تمدن کهن ایران در ايران شمالي ( جمهوري آذربايجان )

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمدن کهن ایران در ايران شمالي ( جمهوري آذربايجان )
آذربایجان یکی از مهم ترین کانون های تمدن ایرانی در درازای تاریخ بوده است. سرزمین های قفقاز نیز در غنای فرهنگ و تمدن ایرانی تأثیر داشته اند. از این رو، نمادها و آثار باستانی گسترده ای در آذربایجان بویژه قفقاز وجود دارد که نشانه ای از پیوند ناگسستنی فرهنگ و تمدن ایران با قفقاز است. در این مقاله سعی شده که برخی از آثار برجسته باستانی ایران در آذربایجان و قفقاز در قرون گذشته مورد بررسی قرار گیرد. به همین لحاظ، در ۲ بخش به این مهم می پردازیم؛ در بخش نخست، به بررسی این آثار در آذربایجان پرداخته و در بخش دوم به آثار باستانی قفقاز اشاره خواهیم کرد. ( قفقاز بخشی از ایران بزرگ است که هزاران سال جزوی از خاک ایران بوده است و در طی قراردادهای ننگین دوره قجر و روسها به اشغال در آمد . آثار تاریخی و آداب و رسوم ایرانی موجود در این کشورهای ایران نژاد همگی گواهی بر این شکوه کهن ایرانی است . )
● بخش نخست، آذربایجان
تی بورتون برون (T.BurtonBrown) نماینده مکتب انگلیسی باستان شناسی، در کاوش های خود در گوی تپه در نزدیکی دریاچه ارومیه آذربایجان غربی که در سال ۱۹۴۸ انجام گرفته است، روی گوی تپه ۸ شکاف باز کرد که هیچ کدام از آنها به زمین بکر نرسید. با وجود این برای نخستین بار آشکار شد که در آذربایجان طبقات از نظر آثار تمدنی که در آن بوده به گونه ای منظم روی هم قرار گرفته. بورتون برون طبقه پنجم (در قرون گذشته) را در گوی تپه بدین ترتیب شرح می دهد: «قبرهای این طبقه متعلق به دو هزار سال پیش از میلاد بود و در آنها جمجمه های نوع شمالی دیده می شد.» او این طور نظر داده که این قبرها از آن نخستین آریایی هایی بوده اند که از راه فلات ایران به آذربایجان وارد شده اند. آنها روی قبرها تخته سنگ هایی قرار داده بودند. (۱)
به این ترتیب ملاحظه می شود که خطه آذربایجان از قدمتی طولانی برخوردار است و این امر موجب آن شده که افزون بر متون تاریخی و روایات ملی و مذهبی در بیان اسطوره های باستانی ایران نیز از آذربایجان و نمادهای بزرگ دینی و فرهنگی آن فراوان یاد شود. یکی از این آثار که ریشه در اسطوره های ایرانی دارد، مرکز عظیم دینی شیز بوده که آتشکده آذرگشسب در آن قرار داشته است. این مرکز بنا به گفته گیرشمن: محل اقامت موبدان و مغانی بوده که ضمن داشتن دین زرتشتی، بسیاری عقاید باستانی خود را از زمانهای خیلی دور حفظ کرده و از عهدی که نمی شود آن را مشخص کرد، این جامعه قدیمی در آذربایجان سکونت داشتند. (۲)
در زمان اشکانیان همین محل، مرکز آذربایجان به شمار می رفت. در زمان ساسانیان، همچنان بر ارزش سیاسی و دینی آذربایجان افزوده شد و در همین شیز، عده ای به پاسداری آثار گذشتگان می پرداختند و آذرگشسب همچنان در آذربایجان فروزان بود. آثار باقی مانده شیز (آذرگشسب) اکنون در منطقه تخت سلیمان قرار دارد. لوگی و اندنبرگ در این مورد می نویسد: در حدود ۲۰۰ کیلومتری دریاچه (دریاچه ارومیه) تخت سلیمان قرار دارد که درزمان اشکانیان (فراآسیا) نامیده می شد. در آنجا روی تپه ای ویرانه های ساختمانهای قدیمی و در اطراف، دریاچه عمیقی دیده می شود. حصار شهر قدیمی که در این محل وجود داشته، هنوز پا برجاست و محیط آن ۱۲۰۰ متر است، این دیوارها ۵ متر ضخامت و ۱۴ متر ارتفاع دارند و در اطراف آن ۲۷ برج بوده که هر کدام دو دروازه داشته است. در مرکز شهر یک آتشگاه، کاخ ها و سربازخانه هایی وجود داشته است. مؤسسه آمریکایی برای هنر و باستانشناسی ایران از این ویرانه نقشه بسیار دقیقی برداشته، ولی جز یک گزارش مقدماتی چیز دیگری هنوز به چاپ نرسانده است. (۳) آتشکده آذرگشسب در دوره ساسانی از رونق فراوان برخوردار بوده است و در واقع آثار به جای مانده از شیز و آذرگشسب با معماری دوره ساسانی تکمیل می شود. علاوه بر آتشکده آذرگشسب، آثار دیگر باقی مانده در منطقه آذربایجان، نشاندهنده اهمیت هنر به ویژه دردوره ساسانی در این منطقه است.
