اینجا ایران*** تهران دیگر پایتخت نیست!!***

اینجا ایران*** تهران دیگر پایتخت نیست!!***


  • مجموع رای دهندگان
    121
  • نظرسنجی بسته .

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هواز مرکز استان خوزستان یکی از هشت کلانشهر ایران است. این شهر که در بخش مرکزی شهرستان اهواز قرار دارد، در موقعیت جغرافیایی ۳۱ درجه و ۲۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ درجه و ۴۰ دقیقه طول شرقی در بخش جلگه ای خوزستان و با ارتفاع ۱۸ متر از سطح دریا واقع می‌باشد. بر پایه تازه ترین آمار رسمی، ۳۲% مردم استان خوزستان در کلانشهر اهواز زندگی می‌کنند. از این جمعیت ۳۵% در حاشیه شهر زندگی می‌کنند و از این رو پس از کلانشهر مشهد، اهواز جایگاه دوم حاشیه نشینی را داراست. ۵۱% نفت مناطق نفت خیز جنوب کشور در اهواز تولید می‌شود و برخی از بزرگترین کارخانه‌های مادر کشور در این شهر جای دارند.
شهر اهواز با ۲۲۰ کیلومتر مربع مساحت، دومین شهر وسیع ایران پس از تهران می‌باشد.[۵] جمعیت آن نیز در سرشماری سال ۱۳۸۵ ۹۶۹٬۸۴۳ نفر بوده که اهواز را در جایگاه هفتمین شهر پرجمعیت ایران قرار می‌دهد.[۶]
کارون پرآب‌ترین رود ایران با سرچشمه گرفتن از کوههای بختیاری، با ورود به اهواز، شهر را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم نموده و جلوه زیبایی به شهر داده است.
وجود کارخانجات بزرگ صنعتی، تاسیسات اداری و صنعتی شرکت مناطق نفتخیز جنوب و شرکت ملی حفاری ایران، اهواز را به یکی از مهم‌ترین مراکز صنعتی ایران تبدیل کرده و همین امر سبب شده که مهاجران بسیاری روی به اهواز کنند.
شهرهای اطراف اهواز عبارتند از: شهرهای تاریخی دزفول، مسجدسلیمان، شوشتر و شوش در سمت شمال، رامهرمز در شرق، ماهشهر، شادگان و خرمشهر در جنوب و سوسنگرد و هویزه و بستان در سمت غرب.
اهواز کنونی محور ترانزیتی بسیار مهمی است که بوسیله راههای زمینی و ریلی و هوایی سایر نقاط کشور را به بنادر مهم آبادان، خرمشهر، بندر امام خمینی و ماهشهر پیوند میدهد. همچنین با وجود پایانه و بازارچه‌های مرزی شلمچه و چزابه در نزدیکی اهواز، این شهر به طور مستقیم متاثر از ترافیک کالا و مسافر و مسافران سیاحتی و زیارتی ایرانی و عراقی میباشد.


مختصات:
شرقی‌۴۸°۲۴′ شمالی‌۳۱°۱۲′ / °۴۸٫۴۰شرقی °۳۱٫۲۰شمالی / ۴۸٫۴۰;۳۱٫۲۰ (نقشه)
اهواز

اطلاعات کلی نام رسمی: اهواز کشور: ایران استان: خوزستان شهرستان: اهواز بخش: مرکزی

نام‌های قدیمی: احواز[۱]، اکسین، تاریانا (باستانی)،
هرمزاردشیر (ساسانی)
بندر ناصریه (قاجار)[۲]
اهواز


شرقی‌۴۸°۲۴′ شمالی‌۳۱°۱۲′ / °۴۸٫۴۰شرقی °۳۱٫۲۰شمالی / ۴۸٫۴۰;۳۱٫۲۰ مردم جمعیت: شهر: ۱,۱۰۰,۰۰۰ نفر
شهرستان اهواز: ۱،۴۲۵،۸۹۱ نفر[۳]

زبان‌ گفتاری: فارسی و عربی
گویش‌ها: لری، بختیاری، شوشتری، دزفولی و بهبهانی مذهب: شیعه جغرافیای طبیعی مساحت: ۲۰۰ کیلومتر مربع [۴] ارتفاعاز سطح دریا: ۱۲ متر [۳] آب‌وهوا میانگین دمای سالانه: ۲۵+ درجه سانتی‌گراد [۳] بارش سالانه: ۲۱۳ میلی متر [۳] اطلاعات شهری ره‌آورد: خرما، کلوچه، کالای تجاری پیش‌شماره تلفنی: ۰۶۱۱ وب‌گاه: شهرداری اهواز تابلوی خوش‌آمد به شهر به شهر علی بن مهزیار اهوازی خوش آمدید
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاریخچه

پیش از اسلام [ویرایش]

در زمان عیلامی‌ها در حدود شهر کنونی اهواز شهری به نام تاریانا قرار داشته‌است. عده‌ای از مورخین عنوان نموده‌اند نام اهواز در دوران باستان اوکسین بوده‌است، برخی با این عقیده موافق نیستند و می‌گویند نام این شهر در دورهٔ عیلامیان تاریانا (Tareiana) بوده و اوکسین احتمالاً تلفظ یونانی اوز یا هوز است و مراد از آن همان خوزستان است. اهواز در زمان هخامنشیان هوج یا خوجستان یا همان هوجستان خوانده می‌شود و داریوش کبیر در کتیبه بیستون خوزستان را به همین نام هوج نام برده‌است. خوز به معنی نیشکر و خوزستان به زبان ایلامی شکرستان است.[۷]
در زمان اردوان چهارم از سلسله اشکانی اهواز مدتی پایتخت بوده‌است. در جنگ اردشیر بابکان و اردوان پنجم که در رامهرمز صورت گرفت و اردشیر بر اردوان غلبه کرد اهواز صدمات بسیاری دید. اردشیر بابکان مؤسس دودمان ساسانیان در محل قدیمی شهر اهواز دو شهر بنا نهاد که در یکی از آنها بازاریان سکونت داشتند و در دیگری بزرگان و اشراف. نخستین شهر هوجستان واجار (خوزستان بازار) و دومی هرمزداردشیر نام داشت.
شهر اهواز در آن زمان هرمزشهر (هرمزداردشیر) نام داشت.[۸] (بازمانده‌های هرمزشهر که در زیر سطح اهواز کنونی قرار دارد به خاطر پروژه مترو با خطر تخریب روبروست.[۹]) البته در روزگار ساسانیان رامشهر نیز نامیده می‌شده‌است.
در زمان ساسانیان به ویژه در زمان اردشیر بابکان و پسرش شاپور اول بر روی کارون در حدود اهواز سدهای زیادی ساخته شد از جمله سد اهواز یا بند اهواز یا شادروان اهواز که به سد خداآفرید هم معروف بود و توسط اردشیر بابکان ساخته شد. کانال‌های آبیاری و نهرهای مختلف که از سد مذکور منشعب شده بود باعث آبیاری کشتزارها و نخلستانها و در نهایت سرسبزی و خرمی اهواز شده بود. مثل نهر شاهجرد که در بالای سد اهواز از کارون جدا می‌شد و از داخل بخش قدیمی شهر عبور می‌کرد و آن را به دو بخش تقسیم می‌کرد: بخشی که بین نهر شاهجرد و رود مسرقان (گرگر) بود که اصل شهر اهواز و در واقع هستهٔ اولیه و بافت قدیمی شهر و در حدود کوهپایه واقع شده بود.
حدود محلهٔ کارون کنونی اهواز و منبع آب و بازار و مسجد جامع شهر آنجا بود لذا آن را مدینه یا شهر می‌گفتند و در قسمت شرق نهر شاهجرد بود و قسمت دیگر به نام الجزیره یا جزیره که بین شاهجرد و کارون اصلی واقع شده بود نامیده می‌شد و در واقع بخش غربی اهواز قدیم بود (حدود بخش مرکزی و کنونی شهر مثل باغ شیخ و نادری و ۳۰ متری و باغ معین و خیابان۲۴ متری) آثار نهر شاهجرد هم اکنون در محله اهواز قدیم کنونی بین خزعلیه (خرم‌کوشک) و اهواز وجود دارد.
دوران اسلامی [ویرایش]



