تاریخ زندگی گذشتگان راه ایندگان

majid_mz

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا تاپیکی نبود منم با این عنوان راه اندازیش کردم پس بیایید برای تاریخ کشورمون ارزش قایل شیم

سلام ...کار خیلی خوبی کردی .... واقعا حیف بود ...از تاریخ تاپیکی نداشته باشیم ..اتفاقا من دیشب میخواستم یه تاپیک تو قسمت تاریخ باز کنم ... امروز خوشحال شدم که این تاپیکو دیدم .... فکر کنم هر کسی مطالب تاریخی کوتاه داره اینجا بذاره ... خیلی خوب میشه ...
 

majid_mz

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما علی در نامه ای به فرزندش اما حسن میفرماید : ((پسرم اگر چه من به اندازه همه آنان که پیش از من بوده اند, نزیسته ام , اما چندان در کارهایشان نگریسته ام که همچون آنان شده ام , بلکه چندان بر امورشان آگاهی یافته ام که گویی با اولین آنها تا آخرین شان زندگی کرده ام . پس در این سیر و تامل , کردار پاکیزه را از آلوده باز شناخته و سود را از زیان دریافته ام )).

نهج البلاغه .. نامه شماره 31
 

majid_mz

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوشته اند فتحعلی شاه قاجار به قیافه ظاهری خودش خیلی اهمیت میداد و فکر میکرد اندامی بسیار موزون و زیبا دارد . به این دلیل بخش مهمی از وقت خود را صرف رسیدگی به جمال خویش میکرد . او لباسهای گران قیمت تهیه میکرد و حتی در اواخر عمرش دستور داده بود کتاب هایی درباره خصوصیات ظاهری اش نوشته یا نقاشی شود .

تاریخ ایران -2 - ( ایران در دوره معاصر )
 

majid_mz

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زمان ناصر الدین شاه , برای نخستین بار در ایران پرواز بوسیله یک بالون در شهر تهران انجام گرفت و در زمان احمد شاه برای اولین بار یک هواپیما که خلبان آن لهستانی بود , وارد ایران شد .

تاریخ ایران - 2 - (ایران در دوره معاصر)
 

majid_mz

عضو جدید
کاربر ممتاز
حتما شنیده یا خوانده اید که ناصرالدین شاه به دست شخصی با نام میرزا رضا کرمانی کشته شد . نوشته اند میرزا رضا در تهران به کسب و کار مشغول بود و مقداری پول از کامران میرزا طلب داشت اما شاهزاده پول او را نمیداد . عاقبت میرزا رضا موضوع را به وزرای ناصرالدین شاه گفت و چون مرد بی باک و پر سر و صدایی بود , قرار شد طلبش پرداخت شود . کامران میرزا دستور داد که طلب او را بدهند اما به ازای هر یک تومان یک پس گردنی به او بزنند . میرزا رضا با تحمل این رنج و خفت طلب خود را گرفت و رفت اما کامران میرزا که کینه او را به دل گرفته بود , به بهانه های مختلف مانع زندگی و کسب و کار او میشد و آزارش میداد . حتی چند سال او را به زندان انداخت . سر انجام میرزا رضا درمانده و آواره شد و مدتی بعد تصمیم به کشتن ناصرالدین شاه به عنوان ریشه اصلی چنین وضعی گرفت و او را در آغاز روز پنجاهمین سال سلطنتش به ضرب گلوله از پای در آورد . خودش نیز دستگیر و مدتی بعد کشته شد .

تاریخ ایران - 2 - ایران در دوره معاصر
 
آخرین ویرایش:

sh-zinat

عضو جدید
توی کتابی خوندم ناصرالدین شاه از بس تعداد زناش زیاد بودن آخر کار به امیرکبیر که وزیرش بوده دستور میده آلبومی از زناش تهیه کنه که اونایی که یادش رفته یادش بیاد:biggrin:
 

majid_mz

عضو جدید
کاربر ممتاز
توی کتابی خوندم ناصرالدین شاه از بس تعداد زناش زیاد بودن آخر کار به امیرکبیر که وزیرش بوده دستور میده آلبومی از زناش تهیه کنه که اونایی که یادش رفته یادش بیاد:biggrin:


سلام ...چه عجب یه نفر اومد تو این تاپیک یه چیزی نوشت .. کم کم داشتم نا امید میشدم .... ;) .... موفق باشی .. جالب بود ....
 