«هیأتی مرکب از ر.کر پورتر، فلاندن، گست، دمرگان و لمان هوپت از نقش برجسته ای واقع در ۳۰ کیلومتری سلماس (شاهپور) در دهکده ای به نام تخته خان یاد می کند. این نقش برجسته از اوائل دوره ساسانی، یعنی حدود سال ۲۵۰ میلادی و در واقع ۱۸۰۰ سال پیش است. این نقش برجسته خیلی خراب شده و فقط آثاری از نقش دو اسب سوار، با دو شخص تمیز داده می شود.
به عقیده (زاره)، این نقش از اردشیر اول ساسانی و پسرش شاهپور اول است که مورد تجلیل ارمنی ها قرار گرفته است. (۴) همچنین اثر تاریخی دیگری در اردبیل «به فاصله کمی از قریه آغمیون واقع در ۳ کیلومتری جاده اردبیل و ۸‎/۵ کیلومتری شمال شرقی سراب قرار دارد. این بنا که یک چهار طاقی سنگی است به چهار طاقی ساسانی یا آغمیون موسوم است. این بنا در درون محوطه ای به طول ۱۵‎/۸ متر و عرض ۱۴ متر محصور است که پایه های سنگی دیوارهای مزبور هنوز باقی است. ابعاد خارجی بنا ۴‎/۵ * ۶ متر، ابعاد داخلی آن به طو ل۳ متر و عرض ۲‎/۶ متر و ارتفاع آن از کف زمین ۳‎/۶ متر است. این گنبد مدت هاست که فروریخته و ویران شده است. آنچه از قرائن به دست می آید نشان می دهد این بنا یک آتشکده یا عبادتگاه ساسانی بوده است. مصالح ساختمانی این چهارطاقی از قلوه سنگ هایی به اندازه ۳۰ سانتی متر و ملات گچ و آهک تشکیل شده است. (۵)
بنای دیگری به نام رباط سنگین صائین در فاصله ۳۵ کیلومتری سراب و ۱۴ کیلومتری نیر واقع شده، این بنا ساختمان یک کاروانسراست. سبک بنا شباهت زیادی به چهار طاقی های سنگی ساسانی دارد و با توجه به قرائن آن را به دوره ساسانی نسبت داده اند. (۶)
اما یکی از بناها و قلعه های مهم آذربایجان بنای «قلعه جمهور» یا دژ «ند» در ۵۰ کیلومتری شمال اهر و در ۱۶ کیلومتری جنوب غربی کلیبر و برفراز ارتفاعات غربی رود قره سو است. برای رسیدن به دروازه قلعه، باید از معبر دالان مانندی به طول ۲۰۰ متر عبور کرد. این قلعه از برج و باروهای متعددی تشکیل شده که برج های مدور آن با سنگ مالون با ملات ساروج استوار شده و باروها نیز از نوع سنگ خارا ساخته شده اند. پس از عبور از معبر تنگی که به زحمت یک نفر می تواند از آن بگذرد، به قصری می رسیم که به صورت دو سه طبقه مشتمل بر تالار اصلی و ۷ اتاق در اطراف تالار مرکزی خودنمایی می کند. در جبهه شرقی، تأسیسات دیگری مرکب از چند اتاق و آب انبار قرار دارد. سقف آب انبارها با طاق های جناغی و گهواره ای پوشیده شده، در جبهه شمال غربی، از پلکان های سرتاسری که اکنون ویران شده به قسمت فوقانی می توان صعود کرد که مدخل آن به وسیله دو نیم ستون مشخص شده است.در قسمت علیای این ستون ها، محلی جاسازی شده که شامل چند بخش است و احتمال می رود که این محل مقر سربازان برای دیده بانی و اشراف کامل به اطراف بوده باشد. مجموعاً مساحت این دژ به حدود ۱۰ هزار متر مربع می رسد. زمان قطعی ساخت بنا معلوم نیست، احتمال دارد مجموعه قلعه در دوره ساسانی ساخته شده باشد. از آنجا که این مجموعه در قرن سوم یکی از پایگاه های مهم و مستحکم بابک خرم دین در مصاف با اعراب و لشکریان خلفای بنی عباس بوده، تعمیرات و الحاقاتی نیز به آن افزوده شده است.(۷)
یکی دیگر از آثار مهم تاریخی آذربایجان که اکنون چیزی از آن باقی نمانده قلعه نظامی «زینتا» بوده که از نظر جغرافیایی محل آن در شمال خوی واقع است. این قلعه از نظر حفظ آذربایجان در مقابل هجوم رومی ها و از جهت نظامی بسیار پرارزش بوده و رومی ها همواره در طول جنگ های خود با ایرانیان می کوشیدند این قلعه را به تصرف درآورند. (۸)
