تاریخ سومر باستان

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقدمه ای از سومریان متمدن

سومر از ایالت های کیش – - اوروک – اور- لاگاش – اکشک – انلیل – نانار- نینورتا – آنو – سپیار- – اکشک – لارک – نپیور – ادب – شوروپک – اوم – بدتیبیره – لارسا – اورو – اریدو است تشکیل شده است . بسیاری از مردم سومر را منشا تمدن بشر می دانند ولی این موضوع به صراحت رد می شود اما دراینکه آنان خدمت بسیاری به بشر کرده اند و از قدیمی ترن های تمدن هستند شکی نبست، برای مثال کافی است بگویم که از اواسط قرن نوزدهم به بعد حدود نیم میلیون لوح با کتیبه پیدا شد که فقط ۵۰۰۰۰ از نیوا پیدا شد و این لوحها فقط مربوط به سومر است و این در حالی است که آشورکلدهبابل و سام دارای هزاران هزار کتیبه و لوح کلی می باشند و بازهم این در حالی است که کل کتیبه های ایران و مصر شاید به ۱۰۰۰۰ نرسد

سومر ازتمدن ایران سه هزار سال (۳۰۰۰ سال) و مصر نه صد (۹۰۰) سال قدیمتر است و این جاست که به عمق مطلب پی می بریم و می فهمیم که دست بالای دست بسیار است ما ایرانیان خود را بهترین و قدیمی ترین فرهنگ ها می دانیم و شاید باشیم و لی با خدمتی که سومر در یک دوره ۵۰۰ ساله به بشر کرده است برابر است ؟ در تمام لوح ها حتی یک حرف خشونت بار به چشم نمی خورد و شاید همانند یک کتاب جامع دارای تمامی مسائل زندگی مانند : اسناد بازرگانی و قوانین و مسائل اداری و حقوقی ، شرح دستگاه اجتماعی سومری ، مذهب ، آئین ، ادبیات ، عشق ، کشاورزی ، اهلی کردن حیوانات ، ساختن ارابه ، سکه زدن ، حسابداری ، هنرها و صنایع ، اداره حکومت ، ریاضی ، علم پزشکی ، زهکشی زمین ، نجوم و هندسه ، ساعت و تقویم ، الفبا و فن نوشتن ، کتاب و کتابخانه ، آموزشگاه مدرسه ، موسیقی ، معماری ، نجاری ، لعاب دادن سفال ، قناعت به زناشویی با یک نفر ، جواهرات ، آرایش ، شطرنج ، مالیات ، شراب خوری و حتی خدای یگانه نیز و هزاران موضوع که دیگر نمی خواهم طولش بدهم لوح است.

 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
انتقال تمدن سومری به مصر باستان

تأثیر سومر در بین‌النهرین- عربستان قدیم- تأثیر بین‌النهرین در مصرhttp://tarikhema.ir/words/%d9%85%d8%b5%d8%b1/
در آن هنگام که از بلاد سومری سخن می‌رانیم، به اندازه‌ا‌ی به آغاز تاریخ نزدیک هستیم که بدشواری می‌توان گفت کدام یک از چند فرهنگ و مذهب وابسته به یکدیگر موجود در خاور نزدیک باستانی بر یکدیگر پیشی داشته است. البته قدیمترین آثار نوشته که در دست است به خط سومری نوشته شده، ولی این خط ممکن است نتیجة اوضاع و احوال و تصادفات خاصی بوده باشد، و به هیچ روی از این راه نمی‌توان چنین نتیجه گرفت که فرهنگ و تمدن سومری مقدم بر سایر فرهنگهای باستانی خاور بوده است؛ شاید آثار بازماندة تمدنهای پیش از سومری به صورتی بوده که از بین رفته و چیزی از آن برجای نمانده است. مجسمه‌های کوچک و آثار دیگری شبیه به آثار سومریان در دو شهر آشور و سامرا پیدا شده؛ چنانکه می‌دانیم این دو از شهرهایی است که بعدها در جزو حکومت آشور قرار گرفته است، ولی نمی‌دانیم که آیا چنین آثار از سومر به آن نقاط رسیده، یا به وسیلة نهر دجله از راه دیگری به آنجا آمده. نیز قانون حموربی با قانونهای اور- انگور و دونگی شباهت دارد، ولی هرگز نمی‌توان گفت که قانون حموربی از قوانین سومری الهام گرفته، چه ممکن است هر دو تای آنها از اصل کهنه‌تری استفاده کرده باشند. تنها چیزی که می‌توانیم بگوییم این است که ما ترجیح می‌‌دهیم- و البته تأکید نمی‌کنیم- که مدنیت بابل و آشور از سومر و اکد منشعب، یا لااقل به وسیلة آن بارور شده باشد. خدایان بابل و نینوا و اساطیر دینی آنها، در اغلب حالات، همان خدایان و اساطیر سومری است که تغییر شکل و تحولی پیدا کرده. در مورد زبان و لغت باید گفت که ارتباط میان زبانهای بابلی و آشوری از یک طرف و زبان سومری از طرف دیگر مانند ارتباطی است که میان دو زبان فرانسوی و ایتالیایی از یک سو و زبان لاتینی از سوی دیگر وجود دارد.
شواینفورث نظر دانشمندان را به این مطلب شگفت‌انگیز متوجه ساخته است که کشت جو و ارزن و گندم، و اهلی کردن گاو و گوسفند و بز، گرچه از دورترین زمانهایی که از آن آگاهی داریم در مصر و بین‌النهرین معمول بوده، این گیاهان و حیوانات، به حالت وحشی خود، هرگز در مصر دیده نمی‌شوند، بلکه در زمینهای آسیای باختری و مخصوصاً یمن و عربستان قدیم آنها را می‌توان یافت. از اینجا چنین برمی‌آید که این عناصر اصلی تمدن، یعنی کشت دانه بار و اهلی کردن حیوانات، در زمانی که از آن هیچ گونه سندی در دست نداریم، در عربستان پیدا شده و از آنجا به سرزمین بین‌النهرین (سومر و بابل و آشور) و مصر انتقال یافته است؛ این همان امری است که به نام نظریة «مثلث تمدن و فرهنگ» معروف شده. ولی آنچه تاکنون از تاریخ باستانی بلاد عرب به ما رسیده آن اندازه ناچیز است که می‌توان گفت این، تنها، فرضی است، و احتمال دارد که چنان بوده باشد.
آنچه بیش از این احتمال و امکان دارد آن است که پاره‌هایی معین از تمدن مصری از سومر و بابل سرچشمه گرفته باشد. این را می‌دانیم که ارتباطات بازرگانیی میان بین‌النهرین و مصر وجود داشته که مخصوصاً از راه ترعة سوئز صورت می‌گرفته، و شاید برای این ارتباط و انتقال کالا، از نهرهایی که پیش از این از سرزمین مصر در دریای سرخ می‌ریخته نیز استفاده می‌شد. یک نظر به نقشة جغرافیا بخوبی آشکار می‌سازد که چرا مصر، در طول تاریخ شناختة خود، بیش از آنکه به افریقا منسوب باشد، در جزو آسیای باختری به شمار می‌آمده است. تجارت و مبادلات فرهنگی بآسانی میان بین‌النهرین و مصر امکان‌پذیر بوده، ولی چون به نیل می‌رسیدند، صحرا در قسمت باختر، و آبشارهای نیل در قسمت جنوب، مانع بوده است که مصر با سایر قسمتهای افریقا ارتباط پیدا کند. بنابراین، طبیعی چنان است که در فرهنگ و تمدن مصر عوامل و عناصر فراوانی از فرهنگ بین‌النهرین وجود داشته باشد.
هرچه در مطالعه و تحقیق لغت مصری قدیم پیشتر می‌رویم، پیوند میان آن و زبانهای سامی خاور نزدیک بیشتر بر ما آشکار می‌شود. چنان به نظر می‌رسد که خطنویسی تصویری مصر، مربوط به دورة پیش از سلسله‌های سلاطین، از بلاد سومری به آن سرزمین رسیده باشد. مهر استوانه شکل- که اصل آن بدون شک از بین‌النهرین است- در قدیمترین دوره‌های تاریخ مصر ظاهر می‌شود و پس از آن از میان می‌رود؛ ممکن است گفت که این روش کار قدیمی را، که از خارج وارد شده بود، بعدها با روش ملی اصیلی جانشین ساخته‌اند. از چرخ کوزه‌گری پیش از سلسلة چهارم در مصر خبری نیست، در صورتی که این چرخ مدتها پیش از آن در سومر معروف بوده است؛ ممکن است که این ‌ دستگاه با ارابه و چرخ ارابه در یک زمان از بین‌النهرین به مصر انتقال یافته باشد. سرگرزهای جنگی مصری قدیم با نظیر بابلی آن بسیار شبیه است. در میان آثار مصری مربوط به دورة پیش از سلسله‌ها، که در جبل‌الاراک به دست آمده، کاردی از سنگ چخماق است که ساخت زیبایی دارد و بر آن نقشهایی است که، از حیث موضوع و سبک، با نقشهای بین‌النهرین شبیه است. ظاهراً صناعت در باختر آسیا ایجاد شده و سپس از آنجا به مصر انتقال یافته است. نخستین مهندسی معماری مصر به مهندسی بین‌النهرین شباهت دارد؛ از آن جهت که، برای تزیین دیوارهای آجری، در آنها نیز نقشهای فرورفته به کار می‌رفته است. سفالهای دورة پیش از سلسلة سلاطین مصر، و مجسمه‌های کوچک و موضوعات تزیینی آنها، در بسیاری از نمونه‌ها، شبیه نظایر آنها در بین‌النهرین است، یا بدون شک با آن ارتباط فراوان دارد. در میان آثار مصریی که از آن زمان به جای مانده مجسمه‌های کوچکی از خدایان است که اصل آسیایی آنها آشکارا دیده می‌شود. در زمانی که به حکایت تمام، ظواهر تمدن مصری در آغاز پیدایش خود بود، هنرمندان شهر اور مجسمه‌هایی می‌ساختند و نقشهایی بر آنها می‌کشیدند که، خود، نمایندة آن بود که مدت درازی از پیدایش این دو هنر در سومر می‌گذرد.
این شکستی برای مصر نیست که پیشی تمدن را در بلاد سومر اعتراف کند، چه ریشه‌ها و عناصری که نیل از دجله و فرات گرفته، هر چه باشد، رشد و ترقی کرده و بارور شده و تمدن خاص و خالص مصری از آن بیرون آمده است، که بدون شک ثروتمندترین و بلندآوازترین و نیرومندترین فرهنگ و تمدن شناخته شده در تاریخ است؛ تمدن مصری زیبایی و لطف خاصی دارد که فرهنگ و تمدن خام و ابتدایی سومر هیچ قابل مقایسه با آن نیست، و حتی تمدن یونان و روم نیز از آن تجاوز نمی‌کند.
یکی از دانشمندان بزرگ معاصر، الیت سمیث، کوشیده است تا این نظریات را نقض کند؛ دلیل وی آن است که اگرچه گندم و جو و ارزن به صورت وحشی و طبیعی در مصر یافت نمی‌شود، دلایلی در دست است که کشت این گیاهان، در مصر، قدیمتر از هر جای دیگر صورت گرفته. وی را عقیده آن است که کشاورزی و تمدن، به صورت کلی، از مصر به سومر انتقال یافته است؛ همچنین استاد برستد، بزرگترین مصرشناس امریکایی، به قدمت تمدن سومری بر تمدن مصری عقیده ندارد. به نظر وی، قدمت چرخ ارابه در مصر، اگر از سومر بیشتر نباشد، از آن کمتر نیست؛ و برهان شواینفورث را به این استدلال رد می‌کند که دانه‌بار را، به صورت طبیعی آن، در نقاط مرتفع حبشه یافته‌اند.
منابع :


  1. [*]تاریخ ما
    [*]کتاب تاریخ و تمدن ویل دورانت
    [*]کتاری تاریخ و تمدن، جلد اول، مشرق زمین، سومر، انتقال به مصر

