آيا انقلابي نو بايد باشد؟رهبري جديد ...حكومتي جديد

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol::gol:در روايات داريم كه سيد خراساني رهبري نيروهاي ايراني كه براي ياري امام زمان هستند را در دست دارد.........................اين سيد خرساني كيست؟ :warn:

اين سيد خراساني با پرچم سياه قيام ميكند........:que:

من اطلاعات كمي دارم لطف كنيد راهنمايم كنيد .........آيا بايد منتظر قيام و انقلاب اين آقا باشيم؟ يعني رهبري جديد در پيش روي ماست؟با حكومتي جديد

راهنماييم كنيد:gol::gol:ممنونم
 

پسر تنها

عضو جدید
فكر ميكنم اين يك بحث سنگين باشه............. فقط لطف كنيد با استناد حرف بزنيد دوستان....

منم اطلاعاتم كمه فقط اومدم بگم كه مواضب باشيد چرت و پرت نگيد
 

پسر تنها

عضو جدید
يك مطلب كه از اينجا گرفتم:http://www.hawzah.net/Hawzah/Questi...LanguageID=1&QuestionID=12227&SubjectID=64456

سید خراسانی جوانمردی از بنی هاشم و از نسل پیامبر خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلم ـ است و در دست راست او خالی وجود دارد ـ که البته بنا بر برخی روایتها در دست چپ او چنین نشانه ای است ـ و از خراسان حرکت و جنبش خود را آغاز می کند. او شیعه و پیرو خاندان وحی و رسالت است بر عقیده ی خویش پایبند و استوار و دارای نفوذ گسترده و محبوبیّت در دلهاست او همان کسی است که پیش از سپاه سفیانی و قتل و غارت آنها وارد کوفه می شود و همزمان با ورود او یمانی نیز از یمن به وی می پیوندد و سپاه سفیانی را در خارج کوفه از بین می برند و بعد از آن امر را به امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تسلیم می کند و با او بیعت می کند.
امام باقر علیه السلام فرمودند:
یخرج شاب من بنی هاشم بکفّه الیمنی خال، ویأتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح، یقاتل أصحاب السفیانی فیهزمهم.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:
جوانی از نسل هاشم که در دست راست وی خالی هست از طرف خراسان با پرچمهای سیاه خروج می کند فرمانده لشکر او شعیب بن صالح است و او با لشکر سفیانی نبرد کرده و آنان را متلاشی می نماید.[4]
 

پسر تنها

عضو جدید
از امام محمد باقر در باره سید خراسانی اینگونه روایت شده‌است:
«یخرج شاب من بنی هاشم بکفه الیمنی و باتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح یقاتل اصحاب السفیانی فیهز مهم[۱] جوانی از بنی هاشم (سید) از خراسان با پرچم‌های سیاه قیام می‌کندکه در کف دست راست او خالی(علامتی)است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می‌جنگد و آنها را شکست می‌دهد. »

پرچم‌های سیاهی از مشرق به اهتراز در می‌آیند که با مردی از اولاد ابو سفیان می‌جنگد و زمینه فرمانبرداری از مهدی (عج) را فراهم می‌آورد. پرچمهای سیاهی که از خراسان در می‌آید در کوفه فرود می‌آید. هنگامی که مهدی(ع)ظهور کند این پرچم‌ها برای بیعت به حضور آن حضرت گسیل می‌شود. خروج خراسانی در ماه رجب سال ظهور همزمان با یمانی و سفیانی ذکر شده‌است.


  1. الملاحم و الفتن ص۵۲ باب۹۷

خوب اينجا نوشته كه كف دست در صورتي كه او نجا هيچ اشاره اي نكرده
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol::gol:در روايات داريم كه سيد خراساني رهبري نيروهاي ايراني كه براي ياري امام زمان هستند را در دست دارد.........................اين سيد خرساني كيست؟ :warn:

اين سيد خراساني با پرچم سياه قيام ميكند........:que:

من اطلاعات كمي دارم لطف كنيد راهنمايم كنيد .........آيا بايد منتظر قيام و انقلاب اين آقا باشيم؟ يعني رهبري جديد در پيش روي ماست؟با حكومتي جديد