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
● بخش دوم، قفقاز
خطه بزرگ قفقاز خود از سرزمین های گوناگون تشکیل یافته. این سرزمین ها که در حال حاضراز نظر جغرافیای سیاسی قسمت هایی از خاک جمهوری فدراتیو روسیه در منطقه داغستان و چچنستان و همچنین کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است، از منطقه اران (قره باغ) و نخجوان و ایروان در سواحل شمالی رود ارس آغاز شده و تا سواحل شرقی دریای سیاه گسترش می یابد. «منطقه قفقاز در واقع سرزمینی است به طول ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض حدود ۱۶۰ کیلومتر.»(۹) مردم قفقاز هیچ گاه خود را از فرهنگ، تمدن و تاریخ ایران جدا نمی دانند و هنوز آثار به جای مانده از تمدن و فرهنگ ایرانی در قفقاز باقی مانده است. در عصر ما نیز پژوهشگران آن دیار به دنبال یافتن آثار و نمادهای این میراث فرهنگی و تاریخی مشترک بوده و بر نزدیکی آن خطه کهن با کشور باستانی ایران تأکید دارند. ایتبروف تیمور، از دانشگاه دولتی جمهوری داغستان فدراسیون روسیه، به این نزدیکی ها، در همایش بین المللی جهان ایرانی و توران تأکید کرده و می گوید: «ارتباطات تاریخی میان اهالی داغستان و دولت ایران به زمان باستان و قرن های گذشته باز می گردد. این ارتباطات در عهد صفوی بسیار زیاد شد و مردم داغستان از شاه عباس به نیکی یاد می کنند.»(۱۰) خانم فاطمه علی بکوا، از همین دانشگاه، نیز به این روابط دیرین اشاره کرده، و می گوید: «روابط تاریخی و فرهنگی میان ایران و داغستان به دوران های خیلی قدیم می رسد و کتیبه هایی از دوره ساسانی توسط باستان شناسان در این مورد به دست آمده است.»(۱۱)
این نزدیکی های فرهنگی و این گذشته مشترک تاریخی با تمام نقاط قفقاز از دوره های اساطیری آغاز شده است. مسعودی در «مروج الذهب» در مورد قلعه های مستحکمی که در زمان اسفندیار پسر ویشتاسب در منطقه آلان در شرق ابخاز ساخته شده و ادامه آن به دوره های بعدی تاریخی و زمان ساسانیان کشیده شده، شرحی در کتاب خود آورده که مینورسکی در کتاب «تاریخ شروان و دربند» به نقل از او در مورد آن چنین می نویسد: «میان مملکت آلان و کوه قبخ، پلی و قلعه ای روی رودی پهناور (رود تِرک Terck) قرار دارد. این قلعه را قلعه آلان می گویند. در روزگار کهن یکی از شاهان ایران به نام اسفندیار پسر ویشتاسب آن را ساخت. (قلعه بر صخره ای استوار است) » مینورسکی در جای دیگری می نویسد: «این قلعه در میان قلعه های جهان به استواری و تسخیرناپذیری معروف است». ایرانیان از آنچه اسفندیار پسر ویشتاسب در ساختن آن قلعه انجام داده، یاد کرده اند. اعمال اسفندیار و آنچه از او گفتیم در کتابی به نام «کتاب پیکار» بیان شده است که ابن مقفع آن را به عربی گردانید.(۱۲) در دوره های بعدی نیز تا دوره ساسانی منطقه قفقاز همواره مورد توجه ایرانیان بوده است. در دوره ساسانی، به دلیل حملاتی که مستقیماً به وسیله رومی ها یا به تحریک آنها، متوجه مرزهای ایران در قفقاز و همچنین موجب تهدید ایالت آذربایجان می شد در ساختن بناها و قلعه های نظامی در این منطقه اهتمام جدی شد و «شاهکارهای مهندسی نظامی فراوان در مناطق مذکور ساخته شد. آثار بسیاری از این استحکامات هنوز پابرجاست و حتی در حال حاضر دیوارهای سنگی شهر دربند که به امر انوشیروان ساسانی (۵۷۹ - ۵۳۱) ساخته شد، در دربند دیده می شود. این دیوارها به وسیله وی و دیوارهای خشتی آن به امر پدرش قباد (۵۳۱ - ۴۸۸) ساخته شد و نوشته های ثبت شده به زبان پهلوی بر این دیوارها نشانگر این موضوع است. حتی در اوایل قرن چهارم هجری قمری نیز دیوار ساخته شده در دوره انوشیروان از مصالح زمان وی ساخته و تعمیر شد.(۱۳) در مورد قبه نیز پژوهشگران معتقدند که این اسم از نام قباد ساسانی گرفته شده است.(۱۴) قبل از این نیز در زمان یزدگرد دوم (۴۵۱ - ۴۳۸) دیوار نخست دربند ساخته شده بود(۱۵) به طور کلی، در دوره ساسانی دربند به یکی از نقاط مهم کشور ایران تبدیل شده بود و حاکمیت فرمانداران ایرانی تا آخر دوره ساسانی بر این نواحی ادامه داشت. به طوری که در هنگام هجوم تازیان به ایران در سال ۲۲ هجری ( ۶۴۳ میلادی) حاکم باب یا دربند که از طرف یزدگرد تعیین شده بود، شهر براز نام داشت.