 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادبیات و هنر سومریان باستان

شگفت‌انگیزترین چیزی که از سومریان بر جای مانده خطنویسی آن مردم است؛ این هنر به اندازه‌ای در نزد آنان پیشرفته بود که به وسیلة آن می‌توانستند اندیشه‌ها و افکار مفصل و پیچیدة خود را دربارة بازرگانی و شعر و دین بیان کنند و نبشته‌های قدیمتری که به دست آمده بر روی سنگ است، و تاریخ آن به ۳۶۰۰ ق‌‌م می‌رسد. در حدود ۳۲۰۰ ق‌م الواح گلی ظاهر می‌شود، و چنان به نظر می‌رسد که، در آن هنگام، سومریان با این کشف عظیم بسیار شادمان شده‌اند. این یکی از خوشبختیهای ماست که مردم بین‌النهرین نوشته‌های خود را با مرکب فاسدشدنی، و بر کاغذی که زود از میان می‌رود، ننوشته‌اند، بلکه آنچه را خواسته‌اند بنویسند با آلت تیزی شبیه میخ بر گل تر نقش کرده‌اند. در این کار مهارت فراوانی داشتند؛ نویسندگان توانسته‌اند، با استفاده از این مادة نرم، یادداشتهایی از حوادث، صورت قراردادها، قبالة املاک، صورت خرید و فروش، متن احکام قضایی، و نظایر آنها را بنویسند و از همة اینها تمدنی بسازند که اثر نیش قلم در آن از دم شمشیر هیچ کمتر نباشد. در آن هنگام که منشی از نوشتن لوح فراغت می‌یافت، آن را در آتش می‌پخت یا مقابل حرارت آفتاب می‌گذاشت؛ به این ترتیب، طول عمر نوشته در حوادث روزگار بسیار بیش از کاغذ می‌شد، و تنها نوشتة برسنگ، در ماندن، بر آن ترجیح داشت. پیدایش خط میخی، و تطور و تکامل آن، بزرگترین منتی است که سومریان بر تمدن جهان دارند.
نوشته‌های سومری از راست به چپ خوانده می‌شود، و تا آنجا که می‌دانیم بابلیان نخستین کسانی هستند که از چپ به راست می‌نوشته‌اند. شاید نوشتن به صورت خطوط، همان‌گونه که پیش از این دیدیم، نوعی از علامات و صورتهایی بوده که مردم در میان خود قرار گذاشته بودند، و بر ظرفهای سفالی اولیه سومری نگاشته‌می‌شد. گمان بیشتر آن است که صورتها و اشکال اصلی در خلال قرون دراز، برای آنکه نوشتن تندتر صورت گیرد، کوچک و ساده‌تر شده و بتدریج به صورت علاماتی درآمده و با اشیایی که نمایندة آنها بوده اختلاف فراوان پیدا کرده و، به این ترتیب به جای آنکه تصویر اشیا باشد، علامت نمایندة اصوات شده است. برای آنکه مطلب با مثالی واضح شود، گوییم مثل آن است که در زبان انگلیسی تصویری از زنبور عسل (به انگلیسیbee) کشیده باشند، و با مرور زمان این تصویر به جایی برسد که، تنها، نمایندة صورت «بی» (be) باشد و به صورت هجایی درآید که در ترکیب کلمات مانند be-ing (به معنی موجود) و نظایر آن وارد شود، و دیگر کسی توجه به نمایندگی این علامت از صورت زنبور عسل نداشته باشد. سومریان و بابلیان از این نمایش هجایی علامات پیشتر نرفتند و به جایی نرسیدند که بتوانند صورت ترسیم‌شده را نمایندة حرف تنها و بدون حرکت ضمیمة آن قرار دهند؛ اگر به مثالی که زدیم باز گردیم، نتوانستند کاری کنند که علامت «بی» تنها نمایندة حرف غیر مصوت «ب» بوده باشد؛ چنان به نظر می‌رسد که این گام ساده، ولی انقلابی، به وسیلة مصریان قدیم برداشته شده.
بدیهی است که انتقال از مرحلة خطنویسی به مرحلة ادبیات قرنها وقت می‌خواهد. در مدت چندین قرن، کتابت، تنها، ابزاری برای بازرگانی بود، و با آن قراردادها و اسناد و صورت کالاهای حمل شده به وسیلة کشتی و رسیدها و نظایر آنها را می‌نوشتند؛ شاید، گذشته از این، برای ثبت کردن یادداشتها و گزارشهای دینی و محفوظ نگاهداشتن طلسمهای جادویی و ادعیه و داستانهای مذهبی نیز از خطنویسی استفاده می‌کردند تا در این چیزها تغییر و تبدیلهایی حادث نشود. با همة این احوال، هنوز قرن بیست و هفتم قبل از میلاد به پایان نرسیده بود که در شهرهای سومری عدة زیادی کتابخانه‌های بزرگ تأسیس شد؛ مثلا دو سارزاک، در محل شهر تلو در ویرانه‌های ساختمانهای همزمان با گودآ، مجموعه‌ای از ۰۰۰،۳۰ لوح گلی به دست آورد که با ترتیب و نظم خاصی روی یکدیگر چیده شده بود. از اوایل سال ۲۰۰۰ ق‌م مورخان سومری به این کار پرداختند که گذشته و حال خود را بنویسند و برای آیندگان بر جای گذارند؛ قسمتی از این سجلات به ما رسیده، البته آنچه به دست ما آمده مستقیماً از منبع سومری نیست، بلکه چیزهایی است که بابلیان بعدها از ایشان اقتباس کرده‌اند. در میان کتابهایی که به صورت اصلی سومری به دست ما رسیده، لوحه‌ای است که در نیپور اکتشاف شده و اصل سومری اولیه منظومة گیلگمش بر آن ثبت است؛ ما، پس از این صورت تحول یافتة آن را در نزد بابلیان مورد مطالعه قرار خواهیم داد. بعضی از لوحه‌های خردشده محتوی مرثیه‌های ادبی است که به نیرومندی ساخته شده و طرز تعبیر وصورت ادبی مخصوص به خود دارد. در اینجاست که برای نخستین بار با این طرز تعبیر خاص خاورمیانه روبرو می‌شویم، که در آغاز اشعار جمله‌های معینی را مکرر می‌کنند و چندین شعر به یک صورت آغاز می‌شود، یا فکر واحدی را در اشعار مختلف، به اشکالی که کمی با یکدیگر اختلاف دارند، بیان می‌کنند. این آثار، که از دستبرد روزگار محفوظ مانده، نشان می‌دهد که ادبیات از سرودها و مراثی کاهنان سرچشمه گرفته؛ به همین جهت، باید گفت که قصاید اولیه به صورت غنایی یا رزمی نبوده، بلکه جنبة دعایی و دینی داشته است.
شک نیست که پیش از این مراحل ابتدایی و آشکار و تمدن و فرهنگ سومری، قرنهای طولانی نمو و تطور و تکاملی در آنجا و جاهای دیگر در کار بوده است. همان گونه که ظاهراً خطنویسی میخی اختراع سومریان است، در معماری نیز باید گفت که سومریان، پیش از همه، شکل اساسی خانه و معبد و ستونها و گنبدها و طاقها را طرحریزی کرده‌اند. دهقان سومری برای ساختن کلبة خود نیهایی را به شکل مربع یا مستطیل یا مدور در زمین فرو می‌کرد و بالای آن نیها را خم می‌کرد و به یکدیگر می‌بست تا از آن قوسی یا طاقی یا گنبدی فراهم شود. می‌توان پذیرفت که آغاز ساده و بی‌پیرایه یا لااقل نخستین پیدایش شناخته شدة این اشکال معماری به همین صورت بوده است. در ضمن کاوشهای نیپور به یک مجرای آب سرپوشیده‌ای دست یافته‌اند که ۵۰۰۰ سال قدمت دارد؛ در گورهای شاهی اور طاقهایی دیده شده که به ۳۵۰۰ ق‌م می‌رسد، ‌ و سردرهای قوسی شکل، در تاریخ ۲۰۰۰ ق‌م، در اور رواج کامل داشته است. این قوسها واقعی هستند؛ یعنی سنگهایی که با ترکیب آنها این قوسها درست می‌شود هرکدام شکل میخی را دارد که فشار را به طرفین خود منتقل می‌کند و ثابت در محل خود می‌ماند.
توانگران برای خود کاخهایی داشتند و معمولا این کاخها را برروی پشته‌هایی با ارتفاع ده یا دوازده متر از سطح زمین می‌ساختند، و چنان بود که تنها از یک راه داخل شدن به آن امکان داشت؛ به این ترتیب، کاخ صورت دژی پیدا می‌کرد. چون سنگ در سومر نایاب بود. بیشتر این کاخها را با آجر می‌ساختند و دیوارهای سرخ آنها را با نقشهای «آجری» به شکل حلزونی و مثلث و مقرنس و لوزی و مشجر تزیین می‌کردند. دیوارهای درونی را با گچ می‌پوشاندند و به شکل ساده‌ای نقاشی می‌کردند. اطاقهای خانه را گرداگرد حیاطی اندرون خانه می‌ساختند، که در برابر آفتاب سوزان آن ناحیه سایه و وسیلة سردی هوا را فراهم می‌کرد؛ به همین دلیل، و نیز برای آنکه امنیت و استحکام کاخ بیشتر باشد، در اطاقها را غالباً رو به حیاط اندرونی باز می‌کردند و کمتر برای آنها از طرف خارج دری می‌گذاشتند. پنجره همچون چیزی تجملی به شمار می‌رفت، یا این است که اصلا نیازی برای آن احساس نمی‌کردند. آب مصرفی را از چاه بیرون می‌آوردند؛ برای بیرون راندن فضولات، در ساختمانها مجراهایی بود که به یکدیگر اتصال پیدا می‌کرد و فاضلاب را به خارج شهر می‌برد. اثاثیه و مبل خانه، در عین کمی و سادگی، از ذوق و هنر خالی نبود؛ پاره‌ای از تختخوابها را با فلزات یا عاج منبتکاری می‌کردند؛ پایة بعضی از صندلیها، همان گونه که در صندلیهای مصری قدیم دیده می‌شود، مانند چنگال درندگان ساخته می‌شد.
برای معابد از جاهای دور سنگ وارد می‌کردند. و سر ستونها و نقشهای برجستة مسی را، که در آنها سنگهای نیمه قیمتی نشانده بودند، برای تزیین به کار می‌بردند. معبد ننار در اور، با سفالهای فیروزه‌ای رنگی که از خارج آن را می‌پوشاند، همچون نمونه‌ای بود که در دیگر معابد از آن تقلید می‌کردند؛ داخل اطاقها و رواقهای این معبد، با قرار دادن لوحهایی از چوبهای کمیاب- همچون ارز و سرو- بر روی دیوارها، مزین شده بود؛ این چوبها را با قطعات مرمر و رخام و عقیق و طلا معرقکاری و منبتکاری کرده بودند. بزرگترین معبد هر شهر معمولا بر روی تپه‌ای قرار داشت و به صورت یک زیگورات بود، با سه تا هفت طبقه ساختمان، که وسعت هر طبقه از طبقة زیرین کمتر می‌شد، و گرداگرد آن پلکانی مارپیچی می‌ساختند که برای بالا رفتن به طبقات مختلف به کار می‌رفت. این زیگوراتهای بلند شایستة خدایان گردنفراز و حامی شهرهای سومری به شمار می‌رفت. و نیز، از لحاظ مادی و معنوی، در مقابل حمله یا طغیانی که هر آن احتمال آن می‌رفت، عنوان دژوارگی را داشت.
در معابد، گاهی به عنوان تزیین، مجسمه‌هایی از خدایان و پهلوانان بشری و حیوانات قرار همین‌گونه معابد برج مانند بابلی بوده است که به معماران و مهندسان جدید امریکایی الهام بخشیده که، در ساختن عمارتهای بلند، هر طبقه را کمی عقب می‌نشینند تا از رسیدن نور به خانة همسایگان جلوگیری نشود و مخالفت قانونی به عمل نیاید، چون شخص، در خیال خود، آن ساختمانهای ۵۰۰۰ سالة سومری را به آسمانخراشهای امروزی امریکا با یکدیگر در نظر بگیرد، آنگاه زمانهای دراز تاریخ به قدری کوچک می‌شود که به صورت یک چشم به هم زدن درمی‌آید.
می‌دادند. این مجسمه‌ها ساده و نازیبا و تنها نمایندة نیرومندی و بزرگی بود؛ هیچ دقت و جلال و حسن تعبیر و ریزه‌کاری هنریی در آنها وجود نداشت. بیشتر آنچه به دست آمده مجسمه‌های شاه گودآست که با سنگ دیوریت تراشیده شده، ولی تراش مجسمه‌ها خام و ساده است. در خرابه‌های تل‌العبید، از آثار دورة اول تمدن سومری، مجسمة کوچک مسیی به دست‌آمده که گاو نری را نمایش می‌دهد؛ گرچه گذشت زمان آن را خراب کرده، هنوز این مجسمه روح دارد و نشاط و نیروی گاو نر را بخوبی نمایش می‌دهد. در شهر اور، در گور ملکه شوب-اد، سر گاوی از نقره یافته‌اند که شاهکار هنری به شمار می‌رود و نشان می‌دهد که هنر سومری تا چه اندازه ترقی داشته است، گرچه دست تصرف روزگار نیز در این مجسمه کار خود را کرده و چنان نیست که ما امروز بتوانیم این اثر هنری را در مقامی که شایستة آن است قرار دهیم. نقوش برجستة معدودی که از آن زمان برجای مانده مؤید این نظر ماست، و جای شک باقی نمی‌ماند که هنر سومری هنر پیشرفته‌‌ای بوده است. خشونت و درشتی هنر سومری در «لوحة کرکسان»، که به وسیلة ائاناتوم، شاه لاگاش، برپا شده، و استوانة سنگ سماقی ایبنیشار، و تصاویر کاریکاتوری (براستی کاریکاتوری به معنی کلمه) نمایندة اور-نینا، و مخصوصاً «لوحة پیروزی»، که به وسیلة نرمسین نصب شده، بخوبی آشکار است؛ ولی، در همة این صورتها، جانداری نیرومندی در نقاشی و حجاری ملاحظه می‌شود، و هیچ شکی باقی نمی‌ماند که هنر سومری هنر جوانی بوده که در راه ترقی پیش می‌رفته است.
دربارة صناعت کوزه‌گری به این روشنی و آسانی نمی‌توان حکم کرد. شاید علت آن باشد که دست روزگار در آثار سفالین تصرف فراوان کرده و چیزی از این صناعت برای ما باقی نگذاشته است تا بتوانیم از آن رو حکم صحیحی بدهیم. ممکن است در نزد آن مردم کارهایی سفالی وجود داشته که از لحاظ اتقان در عمل، از ظروف مرمر به دست آمده در خرابه‌های اریدو کمتر نبوده باشد؛ ولی بیشتر ظرفهای سفالی سومری- اگرچه چرخ کوزه‌گری هم در ساختن آنها به کار می‌رفته- ظروف سادة گلی بوده، که هرگز به پای گلدانهای عیلامی نمی‌رسیده است. زرگری و جواهرسازی صنعت پیشرفته‌‌ای بوده؛ دلیل این مطلب ظرفهای زرینی است که در گورستانهای اور از ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد به دست آمده، که به بهترین صورت صیقل و پرداخت شده و از ذوق هنری بلندی حکایت می‌کند. گلدان سیمین انتمنو، که اکنون در موزة لوور است و به اندازة مجسمة گودآ بزرگی وضخامت دارد، در عین حال، مشتمل بر کنده‌کاریهای ظریفی از اشکال جانوران است. زیباترین کار هنریی که از آن زمان به دست آمده دستة خنجر زرین مرصع به فیروزه و لاجورد است که حکاکی و کنده‌کاری بسیار ظریفی دارد و از اکتشافات اور به دست آمده است؛ اگر حق داشته باشیم تا از روی عکسی که از این شاهکار هنری برداشته شده قضاوت کنیم،‌ باید بگوییم که صورت هنری در آن زمان به سرحد کمال رسیده بوده است. از خرابه‌های سومری عدة زیادی مهرهای استوانه‌ای به دست آمده که با سنگ یا فلز گرانبها ساخته شده و در آنها، بر روی سطوحی که از شش سانتیمتر مربع تجاوز نمی‌کند، نقشهای بسیار زیبایی کنده‌اند. چنان به نظر می‌رسد که سومریان این مهرها را به جای امضایی که ما امروز می‌کنیم به کار می‌برده‌اند؛ همة اینها دلیل بر آن است که، در آن ازمنه، زندگی و اخلاق به اندازه‌ای مترقی و لطیف بوده که با تصور حقیری که ما از پیشرفت پیوستة نوع بشر، از روزگاران سراسر بدبختی بسیار دور تا زمان حاضر- که خیال می‌کنیم تمدن به منتها درجة کمال رسیده!- داریم، به هیچ وجه سازگار در نمی‌آید.
تمدن سومری را می‌توان در تناقضی که میان سفالهای خام ساده و زینت‌آلاتی که به نهایت درجة زیبایی و اتقان رسیده خلاصه کرد، و گفت که این تمدن آمیخته‌ای از چیزهای سادة اولیه و شاهکارهای درخشانی بوده که گاه به گاه صورت می‌گرفته است. در این سرزمین- تا آنجا که علم ما در زمان حاضر به آن آگاهی دارد- نخستین حکومت و امپراطوری به دست انسان تأسیس شده؛ همچنین نخستین سازمان آبیاری، نخستین بار استفاده از سیم و زر برای ارزیابی کالا، نخستین قراردادهای بازرگانی، نخستین سازمان اعتبار معاملاتی، نخستین کتاب قانون، نخستین بار استفادة وسیع از خطنویسی، نخستین بار گفتگوی از داستان آفرینش و طوفان، نخستین مدرسه‌ها و کتابخانه‌ها، نخستین ادبیات و شعر، نخستین آرایه‌ها و جواهرآلات، نخستین حجاری و نقش برجسته، نخستین کاخها و معابد، نخستین بار استفادة از فلزات در تزیین، و نخستین طاقها و قوسها و گنبدهای ساختمانی در جهان پیدا شده است. نیز در همین سومر است که برای اولین بار، آن گونه که تاریخ نشان می‌دهد، پاره‌ای از زشتیهای تمدن، از قبیل بردگی و استبداد و چیرگی کاهنان بر مردم و جنگهای استعماری، به شکل وسیع دیده می‌شود. شکل زندگی در سومر متنوع و عالی و پرفعالیت و بسیار مفصل و پیچیده بود. در همانجاست که، از اختلافات طبیعی میان مردم، یک نوع زندگی تازة قرین آرامش و فراوانی و آسایش، برای نیرومندان، و زندگی دیگری، سراسر بدبختی و کار پیوسته، برای دیگر مردم نتیجه شده است. پایة هزاران اختلافی که در تاریخ جهان روی داده در همین سرزمین گذاشته شده.
منابع :