راهنماييم كنيد:gol::gol:ممنونم
بعضی مطالب در درک بعضی ها نمیگنجد
من شخصا با زدن این تاپیک مخالفم
چون میدونم آخر عاقبتش به توهین های فراوانی می انجامد:gol:
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
www.mouood.org
آنهایی که قصد تحقیق دارن سعی کنن به این سایت مراجعه کنن
وگرنه چو دانی و پرسی سوالت خطاست
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی مطالب در درک بعضی ها نمیگنجد
من شخصا با زدن این تاپیک مخالفم
چون میدونم آخر عاقبتش به توهین های فراوانی می انجامد:gol:
اميدوارم كه اينجوري نشه......انشا الله امام زمان خودش ياري ميكنه دوست خوب

شما چيزي ميدونيد؟
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
از امام محمد باقر در باره سید خراسانی اینگونه روایت شده‌است:
«یخرج شاب من بنی هاشم بکفه الیمنی و باتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح یقاتل اصحاب السفیانی فیهز مهم[۱] جوانی از بنی هاشم (سید) از خراسان با پرچم‌های سیاه قیام می‌کندکه در کف دست راست او خالی(علامتی)است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می‌جنگد و آنها را شکست می‌دهد. »

پرچم‌های سیاهی از مشرق به اهتراز در می‌آیند که با مردی از اولاد ابو سفیان می‌جنگد و زمینه فرمانبرداری از مهدی (عج) را فراهم می‌آورد. پرچمهای سیاهی که از خراسان در می‌آید در کوفه فرود می‌آید. هنگامی که مهدی(ع)ظهور کند این پرچم‌ها برای بیعت به حضور آن حضرت گسیل می‌شود. خروج خراسانی در ماه رجب سال ظهور همزمان با یمانی و سفیانی ذکر شده‌است.


  1. الملاحم و الفتن ص۵۲ باب۹۷

خوب اينجا نوشته كه كف دست در صورتي كه او نجا هيچ اشاره اي نكرده
ممنونم
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
www.mouood.org
آنهایی که قصد تحقیق دارن سعی کنن به این سایت مراجعه کنن
وگرنه چو دانی و پرسی سوالت خطاست
اينجا بهتره چون آدم هاي مختلف نظر ميدن ...........صد درصد چند تا مغز و چند تا نظر از يك مغز و نظر بهتره
توي اين سايت مطالب رو يك نفر جمع آوري كرده ولي اينجا ده ها نفر نظر ميدن جالب تره

البته اميدوارم بحث مثبت باشه
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین اول در مورد خود حضرت مهدی (عج) توضیح میدیم بعد میریم سراغ یاران
چون مخاطبا اینجا همه شیعه نیستن
پس اول بریم سراغ ریشه بعد تنه و بعد شاخه ها
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
تا وقتی تو این باشگاه بعضی ها هنوز یاد نگرفتن مودبانه صحبت کنن این بحث ها نتیجه نمیده
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول بریم سراغ سیمای ظاهری حضرت

نويسنده ارجمند كتاب «مكيال المكارم»، در بخش چهارم كتاب خود، جمال و زيبايي حضرت مهدي(ع) را يكي از ويژگي‏هاي آن حضرت مي‏شمرد و مي‏نويسد:«بدان كه مولاي ما حضرت صاحب‏الزمان(ع)، زيباترين و خوش صورت‏ترين مردم است؛ زيرا شبيه‏ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) است».1

از بررسي روايات و مطالعه حكايت‏هاي نيك‏بختاني كه توفيق زيارت آن امام را يافته‏اند، برمي‏آيد كه قامت و رخسار نازنين امام عصر(ع) در كمال زيبايي و اعتدال بوده و سيماي مباركش، دل‏ربا و خيره‏كننده است.

