کی بچه کردستانه دستشو ببره بالا

Savant

کاربر بیش فعال
مهسا ، قبول بوی ؟
من مه ردود !
گریانم دیت
یانی سالیکی تر بخوینم.
به شه ره فم ها له وا شیت بم!
لی ی گه ری ئه روم بو سه ربازی جا کاریکی سوک ئه دوزمو به لکو ژنیکیش بینم و دامه زرم .
دنیا دو روژه تا که ی بخوینم !
 

ِِِ

عضو جدید
صلاح‌الدین ایوبی

صلاح‌الدین ایوبی

حیفم اومد تاپیک کُردی باشه نامی از صلاح‌الدین ایوبی نباشه:smile:
بااجازه دوستان کُردم:


الملک الناصر صلاح الدین یوسف بن أیوب بن شادی بن مروان (به کردی: سه‌لاحه‌دین ئه‌یوبی، Selah'edînê Eyubî) فرمانروای ایوبی و یکی از سرداران مسلمان در جنگ‌های صلیبی بود.[۱] ایوبیان دودمانی کردتبار[۲] بودند که از ۱۱۷۱ تا ۱۲۶۰/۱۲۵۰م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتخت‌های ایشان دمشق و قاهره بود.
او در دوران حکومتش سه هدف عمده را دنبال می‌کرد: استوارساختن قدرت حکومت برای خود و خاندان ایوبی، سرکوب شیعیان و نبرد با صلیبیون؛ که به هر سه تا حدود زیادی دست یافت.[۱]

صلاح‌الدین در سال ۱۱۳۶ میلادی در تکریت عراق از پدر و مادری کرد به دنیا آمد. خانواده او از پیشینه و تبار کردی بودند و اجدادا از شهر دوین بودند، که در ارمنستان قرون وسطی بود. پدرش ، نجم الدین ایوب ، در سال ۱۱۳۹ میلادی از تکریت تبعید شد و به این خاطر او و برادرش اسد الدین شیرکوه، به موصل نقل مکان کردند. او بعدها به اردوی عماد الدین زنگی پیوست که او را فرمانده قلعه خود را در بعلبک نمود. پس از مرگ زنگی در ۱۱۴۶ میلادی ، پسر او ، نور الدین ، نایب السلطنه شهر حلب و رهبر زنگی‌ها شد. برخی تاریخ نگآران نقل می‌کنند که صلاح الدین، که در حال حاضر در دمشق زندگی می‌کردند ، علاقه خاصی به این شهر داشت ، اما اطلاعات دقیقی از کودکیش در دسترس نیست. صلاح الدین خود نوشته‌است : «بچه‌ها آنطور تربیت می‌شوند که پدرانشان شدند .» به گفته یکی از زندگینامه نویسان او ، الورهانی ، بود قادر به پاسخگویی به سوالات علمی در خصوص اقلیدس ، الکتاب المجسطی، حساب ، و قانون بود. او همچنین در قرآن و علوم دینی نیز سر رشته داشت تا حدی که منابع متعددی ادعا می‌کنند که در طول مطالعات خود او بیشتر علاقه منددر دین بود تا پیوستن به ارتش. شاید این به این دلیل بوده که در زمان جنگهای صلیبی مسیحیان در حمله ایی غافل گیرانه اورشلیم را از دست مسلمانان بیرون آوردند . صلاح‌الدین کار خود را در دربار اتابک زنگی از دست نشاندگان سلجوقیان در شامات شروع کرد و بعدها در مصر جانشین وی گردید. فرزند اتابک زنگی یعنی نورالدین پس از مدتی صلاح‌الدین را به همراهی عمویش شیرکو عازم مصر گرداند تا متحد اولین فرمانروای مصر را که شاهوار نام داشت در مقام خود حفاظت نماید که به وسیله یکی از رقبای خویش در مصر طرد شده بود.
مصر در این زمان تحت فرمانروایی یکی از خلفای فاطمی به نام ابو محمود عبدالله بود شیرکو و صلاح الدین مجبور بودند که با او حسن سلوک داشته باشند. از طرفی صلیبیون فهمیده بودند که اتحاد مصر و شامات برای آنها خطرناک خواهد بود به همین خاطر به شام حمله بردند که صلاح الدین انها را سخت به عقب راند و شکست داد. بعد از مرگ نورالدین زنگی، صلاح‌الدین حاکم آنجا شد و آغاز به بسط قدرت خود نمود. او حکومت خود را تا ایران گسترش داد و حجاز و یمن و نوبه و الجزیره را نیز به تصرف درآورد و در حرکت بعدی اورشلیم را از دست قوای صلیبی بیرون آورد. صلاح الدین شجاعانه در نبردی با ریچارد شیردل آنها را مجبور به ترک قسمت‌های زیادی از خاک فلسطین نمود.
وی بعد از سال‌ها مبارزه و مقاوت در برابر تمامی دشمنان در سال ۱۱۹۳ در دمشق درگذشت. بعد از مرگ او امپراتوری‌اش میان فرزندانش تقسیم گردید.
افضل به حکومت دمشق رسید. عزیز در قاهره و ظهیر در حلب حکومت کردند بعدها حکومت آنها به روسای محلی منتقل شد. تنها حلب تا سال ۱۳۹۰ در اختیار خاندان ایوبی قرار داشت.
مارشال دوگل درجنگ جهانی اول وقتی نیروهای نظامی اش را وارد امپراطوری عثمانی کرد پس از نبرد با نیروهای این امپراطوری وارد دمشق شد. دوگل به محض ورودش به دمشق بر سر قبر صلاح الدین ایوبی رفت و گفت: «صلاح الدین ما برگشتیم»!![نیازمند منبع]
صلاح الدین ایوبی در جنگ با صلیبیان آنان را شکست داد و از بیت المقدس بیرون راند.

