[طراحی شهری] ساختمان سوپر استار*

raha

مدیر بازنشسته
«سوپراستار» نوعی طرح برای ایجاد تفاوت در شهرهای چین است که خود را با سرعت روزافزون توسعه در چین وفق داده‌اند. این پروژه توسط یک شرکت معماری اجرا شده که دفترش دقیقاً مجاور با دهکدة المپیک در پکن است.



«سوپراستار» طرحی برای نوعی متفاوت از شهرهای چین است که خود را با سرعت روزافزون توسعه در چین وفق داده‌اند. این پروژه توسط یک شرکت معماری اجرا شده که دفترش دقیقاً مجاور با دهکدة المپیک در پکن است.



این شرکت که MAD نامیده می‌شود، در گزارشی اعلام کرد که این طرح، پاسخی به شهرهای جدید چین در سطح جهان است که همگی شبیه به یکدیگر به نظر می‌رسند یعنی دارای فروشگاه‌های بزرگ، پمپ بنزین، و شعب مک‌دونالد هستند.

این شهرها شباهت زیادی با شهرهای اروپایی پیدا کرده‌اند که در آنها می‌توان نسل‌های مختلفی از ساختمان‌های موسوم به «سوپراستار» را یافت.



کارمان را با رم آغاز می‌کنیم یعنی شهری که در آن سیاست‌گزاران ساختمان ریچادر مایر را برآمده از خرابه‌های روم باستان می‌دانند. فضای جدید شامل ساختمان‌های نمایشگاهی است که توسط مایر بر روی خرابه‌های شهر بنا شده‌اند.

در ونیز از دوازده آرشیتکت جوان درخواست شد تا اقدام به توسعة محلات شهر نمایند.

MAD ، سوپراستار را پیشنهاد کرد.
برج‌های سوپراستار به ارتفاع صدها متر در شهر پدیدار شدند. چندین خط تله‌کابین نصب شدند تا مردم را بین ساختمان‌های مختلف، حمل کنند.

سوپراستار هیچ نیازی به خدمات شهری ندارد یعنی مواد غذایی در دل خود آن پرورش می‌یابند، ضایعات در دل خود آن امحا یا بازیافت می‌شوند، برق در دل خود آن تولید می‌شود و دارای محیطی کاملاً سرزنده است که همخوانی خوبی با محیط طبیعی چین دارد و دارای انبوهی از سالن‌های ورزشی، مراکز بهداشتی و پزشکی و دریاچه‌هایی است که آب شرب مورد نیاز را تأمین می‌کنند. سوپراستار دارای یک اکوسیستم دیجیتالی است.

سوپراستار 15000 چینی را در دل خود جای داده و می‌توان آن را در هر گوشه‌ای از جهان احداث کرد. هدف از این کار چیست؟ مبادلة انرژی چینیان با محیطی که در آن زندگی می‌کنند. از نظر معماران، سوپراستار همیشه در حال حرکت است.

آیا سوپراستار محیطی دوستانه دارد؟ این سؤالی است که ساکنان شهرهایی می‌پرسند که سوپراستار در آنها بنا شده است. البته آنها وقتی به این ساختمان‌ها می‌روند، به پاسخ این سؤال که مثبت است، می‌رسند. مسیحیان سوپراستار را به مثابة ستارة مسیح می‌دانند. آنها می‌گویند وجود سوپراستار مانند این است که هر روز سال کریسمس می‌باشد.

البته طراحی سوپراستار سؤالاتی بی‌پاسخ را نیز در پی دارد: نخست، شهرهای قدیمی چینی به راحتی قابل شناسایی و تمایز بودند. آنها به نوعی نمایانگر تمدن گذشته بودند. اکنون سوپراستار چه تصویری از چین را ترسیم می‌کند؟ آیا این تصویر روشن است یا تاریک؟
دوم، سوپراستار نمایانگر دنیایی آزاد است. آیا چنین چیزی واقعاً در مورد چین مصداق دارد؟









منبع

--------------------
:surprised::surprised:
 