منظره زیبا از غروب شهر اهواز و کوچ پرندگان



منظرهٔ پل سفید، 89


نام کنونی اهواز، به ظاهر بازمانده از دوران اسلامی است (جمعِ مکسر ”هوز“) به نام «خوزی» (در منابع یونانی ouxioi و در متون هخامنشی huja = عیلام). در وقایع اسلامی اهواز به دست ابوموسی اشعری والی بصره به فرمان عمر بن الخطاب در سال ۱۷ هجری قمری فتح شد. در اثر این حمله بخش اشرافی‌نشین شهر که به هرمز اردشیر موسوم بود به کلی ویران شد ولی بخش بازاری آن باقی ماند و این بخش همان اوز یا هوز است که در قرن اول هجری به نام اولیه اهواز یا سوق‌الاهواز (خوزستان بازار) خوانده می‌شد.[۱۰]
در زمان آل بویه اهواز به تصرف درآمد و تحت حکومت آل بویه قرار گرفت. در سدهٔ ۴ هجری عضدالدوله دیلمی (فنا خسرو) اقدام به مرمت و آبادانی اهواز کرد و شبکه‌های آبیاری را مرمت کرد و پل معروف هندوان اهواز را از نو ساخت. اهواز در این دوره به حدی آباد و حاصلخیز شد که مقدسی آن را انبار بصره گفته‌است. محلهٔ شرقی اهواز در این دوره بنا و با پلی جزیره‌ای که در میان کارون به نام دجیل قرار داشت به محله ناصری بعدی وصل شد.
یاقوت حموی و حمزه اصفهانی و مقدسی گویند: «اهواز قدیم به وسیله نهر شاهجرد به دو محلهٔ بزرگ تقسیم شده بود محلهٔ غربی که بین رودخانه و نهر شاهجرد واقع و جزیره خوانده می‌شد و محلهٔ شرقی که در پای کوه و بازار و مسجد جامع در آن بنا شده بودند و به اصطلاح شهر یا مدینه خوانده می‌شد. شهر شاهجرد در بالای سد اهواز از کارون جدا و روی به طرف شکارهٔ کنونی می‌رفت. لفظ اوباره که اکنون محلی است در جنوب خیابان ۳۰ متری (دکتر شریعتی) به معنی "آب‌باره" و "محل عبور آب" است که یادآور همان نهرهای شاهجرد و غیره‌است.»
ابن منشاد می‌نویسد: «اهواز شهر بزرگی است، مردمش زرتشتی و مسلمان و انبار کالاها و فرآورده‌های خوزستان شکر، بافته‌های پشمی، جامه‌های دیبا، پارچه‌های کنفی و دیگر محصولات را از همهٔ شهرهای ایران به اهواز می‌آورند و از این شهر و به وسیلهٔ کشتی از راه خلیج فارس به هندوستان و چین و از راه بصره و عراق و اصفهان به سایر کشورهای جهان حمل می‌کنند. بازرگانان و سوداگران و بیگانگان در این شهر سود بسیار می‌برند. نام اهواز با کالاهای شکر و پارچه، در همهٔ جهان مشهور و به بزرگی موصوف بود و به همین جهت عرب‌ها این شهر را «سوق‌الاهواز» نامیده‌اند.» از قرن ششم هجری قمری به بعد به علت خراب شدن سد شادروان و پائین رفتن سطح آب رونق دهنده شهر و نیز جنگ‌ها و اغتشاشات داخلی و بروز بیماری‌های وبا و طاعون، اهواز رو به خرابی رفت تا آن که در سال ۱۸۶۹ میلادی (۱۲۴۸ هجری خورشیدی) هم‌زمان با حفر کانال سوئز که منجر به کوتاه شدن مسیر تجارت دریائی اروپائیان و توجه آنها به منطقه شد رونق تازه‌ای گرفت. ناصرالدین شاه قاجار هم از این فرصت برای گسترش تجارت و کشتیرانی بر روی رود کارون استفاده کرد و در سال ۱۲۶۶ هجری خورشیدی کشتی‌رانی را بر رود کارون برای خارجیان آزاد اعلام کرد و توسط والی خوزستان در کنار اهواز قدیم بندرگاهی به نام «بندر ناصری» احداث کرد. در پی احداث این بندر نام اهواز به «ناصریه» تبدیل شد تا اینکه در دورهٔ پهلوی و به تبع سیاست قاجار زدائی رضا شاه نام باستانی «اهواز» احیا شده و جای ناصری را گرفت.
کشتیرانی در خوزستان از طریق رود کارون صورت می‌گرفته و با توجه به طبیعت رودخانه کارون که در محل اهواز دارای چندین رگه صخره ای در بستر خود می‌باشد به دو بخش بالادست و پائین دست تقسیم شده بود. همچنین ویرانه‌های سد باستانی اهواز نیز که در زمان احداث باز هم بر روی بستر صخره ای بنا شده بود مانع دیگری برای کشتی‌رانی بوده‌است. شاخهٔ بالادست یا کارون شمالی از شوشتر تا اهواز و شاخهٔ جنوبی یا پائین دست از اهواز تا خلیج فارس را در بر میگرفته است. بنابراین کشتی‌هایی که از شوشتر حرکت میکرده اند در محل اهواز به ناچار بار خود را به کشتی دیگری در سمت جنوبی صخره منتقل می‌کرده‌اند. این دست به دست شدن بار موجب پیدایش انبارها و کاروانسراهای متعددی در اهواز شد و تبدیل به یکی از دلایل رونق تجارت و نتیجتا رونق شهر اهواز گشت. از جمله تاسیسات مرتبط با بندر و تجارت در اهواز آن زمان، واگن اسبی بوده است که با احداث یک رشته خط آهن و توسط واگنهایی که با اسب کشیده میشده اند بار و کالای تجاری را در امتداد رودخانه و بین کشتیها جابجا میکرده است. در شوشتر اسنادی به دست آمده که حاکی از تجارت دریایی با دورترین بندرهای تجاری معروف آن دوران دنیا در هند و آفریقا و خاور دور می‌باشد و این امر جز با وجود بندری در کنار صخرهٔ پیش‌گفته برای تخلیه و بارگیری مجدد میسر نمی‌شده‌است.
به نوشتهٔ کسروی اهواز نوین پس از اعطای اجازهٔ ناصرالدین شاه به خارجیان برای کشتیرانی در قسمت جنوبی کارون رونق دوباره یافت زیرا وجود رشته‌سنگی در محل کنونی پل هفتم مانع از ادامه مسیر کشتی‌ها به قسمت‌های بالا دست کارون می‌شد و کشتی‌ها ناچار بودند بار خود را در این سوی صخره تخلیه کنند و سپس به کشتی‌هایی که در آن سوی صخره بودند منتقل کنند. کم کم ساختمانها و تأسیساتی در این قسمت به وجود آمد و رونق آن هر روز بیشتر می‌شد. قسمت شرقی شهر ابتدا شکل گرفت و محلهٔ عامری و خیابان ۲۴ متری تقریباً اولین قسمت‌های اهواز جدید بودند.
درگیری‌های مختلف دوران مشروطیت و کشف نفت در مسجدسلیمان و وضع اسف‌بار شوشتر در دوران قاجاریه از یکسو و شیوع طاعون مهلک در آخرین سالهای قرن ۱۳ خورشیدی و همچنین برچیده شدن کشتیرانی در کارون شمالی از سوی دیگر و نیز رونق روزافزون اقتصادی اهواز باعث شد تا مرکزیت خوزستان در آغاز حکومت پهلوی از شوشتر به اهواز منتقل شود.
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اهواز امروز [ویرایش]


نقشهٔ اهواز


اهواز امروز شهری بزرگ و پهناور است که در دو سوی رود پر آب کارون واقع شده‌است. در قسمت غربی شهر محلات مسکونی پرجمعیتی مانند کمپلو،‌‌کوی علوی و محله های نو ساز نظیر گلستان، کیانپارس و کیان‌آباد و فاز۴کورش قرار دارند. امانیه و فلکه ساعت کوی اداری-تجاری و هستهٔ مرکزی قسمت غربی را تشکیل می‌دهند. قسمت شرقی شهر بیشتر بازار و مراکز اقتصادی شهر را در خود جای داده، خیابان‌های نادری (سلمان فارسی) و امام خمینی (پهلوی سابق) و آزادگان (۲۴متری سابق یا رضا شاه کبیر سابق) و شریعتی (۳۰ متری سابق)و باغ شیخ(ادهم) مرکز قسمت شرقی شهر هستند و همچنین محله‌های معروف پادادشهر، آریاشهر، باهنر، رسالت، منبع آب، کوروش، زیتون کارمندی، شهرک نفت در این قسمت از شهر واقع‌اند.
در حال حاضر پروژه‌های عمرانی بزرگی در اهواز در دست احداث می‌باشد که با افتتاح آنها چهرهٔ شهر و وضعیت حمل و نقل شهری دگرگون خواهد شد. مهم‌ترین این پروژه‌ها اتوبان کمربندی اهواز، پل هشتم کارون، پروژه پارک آبی [۱۱] و مترو می‌باشند.
تیم‌های فوتبال فولاد خوزستان و استقلال اهواز از جمله تیمهای مطرح در صحنهٔ فوتبال معاصر هستند.