همين قامت رعنا و رخسار دل‏ربا موجب شده است هزاران عاشق دل‏سوخته در آغاز هر صبح بازاري و التماس از خداي خود چنين بخواهند:
«خداوندا! آن چهره زيبا و جمال دل‏آرا را به من بنماي و چشمان مرا با يك نظر به او روشنايي بخش».2

از آنجا كه آشنايي بيشتر با صفات و خصال يوسف زهرا، حضرت مهدي(ع)راهي براي شناخت مدعيان دروغين به شمار مي‏آيد و افزون بر اين مي‏تواند موجب انس و ارتباط شيعيان با آن عزيز غايب از نظر باشد، با بهره‏گيري از كلمات معصومان(ع) و حكايت‏هاي نقل شده از تشرّف يافتگان، به بررسي اين موضوع مي‏پردازيم. باشد تا به مصداق «وصف العيش نصف العيش»، ما هم از آن جمال دل‏آرا بهره‏مند شويم.روايات فراواني در توصيف جمال دل‏آراي آخرين حجت خدا، حضرت مهدي(ع)وارد شده است كه در مجموع آنها را به دو بخش مي‏توان تقسيم كرد:

الف) رواياتي كه به توصيف كلي سيرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ايشان به عنوان شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) ياد كرده‏اند كه از آن جمله به روايات زير مي‏توان اشاره كرد:

1. از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است كه پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود:
«مهدي از فرزندان من است. اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبيه‏ترين مردم به من است».3
2. احمد بن اسحاق بن سعد قمي مي‏گويد: از امام حسن عسكري(ع) شنيدم كه مي‏فرمود:«سپاس از آن خدايي است كه مرا از دنيا نبرد تا آنكه جانشين مرا به من نشان داد. او از نظر آفرينش و اخلاق، شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) است».4

با توجه به اين روايات، همه خصال و صفاتي را كه در قرآن و روايات به پيامبر گرامي اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدي(ع) نيز مي‏توان نسبت داد. رواياتي كه به توصيف ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر اكرم(ص) پرداخته‏اند، فراوانند. در اينجا به يكي از آنها اشاره مي‏كنيم. در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر خاتم چنين توصيف شده است:

«رخسار پيامبر خدا، سپيد آميخته به سرخي و چشمانش سياه و درشت و ابروانش به هم پيوسته و كف دست و پايش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان كه گويي طلا بر انگشتانش ريخته باشد. استخوان دو شانه‏اش بزرگ بود. چون به كسي روي مي‏كرد، به خاطر مهرباني شديدي كه داشت، با همه بدن به جانب او توجه مي‏كرد. يك رشته موي از گودي گلو تا نافش روييده بود، انگار كه ميانه صفحه نقره خالص، خطي كشيده شده باشد. گردن و شانه‏هايش مانند گلاب‏پاش سيمين بود. بيني كشيده‏اي داشت كه هنگام آشاميدن آب نزديك بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محكم قدم برمي‏داشت كه گويا به سرازيري فرود مي‏آيد. باري، نه قبل و نه پس از پيامبر خدا كسي مثل او ديده نشده است».5

ب) رواياتي كه خصال و سيماي امام مهدي(ع) را به تفصيل بيان كرده و ويژگي‏هاي آن حضرت را يك به يك برشمرده‏اند. برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:

1. پيامبر گرامي اسلام، امام مهدي را شبيه خود معرفي كرده، در توصيف او مي‏فرمايد:«پدر و مادرم به فداي او كه هم‏نام من، شبيه من و شبيه موسي زاده عمران است. بر [بدن] او نوارهايي [جامه‏هايي] از نور است كه از شعاع قدس روشنايي مي‏يابد».6

2. آن حضرت در روايت ديگري در توصيف چهره فرزندش، امام مهدي(ع)مي‏فرمايد:«مهدي از فرزندان من است. چهره او مانند ماه درخشنده است».7

3. پيامبر اعظم(ص) در روايتي، پيشاني و بيني امام مهدي(ع) را اين‏گونه توصيف مي‏كند:«مهدي از من است، پيشاني گشاده و بيني كشيده دارد».8

4. در روايت ديگري كه از پيامبر خاتم(ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدي(ع) چنين توصيف شده است:«مهدي مردي از فرزندان من است رنگ [چهره] او رنگ عربي و اندام او اندام اسرائيلي است بر گونه راست او خالي است كه همانند ستاره درخشان است».9

5. با توجه به همه ويژگي‏هاي ياد شده است كه پيامبر اسلام در وصف امام مهدي(ع) مي‏فرمايد:«مهدي، طاووس اهل بهشت است».10