گذشته از بناها و قلعه هایی که از دوران ساسانیان در نقاط مختلف قفقاز به یادگار باقی مانده، حضور هنر ساسانی را در آثار کشف شده دیگری نیز در آن خطه می توان ملاحظه کرد. قدرت اسماعیل زاده یکی از پژوهشگران کشور جمهوری آذربایجان در مقاله خود که با عنوان «عنصر هنر ساسانی در فرهنگ مادی آذربایجان» به آثاری که از تمدن ایران در کشورش کشف شده، اشاره کرده است. اسماعیل زاده در مقاله خود از تاریخ و فرهنگ گذشته این منطقه و آثار به دست آمده چنین یاد می کند: «تاریخ ایران، تاریخ کشوری برخوردار از تمدن باستانی و بالا، از قدیم الایام، پیوندهای عمیقی با تاریخ مناطق همجوار به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز داشته است. این کشور در طول هزاران سال، ضمن حفظ و توسعه فرهنگ غنی و بالای خود، تأثیرات مثبتی روی همسایگان نزدیک و کشورهای دوردست داشته و بر غنای دستاوردهای آنها در زمینه های اقتصادی و فرهنگی افزوده است. عهد ساسانیان مرحله فوق العاده مهمی در روابط همه جانبه ایران و مناطق همجوار بود. کافی است به آثار کشف شده در تابوت های سنگی در سال ۱۹۷۲ در بخش فضولی آذربایجان اشاره کنیم. هر یک از این تابوت ها نمونه های زیادی از اشیای فلزی حاوی عناصر بارز هنر ساسانی را داشتند. بخش اصلی مکشوفات را ظروف، تزیینات و اشیایی از برنز و نقره تشکیل می دادند.» (۱۶)
محمد بهمنی قاجار
منابع:
۱- لوئی و اندنبرگ «باستانشناسی ایران باستان» ترجمه عیسی بهنام، دانشگاه تهران، ،۱۳۴۵ ص ۱۱۶
۲- رومان گیرشمن، «از آغاز تا اسلام» ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، تهران، ،۱۳۷۰ ص ۳۲۱
۳- لوئی و اندنبرگ، همان کتاب، ص ۱۱۷
۴- همان، ص ۱۱۹
۵- محمدعلی مخلص، «فهرست بناهای تاریخی آذربایجان» نشریه شماره ۱۴ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سال ،۱۳۷۱ ص ۱۳۲
۶- همان، صص ۱۳۷ و ۱۳۶
۷- همان؛ صص ۱۴۳ و ۱۴۲
۸- غلامحسین مقتدر، «جنگ های هفتصد ساله ایران و روم» دنیای کتاب، تهران ،۱۳۶۲ صص ۷۵ و ۷۴
۹- علی پورصفر، «حکومت های محلی قفقاز در عصر قاجار، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول، بهار ،۱۳۷۷ پیشگفتار
۱۰- وزارت امور خارجه، «مقالات سمینار بین المللی جهان ایرانی و توران»، (۲۵ و ۲۶ بهمن ماه ۱۳۷۹) خلاصه مقاله ایتبروف تیمور (دانشگاه دولتی جمهوری داغستان فدراسیون روسیه ص ۶
۱۱- همان، مقاله خانم فاطمه علی بکوا (دانشگاه دولتی جمهوری داغستان فدراسیون روسیه)، ص ۸
۱۲- ولادیمیر فدرویچ مینورسکی، «تاریح شروان و دربند» ترجمه محسن خادم، بنیاد دایره المعارف اسلامی تهران، ،۱۳۷۵ صص ۲۹۵ و ۲۹۴
۱۳- همان، صص ،۱۶۰ ،۱۲۸ ۲۱ و ۲۰
۱۴- همان، ص ۱۹۹
۱۵- همان، ص ۲۰۴
۱۶- وزارت امور خارجه، همان، مقاله قدرت اسماعیل زاده استاد دانشگاه دولتی باکو، (عنصر هنر ساسانی در فرهنگ مادی آذربایجان)، ص ۴
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
كشف آثار باستاني دوره هخامنشي در ايران شمالي ( جمهوري آذربايجان )
آثار باستاني مربوط به تمدن ايران در دوره هخامنشي در شهرستان شمكير جمهوري آذربايجان در ‪۳۶۷‬كيلومتري غرب باكو كشف شد.
به گزارش روز پنجشنبه خبرگزاري "آذري پرس"، گروهي از باستانشناسان جمهوري آذربايجان، آلمان و گرجستان در جريان عمليات مشترك باستان شناسي در اين منطقه بقاياي تعدادي واحدهاي مسكوني دوره هخامنشي را از دل خاك بيرون آوردند.