  1. [*]تاریخ و تمدن ویل دورانت، مشرق زمین
    [*]تاریخ و تمدن ویل دورانت، جلد اول، مشرق زمین، سومر > ادبیان و هنر
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
دین و اخلاق سومریان باستان

اور- انگور قانون‌نامة خود را به نام شمش، خدای بزرگ، بین مردم منتشر ساخت، چه فرمانروایان بزودی دریافته بودند که توجه کردن به دین فواید سیاسی فراوانی برای اداره کردن کشور دارد. و آنگاه که فایدة خدایان از این لحاظ بر آدمی مکشوف شد، شمارة آنان افزایش یافت، تا آنجا که هر شهر و ایالت و هرگونه از فعالیتهای بشری، برای خود، خدای مدبر و الهام‌دهندة خاص پیدا کرد. زمانی که تمدن سومری روی کار آمد، بدون شک، پرستش خورشید مدتی بود که انتشار داشت، و مظهر آن نیایش شمش «نور خدایان» بود که شب را در اعماق شمال به سر می‌برد و، چون سپیده‌دم درهای خود را به روی آن باز می‌کرد، مانند شعله‌ای در آسمان بالا می‌آمد و ارابة خود را بر قبة نیلگون آسمان به حرکت درمی‌آورد؛ خورشید را تنها چرخی از این ارابة آتشین تصور می‌کردند. در شهر نیپور معابد باشکوهی، برای خدایی به نام انلیل و همسر او، تینلیل، برپا کرده بودند؛ مردم اوروک بیشتر اینینی، باکرة خدای زمین، را پرستش می‌کردند؛ همین خداست که در نزد مردم سامی اکد به نام عشتر معروف است و با آفرودیته- دمترفاجره و متقلب خاور نزدیک شباهت دارد. مردم کیش و لاگاش مادر غمخواری را به نام نینکرسگ می‌پرستیدند که، به خیال ایشان، از بدبختی بشر پیوسته اندوهناک است و در نزد خدایان بیرحم از آدمی شفاعت می‌کند. نینگیرسو خدای آبیاری و «رب سیلها» بود، و ابویاتموز خدای کشاورزی، سین خدای ماه بود، و او را به صورت انسانی نمایش می‌دادند که بر بالای سرش هلالی بود شبیه به هاله‌هایی که بر گرد سر قدیسان در قرون وسطی نمایش می‌دادند. به گمان ایشان، هوای محیط بر زمین پر از ارواح بود: بعضی ارواح طیبه، که هریک از آنها مخصوص نگاهداری یکی از مردم است، و بعضی ارواح خبیثه و شیاطین، که برای دور کردن ارواح طیبه می‌کوشند و درصدد آنند که برجسم و روح مرد سومری تسلط پیدا کنند.
بیشتر خدایان در معابد بودند، و برای آنها هدایایی از مال و خوراک و زن می‌آوردند. در الواح گودآ فهرستی است که نشان می‌دهد خدایان چه چیزها را می‌پسندند و دوست دارند، که از آن جمله است: گاو نر، بز، گوسفند، کبوتر، جوجه مرغ، مرغابی، ماهی، خرما، انجیر، خیار، کره، روغن، و نان دو آتشه. از این صورت می‌توان فهمید که توانگران آن زمان از بسیاری
از انواع خوراکی بهره‌مند می‌شده‌اند. ظاهراً چنان به نظر می‌رسد که، در آغاز کار، خدایان گوشت آدمی را به همه چیز ترجیح می‌دادند، ولی چون اندیشه‌های اخلاقی در مردم رشد پیدا کرد، خدایان نیز ناچار به گوشت جانوران راضی شدند. در خرابه‌های سومری لوحه‌‌ای به دست آمده است که در آن پاره‌ای دعاها نوشته است؛ این دستور دینی عجیب در آنجا دیده می‌شود: «بره جانشین و فدیة آدمی است؛ وی بره‌ای را به جای جان خود بخشیده است.» کاهنان، از راه همین هدایا و قربانیها، از همة طبقات دیگر مردم سومری مالدارتر و نیرومندتر شدند. از بسیاری جهات، همین کاهنان در واقع فرمانروا بودند؛ حتی بدشواری می‌توان گفت که پاتسی تا چه اندازه کاهن و تا چه اندازه شاه بوده است. چون کاهنان در غارت کردن اموال مردم از اندازه گذشتند، اوروکاژینا- مانند لوتر که بعدها در مقابل کشیشان مسیحی قیام کرد- به پا خاست و حرص و آز کاهنان را تقبیح کرد و آنها را، در اجرای عدالت، به رشوه گرفتن متهم ساخت و اظهار داشت که این کاهنان گرفتن مالیات و زکات را وسیلة آن ساخته‌اند که دسترنج کشاورزان و صیادان را بربایند. تا مدتی محاکم را از این گونه مأموران رشوه‌خوار فاسد پاک کرد و، برای پرداخت عوارض و مالیات به معابد، قوانین خاص تنظیم، و از غصب شدن اموال و املاک مردم جلوگیری کرد. ولی جهان پیرشده و رسوم آن به اندازه‌ای قدمت داشت که حالت قدسیت به خود گرفته بود.
پس از مرگ اوروکاژینا، دوباره کاهنان قدرت را به دست گرفتند، همان گونه که در مصر نیز پس از مرگ اخناتون چنین شد. مردم چنانند که برای حفظ اساطیر و آداب و عادات افسانه‌ای خود حاضرند هرچه را، از آن گرانبهاتر نباشد، بدهند. اساطیر دینی، حتی در آن روزگار دور، در جان و خرد آدمی ریشه دوانیده بود. چون مردم سومری با مردگان خود خوراکیها و افزارهای زندگی را در گور می‌نهادند، می‌توان چنین فرض کرد که آن مردم به زندگی در سرای دیگر باور داشته‌اند، ولی تصور آنان نسبت به جهان دیگر مانند تصور یونانیان بود؛ آن را جای تاریکی می‌دانستند که سایه‌ها و طیفهای بدبختی در آن به سرمی‌برند و همة مردگان، بدون استثنا، ناچار به آن فرود می‌آیند. هنوز اندیشة بهشت و دوزخ و بهشت ابدی و آتش جاودانی در فکر آن مردم جایگزین نشده بود، و دعا خواندن و قربانی کردن آنان به امید رسیدن به «حیات ابدی» نبود، بلکه از آن جهت چنین می‌کردند که در زندگی دنیا به نعمتهای مادی دسترس پیدا کنند. یکی از اساطیر و افسانه‌های متأخر نشان می‌دهد که چگونه ائا، الاهة حکمت، به آداپا، فیلسوف شهر اریدو، علم برین را آموخت و تنها چیزی که از او مضایقه کرد سر زندگی جاودانی بود. افسانة دیگری می‌گوید که خدایان آدمی را خوشبخت آفریدند و،چون وی به ارادة آزاد خود مرتکب گناه شد، با فرستادن طوفان، او را تنبیه کردند، و از این طوفان، تنها جولایی به نام تاگتوگ نجات یافت. و چون این تاگتوگ میوة درخت حرام شده‌ای را خورد، زندگی جاودانی و عافیت را از کف داد.
کاهنان عهده‌دار تعلیم و تربیت نیز بودند و، با تعلیم داستانها و اساطیر دینی، آنچه را می‌خواستند به مردم تعلیم می‌‌کردند و تسلط و فرمانروایی خویش را برآنان محفوظ نگاه می‌داشتند. در کنار بیشتر معابد، مدرسه‌هایی بود که کاهنان در آنجا به پسران و دختران خطنویسی و حساب را می‌آموختند، اصول وطنپرستی و نیکوکاری را در روح آنان تقویت می‌کردند، و بعضی از ایشان را برای کار بزرگ نویسندگی آماده می‌ساختند. لوحه‌هایی از آن زمان به دست آمده که بر آنها جدولهای ضرب و تقسیم و جذر و کعب، و مسائلی از هندسة عملی دیده می‌شود. آنچه در آن زمان به اطفال تعلیم می‌شده پست‌تر از چیزی نیست که ما امروز به فرزندان خود می‌آموزیم؛ این معنا از روی لوحه‌ای برمی‌آید که خلاصه‌ای از مسائل مربوط به مردمشناسی در آن چنین نوشته شده: «در آن زمان که انسانها آفریده شدند، از نانی که خورده می‌شود و لباسی که در برمی‌‌کنند، کسی آگاهی نداشت. همه با چهار دست و پا راه می‌رفتند و، مانند گوسفند، با دهان خود علف می‌چریدند و از گودالهای آب رفع عطش می‌کردند.»
لطف تعبیر و اصالت اندیشه در آن دین، که نخستین دین شناخته شدة تاریخ است، از این دعا، که گودآ در برابر بائو الاهة نگاهبانی شهر لاگاش می‌کند، بخوبی آشکار است:
ای ملکة من، ای مادری که شهر لاگاش را ساخته‌ای،
ملتی که نظر عنایت به سوی آنان داری عزت و قدرت یافته‌اند؛
و پرستنده‌ای که به چشم مرحمت به او می‌نگری عمرش دراز می‌شود.
من مادر ندارم- تو مادر منی؛
من پدر ندارم- و تو پدر منی…
ای بائو، ای الاهة من، تو نیکی را می‌شناسی؛
و تو هستی که به من زندگی بخشیده‌ای.
درپناه تو، ای مادر من،
و در سایة تو با عزت و احترام منزل خواهم گرفت.
عده‌ای زن وابسته به هر معبد بودند. بعضی از آنان خدمتگزار، و پاره‌ای دیگر همسر خدایان یا جانشینان و نمایندگان بر حق ایشان بر روی زمین؛ دختر سومری در این گونه خدمتگزاری به معابد هیچ ننگ و عاری تصور نمی‌کرد؛ پدر او به این می‌بالید که جمال و کمال دختر خود را برای از بین بردن رنج و ملال زندگی یکنواخت کاهنان وقف کرده است؛ چنان پدری، وقتی برای ورود دختر خود به معبد و انجام وظایف مقدس پذیرش به دست می‌آورد، جشن می‌گرفت و در این جشن قربانی می‌کرد و جهیزی همراه وی به معبد می‌فرستاد.
در آن زمان زناشویی آیین پیچیده‌ای بود که قوانین و مقررات فراوانی برای آن گذاشته بودند. جهیزی که دختر همراه خود به خانة شوهر می‌برد کاملا در تحت تصرف و اختیار خود او بود؛ گرچه، در استفاده از این حق، شوهر را در زندگی شریک خویش می‌ساخت، حق تعیین وارث با خود او بود. هراندازه شوهر بر فرزندان خود حق داشت، زن نیز چنان بود؛ در غیاب شوهر، اگر پسر بزرگی نبود، خود زن مزرعه را نیز مانند خانه اداره می‌کرد. زن حق داشت که مستقل از شوهر خود به کار بازرگانی بپردازد و بندگان خود را نگاه دارد یا آنان را آزاد کند. زن گاهی به مقام ملکه‌ای می‌رسید، چنانکه شوب-اد چنین شد و با کمال مهر و رأفت حکومت راند. ولی، در حالات بحرانی و سخت، همیشه کار به دست مرد بود؛ او پاره‌ای از اوقات حق داشت زن خود را بفروشد یا، در برابر وامی که دارد، او را به طلبکار خود بدهد. حتی در آن روزگار بسیار دور هم حکم اخلاقی بر مرد و زن یکسان نبود، و این نتیجة ضروری آن بود که در مالکیت و وراثت با یکدیگر اختلاف داشتند: مثلا زنا کردن مرد را سبکسری و قابل اغماض می‌پنداشتند، در صورتی که چون زنی چنین می‌کرد کیفر آن مرگ بود؛ از زن چنان توقع داشتند که برای شوهر خود، و برای کشور، فرزندان فراوانی بیاورد؛ اگر زن نازا می‌شد، مرد تنها به همین سبب، می‌توانست او را رها کند؛ اگر زنی از مادر شدن خود جلوگیری می‌کرد، او را غرق می‌کردند. قانون هیچ حقی برای کودکان قایل نبود، و اگر پدر و مادر از فرزند خود در مقابل عموم تبری می‌جستند، همین خود کافی بود برای آنکه اولیای امور آن فرزند را از شهری که در آن به سر می‌برد تبعید کنند.
با وجود این، زنان طبقات بالا زندگی پرتجملی داشتند؛ مزایا و تجملاتی که این گونه زنان داشتند جبران بیچارگی و محرومیت خواهران فقیر ایشان را می‌کرد؛ در این مورد باید گفت که وضع زن آن روز مثل وضع زن در همة مدنیتهای مختلف بوده است. آرایه‌ها و جواهرات در گورهای سومری فراوان دیده شده. استاد وولی در گور ملکه شوب- اد سرخابدانی از زمرد کبود مایل به سبز، و سنجاقهای طلایی ته فیروزه‌ای به دست آورد، نیز دستگاه اسباب بزکی صدفیی یافت که در آن با طلا منبتکاری شده بود. در این اسباب، که از انگشت کوچک بزرگتر نبود، یک قاشق بسیار ظریف دیده می‌شد که شاید برای برداشتن سرخاب از سرخابدان بوده است؛ نیز میلة کوچک زرینی وجود داشت که حدس زده می‌شود برای آراستن پوست کنار ناخن بوده است؛ منقاشی بود که برای پیراستن موهای ابرو به کار می‌رفته است. انگشتریهای ملکه با مفتولهای زرین ساخته شده، در یکی از آنها سنگ لاجورد نشانده بودند؛ گردنبند ملکه از طلا و از لاجورد ساخته شده بود. چه نیکو گفته‌اند که زیر آسمان هیچ چیز تازه‌ای وجود ندارد، و تفاوت زن ابتدای جهان و زن امروز به اندازه‌ای ناچیز است که از سوراخ سوزن می‌گذرد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
سازمان حکومت سومریان