6. امام باقر(ع) از پدرش و جدش روايت مي‏كند كه روزي امام علي(ع)در حالي كه بالاي منبر بود، فرمود:«از فرزندان من در آخرالزمان، مردي ظهور مي‏كند كه رنگ [صورتش ]سفيد متمايل به سرخي و سينه‏اش فراخ و ران‏هايش ستبر و شانه‏هايش قوي است و در پشتش دو خال است، يكي، به رنگ پوستش و ديگري، مشابه خال پيامبر اكرم ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ».11

7. امام رضا(ع) نيز در بيان صفات و ويژگي‏هاي امام عصر(ع)مي‏فرمايد:«قائم كسي است كه در سن پيرمردان و با چهره جوانان قيام كند و نيرومند باشد تا بدان‏جا كه اگر دستش را به سوي بزرگ‏ترين درخت روي زمين دراز كند، آن را از جاي بركند و اگر بين كوه‏ها فرياد برآورد، صخره‏هاي آن فروپاشد».12

8. حضرت رضا(ع) در روايت ديگري، در پاسخ اباصلت هروي كه از ايشان پرسيد:
«نشانه‏هاي قائم شما هنگام ظهور چيست؟» مي‏فرمايد:«نشانه‏اش اين است كه در سن پيري است، ولي منظرش جوان است، به گونه‏اي كه بيننده مي‏پندارد چهل ساله يا كمتر از آن است. نشانه ديگرش آن است كه به گذشت شب و روز پير نشود تا آنكه اَجَلش فرا رسد».13

9. ابراهيم بن مهزيار نيز كه به شرف ملاقات امام مهدي(ع) رسيده است، در بيان خصال آن امام مي‏گويد: «او جواني نورس و نوراني و سپيد پيشاني بود با ابرواني گشاده و گونه‏ها و بيني كشيده و قامتي بلند و نيكو چون شاخه سرو. گويا پيشاني‏اش ستاره‏اي درخشان بود و برگونه راستش، خالي بود كه مانند مشك و عنبر بر صفحه‏اي نقره‏اي مي‏درخشيد. بر سرش، گيسواني پرپشت و سياه و افشان بود كه روي گوشش را پوشانده بود. سيمايي داشت كه هيچ چشمي برازنده‏تر و زيباتر و با طمأنينه‏تر و باحياتر از آن نديده است».14

10. علي بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي كه بيست مرتبه به شوق ديدار امام مهدي(ع) به حج مشرف شد و سرانجام نيز به توفيق ديدار آن حضرت دست يافت، در گزارش ديدار خود چهره و قامت دلرباي امام را اين‏گونه توصيف مي‏كند:«[رخسار] او [در لطافت] مانند [گل‏هاي] بابونه [و در رنگ، مانند ]ارغوان بود كه بر آن شبنم نشسته و [شدت سرخي‏اش را] هوا شكسته است. او در اين حال، همچون شاخه درخت «بان»15 يا ساقه ريحان [خوش‏بو ]بود. نرم‏خو، بخشنده، پرهيزكار و پيراسته بود. او ميانه بالا بود، نه بسيار بلند قد و نه بسيار كوتاه قد. صورتي گرد، سينه‏اي فراخ، پيشاني سفيد و ابرواني به هم پيوسته داشت. بر گونه راست او خالي بود؛ چون دانه مشك كه بر قطعه عنبر ساييده باشد.16

گفتني است بيشتر مشخصاتي كه براي سيماي ظاهري امام مهدي(ع) ذكر شده، به طور مشترك، در روايات شيعي و سني آمده است و از اين جنبه اشتراك نظر زيادي ميان فرق اسلامي وجود دارد.



ماهنامه موعود شماره 109

پي‌نوشت‌ها:

