی سازد.





اما حكم چنین امامی در برخورد با خیانت در بیت المال -كم یا زیاد- كه افزایش سنگین اموال را بیانگر آن می داند چیست؟ ایشان در نامه بیستم - كه خطاب به زیاد بن ابیه، جانشین عبدالله بن عباس، والی بصره، نوشته شده - او را از خیانت بر بیت المال برحذر می دارد و می نویسد: «و إنّی اُقْسِمُ باللهِ قَسَماً صادَقاً، لئِن بَلَغَنی أنّكَ خُنْتَ مِن فی ءِ المسلمین شیئاً صغیراً أوْ كبیراً، لَأَشُدَّنَّ علیكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قلیلَ الوفر، ثقیلَ الظَهْرِ ضئیلَ الأمرِ؛ همانا من، براستی به خدا سوگند می خورم كه اگر به من گزارش كنند كه در بیت المال، خیانت كردی، كم و یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم كه كم بهره شده و در هزینه عیال، در بمانی و خوار و سرگردان شوی.» و این كمترین حد برای كسی است كه تمام مال را بازگرداند، توبه كند و در مقام انكار بر نیاید.

علی (ع) در نامه چهل و یكم كه در مقام توبیخ و نكوهش شدید از خیانتكاران به بیت المال، صادر شده - پس از بیزاری و نفرین بر خیانتكاران بیت المال، ضمن دعوت آنان به خداترسی و برگرداندن اموال به غارت رفته، متذكر می شوند: «فاتق الله! و ارْدُدْ إلی هؤلاءِ القوم أموالَهُم؛ از خدا بترس و اموال بیت المال را - كه از این مردم بوده - به آنان بازگردان.» سپس آن حضرت در مقام مجازات خیانتكار به بیت المال می فرماید: «فإنَّكَ إنْ لمْ تفعلْ، ثم أمْكَننی اللهُ منكَ، لَأُعْذِرَنَّ إلی الله فیكَ و لأضْرِبنَّكَ بسیفی الذی ما ضربتُ به أحداً، الاّ دَخَل النارَ؛ اگر اموال به غارت رفته بیت المال را برنگردانی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را كیفری خواهم كرد كه نزد خدا، عذرخواه من باشد و با شمشیری تو را می زنم كه به هر كس زدم، وارد دوزخ گشت.» و حالا آیا شمشیر از نیام بیرون خواهد آمد و خائنین حقیقی به حق مردم نیازمند، در این دوران به درك واصل خواهد شد؟


منبع
(1) الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبیر، ج 3 ص 80، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.

به نقل از اینده
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ربطش اینه که حتی در زمان ابوبکر و عمر که شیعیان قبول ندارند حکومت اسلامی تری برقرار بود.(با احترام به اهل سنت)
نقل است در زمان عمر بعد از یک جنگی مسلمین غنائم رو بین خودشون تقسیم کردند . در این غنائم مقداری پارچه هم تقسیم شد و به عمر هم همان مقدار پارچه رسید که به بقه ی مسلمین. عمر از لحاظ جسمی فردی درشت اندام بود و با مقدار پارچه ی مساوی که به او نیز مثل بقیه رسیده بود نمی توانست لباسی به اندازه ی خود بدوزد. وقتی عمر از پارچه ی غنیمتی لباس خود را دوخته بود همه تعجب کردند ، چون لباسش اندازه ی خود او و پارچه ی مصرفی بیشتر از حد غنیمت رسیده به او بود. مسلمین با خشم و برای توضیح بر سر عمر ریخته و از او توضیح خواستند. (عمری که خلیفه ی مسلمانان و جانشین پیامبر بود و از لحاظ اخلاقی فردی بسیار تندخو بود، بطوزیکه اغلب مردم از او می ترسیدند)
عمر از آنها خواست به او امان دهند و او توضیح داد که مقدار اضافی پارچه را از سهم پسرش گرفته و بیشتر از بقیه از بیت المال نگرفته است.
این است جامعه ی اسلامی خلفایی که ما قبول نداریم و جامعه ی اسلامی ما که ادعای حکومت علوی دارد.
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
متن خیلی قشنگی بود فقط کاش اسم خلیفه اول رو نمی‌آوردی
بهتره بحث به سمت شیعه و سنی نره. اینجا جای این بحث‌ها نیست دوستان
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
متن خیلی قشنگی بود فقط کاش اسم خلیفه اول رو نمی‌آوردی
بهتره بحث به سمت شیعه و سنی نره. اینجا جای این بحث‌ها نیست دوستان
دوست عزیزم اگه منظورت منم باید بگم منظورم بحث شیعه و سنی نیست. مجبور بودم اسم بیارم
 

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خب در این داستانها که گفته شد نقش ابوبکر چیه ؟!!