هر شهر تا آنجا که می‌توانست خود را برای نگاهداری استقلال خویش غیور و متعصب نشان می‌داد و برای خود شاه خاصی داشت به نام پاتسی یا کاهن- شاه؛ از همین کلمه آشکار می‌شود که حکومت تا چه حد با دین پیوستگی داشته است. در حدود ۲۸۰۰ ق‌م، با توسعة تجارت، دیگر امکان آن نبود که این جدایی میان شهرها برقرار بماند؛ به همین جهت، از مجموعة آنها «امپراطوریهایی» به وجود آمد، و شخصیت نیرومندی توانست بر شاهان و کاهن- شاهان مسلط شود و از این شهرها یک وحدت سیاسی و اقتصادی ایجاد کند. پادشاه بزرگ قدرت فراوان و مطلق داشت، و اطراف او را محیطی از شدت عمل و ترس فرا گرفته بود، درست مانند حالتی که سلاطین مستبد اروپا مقارن دورة رستاخیز علم و هنر (یا رنسانس) داشتند؛ هر آن احتمال آن می‌رفت تا، با همان وسایل که شاه تازه بر اریکة سلطنت نشسته، کسی قصد جان او کند و وی را به سرنوشت گذشتگان دچار سازد. شاه در قصر مستحکمی به سر می‌برد که بیش از دو در تنگ نداشت، و از هر در بیش از یک نفر نمی‌توانست داخل شود. در چپ و راست در ورودی، نهانگاههایی بود که پاسبانان مخفی شاه در آنها به سر می‌بردند و می‌توانستند واردشوندگان را بازجویی کنند، یا با خنجر جانشان را بگیرند. حتی نمازخانة شاه نیز در کاخ او جای پنهان و پوشیده‌ای داشت و شاه در آن وظایف دینی خود را انجام می‌داد، بی‌آنکه کسی بتواند وی را ببیند، یا اگر از انجام چنین تکالیف سرباز زند متوجه آن شوند.
شاه، به هنگام نبرد، بر ارابه‌ای می‌نشست و در پیشاپیش لشکری مخلوط و درهم، مسلح به تیر و کمان و سرنیزه، حرکت می‌کرد. جنگ را آشکارا برای به دست آوردن راههای بازرگانی، یا دستبرد زدن به کالاهای تجارتی، به راه می‌انداختند و هیچ دربند آن نبودند که این هدف را در زیر پرده‌ای از الفاظ فریبنده و رنگین بپوشانند و کسانی را که دنبال کمال مطلوبهایی می‌گردند به آن گول بزنند. مانیشتوسو، شاه اکد، با کمال صراحت اعلان کرد
که برای دست یافتن به کانهای نقره و رسیدن به سنگ دیوریت به سرزمین عیلام حمله ‌می‌کند تا پس از به دست آوردن این سنگ مجسمه‌هایی از خود بسازد و نام خویش را جاویدان کند- و این تنها جنگی است که در آن سربازان برای منظورهای هنری به نبرد برخاسته‌اند. ملتهای مغلوب را علی‌الرسم به عنوان برده می‌فروختند و، اگر امید به سودی از فروختن ایشان نمی‌رفت، آنان را در میدان جنگ سرمی‌بریدند. بعضی اوقات چنان اتفاق می‌افتاد که ده یک اسیران را در تنگنایی قرار می‌دادند که هر چه دست وپا می‌زدند راه فرار نبود، آنگاه آنان را در راه خدایان تشنه به خون قربانی می‌کردند. در این شهرها همان چیزی اتفاق افتاد که بعدها، برای شهرهای ایتالیا، در دورة رستاخیز پیش آمد؛ به این معنی که استقلالخواهی شدید شهرهای سومری انگیزة نیرومندی برای زندگی و پرورش هنر بود، ولی، در عین حال، سبب پیدایش فشار و نزاعهای داخلی گردید؛ به این ترتیب دولتهای کوچک محلی ضعیف شدند و دولت سومر بکلی سقوط کرد.
سازمان ملوک‌الطوایفی، در امپراطوری سومری، وسیلة حفظ نظام اجتماع بود. شاه، پس از هر جنگ، به سرداران شجاع خود قطعات بزرگی از اراضی را می‌بخشید و آن زمینها را از پرداخت مالیات معاف می‌کرد؛ این صاحبان اراضی، در مقابل، موظف بودند امنیت را در ابوابجمعی خود حفظ کنند و، آن اندازه که شاه نیازمند است، سرباز و ساز و برگ به او بدهند. درآمد دولت از مالیات جنسی بود، که در انبارهای شاهی ذخیره می‌شد و به مصرف حقوق کارمندان و کارگران دستگاه دولتی می‌رسید.
علاوه بر این دستگاه شاهی و دستگاه زمینداران، یک رشته از قوانین وجود داشت که وقتی اور- انگور و دونگی دست به تدوین احکام و قوانین اور زدند، سوابق فراوانی برای آنها فراهم شده بود. از همین سرچشمه‌ها بود که حموربی قانون‌نامة معروف خود را استخراج کرد و به یادگار گذاشت. البته این قوانین از قوانینی که پس از آنها آمده ناقصتر و ساده‌تر است، ولی شدت و قساوت آنها نیز به همین ترتیب کمتر است. به عنوان مثال باید گفت که در قوانین سامی، چون زنی زنا دهد حکمش کشتن است، ولی در قانون سومری تنها آن است که شوهر جفا کشیده حق دارد زن دیگری بگیرد و پایگاه زن اول خود را از آنچه بود پایینتر آورد. در قانون سومری از روابط بازرگانی و ارتباطات جنسی سخن رفته؛ برای وام گرفتن شرایطی گذاشته، و ترتیب قرارداد بستن و عقود مختلف و خرید و فروش و قبول کردن فرزند و وصیت را معین کرده است. مجالس محاکمه و داوری در معبدها تشکیل می‌شد و داوران معمولا کاهنان معابد بودند، ولی برای دادگاههای عالیتر قاضیان متخصص برگزیده می‌شدند. بهترین چیزی که در قانون سومری مشاهده می‌شود آن است که کار به صورتی بوده که، حتی‌المقدور، مردم از مراجعة به محکمه خودداری کنند؛ به این معنی که هر اختلاف، در ابتدای امر، به داوری عمومی مراجعه می‌شده، و او به طرفین دعوی تکلیف می‌کرده است که، پیش از آنکه به حکم قانون توسل جویند، دعوای میان خود را از راه دوستانه حل کنند. چنین است حال یک مدنیت فقیری که نمی‌توانیم از آن درسی بگیریم و تمدن خود را اصلاح کنیم.
منابع :

  1. تاریخ و تمدن ویل دورانت، جلد اول، مشرق زمین، سومریان
  2. همانجا، سومریان، سازمان حکومت
  3. http://tarikhema.ir/story/east/p010152.htm – کتابخانه تاریخ ما
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی اقتصادی سومریان باستان