منبع:

  1. <LI id=cite_note-IDR-0>↑ ۱٫۰ ۱٫۱ E. Van Donzel. “Saladin”. Islamic Desk Reference: compiled from the Encyclopedia of Islam. Brill, 1994, ISBN 978-90-04-09738-4, ‏pp 385-387.
  2. Encyclopedia of World Biography on Saladin (en). bookrags.com. بازدید در تاریخ مارس ۲۰۱۰.

 

doai

عضو جدید
خوشک و برایان به ریزم له چون؟نه بینم ام تاپیکه اوا چول بو.
 

گزیزه

عضو جدید
 

M O H A M M A D

عضو جدید
سلام ..
به نظر من بهترین قشر کرد هستش ! ;)
من خودم فارس هستم، 5 سال در کنار دوستان کردستانی ( سنندج) زندگی کردم، که جز بهترین لحظات زندگی ام به حساب میومد !
مردمان با فرهنگ و خوب و مهمون نواز !
هرچند که در بعضی جاها چون کردی بلد نبودم، بهم یه جوری نیگا میکردند
ولی در کل
انسان های خوب و با مرامی هستند ( مرام )

همه تون رو دوست دارم
خیلی زیاد
امیدوارم که مثل همیشه شاد باشید :heart:
 

گزیزه

عضو جدید
سلام ..
به نظر من بهترین قشر کرد هستش ! ;)
من خودم فارس هستم، 5 سال در کنار دوستان کردستانی ( سنندج) زندگی کردم، که جز بهترین لحظات زندگی ام به حساب میومد !
مردمان با فرهنگ و خوب و مهمون نواز !
هرچند که در بعضی جاها چون کردی بلد نبودم، بهم یه جوری نیگا میکردند
ولی در کل
انسان های خوب و با مرامی هستند ( مرام )

همه تون رو دوست دارم
خیلی زیاد
امیدوارم که مثل همیشه شاد باشید :heart:
ممنون دوست عزیز....:gol:
 

Savant

کاربر بیش فعال
سلام ..
به نظر من بهترین قشر کرد هستش ! ;)
من خودم فارس هستم، 5 سال در کنار دوستان کردستانی ( سنندج) زندگی کردم، که جز بهترین لحظات زندگی ام به حساب میومد !
مردمان با فرهنگ و خوب و مهمون نواز !
هرچند که در بعضی جاها چون کردی بلد نبودم، بهم یه جوری نیگا میکردند
ولی در کل
انسان های خوب و با مرامی هستند ( مرام )

همه تون رو دوست دارم
خیلی زیاد
امیدوارم که مثل همیشه شاد باشید :heart:
هه ر بژیت
 

mezak

کاربر فعال
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پاییز " لهجه کرمانشاهی "