بر اساس اين گزارش، كشف اين آثار به رهبري "فلوريان كلاوس" آلماني، "الياس بابايوف" آذري و "يولون گاگاشيدزه" گرجي و با مشاركت ‪۲۰‬باستان شناس ديگر صورت گرفته است.

الياس بابايوف سرگروه باستان شناسان آذري گفت: طي اين عمليات بقاياي يك بناي تاريخي با قدمت بيش از ‪۲۵۰۰‬سال داراي يك تالار بزرگ به مساحت يكصد متر مربع و چند اتاق كوچكتر در اطراف آن كشف شده است. وي افزود: كشف بقاياي اين بناي تاريخي نشان ميدهد كه منطقه مذكور يكي از مراكز و مقرهاي بزرگ حكومت هخامنشي در منطقه قفقاز بوده است. وي بيان كرد: عمليات باستان شناسي در اراضي شهرستان شمكير از سال گذشته ميلادي با تامين مالي دولت آلمان آغاز شده است. بابايوف با اشاره به اين كه شهرستان شمكير داراي آثار زياد باستان شناسي است بر ضرورت ادامه عمليات باستان شناسي در اين منطقه تاكيد كرد. وي گفت: تصميم بر اين است كه دستگاههاي ويژه به منظور مطالعه و بررسي بهتر آثار باستاني كشف شده در اين منطقه از آلمان وارد شود.
گزارش از خبرگزاري دانشجويان ايران