DDDIQ

مدیر ارشد
رها جان سپاس از خبر
سیستم خدمات شهری که این شرکت می خواد استفاده کنه یه جورایی تو خبر کلی بود شاید اون قسمت بازیافت و تولید شهر بد نباشه خوشم اومد

ولی امیدوارم حداقل این نمادش قبل از اجرا زودتر فراموش بشه این آخه چیه!؟ وسط این همه ساختمان های تو هم رفته یه سازه چند پر و شلووووغتر بذاریم ! این که خفه تر میشه تنفس اونجا رو گرفته اصلن سبز نیست
من که اصلن دوست ندارم مثلن کنار برج دوقولوی تجاری عفیف آباد شیراز یه همچین چیزی هم اضافه بشه!
واسه کشور چین هم بی محتوا و بی ریشه هست و پایدار نمیشه
 
  • Like
واکنش ها: raha

raha

مدیر بازنشسته
اگر قرار باشه تکثیر بشه حق با شماست که باعث شلوغی میشه... اما به صورت منفرد ساختمون جذابی هست. یه جورایی معرف تکنولوژی این دوره ست برای نسل های بعد. ضمن اینکه یه سری از اصول معماری پایدار رو هم داره!
من که تو این تصویرا بدم نیومد ازش البته اگر تو یه جزیره مثل عکس اول باشه نه تو بافت شهری مثل شیراز اونم نزدیک به برجهای دوقلوی عفیف آباد:confused:
تازه به نظر من اون برجها خودشون هم جاشون اونجا نباید باشه چه برسه به این...... حالا اینجا جای بحثش نیست!
 

DDDIQ

مدیر ارشد
اصلن بحثم بر روی فرم و سازه نبود محلش رو گفتم خب بعضیاش خوب بود شاید اون عکس سوم حق با شماست ولی اون خیابون که بدتر از عفیف آباد شده!
و در مورد ساختن جزیره از فرم و شکل جزیره اش مشخصه مصنوعی هست که معماری که به اکوسیستم ضرر میزنه شاید در ظاهر زیبا باشه ولی باطنش برای من به شخصه جذاب نیست
من کلن بیشتر معماری سبز رو میپسندم به نظرم معماری آینده ست که فقط اون تولید و بازیافتش جالب بود از این نظر
 
  • Like
واکنش ها: raha

raha

مدیر بازنشسته
من هم طرفدار معماری سبز و همسو با طبیعتم... اما نظرم اینه که تنوع و وجود همچین ساختمون هایی هم بد نیست به عنوان نماد و نشانه یه دوره یا یه جای خاص!
 

DDDIQ

مدیر ارشد
خب منم همین رو میگم رها جان !
نماد واقعا برای شهرها لازمه نمادی از ریشه و متعلق به همون شهر نه که نماد یه شرکت بشه نماد شهرم!
نماد مهمه از اون مهمتر کاربری و مکانش هس برای خودمو جای اون چینی مثلن میذاریم یه کم فکر کنیم مثلن حالا تو شیراز حافظیه شیراز به عنوان نماد دلنشینتره چون از روح و قلب شهرم میاد

ولی بازم جاش مهمه ها دو نقطه دی
 
  • Like
واکنش ها: raha

raha

مدیر بازنشسته
خب مقبره حافظ رو که شما مثال زدی... برای چی اون فرم کلاه فرنگی و طرحی که توسط یه معمار خارجی زده شده باید بشه نماد شهر ما؟؟!! این به خاطر گذشت زمان و عادت بصری ما به این بنا نمیتونه باشه؟!
به عنوان مثال؛ "برج ایفلٰ" غیر از اینه که در زمان خودش مخالفان زیادی داشت؟؟!! اما الان نماد کشور فرانسه و شهر پاریس هست در تمام دنیا! تا روزی که جاش رو به ساختمان دیگه ای بده!
 