[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]دووباره دیمه‌ی ئیواره‌ی پاییز​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]له قابی زه‌ردی فه‌سلی گه‌لاریز[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]پاییز ره‌ونه‌ق گرت وه نه‌فه‌سی یار[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]ده‌رچوو ته‌م و غه‌م له جه‌سته‌ی بیمار[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]دووباره دیمه‌ی هه‌میشه وه‌هار[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]جوور ئه‌وسا سه‌وز و گه‌ش و بی قه‌رار[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]ئه‌و وه‌هاری ره‌نگ ، من زه‌رد چوو خه‌زان[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]من له گیان که‌ندن ، ئه‌و له گول واران[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]دووباره دیمه‌ی چمانی سه‌راو[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]سه‌راو چه بویشم خودی خوه‌ره‌تاو[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]وه‌نیم نگاهی یادی جاران کرد[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]ئازای ئه‌نامم ههنگوین‌واران کرد[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]دووباره دیمه‌ی ئیواره‌ی پاییز[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]په‌یمانه‌ی سه‌برم له‌بریز بی له‌بریز[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]سلامی کردم ، گولی وه‌پی دام[/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]وت گول ئه‌رای چه؟ من خود گول سیمام[/FONT]​
[/FONT]
 

mezak

کاربر فعال



کاک قادر عبدالله‌زاده، ملقب به‌ «قاله ‌مه‌ره»، یکی از نوازندگان مشهور شمشال (نوعی نی سنتی) در کردستان و اهل روستای کولیجه بوکان است.
او در بیش از ۲۰ کشور جهان به اجرای موسیقی پرداخته و یکی از بزرگترین نوازندگان مقامی ایران است.

کاک قادر از خانواده‌ای فقیر در اطراف بوکان متولد شد. از کودکی به کار کشاورزی و چوپانی پرداخته است. به گفته خودش از کودکی با شمشال همدم بوده است و چون مردم دوست و به هنری که داشته علاقه زیادی داشته است هر جا و هر شهر و هر کوهساری و برای هر کسی شمشال می نواخته است. و مردم نیز بدان اهمیت میدادند و وی را مورد احترام قرار می‌دادند. تنها راه کسب درآمدش هم نی زنی است و از این راه امرار معاش می‌کند.


سالانه از وی در مراسم زیادی دعوت می‌شود که اسامی بعضی از آنها به شرح زیر است: بمباران شیمیایی سردشت، بمباران شیمیایی حلبجه و انفال مردم کردستان عراق و رادیو تلویزیون مهاباد.

کاک قادر به شمشال خود علاقه زیادی دارد و به گفته وی کسی از شمشالی که او دارد ندارد و نمی‌تواند درست کند. این شمشال را کاک قادر حدود ۳۰ سال قبل از یک سید با یک راس گوسفند معاوضه کرده است. کاک قادر می گوید بعد از مرگ من فلوتم را به موزه کردستانعراق منتقل کنید چون قدیمی و از نیا کانان کرد بر جای مانده و به دست من رسیده است و قدمت آن به ۱۵۰ سال قبل می رسد.
شیوه نوازندگی این ساز هم کاملاً تحت تاثیر وضعیت جغرافیایی منطقه «کردستان» است که طبیعتی کوهستانی و پستی- بلندی‌های بسیار دارد. نوع نوازندگی این ساز کاملاً پرشور و هیجان با صداهای قوی و ضعیف مکرر و تکرارهای متوالی است.
لقب قاله مره (مرد آرام) را شیخ محمد (شیخ منطقه‌ای كه قادر در آن زندگی می‌كرد) به وی داد. او سازش را که بیش از ۱۳۰ تا ۱۴۰ سال قدمت دارد و از یك نفر خریده بود در طول زندگی از خود دورش نساخت. سازی که روزها آن را زیر آستین لباس کردیش می‌گذاشت و شب‌ها آن را زیر بالش می‌گداشت و بر بالین آن به خواب می‌رفت.