جستارهای وابسته
آنچه ایران به جهان آموخت
گذری بر زبان آذری پهلوی تاتی
جشن نوروز در آران قفقاز ایران
مالكيت ايران بر جمهوري آذربايجان
جشن نوروز در جمهوری آذربایجان
جمهوری آذربایجان یا ایران شمالی؟
ایران سرزمین همیشگی آریایی ها
درباره آذربایجان,آران و زبان آذربايجاني
مجموعه جهانی آذرگشنسب آذربایجان
از سرزمینهای آران تا آذربایجان - آذرآبادگان
تاریخ و فرهنگ آتروپاتکان , آذرآبادگان , آذربایجان
کنفرانس چگونگی ورود زبان ترکی آذربایجان به ایران
آذری یا زبان باستانی آذربایجان - شادروان احمد کسروی تبریزی
ملاحضاتی درباره زبان کهن آذری - دکتر محمد امین ریاحی خوئی
واژه های کهن آذری - بنیاد فرهنگی نیشابور - استاد فریدون جنیدی

نقشه های کهن ایران و یکی بودن آران ( جمهوری آذربایجان ) با ایران

چگونه نام سرزمینهای آران ایران و قفقاز به نام آذربایجان شمالی جعل شد




گردآوری از ارشام پارسی , نویسنده محمد بهمنی قاجار , منتشر شده در روزنامه ایران .
 

Sarp

مدیر بازنشسته
ایران شمالی
 

hemmat27

عضو جدید
جناب كاپلو ما منتظر جواب شما هستيم. اگر جوابي نداريد اعلام عمومي كنيد.
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرف زیادی زدن ممنوع
ایران شمالی زائده زهن نژاد پرستان است
نه آران نه ایران شمالی
فقط جمهوری آزربایجان


خيلي تند رو هستي
اافكارت اصلا منطقي نيست
البته عملي هم نيست

شرمنده ها رك گفتم بدت نياد
 

Tabrizli Atila

اخراجی موقت
خيلي تند رو هستي
اافكارت اصلا منطقي نيست
البته عملي هم نيست

شرمنده ها رك گفتم بدت نياد
من که نگفتم عاشق اونجام اینها رو گزاشتم تا ایشون از خواب بیدار بشن و نام مملکت ها رو جعل نکنن مگه من چیزه بدی گفتم کجاش تند رویست ؟
ایران شمالی که بدتره
 

known

عضو جدید
واقعا جالبه خیلی هامهاجرت میکنند به کشورهای مرفع تا بقیه عمرشونو راحت بگذرونن اما کشور آذربایجان شوروی که خودشون دارن از گرسنگی می میرن چطوری ؟نکنه که مردم آذری ما می خوان اونا رو نجات بدن ,;)
 

Tabrizli Atila

اخراجی موقت
واقعا جالبه خیلی هامهاجرت میکنند به کشورهای مرفع تا بقیه عمرشونو راحت بگذرونن اما کشور آذربایجان شوروی که خودشون دارن از گرسنگی می میرن چطوری ؟نکنه که مردم آذری ما می خوان اونا رو نجات بدن ,;)
ببخشید میشه به یه تهرانی گفت تهی یا به اصفهانی اصفهی یا مشهدی رو گفت شدی و.....
آذری خودتی ما آزربایجانی هستیم و اگه منظورت زبان باشه ما تورک هستیم
کسی نمیخواد جایی رو بگیره فقط میخواهیم جلوی افکار نژاد پرستانه رو بگیریم
 