آلودگی هوا [ویرایش]

بر اساس آمار رسمی، اهواز پس از اصفهان و تهران، بیشترین آلودگی هوا را دارد. میزان آلودگی هوا در این شهر روزبه‌روز افزایش یافته و شدیدتر می‌شود . مهم‌ترین علت آلودگی هوای اهواز، گرد و غبار و حمل و نقل درون‌شهری است و دیگر عامل آلودگی ها گسترش افسارگسیخته بافت شهری و رسیدن آن به کارخانه‌هایی مانند ایران کربن و فولاد خوزستان می‌باشد.[۱۴].
بارها از طرف سازمانهای مختلف همچون سازمان حفاظت محیط زیست استان خوزستان اعلام شده که اهواز ۸ برابر بیش از حد مجاز آلوده است، به همین دلیل بیشتر پروازها لغو و مدارس و کودکستان‌های این شهر تعطیل می شوند، برخی سازمان های دولتی دلیل این گرد و غبار را آلودگی ناشی از گرد و غبار صحرای عربستان و جنوب عراق و همچنین نبود بارش باران و نبود پوشش گیاهی در برخی مناطق خوزستان دانسته اند. دامنه ی گسترش این آلودگی به استان‌های ایلام ، لرستان و برخی از شهرهای استان فارس و بوشهر نیز بروز کرده‌[۱۵].
بر اساس برنامه های سازمان محیط زیست، در صورت افزایش ۵۰۰ هکتاری پوشش گیاهی در شهر اهواز، و انجام پروژه کمربند سبز، بین چهار تا شش درجه از گرمای هوا در اهواز کاسته خواهد شد، و آلودگی هوا نیز تا حد چشمگیری پایین خواهد آمد. وانگهی از پاییز ۱۳۸۵ کل استان خوزستان درگیر پدیده توفان خاک شده است که زیان‌های مالی و جانی فراوانی به بار آورده است و گمان نمی‌رود با این برنامه ها بتوان آن را ناپدید یا کم نمود. [۱۶]


رودخانه کارون [ویرایش]

از داخل اهواز رود کارون که پرآب‌ترین و بزرگ‌ترین رودخانه ایران است عبور می‌کند. این رود با طول ۹۵۰ کیلومتر طولانی‌ترین رودی‌ست که تنها در داخل ایران قرار دارد و همچنین تنها رود ایران است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است.همچنین آب آشامیدنی کلان‌شهر اهواز از رودخانه کارون تامین می‌شود.[۱۷]
پیچ و خم‌های موجود در سر راه این رود، خوزستان را به جلگه‌ای بی‌نظیر تبدیل کرده‌است. سدهای مختلفی بر روی این رودخانه ساخته شده‌اند که مهم‌ترین آنها، سدهای کارون ۱، کارون ۳، کارون ۴، مسجد سلیمان و در پایین‌تر، سدهای گتوند علیا و سد تنظیمی گتوند می‌باشند.
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ویژگی‌های شهر اهواز [ویرایش]

- گذر بزرگترین رود ایران از درون شهر.
- چهارمین پل پولادی جهان در این شهر ساخته شد (پل سپید؛ به دست مهندسین آلمانی)
- یکی از هشت کلانشهر ایران است.
- تنها شهر ایران، و شاید جهان، است که دو محله به نام دو پادشاه هخامنیشی دارد. (محله‌های کوروش و خشایار)
- نیمی از نفت ایران در این شهر تولید می‌شود.
- یکی از پایتخت‌های امپراتوری اشکانی. (در دوره اردوان چهارم اشکانی) [۱۸]
شهروندان [ویرایش]

بر پایه تازه ترین آمار استانداری خوزستان، ۲۱۶ هزار نفر از شهروندان اهوازی کارگر، ۶۵ هزار نفر دانشجو، و ۲۳۰ هزار نفر دانش آموز هستند. در جنگ تحمیلی با عراق، از میان شهروندان اهوازی ۴۶۲۸ نفر شهید، بیش از ۱۰ هزار نفر جانباز، و ۹۲۳ نفر اسیر شده اند.[۱۹]
نخستین چاه نفت در اهواز [ویرایش]

در سال ۱۲۹۱ خورشیدی نخستین چاه نفت در نزدیکی اهواز کنده شده و این چنین شرکت ملی نفت به صورت گسترده به ساخت و ساز در این شهر پرداخت. شرکت نفت در سال ۱۲۹۹ خورشیدی یک کمپ در "کمپلو" کنونی ایجاد کرد و نخستین ساختمان شرکت نفت در سال ۱۳۰۵ در اهواز ساخته شد.
با ساخت ایستگاه راه آهن در سال ۱۳۰۶ خورشیدی، رشد این شهر با سرعت بیشتری ادامه یافت.[۲۰]
اهواز در جنگ [ویرایش]

در پی بروز جنگ تحمیلی هشت سال، اهواز از درون و بیرون به مدت هشت سال مانند بسیاری شهرهای دیگر خوزستان در آتش و خون غرق شد. پس از پایان جنگ، بازسازی های انجام شده در اهواز نه به اندکی شهرهای ابادان و خرمشهر بود و نه به اندازه کافی برای پاسخگویی به زیان های وارده از جنگ، به هر روی، اکنون در اهواز به سبب رشد بسیار زیاد شهر اثر چندانی از جنگ دیده نمی شود، و شاید تنها نمادی که در سراسر کلانشهر اهواز می توان یافت، میدان یادگار شهدای جنگ در روبه‌روی پل سپید اهواز است.[۲۱]
دانشگاه‌ها [ویرایش]
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قزوین

قزوین

قَزوین' شهری در استان قزوین در ایران است. این شهر مرکز شهرستان قزوین می‌باشد. مساحت قزوین ۵۶۹۳ کیلومتر مربع می‌باشد که از ۵ شهرستان، ۱۹ بخش، ۲۴ شهر و ۴۶ دهستان تشکیل شده‌است.استان قزوین میان مدار ۳۵ درجه و ۲۴ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۴۹ دقیقه عرض شمالی و میان ۴۸ درجه و ۴۴ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۵۱ دقیقه طول شرقی در همسایگی استان گیلان (در شمال)، استان مازندران ( در شمال شرقی)، استان البرز ( در شرق)، استان مرکزی (در جنوب شرقی)، استان همدان (در جنوب باختری) و استان زنجان (در باختر) جای گرفته‌است .[۶][۷] زبان رایج مردم قزوین زبان پارسی است.[۸] جمعیت این شهر برابر سرشماری سال ۱۳۷۵ مرکز آمار ایران برابر با ۵۷۷٫۵۷۱ نفر بوده‌است. برخی از مردم این شهر به زبان‌های تاتی، مراغی، کردی، لری، ترکی و رمانلویی نیز سخن میگویند.[۹] همچنین قزوین به دلیل قرار گرفتن در گلوگاه ارتباطی استان‌های شمالی و باختری کشور، نزدیکی به تهران، دارا بودن چند شهر صنعتی و نیز برخورداری از چندین دانشگاه از جمله دانشگاه بین‌المللی امام خمینی و دانشگاه آزاد قزوین از موقعیت جغرافیایی خوبی برخوردار است.[۱۰]
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاریخ، بناها، شخصیت‌ها [ویرایش]


عمارت کلاه فرنگی قزوین یا بنای عالی قاپوی قزوین، محل استقرار دولت در زمان شاه طهماسب [۱۱] و شاه اسماعیل دوم صفوی


این شهر در زمان شاه تهماسب صفوی پایتخت ایران بوده‌است. اولین خیابان ایران (خیابان سپه) در قزوین ساخته شد.[۱۲] آب انبار سردار بزرگ‌ترین آب انبار تک گنبدی جهان در قزوین می‌باشد.[۱۳]

قزوین را در نوشته‌های قدیم اروپا شهر باستانی «ارساس» یا «ارسا سیا» و در دیرینه نویسیها یونان همان شهر قدیمی «راژیا» و در زمان اشکانیان به نام پایه گذار آن «اردپا» خوانده‌اند. ساسانیان آنرا «کشوین» نامیده‌اند یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد برخی هم آنرا «قسوین» یا شهر که مردمی پرپایداری و استوار دارد و بعضی از مورخین هم معرب «کاسپین» گفته‌اند به دلیل آنکه قوم کاسپت از همسایگی دریای خزر به طرف این دشت کوچ کرده و با اقوام بومی درهمی نموده‌اند و گروهی هم به مرکز ایران رفته‌اند و دریای «خزر» نیز به همین دلیل به بحرالقزوین یا «دریای قزوین» شناختگی دارد.

در منطقه قزوین صدها تپه باستانی شناسایی شده‌است و تنها سوراخ کنی تپه سگزآباد نشانگر شهرمندی ۹۰۰۰ ساله یکجانشینی در این دشت برومند است.


کلیسای کانتور قزوین


بنای شهر قزوین را به شاپور ذوالاکتاف نسبت داده و می‌گوید آنجا را شاد شاپور نامید. امام ابوالقاسم عبدالکریم بن محمد رافعی در نسک التدوین فی اخباراهل الدانش به قزوین و زکریای بن محمد محمود ممکونی در آثارالبلاد و یاقوت حموی درمعجم البدان بهگفته ازاین فقیه و شاهزاده فرهاد میرزا معتمدالدوله در نسک هدایه السبیل و کفایه الدلیل باستناد شهرت قزوین را از بناهای شاپور ذوالاکتاف نگاشته‌اند ولی ولی احمد بن ابی عبدالله برقی در نسک النبیان و خواجه حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده و محمد حسنخان اعتماد السلطنه در نسک مرآت البدان و امین احمد رازی در هفت ا. قلیم به گفته از البنیان واستاد و بارزایش خاور شناس نامی روس در نسک جغرافیای تاریخی ایران بنای شهر قزوین را بشاپور اول منسوب داشته‌اند. شمس الدین سامی بیک در قاموس الاعلام ترکی در این باره تردید کرده و نوشته‌است که از ایرانیان شاپور ذوالاکتاف با یکی از بهرام‌ها شهر قزوین را بنیاد نموده‌اند. سرچشمه اصلی این دو قول یکی اخبار البدان ابن فقیه و دیگری البنیان احمد بن ابی عبدالله برقعی است که نویسندگان پیشین نیز عموماً با این دو ماخذ استناد داشته‌اند. البته نمی‌توان در این باره دید قطعی داد ولیکن با بررسی اوضاع دوران فرمانروائی این دو پادشاه میمیانیم زمان شاپور ذوالاکتاف که بواسطه صغر سن نمی‌توانست در کارهای کشور کارآمد باشد سراسر مملکت دستخوش کشتار و تاراج طوایف درونی و بیرونی بود

بنابراین باره است بانی قزوین را بنا به نگارش ابن دانشور شاپور ذوالاکتاف بدانیم اما این که ابن دانشورآوردهاست شاپور ذوالاکتاف شهر قزوین را بنا کرده و آن را شاد شاپور نامید. دیگران نیز در این زمینه شرحی نگاشته‌اند از جمله حمدالله مستوفی در دیرینه گزیده به گفته از نسک البنیان قدری بتفصیل پرداخته‌اند و نوشته‌است شهر قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخته و آنرا شادشاپور نام کرد همانا آن شهری که در میان قزوین ساخته‌اند چنانچه رودخانه چند بر جنوبی آن روانست و رودخانه ابهر بر شمالی آن و از آنجا اطلال بار و پدیدارست.