سومریان از میان رفتند، ولی مدنیت و فرهنگ آنان برجای ماند. از سومر و اکد هنوز صنعتگران و شاعران و هنرمندان و حکیمان و قدیسان برمی‌‌‌خاست. تمدن شهرهای جنوبی در امتداد نهرهای فرات و دجله به شمال انتقال یافت و، همچون میراث اصلی تمدن بین‌النهرین، به سرزمین بابل و آشور رسید.
پایة این فرهنگ و تمدن بر روی خاکی گذاشته شده بود که فیضان سالانة دو نهر، در نتیجة ریزش بارانهای زمستانی، سبب حاصلخیزی آن بود. زیاد شدن آب سودمند بود، ولی خطر هم داشت؛ اما سومریان از دیرباز دریافته بودند که، با کندن مجاری فراوان در سراسر زمینهای خود، می‌توانند از این آب به شکل مطمئنی برای آبیاری استفاده کنند؛ همان مردم، با داستانهایی از یک طوفان بزرگ، و اینکه چگونه سرانجام زمین از سیلابها جدا گردید و آدمیان رهایی یافتند، یاد آن نخستین خطرهای زیاد شدن آب دو نهر را جاودانه ساخته‌اند. سازمان منظم آبیاری، که تاریخ آن به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد می‌‌‌رسد، از بزرگترین کارهای تولیدی تمدن سومری به شمار می‌‌‌رود؛ شک نیست که این سازمان، خود، پایة آن مدنیت و فرهنگ بوده است. از زمینهایی که خوب آبیاری می‌‌‌شد ذرت، جو، گندم، خرما، و سبزیهای گوناگون و فراوان بدست می‌آمد. در زمانهای بسیار دور، در این قسمت از جهان، گاو آهن روی کار آمد که به وسیلة آن با گاو زمین را شخم می‌‌‌کردند، و تا چند سال پیش در امریکا نیز دیده می‌‌‌شد و به آن لولة سوراخداری پیوسته بود که به وسیلة آن دانه را بر زمین می‌افشاندند. برای کوبیدن خرمن، چرخهای بزرگ چوبی به کار می‌‌‌بردند که دندانه‌هایی از سنگ چخماق داشت، و به این ترتیب، در ضمن آنکه دانه جدا می‌شد، کاه نیز برای علوفة چهارپایان به دست می‌‌‌آمد.
این تمدن، از جهات گوناگون، بسیار ابتدایی بود. سومریان پاره‌ای از موارد استعمال مس و قلع را می‌‌‌دانستند و از مخلوط کردن آن دو با یکدیگر مفرغ می‌‌‌ساختند، و گاه به گاه نیز، با آهن، اسبابهای بزرگ درست می‌‌کردند. با همة این احوال، فلز در نزد آنان عنوان تجملی داشت و بسیار نادر بود. ابزار کار سومریان بیشتر با سنگ چخماق ساخته می‌‌‌شد و برخی از آنها، از جمله داس دروگری، را با گل رس می‌‌‌ساختند و چیزهای باریک، مانند سوزن و درفش، را با عاج یا استخوان. پارچه‌بافی صناعت رایجی بود، و کسانی که از طرف شاه معین می‌‌شدند بر آن نظارت می‌‌‌کردند؛ درست همان‌گونه که اکنون هم صناعتهای بزرگ زیر نظر دولتها اداره می‌‌‌شود. خانه‌های خود را با نی می‌‌ساختند و روی آن را کاهگل می‌‌‌مالیدند، و این کاهگل در آفتاب خشک می‌‌‌شد؛ چنین خانه‌ها را، در جایی که روزی سرزمین سومر بوده است، هم اکنون بآسانی می‌‌‌توان دید. کلبه‌ها دری چوبین داشت که روی پاشنه‌ای سنگی می‌‌چرخید؛ کف اطاق معمولا گلی بود؛ سقف کلبه را با خم کردن و اتصال سر نیها به شکل قوسی می‌ساختند، یا اینکه نیها را گل‌اندود می‌کردند و روی تیرهای عرضی سقف می‌‌کشیدند. گاو و گوسفند و بز و خوک در خانه‌ها با مردم به سر می‌بردند. برای آب آشامیدنی از چاه استفاده می‌‌‌شد.
بیشتر کالاها از راه آب حمل و نقل می‌شد. چون سنگ در سومر بسیار کمیاب بود، آن را از راه خلیج فارس یا از قسمتهای شمالی دو نهر با قایق می‌‌آوردند و به وسیله ترعه‌ها به بارانداز شهرهای کنار نهرها می‌‌رساندند. حمل و نقل از راه خشکی نیز در کار پیشرفت بود؛ هیئت اکتشافی دانشگاه آکسفرد، بتازگی، در کیش کهنترین وسیلة نقلیة چرخدار جهان را اکتشاف کرده است. از جاهای مختلف، مهرهایی به دست آمده که نشان می‌‌دهد در آن زمان میان سومر و هند و مصر روابط بازرگانی وجود داشته است. در آن هنگام هنوز پول را نمی‌شناختند؛ به همین جهت، بازرگانی معمولا به صورت مبادلة جنس به جنس صورت می‌گرفت؛ ولی، حتی در آن زمان دور هم، سیم و زر برای سنجش بهای کالا به کار می‌رفته و آنها را به صورت شمش یا حلقه، و بیشتر از روی وزن، در داد و ستد مقابل کالا می‌پذیرفته‌اند. بیشتر لوحه‌های گلیی که به دست ما رسیده، و بر آنها خط سومری نوشته شده، اسناد بازرگانی است؛ این، خود، می‌‌رساند که فعالیت تجارتی در آن زمان زیاد بوده است. در یکی از این لوحها، با عبارتی که نمایندة ناخرسندی و خستگی است، از «شهر و ناراحتی و سر صدای» آن سخن رفته است. از روی اسناد برمی‌‌آید که قراردادها را با نوشتن و گواهی لازم مؤکد می‌کردند. آیین وام گرفتن نیز در نزد آنان معمول بوده، و کالا یا زر و سیم را به قرض می‌گرفته و، در برابر، سودی سالانه از همان جنس، میان ۱۵ تا ۳۳ درصد، به وام دهنده می‌داده‌اند. از آنجا که استقرار و آرامش هر جامعه با نرخ تنزیل در آن نسبت معکوس دارد، می‌توان چنین حدس زد که کسب و کار سومریان هم در آن زمان، مانند کسب و کار ما، از لحاظ سیاسی و اقتصادی، وضعی آمیخته با نگرانی و عدم ثبات داشته است.
از گورهای آن زمان طلا و نقره زیاد به دست آمده؛ این طلا و نقره تنها به صورت زینت‌آلات نیست، بلکه صورت ظرف و سلاح و اسباب تجمل و افزار کار هم دارد. توانگران و درویشان همه به طبقه‌ها و پایه‌های مختلف تقسیم می‌شدند؛ برده‌فروشی رواج فراوان داشت و حقوق مالکیت محترم بود. میان ثروتمندان و بیچیزان، طبقة میانه‌ای وجود داشت که تشکیل می‌شد از بازرگانان کوچک و دانشمندان و پزشکان و کاهنان. فن پزشکی رواج داشت و برای
هر دردی درمانی می‌شناختند، ولی پزشکی هنوز با آداب دینی درهم آمیخته بود؛ چنان تصور می‌کردند که اساس مرض به واسطة وجود ارواح خبیثه است که به بدن بیمار داخل می‌شود، و تا این روح خبیث از بدن بیرون نرود بیمار شفا نخواهد یافت. تقویمی داشتند که، نمی‌دانیم چگونه و در کجا ایجاد شده، بنابر آن تقویم، سال به دوازده ماه قمری منقسم می‌شد؛ پس از هر سه یا چهار سال، ماهی بر آن می‌افزودند تا این تقویم با فصول سال و گردش خورشید توافق پیدا کند. هر شهری این ماهها را به نام خاصی می‌نامید.
منبع :

  • کتاب تاریخ و تمدن اثر ویل دورانت، جلد اول، مشرق زمین، سومریان، اقتصاد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاریخ نویسی سومریان

مورخین عموما نخستین دوران از عصر باستانی تمدن بین النهرین را حکومتهای سلسله اولیه شهرهای کیش ، اوروک ، اور ، لاگاش می دانند دورانی که از ۳۰۰۰ پیش از میلاد آغاز شده و تا سال ۲۳۳۴ ق م یعنی تا زمانی که «سارگن آکدی » بر منطقه تسلط می یابد به پایان می رسد.
اما آدمی از کتیبه های سومریان درک می کند و می فهمد که آنان مانند تارخ نویسان امروزی به روز سال و ساعت علاقه نداشته اند و توجه چندانی به ثبت دقیق وقایع ندارند بلکه مورخ سومری از نظر آیین و نسل به عالم می نگریست و شاید چنان فکر می کردند که همه چیز از قبل آماده شده و بعداً در زمین اجرا در می آید . برای مثال تاریخ آنان چنین است فلانی در زمان کشت محصول فوت شد . و این چنین باستان شناسان حدس می زنند حدود دوره آنان را که زنده بوده اند البته تاریخ نگاری اشیاء و گلدانهای کتیبه دار و کربن ۱۴ و … نیز به باشتان شناسان کمک شایانی می کند که تا کمی دقیق تر به اشیاها و آثارها قدمت بدهند .
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
افسانه‌ی آفرینش سومری‌ ها
سومری‌ها که در جایی واقع در جلگه‌ی رود‌های دجله و فرات که امروزه در مرکز و حنوب عراق جای دارد زندگی می‌کردند باورهای خاصی درباره‌ی پیدایی نوع بشر بر زمین داشتند. به باور اینان خالق اصلی که یک زن است و همه چیز را از عدم به وجود آورده است نامو Nammu نام دارد و خاستگاه او شهری است به نام اریدو Eridu در رود فرات. تاریخ ساخته شدن نخستین معبد در اریدو به هزاره‌ی دوم قبل از میلاد مسیح بازمی‌گردد و نامو احتمالا ریشه‌های قدیمی‌تری دارد که به اقوام پیش از سومری‌ها در جوامع ابتدایی مادرشاهی باز می‌گردد. نامو در یک سفره‌ی اب زیرزمینی باستانی به نام اپسو Apsu زندگی می‌کرد یک اقیانوس آب شیرین زیرزمینی که در سطح زمین به چاه‌ها و آبشارها و چشمه‌ها ختم می‌شد. او تنها منشاء حیات بود و از درون آب همه چیز را خلق می‌کرد… او آب را بارور و بارور کننده می‌ساخت.

در دوران تاریخی یعنی از حدود ۳۳۰۰ پیش از میلاد پسر نامو که انکی Enki نام داشت بر اپسو فرمان می‌راند و نامو خود به ناگاه ناپدید شده بود.

به این ترتیب انکی به آفریننده‌ی مذکر تبدیل شد. او خدای خرد، جادو و باروری بود. او که احتمالا قدرت آفرینش را از مادرش به ارث برده بود از این قدرت استفاده کرد تا رودهای دجله و فرات را از منی بارور کننده‌ی خود پر کند. در زبان سومری نشانه‌ی تک هجایی که با حرف تنهای a نوشته می‌شود واژه‌ای است که برای دلالت بر هر دو مفهوم آب و منی به کار می‌رود.

در نوشته‌های اولیه‌ی سومری نشانه‌هایی به چشم می‌خورد که به خدایی مونث با نام اینانا Inanna مربوط می‌شود، خدایی ستیزه جو که آتش ابدی‌اش همه چیز را می‌سوزاند. او به گونه‌ای کنایی در طول حضورش در باورهای مردم منطقه که از هزاره‌ی سوم پیش از میلاد اغاز شده است به نمادی از جنسیت تبدیل شده است. اینانا پشتیبان همه‌ی انواع اروتیسم، احساسات، ازدواج و عشق‌های ممنوع، عروس‌ها و فاحشه‌ها، دو جنسی‌ها و همجنس گرا‌ها است. او در دنیای اسطوره همواره آغازگر عشق بازی است. اینانا بازیگر نخست آثاری ادبی است که «عاشقانه‌های سومری» نام گرفته‌اند و مهبل مقدس او جایگاه تمرکز اروتیسم در دوران سومریان است
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاریخچه تحقیقات پیرامون خط و زبان سومر باستان

با کشف و آموزش یافته های بیشماری که از خرابه شهرهای باستانی بین النهرین چون اریدو، اوروک، اور، ماری، نیپور، نوسی و گااورتپه بدست آمده است، دانشمندان گام مهمی در عرصه تاریخ تمدن بشری برداشته اند. یعنی با خوانده شدن خط میخی تمدن پرشکوه سومری به صحنه تاریخ وارد شد که بقول صحیح ویل دورانت در کتاب ؛ تاریخ تمدّن؛ سرزمین سومر همچون گهواره تمدّن بشری است. بنا به توضیح پروفسور س. ن. کرامر، از تاریخ آغاز این این تحقیقات تا خوانده شدن کامل خط میخی زمانی به درازای ۸ قرن (از قرن ۱۲ تا ۲۰ میلادی) لازم بوده است.