1. سيد محمدتقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم في فوائد الدعا للقائم(ع)، ترجمه: سيد مهدي حائري قزويني، چاپ
دوم: تهران، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، 1412 ه . ق، ج 1، ص 132.
2. «قسمتي از دعاي عهد»، بحار الأنوار، ج 99، ص 111؛ شيخ عباس قمي، مفاتيح‏الجنان.
3. كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، چاپ اول: قم، سازمان چاپ و نشر دارالحديث، 1380، ج 1، باب
25، صص 534 و 535، ح 1.
4. همان، ج 2، باب 38، ص 118، ح 7.
5. الكافي، ج1، ص 443.
6. بحار الأنوار، ج 36، ص 337، ح 200.
7. همان، ج 51، ص 91.
8. همان، ص 90.
9. همان، ص 95.
10. رنگ عربي، گندم‏گون يا سفيد است. در برخي روايات وارد شده است كه رنگ چهره امام مهدي(ع) همانند رنگ چهره پيامبر اكرم(ص)؛ يعني سپيد آميخته به سرخي است.
11. مراد از اندام اسرائيلي، اندام فرزندان يعقوب(ع) است كه به داشتن قد بلند و اندام رشيد مشهور بودند.
12. بحار الأنوار، ج 51، ص 91.
13. كمال الدين و تمام النعمة، ج2، باب 57، ص 560، ح 18.
14. همان، باب 35، ص 69، ح 8 .
15. همان، باب 57، ص 558، ح 12.
16. كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، باب 43، ص 446، ح 16.


www.mouood.org
 
آخرین ویرایش:

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا وقتی تو این باشگاه بعضی ها هنوز یاد نگرفتن مودبانه صحبت کنن این بحث ها نتیجه نمیده
بالاخره بايد از يك جا شروع كرد.................نميشه بخاطر تعداد اندكي بي ادب ما از اهدافمون دور بشيم
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایا امام زمان مختص تشیع هست؟



  • استاد شيخ مرتضي آقا تهراني
تمامي نعمت‌هاي خداوند را مي‌توان در دو گروه قرار داد؛ برخي از اين نعمت‌ها مادّي وظاهري و برخي ديگر غير مادّي و باطني هستند.
«وَ اَسبَغَ عَلَيکُم نِعَمَهٌ ظاهِرَةً و باطِنةً؛
نعمت‌هاي ظاهر و باطن را بر شما سرازير کرده است.»

نعمت‌هاي باطن، از نعمت‌هاي ظاهر ارزشمندترند. نعمت‌هاي ظاهر، همين چيزهايي هستند که با چشم سر مي‌بينيم و متوجّه مي‌شويم؛ امّا نعمت‌هاي باطني مثل نعمت«هدايت» با چشم ظاهر ديده نمي‌شوند.

خداي متعال در قبال هيچ نعمتي بر بندگان خود منّت ننهاده، امّا در مورد خلقت پيامبر(ص) مسئله به گونة ديگري است. او اين نعمت را به رايگان نداده است. او مي‌خواهد تمام بندگانش قدر اين نعمت را بدانند. خداوند در قبال نعمت هدايت و ولايت رسول اکرم(ص) بر مسلمان‌ها و حتّي غير مسلمان‌ها منّت مي‌نهد و بر ماست که نعمت باطني«هدايت» و «ولايت» را قدر بدانيم. اگر اميرالمؤمنين(ع) را دوست مي‌داريم، بايد قدر اين نعمت را بدانيم؛ ما نه توان آن را داريم که مانند اميرالمؤمنين(ع) شويم و نه توان آنکه به معني حقيقي کلمه، شيعة او باشيم، امّا آن حضرت و ديگر امامان را دوست مي‌داريم و در اين مسير گام مي‌نهيم.



  • نعمت وجود امام زمان(ع)
از جمله نعمت‌هاي باطني و ارزشمند که خداوند به ما ارزاني داشته و ما آن گونه که شايسته است قدر آن را نمي‌دانيم، نعمت وجود امام زمان(ع) است. ايشان متعلّق به گروه يا فرقة خاصّي نيست؛ او متعلّق به همه است. او واسطة رحمت و فيض الهي است. هر کس هر چه دارد، به برکت وجود اوست، امّا اکثر مردم او را نمي‌شناسند و با وي ارتباط ندارند.

يکي از دلايل اين معضل بزرگ اين است که مردم آن طور که بايد امام را نمي‌شناسند، معناي نگه داشتن حرمت حضرت مهدي(عج) را نمي‌دانند و براي ايشان ارج و بهايي قائل نيستند.

اگر ما نسبت به حضرت مهدي(ع) شناخت داشته باشيم و ايشان را حاضر و ناظر بر اعمال خود ببينيم، کاري را که ايشان دوست ندارند و نمي‌پسندند، هرگز انجام نمي‌دهيم، در نقطة مقابل کساني که از اين شناخت محروم هستند، به جاهليّت درون خود رجوع کرده و مرتکب گناهان بسياري مي‌شوند.