محمد حسنخان اعتماد السلطنه نیز در نسک مرآت البلدان به گفته از نسک البنیان این موضوع را تا اندازه‌ای روشن تر به کلک آورده و می‌گوید قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخت و شاد شاپور نام نهاد و همانا آن شهری بود که میان رودخانه‌های خررود و ابهر رود می‌ساخته‌اند و آنجا اطلال بار و پدیدار است و مردم آنجا در دیه نرجه که به اردشیر بابکان منسوب است مسکونند و مشهور است در نسک گردآوری رافعی مسطور که حصار شهرستان قزوین اکنون جایی است در میان شهر شاپور ذوالاکتاف ساسانی ساخته‌است.
قزوین پس ازپیدایش اسلام [ویرایش]


نیروگاه بخار و سیکل ترکیبی شهید رجایی در بیرون از قزوین


قزوین به دنبال گشایش آن در سال ۲۱ هجری به نام مرز و ثغر مسلمین شناخته شد و مسلمانان برای جهاد با کفار دیلم به سوی آن رهسپار گشتند. روایات فراوانی که دربزرگی قزوین بازگویی شده و کارکرد زمامداران حکومت اسلامی در پشتیبانی از نگاهبانان قزوین ارج والای آن را می‌نماید.
اعزام چهار هزار تن از مسلمانان به فرماندهی ربیع بن خثیم در سال ۳۶ هجری وپیش از جنگ صفین به قزوین بدست امام علی نمونه‌ای از این توجه‌است. بدیهی است که شهر کهن قزوین که به استواری محدود بوده و گنجایش گسیل سترگ کوچندگان و مجاهدان را نداشته و لزوم گسترش آن برای کشش بیشتر مسلمین اعزامی به قزوین احساس می‌شده است.

سعید بن العاص بن امیه که از طرف عثمان والی کوفه بوده برای جنگ با دیلمیان به قزوین می‌آید و آن را شهری استوار و آباد می‌کند قطعا این عمران اولیه قبل از سال ۳۵ هجری که سال قتل عثمان است صورت گرفته‌است.

خانه سازی در بیرون از قلعه کهن شهر ظاهراً نخستین بار بدست محمد بن سنان عجلی و در سال ۹۰ هجری انجام شده و دیگران نیز به تقلید از او در بیرون از شهر به خانه سازی پرداخته‌اند و شهر را گسترش بخشیده‌اند. پیش از سال ۱۶۹ هجری در سالهای خلافت مهدی عباسی و زمانی که فرزندش موسی الهادی ولیعهد بوده و شهرک به نامهای مدینه موسی و مبارکیه در کنار قزوین ساخته شد و همین دستور به گسترش شهر کمک شایانی کرد
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انجمن شهر قزوین [ویرایش]

نوشتار اصلی: انجمن اسلامی شهر قزوین
انجمن اسلامی شهر قزوین، انجمنی است ساخته از ۹ نماینده[۱۹] که بر طبق قانون شوراها مسئول اداره شهر قزوین است.[۲۰] مهم‌ترین وظایف شورا انتخاب شهردار به مدت چهار سال، نظارت بر عملکرد شهرداری و در صورت لزوم برکناری شهردار، تصویب طرح‌های لازم برای رفاه بیش‌تر شهروندان و نظارت بر اجرای آن‌ها، تصویب بودجه سالانه شهرداری، تصویب اساسنامه موسسات و شرکت‌های وابسته به شهرداری هستند.[۲۱]
نخستین بلدیه یا شهرداری قزوین در سال ۱۲۹۶ تاسیس گردید. شهرداری قزوین مانند دیگر شهرداری‌های ایران سازمانی غیردولتی است و برگرده آن اداره شهر قزوین می‌باشد. نخستین شهردار شهر قزوین میرزا حسین صالحی شهیدی و پس از او میرزا حسن شیخ الاسلام به منسب شهرداری انتخاب شد که اقدامات بارهی از جمله بیرون راندن غارتگران کرد را انجام داده‌است.[۲۲]
شهرداری قزوین [ویرایش]

اولین بلدیه یا شهرداری قزوین در سال ۱۲۹۶ تاسیس گردید. شهرداری قزوین مانند دیگر شهرداری‌های ایران سازمانی غیردولتی است و وظیفه آن اداره شهر قزوین می‌باشد. اولین شهردار شهر قزوین میرزا حسین صالحی شهیدی و پس از او میرزا حسن شیخ الاسلام به منسب شهرداری انتخاب شد که اقدامات مناسبی از جمله بیرون راندن غارتگران کرد را انجام داده‌است.[۲۳]
با انتخاب خواجه نوری به عنوان فرماندار قزوین در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی، سید کاظم سرکشیک زاده به قزوین فرا خوانده می‌شود و کار سازمان دهی بلدیه قزوین به او واگذار می‌گردد، وی سازمان مرتبی را با شعبه‌هایی چند و تعیین بودجه مشخص برای بلدیه قزوین ایجاد می‌کند. از آنجا که بلدیه آن روز جز دریافت عوارض دروازه‌ها (نواقلی) محل درآمد دیگری نداشت فقط می‌توانست حقوق کارمندان خود را تامین کند و اقدامی در زمینه آبادانی و پاکیزگی شهر انجام نمی‌دادند.
پس از به سلطنت رسیدن رضا شاه و برگزیده شدن بوذر جمهری به سمت کفالت شهرداری تهران وانجام فعالیتهای گسترده در سطح شهر تهران، شرایط بد شهر قزوین در آن زمان که با تهران فاصله اندکی داشت بیشتر به چشم می‌آید و از این رو روزنامه‌های محلی و شخصیت‌های موثر شهر و وکلای برای جلب توجه دستگاه حکومت و شخص رضا شاه به مشکلات شهر قزوین و ایجاد یک بلدیه فعال دست به یک رشته فعالیتهای چشم‌گیر می‌زنند که از آن‌ها می‌توان به فوق العاده (روزنامه) رعد در قزوین به تاریخ ۲ مهر ۱۳۰۶ خورشیدی اشاره نمود. این فوق العاده به مناسبت سفر رضا شاه به همراه ولیعهد به قزوین و عبور از آن شهر انتشار یافت و وظیفه آن نقل مشکلات مردم شهر قزوین بوده‌است.[۲۴]
آخرین شهردار قزوین محمود کمالی بود که طی استعفاء وی هم اکنون مسعود نصرتی به جای او شهردار قزوین می‌باشد.[۲۵]
استانداری قزوین [ویرایش]

استانداری استان قزوین از سه حوزه معاونت برنامه ریزی اداری و مالی، امور عمرانی و امور سیاسی و امنیتی که در جهت کنترل، نظارت، هماهنگی و رفع اختلافات ارگانهای دولتی ایفای نقش می‌کنند، تشکیل شده‌است. همچنین استانداری به عنوان یک نهاد نظارتی سطح بالا وظیفه رسیدگی به شکایات و نیز پاسخگویی به مردم در زمینه تخلفات واحدهای ذیربط را برعهده دارد. این نهاد به عنوان نماینده وزارت کشور نقش بسیار مهمی در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی و به عنوان نماینده دولت نقش مهمی در زمینه اقتصادی و عمرانی را در استان بر عهده دارد.هم اکنون احمد عجم استاندار این استان است.[۲۶]
مردم [ویرایش]

زبان [ویرایش]

زبان رایج مردم شهر قزوین فارسی می‌باشد.[۱][۲][۲۷]. در سفرنامه ادوارد براون به نام "یک سال در میان ایرانیان"(1887-1888) زبان غالب مردم قزوین نیز فارسی ذکر شده‌است. [۲۸]
مردم قزوین در گفتگوهای ساده با گویش ویژه قزوینی سخن می‌گویند که مبنی بر گشایشه گرایی در انتهای الفاظ است و دربسیاری ازواژگان، گفتار بمانند نوشتار روی می‌گیرد.در واقع گویش مردم این شهر گونه‌ای از پارسی اصیل و باستانی ایران است و معمولاً بدون شکستن الفاظ.
جامه [ویرایش]