►♀☼♀◄

عضو جدید
كاش اسم ايران شمالي رو واسه تايپيكت انتخاب نميكردي تا بعضيا هم عصباني نشن....:دي..
به اين دل انگيزاي وطن پرست ايراني!!! توصيه ميكنم به خاطر اينكه زيادي اعصابتون خرد نشه مطالب تايپيك رو بدون اسم بخونين..:دي..
البته چه كنيم بعضيا هي دوست از خودشون بحرفن!...:دي
راستي چرا تو طول اين 7000 سالتون اين پرچمتون رو بهمون نشون ندادين؟ قايمش كردين؟!:دي
:دي..
 

known

عضو جدید
ببخشید میشه به یه تهرانی گفت تهی یا به اصفهانی اصفهی یا مشهدی رو گفت شدی و.....
آذری خودتی ما آزربایجانی هستیم و اگه منظورت زبان باشه ما تورک هستیم
کسی نمیخواد جایی رو بگیره فقط میخواهیم جلوی افکار نژاد پرستانه رو بگیریم
واقعا متاسفم برات که به جمله ها فکر نمی کنی فقط نگاه می کنی , با این طرز بر خوردهایی که تو یکی داری واقعا آبروی بقیه رو می بری , اگه علاقمندی با بد صحبت کردن خودی نشون بدی این باشگاه جاش نیست فهمیدی :cool:
 

Sarp

مدیر بازنشسته
كاش اسم ايران شمالي رو واسه تايپيكت انتخاب نميكردي تا بعضيا هم عصباني نشن....:دي..
به اين دل انگيزاي وطن پرست ايراني!!! توصيه ميكنم به خاطر اينكه زيادي اعصابتون خرد نشه مطالب تايپيك رو بدون اسم بخونين..:دي..
البته چه كنيم بعضيا هي دوست از خودشون بحرفن!...:دي
راستي چرا تو طول اين 7000 سالتون اين پرچمتون رو بهمون نشون ندادين؟ قايمش كردين؟!:دي
:دي..
همون جائی هست که پرچم گاو نشان شما قائم شده
 

shakibaa77

عضو جدید
سلام

سلام

بنده فارغ از هر مرده باد و زنده باد میگم دستتون درد نکنه از اینکه ی سری اطلاعات تاریخی رو در اختیارمون قرار دادی حالا هر چی که اسمشو بزاریم ی زمانی جز مملکتمون بوده و حالا خودش ی کشور مستقله

شاد باشید :smile::gol:
 

meoiotu

عضو جدید
ممنون از اطلاعات تاریخی.همه میدونن که تبریز شهر اولین ها بوده و هست.تو لحظه های بحراتی جنگ هم آذری ها پیش قدم بودن(اونطور که شنیدم)و توی علم و فناوری هم باز هم اگه جلوتر از همه نباشیم،عقب هم نیستیمومخصوصا در نانو(اونطور که شاهدم)پس یه منطقه مفید هستش و جدا شدن این قسمت از کشور نتنها مفید نخواهد بود بلکه مضر بوده و موجبات عقب ماندگی هست.یعنی هم ایران به آذری نیاز داره و هم آذری ها به ایران.هردوش هم که مدیون شهدا هستن.و همه هم مدیون خدا.حالا یه سری فارس زبونا یا ترک زبونا به همدیگه توهین میکنن،در مملکت که بسته نشده.........
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا حالا اسم ایران شمالی رو نشنیده بودم . :surprised:

لابد فردا پس فردا سر و کله ایران شرقی و ایران غربی هم پیدا میشه !! :confused:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش از دادن اطلاعات غلط و شاید دلسوزانه خودداری کنیم.
ممنون
 

Sarp

مدیر بازنشسته
تا حالا اسم ایران شمالی رو نشنیده بودم . :surprised:

لابد فردا پس فردا سر و کله ایران شرقی و ایران غربی هم پیدا میشه !! :confused:
ایران شرقی هم هست
همون افغانستان
اگه یه سری به محافل پان ایرانیستها بزنید خودتون میتونید شاهد انواع ایران باشید
 