designchem

متخصص طراحی دستگاههای تبادل حرارت
کاربر ممتاز
سلام .من خیلی دوست دارم راجع به تاریخ بدونم ولی نمیتونم به کتابها اعتماد کنم میشه کمک کنید که چه کتاب و نویسنده ای بیشتر قابل اعتمادند
 

nyaz89

عضو جدید
سلام .من خیلی دوست دارم راجع به تاریخ بدونم ولی نمیتونم به کتابها اعتماد کنم میشه کمک کنید که چه کتاب و نویسنده ای بیشتر قابل اعتمادند
سلام منم خیلی خوشحالم که یک تایپیک تاریخ هم ایجاد شده. قبل از اینکه برم دانشگاه تو لیست انتخاب رشتم باستان شناسی رو زده بودم ولی قسمت نشد نساجی قبول شدم
- اگه درباره تاریخ معاصر میخواین بخونین نویسنده هایی مثل مسعود بهنود، عباس میلانی، ذبیح ال... منصوری، فریدون آدمیت و سعید نفیسی خیلی معتبر هستن و کارای تاریخیشون قابل اعتماده ولی در مورد تاریخ ایران باستان نویسنده معروفی رو دقیقا نمیشناسم شاید بقیه دوستان بدونن ولی درکل چون انگیزه برای تغییر تاریخ ایران قدیم کمه بیشتر مورد اطمینان هستن.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام .من خیلی دوست دارم راجع به تاریخ بدونم ولی نمیتونم به کتابها اعتماد کنم میشه کمک کنید که چه کتاب و نویسنده ای بیشتر قابل اعتمادند
دوست عزیز میتونین رمانهای تاریخی ترجمه ذبیح الله منصوری رو بخونین...در مورد تاریخ ایران هم کتابای ارزشمند زیادی داره...:gol:
راستی در مورد تاریخ ایران میتونین کتاب بسیار جالب و ماندگار 2قرن سکوت دکتر زرین کوب رو بخونین...
 

آريائي

عضو جدید
سلام .من خیلی دوست دارم راجع به تاریخ بدونم ولی نمیتونم به کتابها اعتماد کنم میشه کمک کنید که چه کتاب و نویسنده ای بیشتر قابل اعتمادند
با درود...
دوست عزيز در مورد كليات تاريخ كه تقريبا اتفاق نظر وجود دارد در مورد جزئيات هر پادشاهي و حوادثي كه به وقوع پيوسته بهتره چند منبع رو مورد بررسي قرار بدين دوستان ديگر هم اشاره داشتند...
اضافه بر مواردي كه دوستان ذكر كردند...
تاريخ ده هزار ساله ايران.....
انتشارات اقبال كه يه انتشاراتي معتبر هم ميباشد رو توصيه ميكنم
البته تو نمايشگاه كتاب تاريخ ايران مربوط به دانشگاه كمبريچ رو فكر كنم ديدم كه..بصورت علمي و تحقيقاتي بررسي كرده بود...ولي خب چون برا شروع مطالبش سنگين به نظر مي رسه بهتره ابتدا از كتاب هائي كه بصورت رمان تاريخ را روايت كرده اند شروع كنيد تا براي شما خسته كننده نباشد:gol:
 
آخرین ویرایش:

EARTHQEEK

عضو جدید
مصدق

مصدق

سلام به دوستان یه حکایت از دکتر مصدق:
manikalaki@gmail.com
هنگامی که قرار بود دادگاه لاهه براي رسيدگي به دعاوي انگليس در ماجراي ملي شدن صنعت نفت تشکيل شود، دکتر مصدق با هيات همراه زودتر از موعد مقرر به محل دادگاه رفت. در حالي که پيشاپيش جاي نشستن همه ي شرکت کنندگان تعيين شده بود، دکتر مصدق رفت و به نمايندگي هيات ايران روي صندلي نماينده انگلستان نشست.

قبل از شروع جلسه، يکي دو بار به دکتر مصدق گفتند که اينجا براي نماينده هيات انگليسي در نظر گرفته شده و جاي شما آن جاست، اما پيرمرد توجهي نكرد و روي همان صندلي نشست. جلسه در جال آغاز بود و نماينده هيات انگليس روبروي دکتر مصدق منتظر ايستاده بود تا بلکه بلند شود و روي صندلي خويش بنشيند، اما پيرمرد اصلاً نگاهش هم نمي کرد.