مردم قزوین در گذشته بر اساس موقعیت اجتماعی خود پوشش متفاوتی داشته‌اند اما امروزه زنان و مردان قزوینی دیگر به ندرت از پوشاک و لباس‌های رسمی و سنتی خود استفاده می‌کنند، لباس‌های رسمی قزوینیان در گذشته بدین شرح بوده‌است:
مردان برای متمایز بودن افراد اعیان از قشر کم در آمد، کلاه‌های متفاوتی بر سر می‌گذاشتند، پیراهن‌ها معمولاً به رنگ سفید و ساده و دکمه یقه آن بر شانه چپ بسته می‌شد و در میان سینه چپ، از شانه تا زیر سینه، چاکی داشت. پس از آن پیراهن‌هایی با یقه‌های بلند به نام یقه «قزاقی» متداول شد و سپس یقه «ملایی» جای آن را گرفت. دیگر تن پوش مردان قزوینی «ارخالق» نام داشت که ارخالق پیراهن جلو باز بسیار بلندی بود که تا انتهای پا می‌رسید و در ناحیه کمرتنگ و دامن آن بسیار گشاد بود و در دو پهلو، دو چاک بلند تا کمر داشت.
همچنین شلوار قشر کم در آمد از جنس کرباس و به رنگ آبی یا مشکی بوده‌است که کمر آن‌ها با نخ‌های پنبه‌ای سفت می‌شده و بلند و گشاد بوده‌اند، ولی افراد ثروتمند از شلوارهای دکمه دار استفاده می‌کردند. پاپوش مردان قزوین گیوه‌های به نام جوراب و آجیده بوده‌است ولی افراد اعیان از گیوه‌های مرغوب و بهتری به نام ملکی استفاده می‌کردند.
زنان زنان قزوینی زیر پیراهن خود شلیته می‌پوشیدند. به طوری که شلیته به اندازه یک وجب و یا حتی کمتر از دامن آن‌ها بیرون می‌آمد. جنس پارچه آن اغلب ململ، چیت و کرباس بود و به شکل‌ها و رنگ‌های گوناگونی ساخته می‌شد. جوانان اغلب روی شلیته‌های خود را با نخ‌های رنگی گلدوزی می‌کردند. شلیته گلدار جوانان دارای سجاف پهن بود. برخی دیگر از شلیته‌ها به جای سجاف لیفه داشت. شلیته لیفه دار از پارچه ضخیم و سنگین مانند مخمل، ترمه، تافنه ابریشمی و.. ساخته می‌شد. معمولاً قسمت پایین شلیته را با دست دوخته و آن را به حالت تزیینی در می‌آوردند که به آن دالبر و دندان موشی می‌گفتند.
در حدود صد سال پیش در زنان اعیان از یل یا نیم تنه قزوینی استفاده می‌کردند که از پارچه ترمه با آستری از پارچه تافته کرم رنگ تهیه می‌شد. در قسمت جلوی آن، هجده دکمه فلزی پی در پی می‌دوختند.زنان در زیر شلیته‌های خود شلوارهای مشکی می‌پوشیدند، دمپای این شلوارها تنگ و بالای آن گشاد بود و آن‌ها را با بند تنبان می‌بستند.
پاپوش زنان نیز بر اساس وضعیت مالی انواع مختلفی داشته‌است.اصولا اقشار کم در آمد از گیوه‌های ظریف استفاده می‌کردند و زنان اعیان نیز از کفش‌های چرمی مدل روز استفاده می‌کردند.[۲۹]
خوراک‌ها [ویرایش]

از خوراک‌های جایی و ویژه قزوین می‌توان از قیمه نسا، شیرین پلو و دیماج ... نام برد. همچنین از شیرینی‌ها می‌توان به پادرازی، انواع باقلوا، نان برنجی و... اشاره کرد.
آیین‌ها [ویرایش]

از آیین‌ها و جشن‌های ایرانی و رایج درگستره جشن نوروز، نوروز خوانی، چهارشنبه سوری، سیزده بدر، جشن انار، جشن فندق، جشن تیرگان، پنجاه بدر، کوسه گلین، چمچه خاتون و ... را نام برد. همچنین بازی‌های «چوب جنگ» ، «کشتی پهلو به پهلو» و «الک دولک» از بازی‌های مرسومگستره به شمار می‌روند. وبازی کله کله که یک بازی جایی در رودبار شهرستان می‌باشد ودر روز سیزده بدر بازی می‌کنند
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کرمان از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان کرمان درجنوب شرقی ایران است. این شهر در بخش مرکزی شهرستان کرمان قرار دارد و جمعیت آن طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۵۱۵٬۱۱۴ نفر بوده‌است.[۱]



تاریخچه [ویرایش]

در مدارک تاریخی و جغرافیایی اسلامی، از منطقه کرمان، کارمانیا، ژرمانیا، کرمانیا، کریمان، کارمانی، کرمانی و بوتیا ذکر شده‌است. برخی از جغرافیادانان، نام قدیم کرمان را گواشیر خوانده‌اند. گفته می‌شود؛ گواشیر همان (کوره‌اردشیر) یا شهر اردشیر بوده‌است که به تدریج به (گواشیر) تبدیل شده‌است. این شهر به واسطهٔ آن که در قدیم شش دروازه داشته به شهر شش دروازه نیز مشهور بوده‌است.
پیش از اسلام [ویرایش]

قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در مشرق شهر کنونی کرمان- که هنوز خرابه‌های آنها برجاست – گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعه‌ای مهم وجود داشته‌است. مؤلف جغرافیای کرمان معتقد است که حدود ۲۲۰ پس از میلاد، به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل «گواشیر» نام داشته و مرکز ولایت کرمان بوده‌است بنا به گفته هرودت کرمانیا از قبایل دوازده گانه ایران می‌باشد و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت کرمان بوده‌است.
در روایات اساطیری آمده‌است که کیخسرو کرمان و مکران را به رستم بخشید همچنین نشانی‌هایی از فرمانروایی بهمن بر این خطه می‌دهند آنگاه روایت تاریخی این سرزمین آغاز می‌شود و اینکه در زمان هخامنشیان کوروشبابِل) قرار داد سپس سخن از حکومت اشکانیان را شکست داد و فرزند خود را که او هم اردشیر نام داشت به حکومت کرمان گماشت گویند کرمان آخرین پناهگاه یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده‌است.[۲][۳] آن را تبعید گاه نبونید(پادشاه مغلوب شدهٔ
پس از اسلام [ویرایش]

در دوره اسلامی و مقارن با۲۱تا ۲۴ هجری قمری و سالهای بعد از آن، کرمان همواره مورد هجوم اعراب قرار گرفت. در زمان حکومت خلفای عباسی کرمان به شورشهای مکرر دست زد ولی هیچ یک به سامان نرسید تا سرانجام در سال ۲۵۳ هجری قمری به تصرف یعقوب لیث، موسس سلسه صفاریان درآمد. پس از آن این سرزمین در زیر سلطه حکومت‌های قدرتمند زمان مانند سامانیان، دیلمیان، آل بویه و سلاجقه قرار گرفت. در عصر غزنویانسلجوقیان، حکومت ملک قاورد و فرزندانش بودکه در کرمان روی رفاه و آسایش دید و آثاری چون مسجد ملک پدید آمد پس از حکومت ۱۵۰ ساله سلاجقه باز بلای غز بر کرمان نازل شد با حمله مغول براق حاجب از سرداران قراختائیان کرمان را به تصرف در آورد از اعقاب وی ترکان خاتون بر کرمان فرمانروایی یافت که در آبادانی شهر کوشید و دخترش پادشاه خاتون نیز حاکمی فاضل و حامی دانشمندان بود. این سلسله از ۶۱۹ تا ۷۰۳ هجری قمری در کرمان سلطنت کردند. در زمان حکومت قراختائیان بود که مارکو پولو سیاح معروف ونیزی از کرمان دیدن کرد.در سال ۷۱۴ هجری‌قمری امیر مبارزالدین محمد مؤسس سلسله آل مظفر، کرمان را تصرف کرد. تیموریان از سال ۷۹۶ تا ۸۳۴ برکرمان فایق آمدند سپس تنی چند از طایفه قراقویونلو در کرمان به قدرت رسیدند. فرمانروایان خونریز و هوسران آرامش را از مردم گرفتند تنها در عهد
سلاطین صفوی از ۹۱۵ هجری کرمان را به متصرفات خود افزودند در ۱۰۰۵ هجری، گنجعلیخان از سوی صفویه به حکومت کرمان رسید که بر اثر تدبیر و تداوم حکومت او، شهر چندی روی آسایش و آرامش دید و زمانه برای ترقی و آبادانی مناسب شد.
در روزگار افول قدرت صفویان، افاغنه، کرمان را به جزای شهامت و مقاومت در برابر آنان به خاک و خون کشیدند و نادرشاه افشار هم هنگامی به کرمان رسید که بر اثر کشتن رضاقلی میرزا (پسرش) به جنون آدمکشی مبتلا شده بود او دستور گردن زدن مردم بی‌گناه را صادر کرد و یکی از بزرگترین قتل عامهای معروف تاریخ کرمان را به راه انداخت. نادرشاه افشار و عمال او هنگام تسخیر آن در سال 1160 ه. ضمن غارت و چپاول اموال این مردم رنجدیده بسیاری مردان آن را سربریده و از کله آنان مناره‌هایی ساختند. محله پامنار که هنوز هم به همین نام خوانده می‌شود یادگار آن فاجعه و تجدید کننده خاطرات تلخ آن جنایت تاسف انگیز می‌باشد.[۴]

دروازه مسجد که آقامحمدخان قاجار از طریق آن وارد کرمان شد.