اين افراد در حقيقت مصاديق اين حديث مشهورند که:
«مَن ماتَ وَ لا لَمْ يَعرِفُ إمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَة جاهِلِيَّة؛
کسي که بميرد در حالي که امام زمان خود را نمي‌شناسد، به مرگ جاهليت مرده است.» دليل ديگر کردار ناپسندانة ما در محضر خدا و امام زمان(ع) غفلت است. ما خدا و امام زمان(ع) را مي‌شناسيم و حضور او را حس مي‌کنيم. معرفت امام در دل ماست و دوست هم نداريم از او دور باشيم، امّا دست به کارهايي مي‌زنيم که موجب مي‌شوند، خداوند و اهل بيت(ع) از ما متنفّر گردند. اين به غفلت ما باز مي‌گردد. بايد براي زدودن گرد و غبار غفلت از خانة دل خود چاره‌اي بينديشيم.


  • راه‌هاي ارتباط با امام زمان(ع)
سؤالي که هم اکنون در مقام پاسخ‌گويي به آن هستيم، اين است که براي بهره‌مندي از نعمت‌هاي باطني، به ويژه نعمت وجود مبارک امام عصر(ع) چه بايد بکنيم؟ نكتة قابل توجّه، اين است که جوان‌ها بهتر مي‌توانند اين راه را طي نموده و با حضرت ارتباط برقرار کنند؛ چرا که گناهنشان کمتر و دلشان پاک‌تر است. اگر هم يکي دو گناه مرتکب شده باشند، موفّق به استغفار مي‌شوند.

در زيارت اهل بيت(ع) يا توجّه و ارتباط قلبي با امام عصر(عج) نبايد به کم راضي شويم.خود امام را بخواهيم. اگر او يک لحظه کنار ما بنشيند، همه چيز درست مي‌شود.
چه بسيار افرادي که با يک ديدار امام به هر چه مي‌خواستند، رسيدند.چرا يک کفّاش بايد از صداي کفش آقا، ايشان را بشناسد، امّا ما هيچ نصيبي از آقاي خود نبريم.
اگر به اندازة ارادتي که به دوستان خود داريم، به امام ارادت داشته باشيم، به وصال او خواهيم رسيد. متأسّفانه برخي از ما به اندازة سرگرمي دنيوي نيز براي امام خود ارزش قائل نيستيم و توقّع داريم ديدار آن حضرت نصيب ما نيز بشود. توجّه، عبادت، پشتکار و استقامت، اخلاص و تصميم جدّي براي ديدار امام زمان(عج) به ايجاد رفاقت با ايشان، کمک شاياني مي‌کند. بايد در دل شب از خواب شيرين بيدار شويم و مناجات کنيم. بايد همة کارهاي خود را رنگ خدايي بدهيم؛ براي خدا نشست و برخاست کنيم. براي خدا سخن بگوييم و براي خدا درس بخوانيم. براي خدا کار کنيم. هر گاه اين گونه شديم، به وصال امام زمان(عج) نيز خواهيم رسيد.

دعا براي سلامتي و فرج آن حضرت نيز در تحقّق اين امر بسيار مؤثّر است. همان کاري که همة ائمّة معصومان(ع) به آن مبادرت مي‌ورزيدند. در برخي از کتاب‌هاي روايي، اين عبارت از امام حسين(ع) نقل شده است که به هنگام شهادت حضرت علي اصغر(ع) فرمودند: «خدايا! حال که ياري تو از علي اصغر من دريغ شد، ياريت را از فرزندم که روزي ظهور خواهد کرد، دريغ مدار».