اثفیان

عضو جدید
بگمانم باید کارهای فرهنگی بیشتری کرد.
این اصطلاح ایران شمالی یک اصطلاح تازه است و قدمت ندارد. در منابع تاریخی همواره نام آنجا اران، آران و آلان آمده است. اما در زمان شوروی سابق، روسها آنجا را آذربایجان نامیدند چون گمان میکردند که در عهدنامه های ننگین گلستان و ترکمانچای باید شهرها و استانهای بیشتری از ایران جدا میشد تا زودتر به آبهای گرم خلیج فارس میرسیدند(وصیت پطر کبیر) که نشد و چون هنوز به خلیج فارس نرسیده بودند، بخشی از بالای رود ارس را که با زور از ایران گرفته بودند و اران نامیده میشد آذربایجان نامگذاری کردند تا بگویند با استان آذربایجان ایران یکی بوده است و سپس ادعا کنند که این مجموعه از اول تاریخ مستقل بوده است و دیگران به آن چنگ می انداخته اند! و نهایتا با دروغ بگویند جنگ بین ایران و روس بر سر تقسیم آذربایجان بوده است و دست آخر ایران را اشغالگر و روسیه را آزادی بخش بنامند! و پس از آن با طرح استقلال این مجموعه و البته استانهای دیگر ایران چون کردستان و گیلان و... کشور ایران را به کشورهای کوچک و ضعیف تبدیل کنند. تنها دستاویزی که گمان میکردند برای این کار میتوانند داشته باشند، زبان و گویش بود و البته مذهب هم بود. استالین گفته بود هر زبان و گویشی یک ملت است! یعنی ملت سازی بر پایهء زبان و جدا کردنش از یک ملت واحد ایرانی و در آینده تشکیل دولتهای گوناگون و البته ساخت کشورهای کوچک مستعمره ای! شگفت آنکه هنوز هم در کتابهای درسی دولت باکو چنین تفکراتی وجود دارد به دانش آموزان تدریس میگردد!!

اتفاقا هنگامی که روسها چنین نام جمهوری آذربایجان را بر اران گذاشتند، در تبریز کسانی بودند که هنوز اندوه قراردادهای شرم آور گلستان و ترکمانچای را فراموش نکرده بودند و این اقدام تازهء شورویها را دریافتند و دانستند که چه خوابی آنان برای ایران دیده اند. این شد که حتی پیشنهاد نام «آزادیستان» را برای استان آذربایجان ایران دادند تا جلوی زیاده خواهی های آیندهء شوروی را در همان نطفه بگیرند اما در تهران پذیرفته نشد!

به هر روی، پس از فروپاشی شوروی، ایرانستیزی، به عهدهء صهیونیست ها افتاد و دنبال شد و کار بجایی رسید که نباید می رسید. در باکو پانترکها ایران را اشغالگر خواندند و حتی نام جمهوری آذربایجان را که قدمت چندانی نداشت بنام آذربایجان شمالی و استان آذربایجان ایران را بنام آذربایجان جنوبی نامیدند و خواستار تجزیهء آن گردیدند! چند سالی گذشت و در این بلبشو تعدادی از همان پانترکها از رود ارس گذشته و بدون هیچ گذرنامه ای به ایران وارد شدند تا در شهرهای آذربایجان بویژه در تبریز بتوانند اندیشه های ایرانگریزی و نژادپرستی را بین جوانان پاک ایرانی رواج دهند. از آنجاییکه شمال رود ارس تا همین 200 سال پیش بخشی از ایران بود در نتیجه اختلاف زبانی و نژادی چشمگیری در مردم دو سوی ارس دیده نمیشود مگر در فرهنگ. آنان زیر فشار افکار کمونیستی و ایران ستیزی و بی بند و باری بوده اند اما این سوی ارس اینگونه نبوده است. نهایتا اینکه برخی از ایرانیان برای مقابله با پاترکیستها نام ایران شمالی را بر آنجا نهادند. درحالی که نام ایران شمالی هیچ قدمت تاریخی ندارد حتی تا همین چند سال پیش هم وجود نداشته است مگر آنکه بگوییم چون شمال رود ارس بخشی از ایران بوده بنابراین این نامگزاری تداعی کنندهء آن است.

با سپاس
 

Similar threads

بالا