کرمان به دلیل حمایت از آخرین بازمانده زندیه (لطفعلی خان زند) گرفتار خشم آغامحمدخان قاجار شود که به روایت تاریخ، هفت من (به روایتی بیست هزار جفت و به روایتی دیگر هفتاد هزار جفت چشم) از مردم بی پناه در آورد! اگر چه جانشینان او تلاش کردند تابا اعزام حاکمانی مدیر و مدبر همچون محمداسماعیل خان نوری «وکیل الملک» و «ابراهیم خان ظهیرالدوله» به باز سازی شهر کرمان، و تحبیب قلوب بپردازند، و با برپایی آثاری چون مجموعه ابراهیم خان، گذشته‌ها را به نسیان و فراموشی بسپارند، معذالک اینکه اقداماتی از این قبیل در تحقق آن نظر موثر بوده یا نه، سوالی است که پاسخش به تاریخ سپرده می‌شود.[۵]
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آب و هوا [ویرایش]
میانگین بالاترین و پایین ترین دما به مقیاس فارنهایت بارندگی به مقیاس اینچ
استان کرمان دارای آب و هوای متنوعی است. مثلاً در قسمت‌های شمالی که نزدیک کویر است، آب و هوای خشک و کویری، و در قسمت جنوبی آب و هوایی معتدل و دلپذیر دارد. متوسط ارتفاع شهر کرمان از سطح دریا ۱۷۵۵ متر است. بیشتر نقاط شهر کرمان با کوه احاطه شده‌است. کرمان شب‌های زمستانی بسیار سردی دارد. کوه‌های جوپار و پلوار و جفتان در جنوب و جنوب شرق کرمان در تمام طول سال برف دارند. متوسط مقدار باران در طول سال در کرمان معادل ۱۳۵ میلی متر است. به دلیل نزدیکی کرمان به کویر لوت، این شهر در تابستان گرم و در بهار دارای طوفانهای شن می‌باشد، ولی بطور کلی آب و هوای این شهر به نسبت خنک است.[۶]
قسمت‌های شمالی و شمال شرقی شهر کرمان که در مجاورت کوه‌های صاحب الزمان قرار دارد از آب و هوای معتدل تری برخوردارند و قسمت‌های جنوبی و غربی شهر بواسطه نزدیکی به بیابان، تابستان‌های گرمتری دارد و گرد و غبار هوا نیز بیشتر است.
دیدنی‌ها [ویرایش]


یخدان مویدی، کرمان



محراب و سقف مسجد ملک، کرمان


مناطق دیدنی و توریستی شهر کرمان بیشتر مناطق تاریخی و فرهنگی است. از مهمترین نقاط دیدنی کرمان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • قلعه دختر و قلعه اردشیر از یادگارهای هنر معماری پیش از اسلامی است که قدیمی‌ترین آثار تاریخی در کرمان به شمار می‌روند و بقایای آن اعجاب بینندگان را بر می‌انگیزد. ساختمان‌های این قلعه روی هم به دو قسمت مجزا تقسیم می‌شوند. قسمتی که بر فراز قلعه نسبتاً مرتفع جنوب شرقی قرار دارد و سابقاً قلعه کوه نامیده می‌شد و کاملاً به علت وضعیت طبیعی از قلعه دیگر مجزاست. قسمت دوم بر تپه کوتاه تری قرار دارد و به قلعه دختر یا آتشکده آناهیتا موسوم است. قلعه اردشیر در بالای تپه مرتفعی واقع شده که تا سطح جلگه قریب پانصد پا ارتفاع دارد. دیوارهای قلعه از خشت‌های بسیار ضخیم ساخته شده‌است.[۷][۸]


  • مشتاقیه، آرامگاه مشتاق علیشاه که به سه گنبد نیز شهرت دارد و از آثار معماری قرن سیزدهم است.از سه گنبدی که به وجود آنها، در اسم دیگر این مکان (سه گنبد) اشاره می‌شود، یک گنبد بر فراز مقبرهٔ "مشتاق علیشاه"، دیگری بر بالای مقبرهٔ "کوثرعلیشاه همدانی" و سومی (که گنبدی آجری است و کاشیکاری نشده است) بر فراز آرامگاه "شیخ اسماعیل هراتی" بنا شده است.

  • مسجد جامع کرمان یا مسجد جامع مظفری که از بناهای قرن هشتم هجری است. این مسجد از جمله مساجد چهار ایوانی است با سر در رفیع، صحن، ایوان و شبستان. ارزشمندترین قسمت بنا، کاشی کاری معرق محراب و سردر شرقی مسجد است.

  • گنبد جبلیه از بناهای منسوب به دوره ساسانی (و بنا به روایتی منسوب به دوران سلجوقی) است که در شرق شهر کرمان قرار دارد و گنبد گبری نیز نامیده می‌شود. پلان گنبد هشت ضلعی و روی اضلاع آن طاق نماهای متعددی به چشم می‌خورد. آنچه از سبک معماری این بنا استنباط می‌شود این است که مربوط به اواخر ساسانیان است و یا این که در اوایل اسلام با الهام از معماری ساسانی ساخته شده‌است.

  • یخدان مؤیدی که برای ذخیره یخ به کار می‌رفته‌است و در تقاطع خیابان ابوحامد و خورشید واقع است.[۹]

  • بازار کرمان از نظر بزرگی و معماری در میان بازارهای ایران خاص و مثال زدنی است و به قولی با احتساب راسته بازار و شاخه‌های فرعی آن بزرگترین بازار سرپوشیده قدیمی ایران است.[۱۰]
  • مجموعه گنجعلیخان این مجموعه که از میدان گنجعلیخان، مدرسه گنجعلیخان، حمام گنجعلیخان، ضرابخانه و آب انبار تشکیل می‌شود در زمان حکمرانی گنجعلی خان بر کرمان و در دوران حکومت صفوی ساخته شده‌است.

  • مجموعه ابراهیم خان، ابراهیم خان ظهیر الدوله حاکم کرمان (دوره قاجاریه) با ساخت بازار، حمام، آب انبار، مدرسه و خانه مدرس، بانی این مجموعه بوده‌است.[۱۱]


  • مسجد پامنار که از بناهای قرن هشتم و از آثار حکومت آل مظفر است.

  • گنبد سبز یا قبه سبز که از بناهای قرن هفتم هجری است. این اثر از بنای مدرسه و آرامگاه قراختاییان کرمان تشکیل شده‌است. زیباترین قسمت این بنا، ایوان کاشی کاری معرق آن است که در نوع خود بی نظیر است. دو ستون پیچکی شکل در طرف ایوان نیز زیبا و جالب توجه‌است.
  • پارک جنگل قائم با درختان انبوه کاج و آبشارهای مصنویی در اطراف آن و مسیرکوه پیمایی بر کوه‌های صاحب الزمان که در شب نیز روشن است وپارک‌ها و حوض‌های متعدد، از تفرجگاه‌های مردم کرمان است.

  • آتشکده و موزهٔ زرتشتیان شهر کرمان دارای جمعیت قابل توجهی از زرتشتیان و محل برگزاری جشن‌ها و مراسم پیروان این آیین است.
کرمان یکی از شهرهایی است که هنوز جشن سده (از جشن‌های ملی ایران) هر ساله 10 بهمن ماه در آن برگزار می‌شود.

  • تخت درگاه قلی بیگ در جنوب شرقی شهر کرمان و جنوب جنگل قائم با ابهت خود، نشسته در دل کوه، چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند. این مکان مقبره یکی از نوادگان بهرام بیگ به نام درگاه قلی بیگ است. درگاه قلی بیگاز امرای اواخر دوره صفویه و رییس ایل افشار در کرمان بوده‌است.[۱۳]

  • موزهٔ بزرگ دفاع مقدساین موزه که در زمان برگزاری کنگرهٔ بزرگداشت سرداران و 8000 شهید استان‌های کرمان و سیستان و بلو چستان احداث شد یاد آور رشادت‌های مردم این دیار در دوران دفاع مقدس است.

  • موزه شهید باهنر این موزه خانهٔ پدری شهید باهنر نخست وزیر شهید رجایی اسث که در خیابان شهید باهنر واقع است.

  • باغ شاهزادهٔ ماهان این باغ مشهور در شهر ماهان از توابع کرمان و در فاصلهٔ 30 کیلومتری کرمان در دامنهٔ شرقی کوه جوپار و دره تیگران قرار دارد.

  • مزار شاه نعمت الله ولی از عرفای بنام که در شهر ماهان قرار دارد.
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جاذبه‌های طبیعی [ویرایش]


  • کوهپایه مجموعه چندین روستا در شمال شرق شهر کرمان که در کوهستان‌های شمال شهر واقعند و به خصوص در فصول گرما پذیرای بسیاری از شهروندان کرمانی برای تفریح و گذران اوقات فراغت می‌باشند.
آبشارکوهپایه از دیدنی‌های این منطقه‌است.

  • سه کُنج منطقه ییلاقی بسیار زیبا و خوش آب و هوا در شرق شهر ماهان واقع است.

  • سیرچ روستایی بسیار زیبا و دیدنی درجنوب شرق شهر کرمان که محل تولد نویسنده زبر دستِ ایرانی مرادی کرمانی است.این روستا منطقه‌ای برف گیر است که در فصل سرما میزبان ورزش‌های برفی است. اگر جاده این منطقه برفی را به مدت ۱۵ دقیقه ادامه دهیم به شهداد منطقه‌ای بیابانی و بسیار گرم با کلوت‌های معروفش میرسیم.سیرچ دارای چندین چشمه آب گرم است.