سلام
متن خیلی قشنگی بود فقط کاش اسم خلیفه اول رو نمی‌آوردی
بهتره بحث به سمت شیعه و سنی نره. اینجا جای این بحث‌ها نیست دوستان

نه. منظورم شما نبودید.:gol: کلی گفتم. اگه دقت کنید اول به استارتر عزیز ایراد گرفتم.

ممنون
مطلب نقل قول بود
اما اونچه که اصل بود محتوا بود نه تیتر
تیتر تنها تلنگری بود به برخی که داد سخن مبنی بر حمایت از نحله فکری خاص رو می زنند اما فرسنگها از اون ارزشها بدورند! بود

بحث به هیچ وجه مربوط به شیعه و سنی نبود چرا که تنها در محتوا ، نگرش خاص حاکم بر اندیشه اسلامی رو نشون میداد ، اونچیزی که ملاک و میزان برای برخی قضاوتها میتونه باشه و در مقابل به نشان دادن چهره امروز و پیاده شده اون باورها در جامعه و میزان و مقدار توجه به این معیارها رو گوشزد می کرد

ذکر نام ابوبکر در تیتر گویا(تیتر نقل مستقیم بود و صحبت در مورد تیتر و چرایی اومدن ابوبکر در تیتر به عهده من نیست اما) شاید تلنگری به میزان دوری از ارزشهایی مورد توفق مذهب شیعه رو داشته باشه !جامعه و مسئولینی که داعیه علی وار بودن رو دارند!
الله اعلم
از ایراد شما هم سپاسگزارم اما باور کن حرف شیعه و سنی نبود و حتی این التهاب در سخن خودتون مستتر بود و گرنه گویا سخن از معیارها و میزان عملکردن ها به اون معیارها بود و هیچ بحثی پیرامون شیعه و سنی و اختلافات و .......حالا سایر مسائل مذهبی نداشت
در اخر از حسن توجه شما سپاسگزارم اما نمیدونم (چندبار دیم اینجا گفتم بازم بگم بد نیست)
یه روز یه بنده خدایی با انگشت به ماه اشاره میکنه ، افرادی که اونجا بودند فارغ از اینکه هدف اون فرد از این اشاره ماه بوده، بهش رو می کنند و میگن: عجب انگت کثیفی چه ناخنی و از اینجور حرفا..
این در حالیه که هدف اون فرد مطمئنا چیز دیگه ای بوده!!!
 
آخرین ویرایش:

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راستش را بخواهی همین روایات و احادیث را خواندند که کلاه سرمان رفت من از راویان و محدثین می ترسم برادر قدرت دست هر که افتاد نتیجه همین است که هست

الان مشکل کجاست!؟
روایات مشکل دارن ؟!
یا مجریان روایات!؟
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
کسانی را که شماها قبول ندارید از برترین یاران پیامبر بودند وبا حضرت علی رابطه ای برادرانه داشتند .حکومت در زما انها با عدل وعدالت کامل برقار بوده انچه که عنوان میشود جز برای تفرقه میان ما وشما نیست.
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنوز پیرمرد 81 ساله با آن تن نحیف ته چاه زغال می رود تا برای هزینه درمان پسر جانبازش، خرج درمان داشته باشد، هنوز جوان جانباز شیمیایی در خرابه ها و پیرمرد جانباز نابینا در حمام زندگی می كند و هنوز باشرف های شهرمان كلیه فروشی می كنند و البته هنوز بسیاری از شب ها گرسنه سر بر بالین می گذارند و با مشاهده این وضعیت هنوز ایمانشان را نباخته اند و شكر خدایی را می كنند كه خیلی صبر دارد...