پروسه این تحقیقات را میتوان به بخشهای زمانی زیر ثقسیمکرد:

“۱- هرچند انسانها از زمانهای قدیم میدانستند که بین النهرین باستانی یکی از گاهواره های تمدن بشری بوده است، امّا از زمانی که مورخین به نقش عظیم این تمدن در پیدایش و رشد تمامی تمدن بشری پی برده اند مدت زیادی نمیگذرد. در وصیتنامه های قدیمی در این رابطه معلومات زیادی موجود بوده است. از قرن ۱۲ میلادی جهانگردان اروپایی که به آسیای نزدیک رفت و آمد میکردند، اطلاعاتی پیرامون بقایای شهرهای باستانی را که احتمال داده میشد زیر تپه های واقع بین رودهای دجله و فرات مدفون شده اند، با خود می آوردند. درسال ۱۶۲۶ میلادی سیاحتگر اروپایی در مشرق زمین ؛پترودللا باللی؛ هنگامیکه پس از سالها توقف در آسیای نزدیک به همراه مترجمین عرب خود و اشیاء فراوانی که یافته بودند به شهر رم برمیگردد، علاوه بر خمها، ظرفهای سفالی و اشیاء زینتی فراوان، اولین نمونه های لوحه ها (خشتهایی که بررویشان خطوطی حک شده بود) را نیز به اروپا می اورد. این اشیاء میبایست در آینده برای کارهای تحقیقی دانشمندان اروپایی بعنوان اسناد و متنهای شگفت انگیز تاریخی ارزش بی بدیلی کسب میکردند. اما برای برداشتن نخستین گامهای علمی در جهت قرائت خطوط میخی ۲۰۰ سال دیگر زمان لازم بود. در قرن نوزدهم میلادی گروهی که در اروپا با عنوان ؛عاشقان گردآوری اشیاء صحرا؛ شناخته میشدند، به زیرو رو کردن خاک بین النهرین میپردازند. به با شگفتی فراوان با بقایای ؛بابل؛ ، ؛دور-شاکین؛، ؛کوما؛، ؛نینوا؛ و دیگر شهرهای باستانی روبرو میشوند.
۲- دانشمندان بجای عاشقان گنج: برای روشن شدن نقش بی نظیر بین النهرین در تاریخ تمدن بشری لازم بود تا کاوشگران گنج جای خود را به دانشمندان بدهند. درسال ۱۹۲۰ میلادی فعالیتهای باستانشناسی در بین النهرین به لحاظ علمی به اوج خود میرسد. باستانشناسان با قرائت خطوط میخی هزاران لوحه گلی که توسط کاوشگران گردآوری شده بود، در رابطه با روشن شدن تاریخ و تمدن بین النهرین و صاحبان باستانی این سرزمین گام مهمی برمیدارند. این اسناد، جهات مختلف زندگی در ادوار قدیم: از فرمانهای باشکوه فرمانروایان تا صورتحسابهای اموال موجود در انبارهای ثروتمندان، از ادبیات و آئینهای دینی تا پندهای یک پدر به فرزند نافرمان خود، اطلاعات وسیعی را دربر میگرفت.

دسترسی به توضیحات معنی دار در این رابطه در طول بیست سال بین ۱۹۴۰-۱۹۲۰م. تحقق یافته است. باستانشناس انگلیسی ؛ سر لئوناد واللی؛ (۱۹۶۰-۱۸۸۰) بر اساس نتایج مهمی که از خرابه های شهر ؛ اور؛ در بین النخهرین بدست آورده بود، به آرامگاه یکی از شاهان متعلق به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد برمیخورد. دراین آرامگاه علاوه بر ثروتهای بیحد وحصری از طلا، نقره و جواهرات که جهانیان را به شگفتی واداشته بود، به اجساد محافظینی بر خورد میکند که بطرز مدهشی به همراه شاه زنده بگور شده بودند. حدود ۸۰ کیلومتر شمالغربی این محل نیز از زیرخرابه های کتابخانه شهر ؛ اوروک؛ که از سوی باستانشناسان آلمانی تثبیت شده بود، صدها لوحه به خط تصویری (هیروگلیف) که اساس پیدایش خط میخی بود، پیدا میشود. بعدها باستانشناسان در منطقه ای نزدیک به مرز سوریه و عراق به خرابه های شهر ؛ ماری؛ برمیخورند. این شهر در حدود ۳۷۰۰ سال پیش توسط مهاجمین ویران گشته بود. در زیر این خرابه شگفت انگیز به کاخ شاهی عظیمی برخورد میکنند که مساحت آن ۲۲۰۰۰ مترمربع بوده است. پروسه قرائت خط میخی از نیمه اول قرن نوزدهم آغاز میگردد. نخستین استادی که گشودن اسرار این خط را آغاز کرده بود ؛ گئورگ فریدریش؛ میباشد. او در سال ۱۸۰۲ ثابت نمود که به کمک این خطوط میخ مانند، نه تنها یک خط بلکه یک زبان را نیز میتوان آموخت. بی اطلاع از وی یکی از افسران ارتش استعماری انگلیس بنام ؛ هنری راولینسون؛ در فاصله سالهای ۳۶-۱۸۳۰ نوشته ای را در جنوب غربی ایران که مربوط به یکی از شاهان بود میخواند. این تحقیقات بعدها به کمک صدها متن یافته شده در بین النهرین که گهواره پیدایش و انتشار این نوشنه ها بود به تمام معنی ادامه پیدا میکند. در رابطه با تحقیقات پیرامون زبان و ادبیات سومری، اصول زیر را باید در مد نظر داشت: از آنجایی که خط میخی از سومریان به دیگر سرزمینها گسترش یافته است، باورهای دینی، داستانهای حماسی و تمامی فرهنگ آنان نیز به وارثینی چون ایلامیها، اکدی ها، هیتی ها، آسوریها، آرامیها و از طریق آنان نیز به دیگر نقاط دنیا منتقل گردیده است. زبان سومری پس از تضعیف و ازهم پاشی شیرازه این قوم نیز همانند زبان عربی در دنیای اسلام امروز، مدت زمان طولانی توسط اقوام بعدی بعنوان زبان مقدّس دینی حفظ گردیده است. بهمین جهت نیز بین زبانهای سومری و این اقوام بعدی لغت نامه های دوزبانه نوشته میشود. این لغت نامه های دوزبانه در آموختن زبان و ادبیات سومری نقش بسیار مهمی داشته اند. آسورشناس ؛ یولس اوپرت؛ که درجریان کاوشهای سالهای ۵۵-۱۸۵۱م. شرکت مستقیم داشته است، بدون تردید بر این باور بود که خط میخی بابلی از هیچ بوجود نیامده بلکه در اساس آن خط دیگری باید موجود باشد. وی در اولین گام چنین نظریه ای را مطرح میکند: ؛ بین بابلیانی که صاحب خط ظریف و تمدّن پیشرفته ای دارند و ساکنان ماقبل بین النهرین که فاقد فرهنگ نوشتاری بوده اند، باید حلقه پیوند دهنده ای موجود بوده باشد. اوپرت پس از تحقیقات طولانی، برای این قوم ایجادگر خطّ میخی و تمدن عالی نام قدیمیی را پیشنهاد میکند که بعدها بصورت ؛سومریان؛ شناخته شده است. البته همانگونه که در بالا اشاره گردید این نام توسط اکدیان به آنان داده شده، نامی که سومریان خودشان برای خودشان انتخاب کرده بودند ؛ کین گیر؛ میباشد.

یکی دیگر از نخستین کسانی که دراین رابطه تحقیقات نموده است، دانشمند آلمانی ؛ فریدریش دلیچ؛ میباشد. وی در سال ۱۸۸۹ گرامر زبان آسوری، درسال ۱۹۱۴ ؛فرهنگ لغات سومری؛ و ؛ اساسات دستور زبان سومری؛ را که آثار علمی ارزشمندی میباشند، برشته تحریر در می آورد. ازآن سالها تا کنون، معرفت ما به سوی اطلاعات روشنی پیرامون زبان سومری و روابط دینی و اقتصادی-اجتماعی آنان ره سپرده است. علاوه برآن، داستانهایی چون ؛ گیلغامیش؛، ؛دموزی و این-آننا؛ و دیگر متون ادبی قرائت و به زبانهای امروزی ترجمه شده است…
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیرامون پروسه تکامل و انتشار زبان سومری
۱- نوشته هایی که به عنوان قدیمی ترین نمونه ها شناخته شده است متعلق به ۳۳۰۰ تا۳۱۰۰ سال پیش از میلاد میباشد که از خرابه های شهر؛ اوروک؛ بدست آمده است. ما تا به امروز هزار نمونه از اشارات تصویری (ایدئوگرام) آنرا میشناسیم. حدس زده میشود که حد اقل دوهزار ایدئوگرام موجود بوده باشد. شماره این تصاویر در حدود ۲۵۰۰ ق.م. به ۸۰۰ و ۲۰۰۰ ق.م. به ۲۰۰ تقلیل یافته است. این ۲۰۰ علامت در متون بعدی سومری بطور مداوم بکار گرفته شده است. در زبان اکدی تعداد آن باز هم بسیار کاهش یافته است. ۲- نوشته های بین النهرین در ادوار اولیه به شکل بسیار مبتدی وبه زبانی که هنوز پروسه تکاملی خود را نگذرانده بود، در روابط تجاری مورد استفاده قرار گرفته است. بعدها برای آماجهای دیگری نیز بکار برده شده و در زمان سومر قدیم نیزاستادان نحو سومری با توجّه به قواعد زبانشان خط میخی را منظّمترو متکاملتر ساختند.
۳- از سالهای ۲۵۰۰ ق.م. بکارگیری این خط درزبان اکدی آغاز میگردد. پس از آنکه حکومت اکد بدست سارگن بزرگ (۲۳۵۰ ق.م.) می افتد، اهمیت این خط در زبان اکدی باز هم افزایش می یابد. از این زمان به بعد گسترش خط میخی در میان ایلامیها و اسوریها نیز آغاز میگردد. در سال ۲۰۰۰ ق.م. از طریق ؛ ماری؛ وارد سوریه میشود. در همان زمان هیتی های ساکن آسیای صغیر نیز این خط را میگیرند. آسوریان نیز آنرا با تغییراتی متناسب با ویژگیهای خودشان بکار میبرند. سوریه شمالی و فلسطینیان نیز این خط را تا سال ۱۲۰۰ ق.م. بکار میبرند. مصریان نیز از همان زمانها این خط را پذیرفته تا سال ۱۲۰۰ ق.م. مورد استفاده قرار میدهند. شکل تغییر یافته این خط که توسط بابلیان بکار برده میشد، در میان ایلامیان نیز که قبل از زمان هخامنشیان و نیز همزمان با آنلن در همسایگی میزیستند نیز رواج داشته است. هخامنسیان نیز این خط را در اسناد دولتی بکار گرفته اند.آنان این خط را از آرامیها گرفته بودند. خط میخی در بابل در دورانهای سلوکیان و اشکانیان نیز حفظ گردیده بود. این نوشته حتی تا سده اول پس از میلاد نیز در علم ستاره شناسی بابل مورد استفاده قرار گرفته است.? در رابطه با اشاعه خط میخی در ترکمنستان توسط آرامیها در زمان اسکندر مقدونی و سپس بکارگیری آن از سوی دولت ؛ پارت؛ که بدست نیاکان ما ترکمنها (طوایف پار، داز، داهه>تکه که امروز در ترکیب اتنیکی ما موجودند) برپا گردیده است نیز اطلاعات زیر موجود میباشد:
? در دوران برده داری دولت پارتیان با مارگیانا، خوارزم و دیگر
دولتهای آسیای نزدیک و اروپا روابط تجاری و فرهنگی داشته اند. بهمین جهت نیز در خوارزم (ترکمنستان شمالی) الفبای آرامی و تقویم مصری مورد استفاده قرار گرفته است. الفبای پارتی نیز بر اساس نوشته آرامی شکلگرفته است. درمیان اولین واژه های سومری که از سوی سومرشناسان مشهور چون ؛ فریتس هومل؛، ؛ آ. دایمل؛، ؛ آ. پوبل؛ و؛ آ. فالکنشتاین؛ شناخته شده است، وجود لغاتی که هم به لحاظ فرم و تلفّظ، و هم به لحاظ معنی همسان و یا بسیار نزدیک به زبان ترکمنی و دیگر زبانهای ترکی امروزی، بسیار معنی دار و قابل توجّه و تعمّق میباشد. بعنوان مثال: س. دینگیر= ت. تانگری( خدا، یزدان)، س. آدا= ت. آتا (پدر)، س. دوو=ت. دی(گفتن، بگو)، س. تی=ت. تیریک، تیری، دیری( زنده) ..
در پایان کتاب فهرستی از لغات همسان و مشابه بین زبان ترکمنی (ونیز ترکی قدیم، ترکی آذری و ترکی ترکیه) ارائه خواهد گردید.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارمغانهای مدنی وعلمی سومریان به بشر

سومریان خدمات شایانی به بشریت کرده اند وارمغانهای ذیل قیمتی در ابعاد فرهنگی وعلمی تقدیم تمدن بشری نمودند که میتوان بشرح ذیل برشمرد:
۱- وضع قانون واداره جامعه بر اساس موازین قانونی.
۲- اختراع خط میخی ونگاشت زبان شفاهی براساس خط مذکور.
۳- تمام شاخه های مختلف علمی وصنعتی از سومریان آغازگردیده و در میان ملل دیگر انشار یافت و نسل به نسل بر غنای آن افزوده شده و به این درجه از توسعه نایل آمد. با گذشت زمان و عمق یافتن تحقیقات علمی تاریخی به تدریج بر همگان آشکارمی شود که یونانیان ومصریان باستان مبنای طب , هیئت و علوم مختلف دیگر را از سومریان به ارث برده اند.(حقوق تاریخی – علی پاشا .ص ۹۱).
۴- تقسیم روز به ۲۴ ساعت ,هرساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه یادگارسومریان است.
۵- تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه حقیقتی علمی است که در زمان سومریان مرسوم شد.
۶-کشف آلومینیم واستفاده گسترده درصنایع مانند اکتشاف بسیاری از فلزات دیگر جزء مفاخر بشرقرن بیستم است, آلومینیم یکی از فلزات پایدار ویکی ازکم خطر ترین فلزات برای حیات بشری است و اکنون در ابعاد مختلف تمدن بشری تنیده شده است ,دانشمندان معتقدند که در گذشته نه چندان دور بشر موفق به استخراج این ماده با روش گالوانیزاسیون از مواد بخصوصی شده بود ,نقطه حیرت آور اینجاست که ” براساس حفاری های اخیر در یکی ازقبور چینی متعلق به۲۰۰۰سال پیش اشیایی فلزی از جنس آلومینیم یافته شده است , منطقا قبول این واقعیت عجیب است زیرا آلومینیم بعد از کشف روش گالوانیزاسیون استخراج شده است “(اولجاس سلیمان .آزی یا.استانبول ۱۹۹۲- ص ۱۷۹).