  • جوپار منطقه‌ای خوش آب و هوا در جنوب شهر کرمان و در بخش ماهان واقع است که کوه‌های مرتفع آن مشهور می‌باشد.

  • کوه هزار کوه‌های زیبای جوپار بیشتر موقع سال میزبان تیم‌های کوهنوردی است.

  • دره تیگراندره‌ای خوش آب و هواو سرد در دامنه کوه جوپار و بالا تر از باغ شاهزاده که درکناراین منطقه ییلاق‍‍ی مقبره بی بی گرامی قرار دارد.

  • بُندر والی آباد مجموعه چندین روستای خوش آب و هوا است که در شرق و جنوب شرقی کرمان واقع شده‌اند.از مهمترین این روستاها می‌توان به دِه بالا و گینکان و دهیاری و ده یاسایی و دِه محمدشاه و... اشاره کرد.

  • روستای داوران روستای داوران در ۳۵ کیلومتری شرق رفسنجان و بین راه رفسنجان زرند می‌باشد. روستای داوران به دلیل سرسبزی.. واقع شدن در ارتفاع. داشتن باغات میوه از نقاط بسیار دیدنی در این شهرستان است. اماکن زیارتی بی بی گوهر در ابتدای داوران و شفاخانه حضرت علی علیه السلام در بالای ده می‌باشد...
کوهبنان:کوهبنان در مسیر کرمان به یزد، بعد از زرند کرمان به شهرستان کوهبنان می رسیم. قدمت تاریخی کوهبنان انهم در زمانی که همسایگان ان موجودیتی نداشته اند انرا متمایز و مشخص نموده است . در تابستان اب و هوایی دلنشین دارد و همین عامل به علاوه مهمان نوازی کوهبنانی‌ها باعث جذب هزاران گردشگر از سراسر استان واستان‌های مجاور به این شهرستان به خصوص در فصل تابستان شده است راین شهری زیبا با جاذبه های طبیعی و گردشگری فراوان از جمله ارگ تاریخی که احتمالا هم عصر ارگ بم بوده و هم اکنون استوار و مقاوم است و همچنین آبشار راین که یکی از بهترین جاذبه های طبیعی استان کرمان بشمار میرود و نیز وجود سه امامزاده که قرنها در این شهر مورد توجه مردم است نشانگر تدین و سابقه فرهنگی طولانی این شهر است
سوغات کرمان [ویرایش]

کلمپه، قاووت، فالوده کرمانی، قالی کرمانی، پته، ادویه جات، زیره، حنا، پسته، ظروف مسی، چنگمال، کماچ سهن، سوهان زرند، مسقطی مخصوص سیرجان
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرش به: ناوبری, جستجو
مختصات:
شرقی′۰۴°۵۷ شمالی′۱۷°۳۰ / ۵۷٫۰۶۷غرب ۳۰٫۲۸۳جنوب / -۵۷٫۰۶۷;-۳۰٫۲۸۳ (نقشه)

کرمان

اطلاعات کلی نام رسمی: کرمان کشور: ایران استان: کرمان شهرستان: کرمان بخش: مرکزی نام محلی: کرمون نام‌های قدیمی: کارمانیا، گواشیر، ژرمانیا
کرمان


شرقی‌۵۷°۰۴′ شمالی‌۳۰°۱۷′ / °۵۷٫۰۶شرقی °۳۰٫۲۹شمالی / ۵۷٫۰۶;۳۰٫۲۹
مردم جمعیت: ۵۱۵٬۱۱۴ نفر
زبان‌ گفتاری: فارسی مذهب: شیعه و زرتشتی و غیره جغرافیای طبیعی مساحت: ۵۴٫۶ کیلومتر مربع ارتفاعاز سطح دریا: ۱٬۷۵۵ متر آب‌وهوا میانگین دمای سالانه: میانگین سالانه: ۱۵٫۸ درجه حداکثرمطلق: ۴۱ درجه
حداقل مطلق: ۱۴– درجه

بارش سالانه: ۱۳۵ میلی متر روزهای یخبندان سالانه: ۷۷ اطلاعات شهری شهردار: ابولقاسم سیف‌الهی ره‌آورد: زیره، قالی، حنا، پسته، پته،
قاووت
، تزئینات مسی، کلمپه پیش‌شماره تلفنی: ۰۳۴۱ وب‌گاه: شهرداری کرمان
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اصفهان




شیراز



تبریز



مشهد




اهواز




قزوین




کرج



یزد






همدان



کرمان



 

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
«تَورِز»، «تَورِژ»، «تِبریز» و «توری»
اسم قدیمی تبریز یکی از این دو اسم است والسلام علیکم و رحمة الله

تاباریز=تابار+یز

تابار به معنی جمع ایل چون از قدیم مرکز نمادین سرزمینهای ترک بود و یز پسوند دوم شخص جمع ساز(پس اگر این نتیجه درست باشد تبریز جمع دو ایل بزرگ بوده است)

تؤمرؤز یا همان تؤمرؤس نام ملکه بزرگ ترکان

بقیه موارد کمی تا قسمتی ابری همراه با فضای مه آلود است
زبان ترکی آذربایجانی تکلم می‌نمایند؛ هرچند اسناد و شواهد موجود نشان می‌دهد که پیش‌تر زبانی ایرانی با ریشهٔ غیرترکی
اینم از اون حرفا بود! مثل اینکه بگیم در طی دوران طولانی زبان مردم ژاپن از ژاپنی به آلمانی تغییر پیدا کرده است! کسی که چنین نظریاتی رو ارائه می دهد واقعاً آبروی هرچی زبانشناس هست برده!البته ویکی پدیا یک دانشنامه ی آزاد هست و هرکس از راه برسد یک بارماغئ بر آن می زند،

بعدشم کدوم شواهد و اسناد؟چرا شواهد و اسناد رو ذکر نفرموده اند تا همگی را مستفیض نمایند!؟
منظورشان نوشته های کسروی نباشد!؟
کدوم ایران؟
تبریز که حداقل 7000 سال اینجاست با مردمانی که ترکی آزربایجانی تکلم می کنند اصلا مگر 3000 سال پیش ایرانی بود که قبل آن هم زبان ایرانی باشد!،تازه زبان ایرانی دیگر چه زبانی ست؟ امیدوارم فارسی نباشد!

بهتر است تاریخ ورود سومر(سوبار)ها رو به (ایران امروزی) مطالعه نمایند و همچنین نزدیکی زبان ترکی سوبار با ترکی آزربایجانی،یادم باشد جدولش را بدهم،

چرا مردم این روزها همه چیز رو سر و ته می نویسند(منظور پستر تاپیک نیست ایشان فقط کپی کرده اند) بهتر بود بنویسند زبان مردم تبریز ترکی آزربایجانی بود ولی بدلیل برخی شوونیسم بازی الان آمیخته به زبان ایرانی شده است.اگرچه دانشنامه ی آزاد که سهل است بزرگتر از آنها هم اگر غیر منطقی باشد اعتباری ندارد ولی محض اطلاع دوستان عرض کردم، در ضمن نمیدانم چرا هرکسی نمی تواند در اینجا منطقاً پاسخ بنده را بدهد در قالب کاربر ترک تشریف می آورد و در تاپیک تبریز به ما فحش می دهد!

اما باز جای شکر دارد،چون در همین دانشنامه قبل ها زبان مردم آزربایجان رو آذری خطاب کرده بودند!
الان که ترکی آزربایجانی ست ظاهراً قانع شده اند،
بقیه موارد را نیز قانع خواهیم کرد...
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اسم قدیمی تبریز یکی از این دو اسم است والسلام علیکم و رحمة الله

تاباریز=تابار+یز

تابار به معنی جمع ایل چون از قدیم مرکز نمادین سرزمینهای ترک بود و یز پسوند دوم شخص جمع ساز(پس اگر این نتیجه درست باشد تبریز جمع دو ایل بزرگ بوده است)

تؤمرؤز یا همان تؤمرؤس نام ملکه بزرگ ترکان

بقیه موارد کمی تا قسمتی ابری همراه با فضای مه آلود است

اینم از اون حرفا بود! مثل اینکه بگیم در طی دوران طولانی زبان مردم ژاپن از ژاپنی به آلمانی تغییر پیدا کرده است! کسی که چنین نظریاتی رو ارائه می دهد واقعاً آبروی هرچی زبانشناس هست برده!البته ویکی پدیا یک دانشنامه ی آزاد هست و هرکس از راه برسد یک بارماغئ بر آن می زند،

بعدشم کدوم شواهد و اسناد؟چرا شواهد و اسناد رو ذکر نفرموده اند تا همگی را مستفیض نمایند!؟
منظورشان نوشته های کسروی نباشد!؟
کدوم ایران؟
تبریز که حداقل 7000 سال اینجاست با مردمانی که ترکی آزربایجانی تکلم می کنند اصلا مگر 3000 سال پیش ایرانی بود که قبل آن هم زبان ایرانی باشد!،تازه زبان ایرانی دیگر چه زبانی ست؟ امیدوارم فارسی نباشد!