«آینده»، سرویس اجتماعی، مهدی خرم دل؛ اصبغ بن نباته گوید: امیرالمؤمنین (ع) به مردم عراق فرمود: «ای مردم! من با این اسباب و وسائل خانه و مركب سواری كه می بینید از مدینه به كشور شما آمده ام و اگر هنگام بیرون شدن از كشورتان بیش از این داشته باشم به شما خیانت كرده ام.» و اینچنین بود كه پس از ضربت خوردن علی (ع) به وسیله یكی از انگشت شمار مارقین افراط گرا در دین خدا، علاوه بر سهم امام از بیت المال كه در سالهای متعدد تنها در حد دیگر مردم بود و نه بیشتر، شهادت علی هم با صدها شهادت نامه زنده و مشهود، حقانیت تنها امام شیعه كه در جایگاه حاكم ظاهر شد را نمایان سازد.




پس از شهادت علی (ع)، امام حسن (ع) چنین خطبه خواند: «دیشب از میان شما كسی رفت كه هیچ یك از اولین به علم او نرسید و هیچ یك از آخرین نیز به او نخواهد رسید؛ هیچ گاه رسول خدا (ص) او را به جنگی نفرستاد و پرچم را به او داد، مگر اینكه می‌رفت و دیگر تا خداوند به دست او پیروزی نصیب می‌كرد باز نمی‌گشت؛ جبریل سمت راست او و میكائیل سمت چپ او بودند و با او به نبرد می‌پرداختند. او هیچ چیز بر جای نگذاشت نه درهم و نه دینار، مگر زیوری كه ارزش آن 700 سكه (احتمالاً درهم) بود و از سهم او از بیت المال باقی مانده بود و می خواست با آن خادمی برای خاندانش تهیه كند. روح او در شبی كه عیسی به آسمان رفت گرفته شد.»(1)


همچنین بر اساس نامه های امام علیه السلام كه به شریح ابن حارث نوشته و در نهج البلاغه نقل شده، شریح، قاضی امیرمؤمنان علیه السلام در عصر حكومت ایشان، خانه ای برای خود به 80 دینار خرید. این گزارش كه به امام رسید، وی را احضار كرده، به او فرمود: «به من خبر رسیده كه خانه ای به قیمت 80 دینار خریده و آن را قباله كرده ای و بر آن شهود و گواه گرفته ای. شریح پاسخ داد چنین بوده است ای امیرمؤمنان. امام علیه السلام نگاه خشم آلودی به وی كرد و فرمود: ای شریح، به زودی كسی به سراغت خواهد آمد كه نه قباله ات را نگاه می كند و نه از شهودت می پرسد. تو را از آن خارج می كند و تنها تو را به قبرت تحویل می دهد. ای شریح، بنگر این خانه را از ثروت غیر خود نخریده و یا بهای آن را از غیر مال حلال خود نپرداخته باشی كه هم در دنیا و هم در آخرت خود را زیانكار كرده ای





اول امام شیعیان ادامه داد:« آگاه باش اگر هنگام خرید خانه نزد من آمده بودی، نسخه قباله را بدین گونه می نوشتم كه دیگر در خریدن خانه ای حتی به بهای یك درهم یا بیشتر علاقه به خرج ندهی. نسخه قباله این است: این چیزی است كه بنده ای ذلیل از مرده ای كه آماده كوچ است خریداری كرده. خانه ای از سرای غرور در محله فانی شوندگان و در كوچه هالكان. این خانه به چهار حد منتهی می گردد: یك حد آن به آفات و بلاها می خورد و حد دوم به مصائب و حد سوم به هوا و هوس های سست كننده و حد چهارم آن به شیطان اغواگر منتهی می شود و در خانه همین جا است... .» و البته این شیوه زندگی كارگزار است و ایشان و سایر معصومین بر تحصیل ثروت مشروع، اشخاص غیرمسئول و عموم تاكید داشته اند. اما در بلاد مسلمین، كارگزار باید ساده ترین شكل زندگی را داشته باشد، كما اینكه امام اول شیعیان با چاه های متعددی كه كشف كرد و نخلستان هایی كه بنا نهاد و وقف كرد و تا پیش از وقف جزو بیت المال نیز نبود، می توانست با اموال خودش شاهانه زندگی كند.