جلسه شروع شد و قاضي رسيدگي کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جاي نماينده انگلستان نشسته ايد، جاي شما آن جاست. کم کم ماجرا داشت پيچيده مي شد و که دکتر مصدق بالاخره به صدا
در آمد و گفت:
«شما فكر مي کنيد نمي دانيم صندلي ما کجاست و صندلي نماينده هيات انگليس کدام است؟ نه جناب رييس، خوب مي دانيم جايمان کدام است. اما علت اينكه چند دقيقه اي روي صندلي دوستان نشستم به خاطر اين بود که دوستان بدانند بر جاي ديگران نشستن يعني چه؟ سال هاي سال است دولت انگلستان در سرزمين ما خيمه زده و کم کم يادشان رفته که جايشان اين جا نيست و ايران سرزمين آبا و اجدادي ماست نه سرزمين آنان ... »

سكوتي عميق فضاي دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پايان سخنانش كمي سكوت كرد و آرام بلند شد و به روي صندلي خويش قرار گرفت. با همين ابتکار و حرکت عجيب بود که تا انتهاي نشست، فضاي جلسه تحت تاثير مستقيم اين رفتار پيرمرد قرار گرفته بود و در نهايت نيز انگلستان
محکوم شد. :heart::gol:
 

EARTHQEEK

عضو جدید
file:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot.pngfile:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-1.pngبخشی از سخنان زنده یاد داریوش فروهر درباره دکتر مصدق
در مراسم ۱۴ اسفند ۱۳۵۷
مصدق صخره‌ی غول‌ پیكری بود كه تكیه بر خاك میهن داشت و زیرساخت استواری بود برای هر جنبشی كه پس از او پدید آمد.
مصدق یك خاطره‌ٌ بی ‌مرز است برای ملتی كه همیشه بخش بزرگی از نیروی درهم كوبنده‌ و سازنده‌ٌ خویش را از خاطره‌های عاطفی و تاریخی كسب می‌كند.

مصدق چنان بر پیكر استعمار كوبید كه آن را از چند سو شكست. پس از او ، استعمار هرگز نتوانست براستخوان‌های بند خوردهٌ خویش تكیه كند و نتوانست فخرمندانه نعره برآورد كه بر همه ‌چیز چیره است و چیره خواهد ماند. یكی می‌بایست بیاید و بر حصارهای قلعهٌ جادویی استعمار بكوبد و شكافی در آن پدید آورد، مصدق همان كس بود كه چنین كرد

مصدق را سال‌ها زمان باید تا آنگونه كه بود بشناسیم و دریابیم ما هنوز مصدق را از پس پرده می‌بینیم و این چه اندوه بزرگی است برای ما


او یك تجربه‌ٌ نو، یك حركت نو و یك قربانی نو در پیشگاه تاریخ بود

;):)
 

EARTHQEEK

عضو جدید
file:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-2.png

آری تنها گناه من وگناه بزرگ و بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کرده ام و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیمترین امپراطوریهای جهان را از این مملکت برچیده ام. دکتر محمد مصدق
 

EARTHQEEK

عضو جدید
توضيحی تاريخی پيرامون پذيرش مصدق هماوردی «دعوت» به نخست وزيری(۵)
برغم مخالفت شاه، دربار، و حاميان خارجی اش، نه فقط کميسيون نفت به لايحه ی ملی کردن نفت رأی داد، بلکه مجلس نيز زير فشار افکار عمومی کشور، به اتفاق آراء آن لايحه را تصويب کرد. تنها دليل رأی تسليم آميز مجلس و توشيح ناخواسته ی شاه جنبش مردم بود، که کسی جرأت رودررويی با آن را نداشت.