MY WORLD

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصلن بحثم بر روی فرم و سازه نبود محلش رو گفتم خب بعضیاش خوب بود شاید اون عکس سوم حق با شماست ولی اون خیابون که بدتر از عفیف آباد شده!
و در مورد ساختن جزیره از فرم و شکل جزیره اش مشخصه مصنوعی هست که معماری که به اکوسیستم ضرر میزنه شاید در ظاهر زیبا باشه ولی باطنش برای من به شخصه جذاب نیست
من کلن بیشتر معماری سبز رو میپسندم به نظرم معماری آینده ست که فقط اون تولید و بازیافتش جالب بود از این نظر

اجازه :redface:اون جزیره نخله تو دبی. آره مصنوعیه و خیلی از ساخته شدنش نمیگذره.برای ساختنش هم کلی شن از همه جا جمع کرده بودن!!:surprised:( رها جون ببخشید وسط بحثت اسپم شد)
 

DDDIQ

مدیر ارشد
خب مقبره حافظ رو که شما مثال زدی... برای چی اون فرم کلاه فرنگی و طرحی که توسط یه معمار خارجی زده شده باید بشه نماد شهر ما؟؟!! این به خاطر گذشت زمان و عادت بصری ما به این بنا نمیتونه باشه؟!
به عنوان مثال؛ "برج ایفلٰ" غیر از اینه که در زمان خودش مخالفان زیادی داشت؟؟!! اما الان نماد کشور فرانسه و شهر پاریس هست در تمام دنیا! تا روزی که جاش رو به ساختمان دیگه ای بده!

رها جان منظورم حافظیه بصورت کلی هست نه مقبره بعدشم آندره گدار واقعا ایرانشاسه و چیزی طرح داده که از المان های ایرانی درش استفاده شده
برج ایفل تنفس شهر رو نگرفت من که با داشتن نماد در شهر مشکل ندارم فقط حرفم بر روی مکان استفاده اش هس

=======

معماری حافظیه
طراحی آرامگاه
در سال 1314 خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) وعلی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه ی آرامگاه حافظ ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس « آندره گدار» شرق شناس و ایران شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و به مرحله ی اجرا درآمد و در سال 1316 به اتمام رسید.طبق این نقشه در تالار ، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود ، از دوطرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه ،شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد.
در این ساختمان عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که 56 متر طول دارد و به وسیله ی 20 ستون سنگی بلند نگه داشته می شود که چهارستون یک پارچه ی کریم خانی در میان این ستون ها قرار دارد و 16 ستون دیگر دوتکه است که در سال 1315 شمسی ساخته و نصب گردیده است.ساخت و تکمیل بنای حافظیه به شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار آندره گدار است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند با نظارت وی به اتمام رسید.
نمادشناسی بنا​
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود​
بنای آرامگاه حافظ را علاوه بر سبک و سیاق ظاهری معماری اش ، می توان از منظری عرفانی و معنوی نیز کاوید که از نظر نمادشناسی قابل تأمل است . بنای آرامگاه در مقابل خیابانی قرار گرفته است . خیابان می تواند نمایی از اسارت در جهانی صنعتی باشد که تا زمانی که در آن زندانی هستیم نمی توانیم به تفکرات حافظ پی ببریم ، هم چنان که وقتی در خیابان ایستاده ایم ، آرامگاه را نمی توانیم ببینیم . صحن جنوبی آرامگاه جلوه ای از عالم ملک و اسارت در هواهای نفسانی است . هر قدر که از در ورودی دورتر و به پله های ایوان نزدیک تر می شویم ، از قید تعلقات دنیای مادی هم رهاتر می شویم . از صحن جنوبی با گذر از دو ردیف پلکان سنگی به ایوان می رسیم که هر ردیف آن از 9 پله تشکیل شده است . 9 عدد افلاک است و در ادبیات و عرفان ایرانی بسیار مقدس.از پله ها که بالا می رویم ، خود می تواند بیانگر نوعی معراج و کنده شدن از عالم ملک به قصد سیر در عالم ملکوت باشد . در این سیر ، کم کم بنای مقبره مانند خورشید درخشانی که طلوع می کند نمایان می شود .ایوان بیانگر عالم ملکوت است . اینجاست که حجاب ها به کناری می روند و حقیقت ( مقبره ) آشکار می شود . پس از آشکاری حقیقت ، فرود از پله ها نمایانگر تعظیم در برابر این آفتاب خوبان است. صحن شمالی ، عالم ملکوت را تداعی می کند که در آن سرانجام به ساحت حقیقت دست می یابیم ، جایی که هشت در ورود و خروج دارد و هر کسی از ظن خود یار آن می شود . هشت ستون مقبره ،هم می تواند نشانی از هشت در بهشت باشد و هم یادآور قرن هشتم هجری که حافظ در آن می زیسته است .
نمای درونی سقف با رنگ هایی تزئین شده که می تواند نمودهای عرفانی داشته باشد:
آبی فیروزه ای نماد بهشت ، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی ، سفید و سیاه نماد شب و روز و گذر زمان و قهوه ای سوخته نماد خاک است.نمای بیرونی گنبد ، هم نمودی از آسمان است و هم ترک ترکی و به شکل کلاه قلندران و تاج درویشان .
وقتی این همه مفاهیم بلند پایه در فرهنگ و عرفان ایرانی اسلامی ، در هم آمیخته می شود ، آرامگاه شخصیتی را می سازد که خود نیز نمونه کامل یک رند عارف حقیقت جوی ایرانی است ، به یقین این مکان مقدس آرامگاه دل ها و زیارت گاه رندان جهان هست و خواهد بود
 