آیا چنین رویه ای در كشورمان صادق است؟



هنوز پیرمرد 81 ساله با آن تن نحیف ته چاه زغال می رود تا برای هزینه درمان پسر جانبازش، خرج درمان داشته باشد، هنوز جوان جانباز شیمیایی در خرابه ها و پیرمرد جانباز نابینا در حمام زندگی می كند، هنوز ابوالفضل خانه ندارد، هنوز دختر خردسال با پدرش بنایی می كند، هنوز شهید زنده شهرمان یك پرستار ندارد و خانواده اش دومین دهه را بدون غذای گرم سپری می كنند و هنوز باشرف های شهرمان كلیه فروشی می كنند و دیگران برای پر شدن شكم تن فروشی می كنند و البته هنوز هستند كسانی كه بسیاری از شب ها گرسنه سر بر بالین می گذارند و با مشاهده این وضعیت هنوز ایمانشان را نباخته اند و حین سجده، بینی شان را با پیشانی شان بر زمین می سایند و شكر خدایی را می كنند كه خیلی صبر دارد كه عذابی الیم را برای گروهی نازل نمی سازد.





اما حكم چنین امامی در برخورد با خیانت در بیت المال -كم یا زیاد- كه افزایش سنگین اموال را بیانگر آن می داند چیست؟ ایشان در نامه بیستم - كه خطاب به زیاد بن ابیه، جانشین عبدالله بن عباس، والی بصره، نوشته شده - او را از خیانت بر بیت المال برحذر می دارد و می نویسد: «و إنّی اُقْسِمُ باللهِ قَسَماً صادَقاً، لئِن بَلَغَنی أنّكَ خُنْتَ مِن فی ءِ المسلمین شیئاً صغیراً أوْ كبیراً، لَأَشُدَّنَّ علیكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قلیلَ الوفر، ثقیلَ الظَهْرِ ضئیلَ الأمرِ؛ همانا من، براستی به خدا سوگند می خورم كه اگر به من گزارش كنند كه در بیت المال، خیانت كردی، كم و یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم كه كم بهره شده و در هزینه عیال، در بمانی و خوار و سرگردان شوی.» و این كمترین حد برای كسی است كه تمام مال را بازگرداند، توبه كند و در مقام انكار بر نیاید.

علی (ع) در نامه چهل و یكم كه در مقام توبیخ و نكوهش شدید از خیانتكاران به بیت المال، صادر شده - پس از بیزاری و نفرین بر خیانتكاران بیت المال، ضمن دعوت آنان به خداترسی و برگرداندن اموال به غارت رفته، متذكر می شوند: «فاتق الله! و ارْدُدْ إلی هؤلاءِ القوم أموالَهُم؛ از خدا بترس و اموال بیت المال را - كه از این مردم بوده - به آنان بازگردان.» سپس آن حضرت در مقام مجازات خیانتكار به بیت المال می فرماید: «فإنَّكَ إنْ لمْ تفعلْ، ثم أمْكَننی اللهُ منكَ، لَأُعْذِرَنَّ إلی الله فیكَ و لأضْرِبنَّكَ بسیفی الذی ما ضربتُ به أحداً، الاّ دَخَل النارَ؛ اگر اموال به غارت رفته بیت المال را برنگردانی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را كیفری خواهم كرد كه نزد خدا، عذرخواه من باشد و با شمشیری تو را می زنم كه به هر كس زدم، وارد دوزخ گشت.» و حالا آیا شمشیر از نیام بیرون خواهد آمد و خائنین حقیقی به حق مردم نیازمند، در این دوران به درك واصل خواهد شد؟


منبع
(1) الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبیر، ج 3 ص 80، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.

به نقل از اینده

این متن هیچ ربطی به ابوبکر صدیق ندارد واگر نویسنده این متن قصد داشت با قیاس این دو ابوبکر را تضعیف کند بداند که سخت در اشتباه است.
 