چون هيچکدام از کوشش های ارتجاع داخلی و خارجی برای ممانعت از ملی کردن به نتيجه نرسيد و سرانجام نفت ايران ملی شد، در بيستم مارس ۱۹۵۱/بيست و نهم اسفند ۱۳۲۹، در جلسه ی مشترکی از مسؤولان وزارتخانه های مربوطه ی دولت بريتانيا تصميم گرفته شد کوشش شود در امور ايران با دولت ايالات متحده ی آمريکا به «خط مشی مشترکی» برسند.(۶) هدف از اين کار، نه تنها ممانعت از خريد نفت ايران توسط شرکت های کوچک نفتی غير انگليسی بود، بلکه برنامه همچنين اين بود که مصدق را در جبهه ی داخلی تضعيف کنند – هم از طريق جلب حاميان آمريکا در هيئت حاکمه و هم از راه تخريب جنبش ملی به مدد برخی عناصر هوادار آمريکا چون بقايی، مکی، ملا کاشانی، و زاهدی که رياکارانه به آن پيوسته بودند.
پيش از اينکه جمال امامی به بلوُف پيشنهاد نخست وزيری به مصدق دست زند، قوام السلطنه دست اندر تدارک برای نخست وزيری به کمک بريتانيا بود، اما آن دولت حاضر به حمايت از او نبود و سيد ضياء طباطبائی را نامزد خود برای جانشينی دولت محلل علاء معين کرده بود.
قدم بعد پيشنهاد تاکتيکی جمال امامی به مصدق برای قبول نخست وزيری بود ...

 

EARTHQEEK

عضو جدید
در تعريف تاريخ می‌گويند ، که تاريخ نگرشی به گذشته برای بهتر زيستن در آينده است.هدف از بيان وقايع تاريخی ،درسهای نهفته در آن است که ميتواند چون چراغی فرا راه نسلهای بعد گردد. اين درس‌ها و تجربيات است که لازمه آموختن تاريخ و نگرش تاريخی‌ را به وضوح آشکار می‌کند.بررسی زندگی‌ مردان و زنان تاريخ ساز نيز از جهت آموزهای آن،اهميت بسيار دارد.
۱۴ اسفند هر سال ياد آور نام و خاطره و مهمتر آموزه‌های ،نام آورترين نام معاصر ايران و شايد خاورميانه، و يکی‌ از نام‌های جاودان تاريخ، بزرگمرد ملی‌ ايران ، دکتر محمد مصدق است. در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ مردی روی در نقاب خاک کشيد که لحظه لحظه زندگی‌ پر بارش،مبارزاتش برای آزادی و استقلال سياسی ايران و پی‌ افکندن دموکراسی در آن بود. اگر چنان که ياد شد ثمره زندگی‌ آدمی‌ را ، تلاش برای بهبود زندگی‌ انسان‌ها و تدوين آموزه‌های انسان مدارانه بدانيم ، مصدق يکی‌ از پر ثمر‌ترين زندگی‌‌ها را داشته است.بيان زندگی‌ و مبارزات او ، پای بندی او به اصول انسانی‌، رفتار وی به عنوان يک سياستمدار آرمان خواه، پافشاری وی در اجرای اصول دموکراسی در بحرانيترين شرايط،,قطعاً در يک مقوله‌ای اينچنينی نخواهد گنجيد، اما به اجمال خواهيم کشيد که بر زوايای وجودی و رفتاری وی ، نوری هر چند کور سؤ، بتابانيم ، باشد که درسهای وی برای ساختن کشور ما و بنای دموکراسی در آن، سر مشق ما و نسلهای بعد قرار گيرد.

 

EARTHQEEK

عضو جدید
... در پيام دكتر مصدق به جوانان و دانشجويان در زماني كه نخست وزير كشور بودند در تاريخ 22 خرداد ماه 1330 آمده است
" فرزندان عزيزم : درود قلبي به شما مي‌فرستم و از خداي متعال مسئلت دارم همگان با كاميابي و سربلندي از علوم و فنون آن ديار مترقي، بهره‌اي كافي بستانيد و به سلامت و سعادت به ميهن مقدس برگرديد و مصدر خدمات شايان شويد و حق كشور و ملت ايران را كه به گردن شما فرزندان خلف است ادا نماييد. چون در اكثر نقاط كشورهاي آمريكايي و اروپائي پراكنده هستيد و با آن ملت‌هاي دوست و بزرگ تماس و ارتباط دائمي داريد به علاوه مراسلاتي از بعضي شما راجع به نفت و مربوط به سوء تفاهمات در آن ديار به من رسيده لازم دانستم شما را از مقاصد ملت ايران در باب ملي شدن صنايع نفت مطلع گردانم تا شما هم به نوبه خود افراد ملت عدالتخواه و حق پرست آن ممالك را آگاه سازيد و به هر كه رسيديد و در هر محفلي حاضر شديد اين مقاصد را شرح دهيد تا اگر اشخاصي در نتيجه بي‌خبري يا شايد در نتيجه اغفال عمال مغرض دچار سوء تفاهم شده اند از حقيقت مطلع شوند، زيرا اطلاع صحيح ملل مترقي و دوستي آنها براي ما بسيار مهم و مغتنم است ...و بر شما فرزندان اين آب و خاك است كه با استفاده از جميع وسائلي كه در دست داريد، مردم آزاده آن سامان را از حقايق امر مطلع ساخته و وظيفه خطير ملي خود را در اين موقع دشوار ايران، به نفع كشور باستاني خود و بر اساس حق و حقيقت انجام دهيد. با اين توضيحات پيام خود را به پايان ميرسانم و شما جوانان دانشجو و علاقه‌مند به ميهن عزيز را به خدا مي‌سپارم."
 

