شنيده ام كه روزي هنري فورد در كتابفروشي دنبال كتاب هاي تازه مي گشت و ناپلئون هيلNapoleon Hill ... او خوب و موثر، ولي تمامش چيزهاي قلابي مي نويسد. او در كتاب پرفروش خود بينديش و ثروتمند شو Think and Grow Rich پيشنهاد مي دهد كه اگر تصور كني كه ثروتمند هستي، ثروتمند خواهي شد. تصورات تو دير يا زود يك واقعيت خواهند شد. تو به اين دليل فقير باقي مانده اي كه نمي تواني تصور كني. بنابراين يادبگير چگونه بينديشي تا ثروتمند شوي. و هيچ كار ديگري نبايد انجام شود. فقط بايد چشم هايت را ببندي و با پشتكار فكر كني و يك كاديلاك را تصور كني......... و يك روز ناگهان بر در خانه ات ظاهر خواهد شد.
اين كتاب او تازه از چاپ بيرون آمده بود و او شخصاً در آن كتابفروشي حضور داشت و كتاب ها را امضا مي كرد. بنابراين به هنري فورد گفت، "مايلم يك جلد از اين كتاب را به شما هديه بدهم." هنري فورد نگاهي به عنوان كتاب انداخت: بينديش و ثروتمند شو ، و او مي دانست كه ثروتمندشدن كاري طاقت فرساست و مسئله فقط اين نيست كه چگونه فكر كني. او گفت، "من پس از يك سوال مختصر اين كتاب را خواهم پذيرفت. آيا با اتوبوس به اينجا آمده اي يا با ماشين شخصي؟" هيل گفت، "با اتوبوس."
هنري فورد گفت، "همين كافي است. كتاب را براي خودت نگه دار. نخست خودت را در يك ماشين شخصي تصور كن. روزي كه تصورات تو به واقعيت تبديل شد، اين كتاب را برايم بياور. و من نيازي به آن ندارم، من هنري فورد هستم و بسيار بيش از آنچه كه بتواني تصور كني ثروت دارم و فكر نمي كنم نياز به ثروتي بيش از اين داشته باشم. پس آن را به ديگري بده."
و او چه زيبا به آن مرد درس داد ،كه تو با وسيله نقليه عمومي آمده اي، حتي ماشين شخصي خودت را نداري و آنوقت جرات مي كني كه كتابي بنويسي كه مي گويد فقط با تصوركردن، چيزها مي توانند به واقعيت تبديل شوند.
اين كتاب او تازه از چاپ بيرون آمده بود و او شخصاً در آن كتابفروشي حضور داشت و كتاب ها را امضا مي كرد. بنابراين به هنري فورد گفت، "مايلم يك جلد از اين كتاب را به شما هديه بدهم." هنري فورد نگاهي به عنوان كتاب انداخت: بينديش و ثروتمند شو ، و او مي دانست كه ثروتمندشدن كاري طاقت فرساست و مسئله فقط اين نيست كه چگونه فكر كني. او گفت، "من پس از يك سوال مختصر اين كتاب را خواهم پذيرفت. آيا با اتوبوس به اينجا آمده اي يا با ماشين شخصي؟" هيل گفت، "با اتوبوس."
هنري فورد گفت، "همين كافي است. كتاب را براي خودت نگه دار. نخست خودت را در يك ماشين شخصي تصور كن. روزي كه تصورات تو به واقعيت تبديل شد، اين كتاب را برايم بياور. و من نيازي به آن ندارم، من هنري فورد هستم و بسيار بيش از آنچه كه بتواني تصور كني ثروت دارم و فكر نمي كنم نياز به ثروتي بيش از اين داشته باشم. پس آن را به ديگري بده."
و او چه زيبا به آن مرد درس داد ،كه تو با وسيله نقليه عمومي آمده اي، حتي ماشين شخصي خودت را نداري و آنوقت جرات مي كني كه كتابي بنويسي كه مي گويد فقط با تصوركردن، چيزها مي توانند به واقعيت تبديل شوند.