لاله69

عضو جدید
کسانی را که شماها قبول ندارید از برترین یاران پیامبر بودند وبا حضرت علی رابطه ای برادرانه داشتند .حکومت در زما انها با عدل وعدالت کامل برقار بوده انچه که عنوان میشود جز برای تفرقه میان ما وشما نیست.
وقتی کسی خودش رابه نادانی بزنه 100تاعاقل نمیتونن حالیش کنن بیخیال بردوک
 

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسانی را که شماها قبول ندارید از برترین یاران پیامبر بودند وبا حضرت علی رابطه ای برادرانه داشتند .حکومت در زما انها با عدل وعدالت کامل برقار بوده انچه که عنوان میشود جز برای تفرقه میان ما وشما نیست.
اگر منظورت از این پست من بودم
فقط میتونم بگم اشتباه میکنی در مورد من!( فقط جهت آگاهی در نوع قضاوتتون میگم، در محیط اکادمیک و ارائه مقالات و کنفرسها همیشه رعایت عدالت کردم و حتی در نوع خطاب قرار دادن هر دو شخصیت رو با نام بکار بردم و از لقب و پیشوند سازی استفاده نکردم ! اما اینجا مطلب از من نبود و محیط هم اقتضای نمیکنه که بدون ذکر القاب نامی از کسی برده نشه)
نمیخام بحث بسوی دیگه ای منحرف بشه واسه همین لینک اصل مطلب و گذاشتم امیدوارم متوجه اصل ماجرای تاپیک بشی









این متن هیچ ربطی به ابوبکر صدیق ندارد واگر نویسنده این متن قصد داشت با قیاس این دو ابوبکر را تضعیف کند بداند که سخت در اشتباه است.

بردوک جان
دوست عزیز

این متن به هیچ وجه قیاسی که توی نظر شماست و نکرده! همونطور که گفتم نقد عملکردها و معیارهای اساسی با اونچه که الان داره پیاده میشه مد نظرشه و به هیچ وجه تقابل شیعه و سنی نیست متن و با دقت بیشتری بخونید(به نظر این بنده حقیر و کمترین خدا)
اصل مطلب چند تصویر دیگه را هم شامل میشد که بنده به سبب اینکه به گفته مدیران گذاشتن مطلب سیاسی در این باشگاه ممنوعه و از اینکه بیم بود از اون تصاویر شائبه سیاسی شدن تاپیک رو بده ، حذفش کردم و اصل روایات رو گذاشتم . تصاویر مربوط به خانه حضرت علی و خانه مسئولین فعلی در جای جای جهان بود که به خاطر سیاسی نشدن تاپیک حذفش کردم که متآسفانه میبینم دوستان برداشتی خلاف واقع به ذهنشون خطور میکنه



ار اینطور باشه من لینک اصل خبر رو میذارم اما فیل تره !
http://www.ayandenews.com/news/37848/

با این لینک مطلب رو شاید بهتر متوجه بشید
 
آخرین ویرایش:

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسانی را که شماها قبول ندارید از برترین یاران پیامبر بودند وبا حضرت علی رابطه ای برادرانه داشتند .حکومت در زما انها با عدل وعدالت کامل برقار بوده انچه که عنوان میشود جز برای تفرقه میان ما وشما نیست.
دوست عزیز هدف استارتر در اینجا اصلا بحث سنی و شیعه نبوده.
من خودم به شخصه برای اهل سنت احترام زیادی قائلم و هیچ وقت چیزی نمیگم که باعث تفرقه بشه و این کار رو شدیدا محکوم می دونم.
البته شما دید خوبی نسبت به من شاید نداشته باشی. ولی میخواستم بگم که اینجا هدف بحث اسلامی بودن بعضی هاست.
 

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من منظورم هیچکدام از شماها نبود.منظور من از نویسنده این مطلب بود.

اگر گزینشی انتخاب کردن مطلب سبب شده شما این قضاوت و داشته باشین عذر تقصیر از منه

اما اگر لینکی رو که گذاشتمو مطالعه بفرمائید متوجه خواهید شد که نویسنده (هم ان شاءالله) قصد مجیز گویی از کسی در مقابل تخریب شخصیت دیگری رو نداشته

بلکه تنها ارزشهای مورد توفق جامعه رو به چالش کشیده!
الله اعلم
 

Similar threads

بالا