nyaz89

عضو جدید
دکتر مصدق در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ایران جایگاه واقعا مهمی داره که به قبل تر از مسئله ملی شدن صنعت نفت و آذربایجان نیز ارتباط پیدا میکنه.
فکر کنم لازمه یه تایپیک جداگانه برای این موضوع در نظر گرفته شه.
 

EARTHQEEK

عضو جدید
رضا خان که بود

رضا خان که بود

رضا خان که بود:
زیباکلام: رضا شاه وطن پرست بود. سلیمی نمین: خائن بود







زیباکلام مصدق را شریف ترین، ملی ترین و متدین ترین رجال سیاسی 200 سال اخیر ایران برشمرد که این صحبت با واکنش مجری همراه شد که خطاب به وی اعلام کرد شما در حالی از مصدق چنین تعریفی می کنید که قبلاً وی را به تعلل و کوتاهی و در شکست نهضت ملی نفت متهم کرده بود.

به گزارش آخرین نیوز، بر خلاف گمانه زنی های اولیه که پیش بینی می شد برنامه سیاست ایرانی به جهت بازتابهای گسترده رسانه ای مناظره جنجالی سلیمی نمین و زیباکلام، به سرنوشت برنامه رو به فردا دچار شود و دست اندرکاران آن برای کاهش عواقب احتمالی دست به سانسور و تعدیل هایی در برنامه بزنند، تلویزیون بار دیگر امشب شاهد مناظره ای دلنشین و جذاب میان چند چهره سیاسی و دانشگاهی بود.

اگر چه به جهت موضوعی برنامه سیاست ایرانی بحث سابق در خصوص ملی کردن صنعت نفت را ادامه داد، اما به جهت اصرار طرفین بر مواضع قبلی خود و بیان نکات و نظریات جدید در خور توجه و مؤثر بود.

در این برنامه کمشکش اصلی دو طرف مناظره، باز بر سر خدمت و خیانت رضاخان بود. این برنامه یک تغییر شکلی داشت و آن اینکه صادق زیباکلام از مهمان تلفنی به مهمان حضوری تغییر موقعیت داد و عباس سلیمی نمین جایش را به عنوان مهمان تلفنی گرفت و تقریبا همان بلایی بر سرش آمد که شب گذشته زیباکلام به آن دچار شده بود.

زیباکلام در این مناظره مواضع خود به هیچ وجه عقب نشینی نکرد و معتقد بود رضاخان به ایران خدمت کرد.

وی با تأکید بر اینکه شعار نمی دهد، دلایل خاص خود برای خدمت خواندن اقدامات رضاخان را چنین برشمرد: آنچه از ایران فعلی از خلیج فارس در جنوب تا دریای خزر در شمال باقی مانده، مدیون دو نفر است، یکی مدیون ضرب شمشیر آقا محمدخان و دیگری چکمه رضاخان که اگر این دو نبودند، بخش هایی از ایران وجود خارجی نداشت. اگر چه هر دوی این شخصیت در تاریخ ایران منفورند.

وی تلاش رضاخان برای وحدت و حفظ استقلال ایران را شاخص اصلی خود در ارزیابی اقدامات رضاخان بر شمرد. این سخنان وی بار دیگر همانند گذشته با واکنش سلیمی نمین مواجه شد و خطاب به وی عنوان کرد: به چه دلیل از هر فرصتی برای تبلیغ رضاخان استفاده می کنید؟! وی نه سوادی داشته و نه اهمیتی در تاریخ معاصر ایران. تبرئه رضاخان یعنی تبرئه انگلیس ها.