raha

مدیر بازنشسته
رها جان منظورم حافظیه بصورت کلی هست نه مقبره بعدشم آندره گدار واقعا ایرانشاسه و چیزی طرح داده که از المان های ایرانی درش استفاده شده
برج ایفل تنفس شهر رو نگرفت من که با داشتن نماد در شهر مشکل ندارم فقط حرفم بر روی مکان استفاده اش هس

=======

معماری حافظیه
طراحی آرامگاه
در سال 1314 خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) وعلی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه ی آرامگاه حافظ ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس « آندره گدار» شرق شناس و ایران شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و به مرحله ی اجرا درآمد و در سال 1316 به اتمام رسید.طبق این نقشه در تالار ، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود ، از دوطرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه ،شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد.
در این ساختمان عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که 56 متر طول دارد و به وسیله ی 20 ستون سنگی بلند نگه داشته می شود که چهارستون یک پارچه ی کریم خانی در میان این ستون ها قرار دارد و 16 ستون دیگر دوتکه است که در سال 1315 شمسی ساخته و نصب گردیده است.ساخت و تکمیل بنای حافظیه به شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار آندره گدار است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند با نظارت وی به اتمام رسید.
نمادشناسی بنا​
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود​
بنای آرامگاه حافظ را علاوه بر سبک و سیاق ظاهری معماری اش ، می توان از منظری عرفانی و معنوی نیز کاوید که از نظر نمادشناسی قابل تأمل است . بنای آرامگاه در مقابل خیابانی قرار گرفته است . خیابان می تواند نمایی از اسارت در جهانی صنعتی باشد که تا زمانی که در آن زندانی هستیم نمی توانیم به تفکرات حافظ پی ببریم ، هم چنان که وقتی در خیابان ایستاده ایم ، آرامگاه را نمی توانیم ببینیم . صحن جنوبی آرامگاه جلوه ای از عالم ملک و اسارت در هواهای نفسانی است . هر قدر که از در ورودی دورتر و به پله های ایوان نزدیک تر می شویم ، از قید تعلقات دنیای مادی هم رهاتر می شویم . از صحن جنوبی با گذر از دو ردیف پلکان سنگی به ایوان می رسیم که هر ردیف آن از 9 پله تشکیل شده است . 9 عدد افلاک است و در ادبیات و عرفان ایرانی بسیار مقدس.از پله ها که بالا می رویم ، خود می تواند بیانگر نوعی معراج و کنده شدن از عالم ملک به قصد سیر در عالم ملکوت باشد . در این سیر ، کم کم بنای مقبره مانند خورشید درخشانی که طلوع می کند نمایان می شود .ایوان بیانگر عالم ملکوت است . اینجاست که حجاب ها به کناری می روند و حقیقت ( مقبره ) آشکار می شود . پس از آشکاری حقیقت ، فرود از پله ها نمایانگر تعظیم در برابر این آفتاب خوبان است. صحن شمالی ، عالم ملکوت را تداعی می کند که در آن سرانجام به ساحت حقیقت دست می یابیم ، جایی که هشت در ورود و خروج دارد و هر کسی از ظن خود یار آن می شود . هشت ستون مقبره ،هم می تواند نشانی از هشت در بهشت باشد و هم یادآور قرن هشتم هجری که حافظ در آن می زیسته است .
نمای درونی سقف با رنگ هایی تزئین شده که می تواند نمودهای عرفانی داشته باشد:
آبی فیروزه ای نماد بهشت ، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی ، سفید و سیاه نماد شب و روز و گذر زمان و قهوه ای سوخته نماد خاک است.نمای بیرونی گنبد ، هم نمودی از آسمان است و هم ترک ترکی و به شکل کلاه قلندران و تاج درویشان .
وقتی این همه مفاهیم بلند پایه در فرهنگ و عرفان ایرانی اسلامی ، در هم آمیخته می شود ، آرامگاه شخصیتی را می سازد که خود نیز نمونه کامل یک رند عارف حقیقت جوی ایرانی است ، به یقین این مکان مقدس آرامگاه دل ها و زیارت گاه رندان جهان هست و خواهد بود