دانشمندان که درقبول این واقعیت متعلق به سرزمین چین دچار تردید بودند با کمال حیرت دریافتند که نه تنها در چین دو هزارسال قبل بلکه در سرزمین سومریان متعلق به ۵۰۰۰ سال قبل روش گالوانیزاسیون کاملا شناخته شده بوده و آلومینیم مستحیل شده است.
اولجاس سلیمان در ادامه مطلب منویسد:”بدین ترتیب با مناعت طبع باید بپذیریم روش استحاله آلومینیم متعلق به سومریان می باشد یعنی پنج هزار سال قبل از کشف روش گالوانیزاسیون این روش در تمدن سومری کاملا شناخته شده بوده است”(اولجاس سلیمان .آزی یا.استانبول ۱۹۹۲- ص ۱۷۹).
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
خط سومریان باستان

پیروحفاریها و کنکاشهایی که از سوی باستان شناسان اروپایی و آمریکایی در شهرهای بابل,شوش,اور,نیب پور و شهرهای دیگر سومریان وایلامیان بعمل آمد, حکاکی های گل نبشته ها و لوحه های سنگی واستوانه های بیشماریافته شده در نواحی مذکور که اکنون در موزه های سراسر جهان نگهداری میشوند حکایت از وجودنوع خاصی از خط اختراع بشرموسوم به خط میخی در میان جامعه سومری دارد.
سومریان و ایلامیان قبل از اختراع خط میخی از نوع دیگری از الفبای نگارش شبیه هیروگلیف استفاده می کردند که براساس مستندات تاریخی دوره این نوع خط نگارش بسیار کوتاه بوده و با تحول به خط میخی کاملا از بین رفته است.
کتیبه ها ولوحه هاحکایت از آن دارد که سومریان مخترعان خط میخی بودند واین خط اعصارمتمادی بعنوان خط نگارش ملل منطقه مورد استفاده قرار می گرفته است حتی داریوش اول با فاصله زمانی چندین هزارساله از سومریان وایلامیان سنگ نوشته های خودرا به سه زبان ازجمله ایلامی واککدی وبا خط میخی نگاشته است.
الفبای میخی که حاصل بالندگی تمدن سومری بوده است بعنوان ابزارنگاشت, برای چندین هزارسال حافظه تمدن بشری بسوی رشدوتعالی و شکوفایی بوده است .
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
سومریان اولین خالقان قانون درتاریخ بشریت:

تقریبا تمام متخصیصین تاریخ بر اساس اسناد ومدارک تاریخی کشف شده تا امروز بر این مطلب اتفاق نظر دارند که سومریان قدیمی ترین قوانین تاریخ را وضع و اجرا کرده اند.و قانون حمورابی ملحم از قوانین سومری بوده است .علی پاشا صالح در این باره چنین می نویسد:
(مجموعه قوانین حمورابی بدنبال از بین رفتن تمدن سومری و از روی قوانین مکتوب آنان نوشته شده است زیرا که مطابقت قوانین حمورابی و قوانین وضع شده از سوی”دونگی”پادشاه “اور”شباهت عجیب وغیر قابل انکاری را نشان می دهد.سلاله های پادشاهی سومری موسوم به “نیسابا”و”هانی”و”ایسئن”نیز از واضعان قانون بوده اند )-حقوق تاریخی ص ۸۳و۸۴
علی پاشاصالح اززبان تاریخدانان اروپایی چنین می نگارد:
(سومریان اولین ملت متمدنی بودند که شهرنشینی اختیار کردند و بلحاظ اجتماعی اولین گروه بشریتند که به قانون گردن نهادندکه شاهد این مدعا اسناد ومدارک کشف شده مربوط به آن اعصار ازمنطقه ازجمله سندمعاملات املاک بین سومریان است می باشد)-حقوق تاریخی ص ۹۱و۹۲
اسناد بجای مانده ازسومریان بیانگر اینست که نه تنها مجموعه قوانین تاریخی بسیارقدیمی در آن زمان بین سومریان حاکم بوده بلکه به مرورزمان و براساس احتیاج دست به خلق و تطور قوانین میزدند.)- حقوق تاریخی ص ۹۲
برای مثال کتیبه هایی ازشهریار شهرلاگاش”که موسوم به “اوروکاجینا”بوده (۲۶۰۰ قبل ازمیلاد) بدست آمده است که نشان میدهد این شاه قوانینی از ازمنه قبل را به نفع حمایت از مظلومان درمقابل مامورین دولتی و روحانیون طمعکارکه عادت به رشوه گیری داشته اند تغییرداده است .
سند دیگری که تاریخ آن به ۲۴۰۰ سال قبل از میلاد برمی گرددمبین این است که در شهر لاگاش محکمه ای که حکم ناحق جهت مصادره اموال یک نفر سومری صادر کرده بود به تعطیلی کشانده شده است.
اسناد وکتیبه های بدست آمده ازشهریاران نسل سوم شهر “اور”(۲۲۰۰ قبل از میلاد)بروشنی قوانین مربوط به معامله, وراثت ,هبه وطلاق را نشان می دهد.
مجموعه قوانینی موسوم به “آناایتی شو”مربوط به دوره های بعدی,بروشنی مناسبات خانوادگی وروابط بین فرزند وپدرومادر را بیان می کند که شامل ۷ قانون کامل درمورد قول نیزاست.
قوانینی مشتمل بر ۲۵ ماده متعلق به ۲۰۰۰ قبل از میلاد از سومریان بدست آمده که ۶ ماده آن مربوط به روابط خانوادگی است که ۳ ماده آن تقریبا همان قوانین حمورابی می باشد و بقیه مواد قوانین به مناسبات پدر ومادر با فرزند خوانده ,مجازات اذیت خانم های باردار,صدمه رساندن احشام به مزروعات ,نحوه نگهداری وقوانین باغداری,قوانین مربوط به قشون و مجازات تهمت مربوط است.(حقوق تاریخی-ص ۹۳)
بر اساس تحقیقات باستان شناسان اروپایی قوانین سومری دست مایه قوانین حمورابی بوده است و بعنوان ریشه بلامنازع قوانین حمورابی ارزیابی میشود.
لازم به ذکر است حمورابی از قوانین مربوط به اککدیان نیز جهت تدوین قوانینش سود جسته بود,ازجمله به مجموعه قوانینی موسوم به “ائشنوننا”میتوان اشاره کردکه دوعصرقبل از ایشان (۱۹۳۰ قبل از میلاد)در منطقه ای مابین تمدن اککد وعیلام جهت شهری پایتخت مانند در۵۹ فصل تدوین واجرا شده بود که تقریبا سه چهارم قوانین حمورابی از این مجموعه قوانین اقتباس گردیده است.
به محموعه دیگری از قوانین قبل ازحمورابی میتوان اشاره داشت که مربوط به پادشاهی “اورناممو”(۲۰۵۰قبل ازمیلاد)از سلاله های سومرــاککد بوده است .
اساسا محقق شده است که حمورابی با مبنا قراردادن قوانین سومری وسومری – اککدی وقسما اککدی با جمع بندی و خلاصه سازی این قوانین در اعصار بعد اقدام به خلق قوانین حمورابی در بابل نمود.
بدین ترتیب میتوان سومریان را صاحبان اولین قوانین بشری دانست که مانند ابعاد دیگر تمدن تاثیری عمیق وژرف در ملل همسایه و جهان در اعصار بعد نهاده است.شهر بابل در مرکز بین النهرین بدلیل موقعیت استراتژیکی اش باتمدنهای مصر باستان از غرب و هندوستان از شرق و آسیای میانه از سوی شمال ارتباط داشته است ودر ازمنه دورمرکز ثقل تجارت و مراودات جهانی و ارتباط ملل بوده است. تجار بابل با وضع قوانین تجارت به اقصی نقاط جهان سفرنموده وبا خود این قوانین را تسری دادندو بدین ترتیب این سوغات پربها یعنی قانون مداری سومری را به ملل دنیا هدیه نمودند به همین دلیل تاریخ شناسان وحقوق دانان به نقش سومریان در تطور تاریخ تمدن وحقوق نقش بسیار ویژه وبرجسته ای قائلند.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
تصورات دینی سومریان

باستانشناسان ،براین باورند که سومریان بت پرست بوده اند.مردمان آن اعصار مانند ایلامیان ،هورییان،کاسسی ها،اورارتوهاو… همه بت می پرستیدندویکتاپرستی هنوز موضوعیت نیافته و مطرح نبود.ذکر این نکته لازم است که بت پرستی سومریان با نوع بت پرستی اکدیان وآشوریان فرق اساسی داشته است.
اعتقادات دینی سومریان و ایلامیان وخلقهای آسیانی از یکسوی یادآور اعتقادات شامانیستی اجدادترک آسیایی شان و از سوی دیگر احتمالا ،پایه تصورات زرتشتی است که در اعصار بعد در آذربایجان پدید آمد.گویی ادیان مذکوررا خلقهایی که قرابت نژادی داشته اندآفریده اند.
هرکدام ز شهرهای سومری خدایی(ربه النوعی) متفاوت داشته است که از این لحاظ شباهت بلامنازعی با وضعیت هزاره اول قبل از میلاد آذربایجان که زمان حکومت ماننا ها و قبل از تشکیل فدراسیون ماد است دارد.
که در فصل تاریخ قدیم آذربایجان به تفضیل به این موضوع خواهیم پرداخت.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بوده است سه ربه النوع مشترک نیزداشته اند:
۱- آنو – فرمانروای آسمانها
۲- بئل – خدای زمین
۳- اآ – خدای دره عمیق
خدایان مذکور الهه روح های پاک ونجیب بودند وسومریان برای در امان ماندن از ارواح خبیث ،عفریت و دیو قربانی نموده و نذرونیازمی کردند.به بیان دیگر ایشان به مثابه تعلیمات دین زرتشت به دونیروی خیر وشر اعتقادداشتند،آنها به روح وغلبه نهایی خیر برشر اعتقادداشته و برای در امان ماندن از شر قربانی می کردند. بعضی از خدایان دارای زوجه بودند وبسیاری از ربه النوعها نیز دارای پدری از جنس خدا بودند.
از نظر سومریان،خداوندان نیز چون انسان دارای غضب،شهوت،سنگ دلی،عشق،نفرت وسایر صفات بودندومانند روحانیان زرتشتی خادمان دینی سومری نیز ارج وقرب فراوانی درتوده های مردم داشتند.
سومریان اعتقادداشتندکه خدایان نیز چون شاهان زندگی توام با رفاه و آسایش دارندبه این دلیل عبادتگاهایشان را مزین به اشیاء قیمتی و جواهرات ووسایل زینتی می کردندکه شباهتی تام با آتشکده های زرتشتی داشته است.
آنان بزرگ شهررا “پاتئسی” می نامیدندواعتقادداشتند که او به نیابت از خدایان به رتق وفتق امور شهر می پردازد.
قبل از ایجاد امپراطوری ماد در خاک کنونی آذربایجان در زمان مانناها وضعیتی مشابه در آن منطقه حاکم بوده است ودر شاهنشاهی های کوچک ماننایی، فردی بالای هرم قدرت بوده است که علاوه بر قدرت سیاسی دولت شهر، مانند پاتئسی رهبر دینی خلق و فرمانده ارتش نیز محسوب میشده است.
چنانچه ملاحظه فرمودید میان تصورات دینی وشیوه حکومتی سومریان و مانناهای معاصرشان که در خاک آذربایجان کنونی میزیستند قرابت بسیاری است از سوی دیگر شباهتهای غیرقابل انکاری با اعتقادات مذهبی وسیستم اداری ودیوانی زرتشتی و سومریان ومانناها وجوددارد.
بدین ترتیب بدلیل تفاوت عمده خلقهای همسایه با این ملل، میتوان ادعای هم نژاد بودن آنها را ادعا نمود.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصل ومنشاء سومریان