در این مناظره موسی نجفی از دوستان غلامحسین الهام در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به کمک سلیمی نمین آمد و با تأکید بر اینکه نباید نگاه صرف جغرافیایی را ملاک خدمت یک فرد قرار داد، تأکید نمود: اگر چه در دوره قاجار شیر ایران به گربه تبدیل شد اما در دوره پهلوی این اتفاق نیفتاد، اما هویت ایرانی را رضاخان به چالش کشید و همین امر بحران جدی در ایران پدید آورد.

سلیمی نمین برخلاف نظر زیباکلام رضاخان را به واگذاری خاک مملکت از جمله بحرین و مناطقی در شمال غرب کشور به بیگانه متهم کرد و گفت: شما نباید تنفر مردم از انگلیس و رضا خان را نادیده بگیرید.

زیبا کلام در پاسخ با متهم کردن سلیمی نمین به توهم توطئه و نگاه دایی جان ناپلئونی به مسائل تاریخی کرد و گفت: شما زمین و زمان را بهم می دوزید که رضاخان را خائن معرفی کنید.

با این بحث مجری تلاش کرد فضا را عوض کند و از مهمانان خواست با توجه به بحث مطرح شده از سوی نجفی مبنی بر بی توجهی رضاخان به هویت ملی از این منظر وارد بحث شوند.

ولی زیباکلام این سخنان نجفی را نقد کرد و تاکید کرد: اتفاقاً رضاخان بسیار در بحث هویت ایرانی موثر بود و پرچم سه رنگ ایران نیز ابتکار وی بود.

برخلاف احساسات و هیجانات دو طرف اصلی مناظره محمود کاشانی با آرامش مثال زدنی به تبیین مسئله ملی شدن صنعت نفت پرداخت و بحث های بی سند را جنگ های حیدری و نعمتی برشمرد که فایده ای برای مردم نخواهد داشت.

انتقاد سلیمی نمین از زیباکلام به انتقاد از خود برنامه تبدیل شد و وی از برنامه سیاست ایرانی به دلیل ایجاد فرصت برای تبرئه کردن رضاخان و سمت و سوی خاص آن انتقاد کرد و در عین حال زیباکلام را را دچار نوعی تناقض گویی دانست و گفت: اگر همه ملت ایران از رضاشاه راضی بودند پس چرا وقتی برکنار شد و ایران را ترک کرد ملت ایران خوشحالی می کردند.

این اتهام مجدداً با واکنش زیباکلام مواجه شد و وی سلیمی نمین را به گوش نکردن مباحث مطرح شده متهم کرد و گفت: وقتی جنازه رضاخان را به ایران آوردند هزاران نفر از جنازه وی استقبال کردند. فدائیان اسلام که می خواستند مراسم را بهم بزنند از مردم کتک خوردند چرا که مردم پی برده بودند که رضاخان خیلی هم آدم بدی نبود.

فضای مناظره بار دیگر به سمت متشنج شدن پیش می رفت که مجری تاکید کرد: در خصوص این موضوع خاص در یک برنامه مفصل سلیمی نمین و زیباکلام باهم مناظره خواهند کرد.

در ادامه زیباکلام مصدق را شریف ترین، ملی ترین و متدین ترین رجال سیاسی 200 سال اخیر ایران برشمرد که این صحبت با واکنش مجری همراه شد که خطاب به وی اعلام کرد شما در حالی از مصدق چنین تعریفی می کنید که قبلاً وی را به تعلل و کوتاهی و در شکست نهضت ملی نفت متهم کرده بود.

زیباکلام با رد این موضوع اعلام کرد: وصله رضاشاه به من می چسبد ولی متهم کردن مصدق نه. مصدق مرد خاص در تاریخ سیاسی ایران است.

زیباکلام به دوئل با کاشانی نیز پرداخت و خطاب به پسر آیت الله کاشانی گفت: شما برای تبرئه پدرتان دارید مصدق را نیز بدهکار می کنید که کاشانی با اشاره به خاطرات علی امینی عنوان کرد که چیزی که برای دولت مصدق اهمیت نداشت نفت بود.