قاله مه‌ره، با آن که سواد خواندن و نوشتن نداشت اما دریایی از موسیقی غنی کردستان را در سینه‌‌اش حفظ کرده بود. او، بیشتر آهنگ‌های ترانه‌هایش را خودش ساخته‌ بود. داستان‌های عاشقانه و منظومه‌های حماسی کردستان خمیر مایه آهنگ‌‌های او هستند. وی گفته‌ است که بیش از ۱۷۰ «مقام» را حفظ کرده‌ام. گرچه تعداد بیشتری را می‌‌دانستم اما الان نمی‌‌توانم بزنم.
قاله مه‌ره در بین آهنگ‌هایی که نواخته‌ است، آهنگ «کانبی خواز» را خیلی دوست داشت. کانبی خواز، اسم مردی به نام «کانبی فَقِه وَیسه» بوده که در یک نبرد رویارو با «احمد خان نامی» ، از ارباب‌های «مراغه» هر دو به دست یکدیگر کشته می‌‌شوند. گفته می‌‌شود که این بیت را زنی به نام «خواز» که خواهر کانبی بوده، سروده است.
آوازه و شهرت زیاد قاله مه‌ره باعث شده هر‌از چند گاهی به مناسبت‌ های گوناگون و برای اجرای برنامه‌های مختلف از جمله یادواره‌ بمباران شیمیایی «سردشت» و «حلبچه»، یادبود قرباینان «اَنفال» (کشتار بیش از 180 هزار کرد به دست رژیم بعث در کردستان عراق)، بزرگداشت هفته معلم، اجرای ساز‌های محلی در کردستان ایران و عراق به مراسم‌ های مختلف دعوت شود و سفر‌هایی را به نقاط مختلف ایران داشته باشد.
سفرهایی که لوح‌ های تقدیر زیادی هم برایش به همراه داشته است كه از جمله آنها لوح برگزیده در جشنواره موسیقی نواحی ایران در كرمان بود. لوح‌ هایی که با ۸ تا از آن ‌ها که حاشیه ‌های فلزی و چوبی دارند دیوار اتاق خوابش را تزئین کرده بود.

وی دارای عناوین زیادی می باشد که بعضی عبارتند از:

  • ۱۹۹۳ جایزه آلمان به بهترین و اصولی ترین نوع نی‌نوازی (وی جایزه سال ۱۹۹۳ خود را به دلیل فقر مالی نتوانست دریافت کند.)

  • ۲۰۰۲جایزه ویژه انفال در سلیمانیه (پیره مرد)

  • ۲۰۰۳جایزه مردم بوکان به کاک قادر
و چندین جایزه دیگر از مردم کردستان ایران و عراق


قاله مره در31 اردیبهشت 88 پس از مدتی بیماری و بر اثر سکته مغری در منزل مسكونی‌اش دار فانی را وداع گفت.
روحش شاد
[FONT=times new roman,times]
[/FONT]
[FONT=times new roman,times]
[/FONT]

[FONT=times new roman,times]دریافت قطعاتی از آثار قاله‌مه‌ڕه:[/FONT]

نخستین آهنگ 2,73 مگابایت

آهنگ دوم ۲,۲7 مگابایت

ترانه «کانبی خواز» 87,6 كیلوبایت

منبع : وبلاگ اهورامزدا
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلاو بو هه مووتان
ئه مرو حالتان چونه
هه ر به شادی بژین
 