تحلیل و تفسیر زیبایی بود از حافظیه هر چند خیلی از هنرمندان و معماران هم تمام این نماد ها رو درک نمیکنند ویا ممکنه تعبیر دیگه ای از هر جزء و عنصری داشته باشند بسته به پیش زمینه های ذهنی و دانسته های خودشون! چه برسه به افراد عادی...!!

----------------------------------------------
در رابطه با برج ایفل هم که فرمودین خب اعتراض مخالفان ساخت این برج هم در قرن 19 موارد دیگه ای رو شامل میشد که در نظرشون پررنگ جلوه میکرده... اما بعد از ساخته شدن تمام اون دلایل اعتراض برانگیز از بین رفت و به یکی از شاهکارهای معماری و مهندسی تبدیل شد.

در رابطه با "مکان ساخت" کاملا موافقم با شما...
 

DDDIQ

مدیر ارشد
خانم مهندس فرمایش سرکار کاملن درسته و در ادامه توافق نظراتمون ! میخوام اضافه کنم همانطور که فرمایش کردین درک انسان از یه نماد یکسان صورت های متفاوتی هست .و بعضی از نماد های گنگ و خاصتر رو هم شخصی باید توصیف کنه وگرنه گنگ خواهند بود مثل یک کودک وقتی ابزار لازم رو نداشته باشه مسما از درک نماد سمبل و توافقات و رمزهای اجتماع عاجز خواهد بود​
مثل آرامگاه حافظ کسی باید توصیف میکرد برام یا جایی میخوندم​
بهتره زیاد کش ندمن به حرفام میخوام بگم نماد باید واقعیتی را تداعی کنه که ابزار درکش رو داری .مثلن رستم برای ایرانیا نماد قدرت و دلاوری هست ببری تو چین بی معناست امیدوارم منظورم رو رسونده باشم​
انوشه باشی​
صدیق



دو نقطه دی @​
چقدر رسمی یک نامه اداری ! دو نقطه دی ... کاش عمر منم مث سرکار پایدار باشه و برای افتتاح یکی از این نمادهای سوپراستار دعوتمون کنن چین! کنارش بایستیم عکس یادگاری بگیریم! بعد به بنده بفرمائید دیدی گفتم یادته؟ یادته ترم بوق معماری بودی شک داشتی! دو نقطه دی ( امیدوارم جسارت و مزاح منو ببخشید ولی من تو محیط های مجازی فروم عادت دارم کلمات کلیشه رو کنار بذارم یه خرده راحت تر حرف بزنم ایراد که نداره؟ )​

 
  • Like
واکنش ها: raha
بالا