بهتر است تاریخ ورود سومر(سوبار)ها رو به (ایران امروزی) مطالعه نمایند و همچنین نزدیکی زبان ترکی سوبار با ترکی آزربایجانی،یادم باشد جدولش را بدهم،

چرا مردم این روزها همه چیز رو سر و ته می نویسند(منظور پستر تاپیک نیست ایشان فقط کپی کرده اند) بهتر بود بنویسند زبان مردم تبریز ترکی آزربایجانی بود ولی بدلیل برخی شوونیسم بازی الان آمیخته به زبان ایرانی شده است.اگرچه دانشنامه ی آزاد که سهل است بزرگتر از آنها هم اگر غیر منطقی باشد اعتباری ندارد ولی محض اطلاع دوستان عرض کردم، در ضمن نمیدانم چرا هرکسی نمی تواند در اینجا منطقاً پاسخ بنده را بدهد در قالب کاربر ترک تشریف می آورد و در تاپیک تبریز به ما فحش می دهد!

اما باز جای شکر دارد،چون در همین دانشنامه قبل ها زبان مردم آزربایجان رو آذری خطاب کرده بودند!
الان که ترکی آزربایجانی ست ظاهراً قانع شده اند،
بقیه موارد را نیز قانع خواهیم کرد...

برادر تو ویکیپدیا هم نقد میکنی؟

برو اونجا عضو شو اطلاعاتشو ویرایش کن مرجع بزرگ و معتبریه!
 

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
برادر تو ویکیپدیا هم نقد میکنی؟

برو اونجا عضو شو اطلاعاتشو ویرایش کن مرجع بزرگ و معتبریه!

امیدوارم جزو آن دانش آموزانی نبوده باشید که هر آنچه از دهان معلم بیرون آمده با تکان سر به علامت تصدیق اشاره نموده باشید!
عضویت لازم نیست،ویرایش برای عموم آزاد است،
من با ویکی کاری ندارم مهم این است آن مطلب در این فروم ارسال شده است،پس من هم در این فروم پاسخ می دهم،
اگر به آن است که دیگر کتابهای تاریخ مدارس ایران خیلی معتبر است!

حدود 15 سال پیش یک پروفسور در یک برنامه ی تلویزیونی شبکه 1 اعلام بر غیر ترکی بودن تبریز قبل از مغول کرد،ایشان حتی یک واژه ترکی را فارسی اعلام کردند،

گفتند آویزانک در فارسی بود و بعد به ترکی رفته و اؤزه نگی شده!

بعد از 13 سال و اندی که می شود یک سال و بیشتر از اندی مجبور شدند فرضیه آن دوست پروفسور را رد نمایند چون اسناد خیلی قدیمی تری از ترکی بودن تبریز و آزربایجان قبل از مغول پیدا شد،در واقع پیدا بود ولی خوب برخی دوست نداشتند آشکار شود، حالا ویکی که سرجای خود چه ربطی دارد!

الان یک استاد دانشگاه اینجا تشریف بیاورند و بفرمایند که 2.2 میشه 99 تا نباید اعتراضی بکنیم؟
شما نکنید،

در ضمن اگر از دلایل من ناراحت هستید خوب محترمانه درخواست نمائید تا من در این تاپیک پستی ارسال ننمایم،
واقعیت اینست که شما نگران تاپیکتان هستید،اینکه خدای ناکرده منحرف نشود،
ولی من نگران چیز دیگری هستم،

متأسفانه امروز کار به جایی رسیده است که یک تاپیک مهمتر از بحث منطقی شده است باشد که درست یا غلط باشد.
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز
برادر تو ویکیپدیا هم نقد میکنی؟

برو اونجا عضو شو اطلاعاتشو ویرایش کن مرجع بزرگ و معتبریه!

برادرانه میگم...امیدوارم از دستم ناراحت نشی:
اگه در مورد موضوعی اطلاع جامعی ندارین بحث نکنین... دلیلشو خودت بهتر از من میدونی
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برادرانه میگم...امیدوارم از دستم ناراحت نشی:
اگه در مورد موضوعی اطلاع جامعی ندارین بحث نکنین... دلیلشو خودت بهتر از من میدونی

داداش اگه نظری داری واضح بگو استفاده ببریم .....
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امیدوارم جزو آن دانش آموزانی نبوده باشید که هر آنچه از دهان معلم بیرون آمده با تکان سر به علامت تصدیق اشاره نموده باشید!
عضویت لازم نیست،ویرایش برای عموم آزاد است،
من با ویکی کاری ندارم مهم این است آن مطلب در این فروم ارسال شده است،پس من هم در این فروم پاسخ می دهم،
اگر به آن است که دیگر کتابهای تاریخ مدارس ایران خیلی معتبر است!

حدود 15 سال پیش یک پروفسور در یک برنامه ی تلویزیونی شبکه 1 اعلام بر غیر ترکی بودن تبریز قبل از مغول کرد،ایشان حتی یک واژه ترکی را فارسی اعلام کردند،

گفتند آویزانک در فارسی بود و بعد به ترکی رفته و اؤزه نگی شده!

بعد از 13 سال و اندی که می شود یک سال و بیشتر از اندی مجبور شدند فرضیه آن دوست پروفسور را رد نمایند چون اسناد خیلی قدیمی تری از ترکی بودن تبریز و آزربایجان قبل از مغول پیدا شد،در واقع پیدا بود ولی خوب برخی دوست نداشتند آشکار شود، حالا ویکی که سرجای خود چه ربطی دارد!

الان یک استاد دانشگاه اینجا تشریف بیاورند و بفرمایند که 2.2 میشه 99 تا نباید اعتراضی بکنیم؟
شما نکنید،

در ضمن اگر از دلایل من ناراحت هستید خوب محترمانه درخواست نمائید تا من در این تاپیک پستی ارسال ننمایم،
واقعیت اینست که شما نگران تاپیکتان هستید،اینکه خدای ناکرده منحرف نشود،
ولی من نگران چیز دیگری هستم،

متأسفانه امروز کار به جایی رسیده است که یک تاپیک مهمتر از بحث منطقی شده است باشد که درست یا غلط باشد.

مطمئن باشید ویرایش شما در دانشنامه ثبت نمیشه!!!
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست عزیز شما انسان محترم و با ادبی هستید،
اما اینها کافی نیست!
من در این تاپیک دیگر چیزی نمی نویسم،
موفق باشید...


قربون شکل ماهت برم...اسمتم نمیدونم.... من از تمام ابرازات تو فقط از موضوع ویرایش مطالب در ویکیپدیا اطلاع داشتم... که گفتم نمیشه هرکسی بره ویرایش کنه ثبت بشه! نمایشم داده بشه.... قبول نداری برو امتحان کن... در مورد نظرات دیگه ات هم اطلاعات کافی نداشتم نظری ندادم؟ چرا ناراحت میشی؟
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگرفتی...
موفق باشید

اتفاقا من همیشه اینو سر لوحه زندگیم قرار دادم..اگه از چیزی نمیدونم ابراز فضل نمیکنم! اگه هم نظری میدم! شک ندارم درسته! فکر میکنم این شمایی که باید حرف خودتونو عمل کنید!
 

Ice Man

مدیر تالار مهندسی برق
مدیر تالار

قربون شکل ماهت برم...اسمتم نمیدونم.... من از تمام ابرازات تو فقط از موضوع ویرایش مطالب در ویکیپدیا اطلاع داشتم... که گفتم نمیشه هرکسی بره ویرایش کنه ثبت بشه! نمایشم داده بشه.... قبول نداری برو امتحان کن... در مورد نظرات دیگه ات هم اطلاعات کافی نداشتم نظری ندادم؟ چرا ناراحت میشی؟
هر کسی میتونه ویرایش کنه ولی خیلی از اعضای ویکیپدیا (یکیش هم این حقیر) در مورد ویرایش های ناشناس (IP) سختگیرند و زود واگردانی میکنند.
البته بعضی مقالات محافظت شده هم هست که سطح محافظت بالاتری دارن و هر کسی نمیتونه ویرایش کنه.
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر کسی میتونه ویرایش کنه ولی خیلی از اعضای ویکیپدیا (یکیش هم این حقیر) در مورد ویرایش های ناشناس (IP) سختگیرند و زود واگردانی میکنند.
البته بعضی مقالات محافظت شده هم هست که سطح محافظت بالاتری دارن و هر کسی نمیتونه ویرایش کنه.

حق با شماست...;)
 
آخرین ویرایش:

t#h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه بخوان یه شهر دیگه رو برای پایتخت شدن انتخاب کنند سخته.اونم به خاطر تقسیم نکردن سازمانها وادارات و وزارتخونه ها در سراسر کشور هست.همه اینها باید توی کل کشور پخش شوند بعد یه شهری رو انتخاب کنند.چون اگه اینکار رو نکنند و همه سازمانها توی یه جا متمرکز بشن بعد از چند سال همون وضعیتی که برای تهران پیش اومده برای همون شهر هم پیش میاد.
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه بخوان یه شهر دیگه رو برای پایتخت شدن انتخاب کنند سخته.اونم به خاطر تقسیم نکردن سازمانها وادارات و وزارتخونه ها در سراسر کشور هست.همه اینها باید توی کل کشور پخش شوند بعد یه شهری رو انتخاب کنند.چون اگه اینکار رو نکنند و همه سازمانها توی یه جا متمرکز بشن بعد از چند سال همون وضعیتی که برای تهران پیش اومده برای همون شهر هم پیش میاد.

حلا اگه همه این شرایط مهیا بشه شما کدوم شهر را مناسب میدونید؟
 

suave girl

اخراجی موقت
طبق نظر همه منم میگم اصفهان.

چون شهر منتخب باید از دیدگاه های متفاوت با بقیه شهر ها یه تفاوتی داشته باشه.
 

Similar threads

بالا