گزیزه

عضو جدید
مولوی كُرد
سید عبدالرحیم فرزند ملا سعید نوه ملا یوسف جان فرزند ملا ابوبكر مصنفی چوری كه منتسب به سید محمد زاهد كه معروف به پیر خدر شاهو است می باشد . تخلص شعری وی ( مه عدوومی ) است و در فرهنگ و ادبیات كردی به مولوی مشهور است .مه وله وی (مولوی ) در سال 1221 هجری قمری در روستای سرشانه ( سه رشانه ) در منطقه تاوه گوز كردستان عراق در خانواده ای فرهنگی - دینی چشم به جهان گشود . در كودكی همراه با خانواده به روستای بیژاوه نزدیك شهر حلبچه می رود و در آنجا نزد پدر قرآن می آموزد همزمان كتاب های مقدماتی فارسی و صرف و نحو عربی را نیز آموخته است . پس از آن همچون بسیاری از طلبه های كردستان برای فراگیری علم به شهر پاوه رفته است و پس از فراگیری علوم در شهر پاوه به چور از توابع مریوان رفته و پس از آن به سنه (سنندج ) رفته و در مسجد وزیر به تحصیل علوم زمان پرداخته است سپس به بانه و پس از آن به سلیمانی ( سلیمانیه ) رفته ور در مسجد گه وره ( بزرگ ) آن شهر از خدمت عالم بزرگ شیخ معروف نودی استفاده نموده است سپس به مسجد جامع حلبجه رفته و از وجود شیخ عبدالله خه رپانی استفاده نموده بعد از ان به قه لای جوانرود رفته و پس از آن دوباره به سنه (سنندج ) رفته و در مسجد دار الاحسان مدتی بیشتر از بار اول راگذرانده است . سپس به سلیمانی ( سلیمانیه ) رفته و در خدمت ملا عبدالرحمن نودشه ای كه مفتی سلیمانیه بوده و امام مسجد مه لكه ندی بوده است درس طلبگی را تمام كرده و موفق به اخذ اجازه از محضر ایشان گردیده است .
پس از آن به روستای چروستانه در اطراف حلبچه رفته و در آنجا به تدریس پرداخته است . پس از مدتی هوای تصوف اورا مجذوب كرده و گرفتار ذوق اهل معنا می گردد و بهمین دلیل به شهر ته ویله رفته و صوفی شیخ عثمان سراج الدین كه خلیفه مولانا خالد نقشبندی بزرگ طریقه نقشبندی در كردستان می شود . و مدت زیادی را به عنوان مرید شیخ سراج الدین بسر می برد . پس از چند سال به روستای بیاویله نزدیك حلبجه می رود و پس از مدتی به روستای گونه رفته و چند سال نیز در آنجا می ماند . سپس به شه میران كه در آن زمان تحت اداره شیخ علی عبابیلی بوده است می رود كه شیخ علی احترام بسیار زیادی برای مولوی قایل بوده است اما پس از مدتی عثمانی خاله بدستور محمد پاشای جاف اداره شه میران را از شیخ علی گرفته و بهمین دلیل مولوی راهی روستای سه رشاته كه زادگاه اوست می شود و در همان روستا دیده از جهان فرو می بندد .
مولوی در سالهای حیات خویش با چند حادثه و فاجعه سخت مواجه شده است ( آنگونه كه از شعرهای او برمی آید ) اول سوختن كتابخانه مولوی كه در آن كتابهای بسیار و نوشته ها و حتی دیوان شعر او می سوزد . دوم وفات عنبر خاتون همسر مولوی است كه آنگونه كه پیداست احترام و عشق زیادی به او داشته است . سوم از دست دادن بینایی بمدت هفت سال كه همان باعث وفات و افول ستاره ای بی بدیل در آسمان شعر و ادب اورامان و كردستان می شود . سر انجام مولوی پس از 79 سال عمر سراسر با بركت در سال 1300هجری قمری دیده از جهان فرو بست . از مولوی آثار ارزشمندی بجای مانده است .
دیوان مه وله وی :
الفضیله : كه شامل 2031 شعر عربی است و در سال 1285 هجری قمری آنرا به رشته تحریر در آورده است
العقیده المرضیه : مشتمل بر 2452 شعر كردی كه در سال 1352 هجری قمری از سوی محی الدین صبری النعیمی در مصر بچاپ رسیده است . اولین بیت دیوان اینگونه آغاز می شود.


.
 

گزیزه

عضو جدید
بوچی
بوچی به ته نیا لیره جیت هیشتمhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
چیروكی عیشقی لاویت پی نیشتم
دیاره نازانی گولم وا نابی
نه عیشق وایه و وه فایش وا نابی

كه تو جیت هیشتم گولم چرو بوو
ئاخر عیشقی تو هه مووی درو بووhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif

عیشقم چوو ، گولم چوو
روژگارم به سر چوو ( عومریشم )
چاوه ریی به هار بوومhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
قه ت نه مدی و به سه ر چوو

دلیك عاشق بی هه ر ده نالینی
دلی تو به رده دلم ده شكینی
نه تو عاشقی نه عیشقیش وایهhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
خوشه ویستی من به بی په روایه

نه مزانی ئه توش ده روی به ویلیhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
وه ها به جاری توش به جیم دیلیhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

Savant

کاربر بیش فعال
ئه وه فرزانه چی لی هات ؟
پیم گوت ناوی تاپیکه که بگوری . هه ر چوو.
 

mezak

کاربر فعال
سلام بو برایان و خوشکانی به ریزم
ئه و چه پکه گولانه پیش کیش به ته واوی ایوه ی خو شه ویست ...













http://www.www.www.iran-eng.ir/../Wallpapers/FlowersOnDesktop.com_003716.jpg
 

گزیزه

عضو جدید
سلام له اوه یش ...http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
زور تاپیکه که چول بوه...وا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

doai

عضو جدید
آره.امن ناتوانم هر روژ سه ر بدم به لام تا درفه تی ک پیش ده ده بینم چوله ناراحت ده بم.
 

Savant

کاربر بیش فعال
له به ر ئه وه چوله که مه وزوعمان نیه باسی له سه ر بکه ین.
 

Similar threads

بالا