چنانجه در بالا اشاره شد،سومریان و ملل متاخرآنها چون عیلامیان ،تقریبا چهارهزارسال قبل یکی بعدازدیگری ازطریق قفقازبا گذراز خاک آذربایجان وارد خاک کنونی عراق و خوزستان شده ، تمدنهای باشکوهی که تاریخ بشر تابدان روز برخود ندیده بودرا بنا نهادند.
سوال اساسی اینست که آیا ورودسومریان وایلامیان از آسیای میانه ،سرزمین مادری ترکان، به جلگه خوزستان وجنوب عراق برچه مبنایی از مستندات تاریخی استواراست؟
بررسی ها وتحقیقات علمی عموم تاریخدانان از ازمنه قدیم تا عصر حاضر مبین این مطلب است که سومریان ودر تعاقب آنهاعیلامیان با مهاجرت عظیمشان ازآسیای میانه وگذراز خاک قفقازوآذربایجان درجنوب عراق ، خوزستان کنونی، خاک لرستان وطرفین زاگرس سکنی گزیدند.
اشیای یافته شده متعلق به این دو ملت در مناطق یادشده قرابت ویکسانی غیرقابل اغماضی با اشیاء یافته شده متعلق به همان اعصار در اطراف عشق آباد وشمال خراسان ،نیز مناطق نزدیک آسیای میانه در غربی ترین نقطه اش دارد.
کنکاشها وبررسی های باستان شناسی، هنرهای منقوش بر اشیاءو نوع ساخت اشیاء، متخصصان امررا بطور قطع براینکه منشاء این ملل با آسیای میانه ارتباط دارد متقاعد ساخته است.
حسن پیرنیا درآنجا که درمورداصل ومنشاء سومریان وعیلامیان بحث می کندبا بیان نظرات مختلف درمورد این ملل چنین می نگارد:
” …لاکن اکنون براین باورندکه ،قبل از ورود فرزندان سام(سامیان .م) به اینجا(بین النهرین.م)،سومریان خاک ساحلی شمال خلیج فارس رابه تصرف خوددرآورده بودند(نظریه سومر شناس معروف کینگ .م).درمورد منشاء اکدیان وسومریان لازم است ذکرشودبخاطر یافته شدن اشیائی چون سفال، ظروف سنگی،سلاحهای مسی ومواردبسیاردیگر نزدیک عشق آباد(تپه کورنگ.م)،استرآباد(کورگان آنو.م)ودره گز که شباهت غیرقابل انکاری در شیوه ساخت با نوع اشیاء ایلامی داردنیز گلدان طلایی که نقش قیافه سومری برآن نقش بسته است ،بسیاری بر این باورندکه ارتباط غیرقابل انکاری بین تمدن عیلامی و شمال خزر(منظور آسیای میانه.م)وجودداردوشاید سومریان ازشمال به ساحل غربی خلیج فارس و جلگه بابل واردشده اند.
به هرحال با تحقیقات وکندوکاوی که باستان شناسان آمریکایی در یکی از شهرهای منسوب به سومریان بنام “نیب پور”داشته اند سیاهه سلاله های پادشاهی سومریان بدست آمد که موجودیت بلامنازع سومریان را تا سه هزارسال قبل ازمیلاد تاییدنمود،بنحوی که بابل به عنوان مرکز مدنیت سومری شناخته شد.”)پیرنیا ج۱،ص۱۱۳-۱۱۴)
عین این مطالب درکتاب حقوق تاریخی علی پاشا صالح نقل شده است.(حقوق تاریخ،علی پاشا،ص۹۰)
اکثر متخصصین سومرشناس اروپایی به این مطلب که منشاء سومریان به احتمال زیاد از آسیای میانه است صحه می گذارند.
مولفان حقوق تاریخی دانشکده هامیلتون Hamilton بطوربسیار صریحی براینکه سومریان غیرسامی بوده واز اقوام منسوب به آسیای میانه هستند اذعان دارند.(حقوق تاریخی ،علی پاشا ،ص ۹۶).
براساس کتابهای کهن مکتوب بنی اسرائیل شهر بابل قدیمی ترین سرزمینی است که بشر برآن زیسته وتمدن آفریده است.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
«اوتو» در سومر باستان

واژه «اوتو Utu»به معنای خورشید و از خدایان باستانی سومر است. جایگاه اصلی پرستش او در شهر «لارسا Larsa»» در معبدی به نام «اِبَبَر E-babbar» به معنای منزلگاه تابناک بوده است
در دوره نئو سومری از «اوتو» به عنوان پسر «نانا Nanna» (خدای ماه)یاد می شود که خود این موضوع نشانگر تصوری بود که روز را زاده شب می پنداشت.
«اوتو» به معنای درخشان و تابان نیز می باشد و این اسم برای نامگذاری اشخاص آن زمان هم بکار گرفته می شده است.در اساطیر باستانی از اوتو به عنوان یاری دهنده کسانی که در معرض خطر و دشواری هستند ، یاد می شود. شخصیت اوتو به مرور با شخصیت «شمش Shamash»، خورشید خدای بابلی یکی می شود.
در سومر باستان ، نانا خدای ماه ، نگهبان شهر «اور» و پسرش یعنی اوتو ، حامی شهرهای «سیپار» و «لارسا» بود. هر دو خدا ، باعث محو شدن تاریکی بودند ، خاصیتی که در هر صورت بر هر فرد انسانی تاثیر می گذاشت. زیرا هنگامی که خدای ماه در تاریکی ها آینده را می خواند و سر نوشت همگان را می دانست خدای خورشید با غرقه ساختن زمین در نوری خیره کننده ، نیکوکاری و سنگدلی را آشکار می کرد.
بنا به باور سومریان ، همانطور که نانا (ماه) ماههای سال را پدید می آورد ، خورشید روز ها را خلق می کرد. اوتو هر روز صبح از درهای آسمان شرق ظاهر می شد و در زیر گنبد فلک شروع به سفر خود می کرد تا در شب دوباره در داخل درهای آسمان غرب ناپدید شود. او در حالی که نور و گرما میبخشید ، سر چشمه عدالت ودادگری در میان مردمان بود .که این باور با آیین مهر پرستی و میترایی در ایران تشابه فاحشی دارد.
اوتو در شکل انسانی خویش ، به صورت مردی نشانداده می شد که پرتو های خورشید به صورت اشعه هایی از پشت شانه های وی ساطع بود. همچنین در شکل غیر انسانی به صورت قرص بالدار به نمایش در می آمد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاستگاه سومریان باستان

این سوالی است که هنوز هم بر سر آن بحث و جدال می باشد

آقای ویل دورانت معتقد است :” با تمام پژوهشهایی که شده ، نمی توان گفت که سومریان از چه نژادی هستند و از کدام راه به سرزمین سومر آمده اند. آثار نشان می دهد که مردم کوتاه بالا و تنومند بوده ، بینی بلند و راست و غیر سامی داشته اند. پیشانی کمی به عقب چشمان به طرف پایین متمایل بوده است و بیشتر آنان ریش می کذاشتند. “
آقای سجادیه در کتاب “نیاکان سومری ما” نظریات مختلف را به ترتیب زیر جمع بندی کرده است :


  1. خاستگاه نخستین قوم سومری محل بثت است ؛ اما امکان دارد که منطقه ای در بخش شمالی ایران یعنی گیلان و مازندران باشد .
  2. اقوام سومری از منطقه مورد بحث از یک طرف تا دره سند و از سوی دیگر تا شمال عربستان منتشر شده است و آثاری از زبان و نژاد و تمدن خود باقی نهادند؛ که در هر صورت ، مناطق جنوبی خلیج فارس ، خوارزم و شوش هم به عنوان خاستگاه سومریان مطرح است .
  3. شباهتهای چشم گیری میان عقاید و اسامی مردم آراتا در غرب ایران و سومریان یافت شده است .
  4. سومریان از هر کجا آمده باشند ، با ساکنان قبلی قبلی بین النهرین و غرب ایران در آمیخته اند .
  5. نمی توان آغاز تمدن بشری را تنها به سومریان منسوب دانست ؛ اما آثار باقیمانده تمدنی از آن قوم به حدی است که میتوان آن را پایه گذار تمدن بشری دانست
و در ادامه آقای سجادیه به این نظر میرسد که “پیش از سومریان ، اقوام ایرانی با سومریان در منطقه سومر سکنی داشتند.بعد ها نیز اقوام ایرانی با سومریان درآمیخته اند. تاثیرات فرهنگ و هنر سومری در بلوچستان خوارزم، دره سند، کاشان و خوزستان دیده شده است و در طول زمان هزاران سال خصوصا در دوره هخامنشی به بعد ، فرزندان سومریان با ایرانیان در هم آمیخته اند.لذا اگر سومریان ، آریایی یا آریایی تبار نباشند ، به هر حال از نیاکان نژادی و فرهنگی ما محسوب میشوند . اگر ایرانیان پیش از سومر از تبار آریایی هم نباشند،در اصل موضوع فرقی حاصل نمیشود. اسکلتهای و نگاره های سومری شباهت بسیاری به ایرانیان دارند و قیافه ها ، زرد پوستیا سیاهپ.ست نیستند و با مردم سامیان تفاوتهایی دارند و به قیافه امروز خوزیان ، مردم فارس و کهکیلویه شباهت دارند. اندام ها کوتاه متمایل به بلند ، قوی، چشم ها باز ، صورت ها پر موو چهره ها سفید سیه است ! خلاصه کنیم ؛ همان مردم ایران هستند.”
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیگورات شهر باستانی اور

[FONT=&quot]در پایان هزاره چهارم پیش از میلاد بناهای سنگی و خشتی بزرگی در نقاط مختلف میان رودان بنا شدند. این بنا ها در کانون توجه و اهمیت ساختار شهر قرار می گرفتند[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]از میان شهرهای سومری ، اور بیشتر از بقیه یادگارهایش را حفظ کرده است[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]زیگورات شهر اور از معدود پرستشگاه هایی است که همچنان رو به آسمان (نیایش گونه) ایستاده است. ساخت زیگورات ابتکار سومری ها است. آنان برای خدایان خود پرستشگاهای مرتفعی می ساختند که شبیه هرم و دارای طبقات متعدد بود[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]کاهنان در این معابد به قربانی و نیایش می پرداختند. چرا که جایگاه خدایان بین النهرینی عموما در کوهستان های شرقی بود و شاید ساختار این بناها یاد آور جایگاه این خدایان بوده است. آخرین طبقه معبد مکانی بود که مجسمه رب النوع یا الهه در آن قرار می گرفت و هیچ کس جز بالاترین مقام روحانی شهر حق ورود به آنجا را نداشت[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]از این معبد تنها چند نمونه در جهان باقی مانده است که شامل زیگورات اور ، چغازنبیل در شوش (ایران) و زیگورات های اریدو ، اورک و نیب پور هستند. این زیگورات را اور-نامو پادشاه شهر اور [/FONT][FONT=&quot](۲۱۱۳ [/FONT][FONT=&quot]تا ۲۰۹۶ ) برای نانا خدای ماه و محافظ شهر ساخت. این بنای عظیم که [/FONT][FONT=&quot]۵۰۰۰ [/FONT][FONT=&quot]سال از عمر آن می گذرد ، در سه طبقه ساخته شده است. اور- نامو ۱۷ سال بر آنجا حکومت کرد. با توجه به بقایای این بنای بزرگ ، ارتفاع واقعی آنرا [/FONT][FONT=&quot]۶۰ [/FONT][FONT=&quot]متر تخمین زده اند. همچنین این معبد سومری ها بعدا در عصر نبونید[/FONT][FONT=&quot] ( [/FONT][FONT=&quot]آخرین پادشاه بابلی سال ۵۵۶ تا ۵۳۹ پ . م ) مرمت شده است[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]بنای فعلی زیگورات بیش از ۱۱ متر ارتفاع دارد. پایه های این بنا نیز در حال حاضر در [/FONT][FONT=&quot]۳۴۰ [/FONT][FONT=&quot]کیلومتری شمال بغداد ، در استان قادسیه و در غرب رود فرات (۱۵ کیلو متری جنوب شهر ناصریه ) واقع شده است. رونق این زیگورات ها تا سال ۵۰۰ (پ [/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]م ) که عصر ایرانی بین النهرین آغاز شد ، ادامه یافت[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
 

Similar threads

بالا