کاشانی اختلاف مصدق با پدرش را دروغ تاریخی عنوان کرد و گفت: آیت الله کاشانی در مقابل توطئه های خارجی مقاومت کرد و از روز اول طرفدار قانون اساسی بود و تا آخر نیز ایستاد ولی توطئه خارجی ها کار خود را کرد.
 

EARTHQEEK

عضو جدید
قوام السلطنه که بودfile:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-5.png
file:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-3.pngfile:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-4.png
 

EARTHQEEK

عضو جدید
قوام

قوام

file:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-6.pngfile:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-7.png[FONT=courier new,courier,monospace]میرزا احمد خان قوام معروف به ‍قوام السلطنه

[/FONT]file:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-8.png
file:///C:/DOCUME%7E1/mani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-9.pngحمد قوام ملقب به قوام‌السلطنه (1334ـ 1252ش) پسر میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه برادر وثوق‌الدوله از رجال معروف تاریخ معاصر ایران علی‌الخصوص عصر پهلوی است. او تحصیلات مقدماتی را به اتفاق برادرش حسن وثوق نزد معلمین خصوصی فرا گرفت و سپس در زمینۀ ادبیات فارسی و صرف و نحو عربی، عروض ، معانی بیان و ریاضیات قدیم ادامۀ تحصیل داد و مدتی نیز در مدرسه مروی به آموزش فلسفه و حکمت اشتغال ورزید. او در 12 یا 13 سالگی مدتی جزو پیشخدمتان ناصرالدین شاه بود اما پس از ترور او از دربار فاصله گرفت و هنگامی که داییش میرزا علی خان امین‌الدوله در 1314 ق به والیگری آذربایجان رسید، به آنجا رفت و سمت دبیر حضوری او را یافت. وی پس از صدارت امین الدوله به سمت منشی مخصوص او در آمد اما پس از عزلش جهت ادامه تحصیل به اروپا رفت و در دانشکده حقوق در رشته علوم سیاسی مشغول تحصیل شد، ولیکن نتوانست تحصیلات خود را به پایان ببرد و به ایران برگشت.

[FONT=courier new,courier,monospace]




















































































[/FONT]
 

EARTHQEEK

عضو جدید
پس از بازگشت به ایران وزیر حضور مظفرالدین شاه شد و مسئولیت ریاست دفتر مخصوص شاهنشاهی را بر عهده گرفت. او خط بسیار زیبایی داست و فرمان مشروطیت در سال 1324 ق به خط او نگارش یافت. وی در همان سال پس از فوت نریمان خان قوام‌السلطنه وزیر مختار ایران در اطریش لقب او را کسب نمود.

رشد سیاسی قوام پس از فتح تهران به دست مجاهدین شروع شد و او به ترتیب به معاونت وزارت داخله، وزیر وزارت جنگ، کشور و عدلیه نائل گشت. همچنین در کابینه دوم مستوفی الممالک در 1298 ش به والیگری (فرمانفرمای) کل خراسان و سیستان دست یافت.1 قوام‌السلطنه به هنگام کودتای 1299 ش به رهبریت سید ضیاءالدین و رضاخان میر پنج به دلیل اهمال در ابلاغ دستورات دولت کودتا به ادارات و مردم مورد غضب قرار گرفت و توسط کلنل محمدتقی خان پسیان دستگیر و روانه تهران گردید. وی به محض رسیدن به تهران زندانی شد اما پس از برکناری سید ضیاءالدین به دستور احمد شاه به صدارت رسید. رضاخان سوادکوهی در کابینۀ او وزیر جنگ بود و قوام که حضور اجباری این قدرت طلب را نمی‌پذیرفت با وی به مقابله برخاست. در این مبارزه قوام در سال 1302 ش به اتهام شرکت در توطئه قتل سردار سپه بازداشت شد و پس از مدت کوتاهی زندانی، به اروپا تبعید گشت. وی در سال 1307ش با وساطت برادرش به ایران بازگشت و در املاک خود در لاهیجان ماند.
 

