خاطرات دهه 60یا ....70یا یادتون نمیاد که ....

shabnam.h.m

عضو جدید
صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم

به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود

ولی سمت چپی ها نو بود !

*******

برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون

آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن
 

عسل1

عضو جدید
صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم

به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود

ولی سمت چپی ها نو بود !

*******

برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون

آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن
پسرم عاشق اينه تو اين برگه ها امتحان املاشو بنويسه
 

shabnam.h.m

عضو جدید
قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتی بود

برای هر کلاس، بعد هر کس میومد سر صف مثلا میخواست با صوت بخونه میگفت:

بییییسمیلّـــَهی یُررررحمـــَنی یُرررررحییییییم
 

alirad

عضو جدید
قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتی بود

برای هر کلاس، بعد هر کس میومد سر صف مثلا میخواست با صوت بخونه میگفت:

بییییسمیلّـــَهی یُررررحمـــَنی یُرررررحییییییم
مدرسه ما انحصاری برا پنجمی ها بود فقط.اگه اونا میخواستن به بقیه هم میدادن!
ماهم سال پنجم از سال پایینی ها پول میگرفتیم میدادیم می خوندن!هرکی بیشتر میداد زودتر میخوند!نگو بچگی ها برا خودمون یه پا مزایده را مینداختیم!
 

shabnam.h.m

عضو جدید
مدرسه ما انحصاری برا پنجمی ها بود فقط.اگه اونا میخواستن به بقیه هم میدادن!
ماهم سال پنجم از سال پایینی ها پول میگرفتیم میدادیم می خوندن!هرکی بیشتر میداد زودتر میخوند!نگو بچگی ها برا خودمون یه پا مزایده را مینداختیم!
:eek:
 

alirad

عضو جدید
یادتونه سال اول ساعتای ورزش چه فوتبالی بازی میکردیم؟ما که همه میوفتادیم دنبال توپ.هرکی زورش بیشتر بود توپو میگرفت دستشو فرار میکرد.همه هم دنبال اون!.
 

shabnam.h.m

عضو جدید
هر چی میپرسیدن و میموندیم توش،

میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !
 

عسل1

عضو جدید
یادتونه سال اول ساعتای ورزش چه فوتبالی بازی میکردیم؟ما که همه میوفتادیم دنبال توپ.هرکی زورش بیشتر بود توپو میگرفت دستشو فرار میکرد.همه هم دنبال اون!.
به ما چنتا طناب ميدادن تا وسط زنگ نميتونستيم از هم جداشون كنيم
 

shabnam.h.m

عضو جدید
سه بار پشت سر هم بگو:

گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! یا چایی داغه، دایی چاقه !

یا ، کشتم شپش شپش کش شش پا را !
 

alirad

عضو جدید
خداییش به ما راسته که میگن نسل سوخته!امکانات الان با اون موقع اصلا قابل مقایسه نیست.
ولی خودمونیما اون روزا کیفش بیشتر بود!
 

عسل1

عضو جدید
خداییش به ما راسته که میگن نسل سوخته!امکانات الان با اون موقع اصلا قابل مقایسه نیست.
ولی خودمونیما اون روزا کیفش بیشتر بود!
اونروزا صبح زود تو كوچه ميزديم تو سرو كله هم تا برسيم مدرسه الان سر ساعت سرويس مياد بوق ميزنه
 

alirad

عضو جدید
هر وقت مشق نمينوشتيم ميگفتيم ديشب برق نداشتيم
من یادمه هروقت مشق نمی نوشتم میگفتم دلم درد میکنه و میزدم زیره گریه.میبردنم دفتر مدرسه زنگ میزدن خونه بان دنبالم.آخ که چه حالی میداد.یه روز تعطیلی!
 

عسل1

عضو جدید
من یادمه هروقت مشق نمی نوشتم میگفتم دلم درد میکنه و میزدم زیره گریه.میبردنم دفتر مدرسه زنگ میزدن خونه بان دنبالم.آخ که چه حالی میداد.یه روز تعطیلی!
اره يادش بخير
من هر وقت امتحان داشتم و درس نميخوندم به مامانم ميگفتم بياد دنبالمو ببرم خونه
متولد چندي؟
 

shabnam.h.m

عضو جدید
من یادمه هروقت مشق نمی نوشتم میگفتم دلم درد میکنه و میزدم زیره گریه.میبردنم دفتر مدرسه زنگ میزدن خونه بان دنبالم.آخ که چه حالی میداد.یه روز تعطیلی!
خوش به حالت مامان من خیلی سخت گیر بود اگه اینکارو میکردم بد دعوام میکرد
 

Similar threads

بالا