خیلی این شعر فروغو دوس دارم
گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی
- شروع کننده موضوع Nimitzo
- تاریخ شروع
پس چطور کار میکنید!!!!
عکس منو میدزدی؟
کاش چون پاییز بودم....کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم .
برگهای آرزوهایم یکایک زرد می شد.
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد.
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد وه.....
چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگ امیز بودم
شاعری در چشم من می خواند
شعری اسمانی در کنارم قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی..نغمه من
همچو آوای نسیم پرشکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته؛
پیش رویم:
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی ..
سینه ام:
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم....کاش چون پاییز بودم
فروغ فرخزاد
با ماوس خود لپ تاب...
یکی اومد دم در اتاق تیکه انداخت منم ماوسو پرت کردم نامرد جاخالی داد اونم شکست
ماسو پرت کردید!!!!!!!
ببین بههههههللللللللللههههههههههه
نگا نگا
چه بی کارن اینا
آی رضا آجر مال خودته عمو ...
برفک جان شما می خوابی اصلاً ؟
شبا میایید جلوی غلیان احساساتتون رو بگیرید
گل و بلبل از سر و رو تالار داره میره بالا
چه بی کارن اینا
آی رضا آجر مال خودته عمو ...
برفک جان شما می خوابی اصلاً ؟
شبا میایید جلوی غلیان احساساتتون رو بگیرید
گل و بلبل از سر و رو تالار داره میره بالا
. ادم یه عمر وقت داره بخوابه.یعنی دیگه نیام؟چشم...مدتی نمیام.بچه ها مراقب خودتون باشید.باینگا نگا
چه بی کارن اینا
آی رضا آجر مال خودته عمو ...
برفک جان شما می خوابی اصلاً ؟
شبا میایید جلوی غلیان احساساتتون رو بگیرید
گل و بلبل از سر و رو تالار داره میره بالا
قابلی نداشت.خیلی این شعر فروغو دوس دارم
موس من هم دیروز خراب شد. الان باید بازش کنم درست اش کنم.
به من چه خب، دیشب رفتی من نتونستم اجازه بگیرم...عکس منو میدزدی؟
حالا مگه مال من و شما داریم؟
. ادم یه عمر وقت داره بخوابه.یعنی دیگه نیام؟چشم...مدتی نمیام.بچه ها مراقب خودتون باشید.بای
ای بابا
ببینم میتونی نیومدنت رو بندازی گردن من
:-s
اخه من ندیدم
خب.باشه
عزیزم من بعدا تو پیغام خصوصی برات توضیح میدم تاقچه و اکواریوم چیه ..
اینجا بگم خیلی بده ..
بهشون توجه نکن ..
بدو پیغام خصوصی بده.هستم سلام
نه.خواهش میکنم.....اجازه مام دست شماستبه من چه خب، دیشب رفتی من نتونستم اجازه بگیرم...
حالا مگه مال من و شما داریم؟
شما که زود تره من رفتی اخه....به من چه خب، دیشب رفتی من نتونستم اجازه بگیرم...
حالا مگه مال من و شما داریم؟
گردن شماست
خدا رو شکر تشریف آوردید
سلام. ببین من بدون کمک هیچکس فهمیدم موضوع چیه...
اینا خیلی ...
.
.
اما یه چیزی، حالا این که گذشت؛ ولی آقا رضا (ها) فقط ما نامحرم بودیم؟
نه.خواهش میکنم.....اجازه مام دست شماست
یعنی هنوز راضی نیستی دیگه.
شما که زود تره من رفتی اخه....
من خودم درب ها رو قفل کردم. پست پاییز هم بعد از خداحافظی شما بود.
ای بابا قضیه انگار داره جدی میشه.رئیس با اجازه من یه کم توضیح بدم برامون حرف در نیارن.
قضیه بر میگرده به یه باغ که با بچه های njf رفتیم.اونجا زیر تاقچه در حیاطش غذا خوردیم.داخل ساختمونشم یه اکواریوم بود.جالا قسمتی از پارک علم و صنعت شبیه اونجا بود.روز همایش هم جمع بچه های njf جمع بود یاد اون روزا کردیم....همین
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…
گول این حرفارو نخورین ..
سلام. ببین من بدون کمک هیچکس فهمیدم موضوع چیه...
اینا خیلی ...
.
.
اما یه چیزی، حالا این که گذشت؛ ولی آقا رضا (ها) فقط ما نامحرم بودیم؟
نه به خدا...
آخه اگه بخوام توضیح بدم،یه پایان نامه ارشد میشه ازش در اورد...
Similar threads
Similar threads
-
-
اتاق اندیشه و بحث و نتیجه گیری علمی برای پیشرفت مهندسین مواد!!!- شروع شده توسط Hamid_MadNess
- پاسخ ها: 65
-
-
-