EARTHQEEK

عضو جدید
زندگینامه رضا شاه کبیر
رضا شاه کبیر در ۲۴ حوت ۱۲۵۶ (ربیع‌الاول ۱۲۹۵ هجری قمری) در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوش‌آفرین) که از مهاجرین قفقاز بود. پدربزرگ رضاشاه، مرادعلی خان نام داشت که افسر ارتش بود که در محاصره هرات در سال ١٢٢٧ کشته شده بود .
مراد علی خان هفت پسر داشت. پسر اول او چراغعلی خان بود که درتهران زندگی می کرد و دارای مقامی در قشون بود. پسر دوم او نصرت الله خان نام داشت که یاور فوج ِ سوادکوه بود و رضاشاه چندی در زیر دست او خدمت کرده بود . عباسعلی خان پدر رضا شاه فرزتد هفتم مراد علی خان بود .
 

EARTHQEEK

عضو جدید
پس از خروج احمد شاه قاجار از کشور ، نمایندگان مجلس پنجم‌ شورای‌ ملی‌ در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی ماده واحده‌ای را تصویب کردند که به موجب آن احمد شاه از سلطنت خلع شد و حکومت‌ موقت‌ به " شخص آقای ‌رضاخان پهلوی"‌ سپرده شد و "تعیین تکلیف حکومت قطعی" به مجلس مؤسسان واگذار شد. سپس با تشکیل مجلس‌ موسسان، در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، سلطنت ایران‌ به‌ "اعلیحضرت‌ رضا پهلوی" واگذار شد. در بیست و چهارم آذرماه سال ۱۳۰۴ خورشیدی، رضاشاه پهلوی در مجلس شورای ملی حاضر شد و با ادای سوگند به قرآن رسماً به عنوان سردودمان پهلوی وظایف سلطنت را به عهده گرفت. مراسم تاج‌گذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد.
هنگامی که رضا شاه پهلوی بر مسند سلطنت نشست، جهان در میانه دو جنگ جهانی نفسی می‌کشید. رضاشاه پهلوی، برنامه گسترده‌ای را برای سامان اداری و اقتصادی کشور به دست گرفت. ایران فاقد نظام اداری، ارتش منسجم، راه، نظام بانکی و اقتصادی مدرن بود و شیوه ملوک الطوایفی جایی برای قدرت مرکزی نگذاشته بود.
 

EARTHQEEK

عضو جدید
از منظر بین‌المللی نیز شرایط، چندان آرام نبود. ایران در محاصره نیروهای بزرگ، روسیه در شمال و انگلیس در جنوب بود. انگلیس می‌کوشید از ایران به عنوان راهی برای سلطه‌جویی‌ خود در هند و خاور دور بهره بگیرد.در روز سوم شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و نیروهای بریتانیا از جنوب به بهانه حضور اتباع آلمانی در ایران به ایران حمله کرده و به سمت تهران آمدند.
رضا شاه که تاب مشاهده اشغال ایران را نداشت برای آرام کردن اوضاع ناچار به استعفا شد و سر انجام با مساعی شادروان محمد علی فروغی و به رغم مخالفت انگلیس سر انجام متفقین با جانشینی او بوسیله فرزندش محمد رضا شاه موافقت کرده و او به سلطنت رسید .
دولت انگلستان که از اقدامات ضد استعماری رضا شاه کبیر ناخشنود بود وی را تحت نظر از بندرعباس با کشتی خارج کرد و آن سردار بزرگ با دلی پر خون و در حالی که چنگی از خاک ایران را با خود داشت آن بندر را به مقصد جزیره موریس که انگلیسها برای تبعید او در نظر گرفته بودند ترک کرد . رضا شاه کبیر که به علت آب و هوای نامساعد آن جزیره بیمار شده بود پس از مکاتبات و گفتگوهای طولانی با مامورین انگلیسی سرانجام موفق شد که از آن جزیره بد آب و هوا به شهر ژوهانسبورگ در افریقای جنوبی منتقل شده و تحت نظر قرار گیرد . رضا شاه کبیر همچو فرزندش دور از وطن در روز
۴ مرداد ۱۳۲۳ در ژوهانسبورگ درگذشت. پیکر رضا شاه کبیر سپس به مصر منتقل و پس از تشییع با تشریفات رسمی در در آن‌جا به امانت گذارده شد . در اردیبهشت ماه سال ۱۳۲۹ پیکر مومیائی شده سردار به خاک میهن بازگردانده شد و پس از انتقال به حضرت عبدالعظیم در آرامگاهی که ویژه او بنا شده بود به خاک سپرده شد .
 

Similar threads

بالا