امام رضا(ع) نيز سفارش نمودند که اين دعا را در قنوت نماز ظهر روز جمعه يا خود نماز جمعه بخوانيم:
«اللّهمَّّ أَصلح عَبدَکَ وَ خَليفَتَکَ بِما أصلَحتَ بِهِ أنبِيائَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حَفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَ أيِّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِن عِندِکَ واسلُکهُ مِن بَين يَديهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداً يَحفِظُونَهُ مِن کُلِّ سُوءٍ وَ أبدِلهُ مِن بَعدِ خَوفِهِ أَمناً، يَعبُدُکَ لا يُشرِکُ بِکَ شَيئاً وَ أَذِّن لَهُ فِي جَهادِ عَدُوِّکَ و عَدُوِّهِ وَ اجعَلنِي مِن أنصارِهِ؛

خدايا امر ظهور بندة خود را اصلاح کن، همان طور که کار انبيا و رسولانت را اصلاح کردي. با ملائکة خود او را در بر بگير و با روح‌القدس او را تأييد فرما. از جلو و پشت سر، او را حفاظت فرما و از هر بدي او را حفظ کن و بعد از اين خوف، امنيّت را برايش بياور.او تو را مي‌پرستد و ذرّه‌اي به تو شرک ندارد. اجازة جهاد با دشمنانت و دشمنانش را به او عطا فرما و مرا نيز از ياران او قرار بده.»

امام هشتم(ع) مي‌فرمايد: «مرا از ياران او قرار بده» امام صادق(ع) نيز مي‌فرمايند:
«اگر من او را درک کنم، همة عمر خدمتکار او خواهم بود.»
براي ايجاد ارتباط قلبي با آن حضرت چند راه وجود دارد:


1. به ياد آن حضرت بودن!

ما بايد همواره به ياد آن حضرت باشيم و او را فراموش نکنيم تا ايشان هم از ما ياد کنند. در «قرآن» آمده است:
«پس يادم کنيد تا يادتان کنم.»

حضرت آيت الله مظاهري ـ دامت برکاته ـ مي‌فرمود: روز‌هاي آخر عمر علّامه طباطبايي(ره) بود. حال مساعدي نداشتند. با عدّه‌اي از شاگردان علّامه، براي عيادت به خدمت ايشان مشرّف شديم. بحث‌هاي مختلفي مطرح شد. با خود گفتم خوب است که از آقا بخواهيم مطلبي بگويند تا از اين ديدار خود بهره‌اي برده باشيم. عرض کردم: آقا! مطلبي بفرماييد تا استفاده کنيم. علّامه در فکر فرو رفتند و بعد فرمودند: چيزي به خاطرم نمي‌آيد؛ جز اين آيه:
«فَاذکُرُنِي أَذکُرکَم وَاشکُرُوا لِي وَ لاتَکفُرُنِ؛
يادم کنيد تا يادتان کنم وسپاسم را بگوييد و ناسپاسي نکنيد.»

چه کسي بيش از خدا به گردن ما حق دارد؟چه کسي مانند خدا ستّار‌العيوب است و بدي‌هاي ما را پوشانده است؟چه کسي مانند او آبروي ما را در جمع حفظ کرده و ما را از رسوا شدن نگه داشته است؟او حتّي به ما مي‌گويد غيبت ديگري را نکنيد. اگر کار بدي از ما سر بزند، او اجازه نمي دهد ديگران آن را فاش کنند.او حتّي به ما مي‌گويد: حق نداريد گناهي که مرتکب شده‌ايد، به کس ديگري بگوييد. آيا چنين معبودي شايستة شکر و ذکر و پرستش نيست؟

تعاليم دين اسلام به ما ياد داده است که در نماز شب، چهل مؤمن را ياد کنيم. مؤمن چه کسي است؟کسي که مسلمان باشد و امام علي(ع) را نيز دوست بدارد.گنه‌کار بودن و زن يا مرد بودن در اين مسئله تأثيري ندارد. وقتي در نماز شب دستمان را بالا مي‌بريم و مي‌گوييم: «اَلّلهمَّ اغفِر لِفُلان»، اگر توجّه داشته باشيم، درمي‌يابيم که معمولاً اسامي کساني به ذهن ما مي‌آيد که يا بسيار به ما محبّت کرده‌اند يا خيلي ما را آزار داده‌اند. بيشتر، کساني را به ياد مي‌آوريم که يا بسيار دوستشان داريم يا با آنها خيلي مشکل داريم؛ اين حالت، خيلي زيباست. خدا اين کار را دوست دارد. مي‌خواهد دل‌هايمان را به هم نزديک کند. اينکه کسي در دل شب بر مي‌خيزد، با خدا مناجات مي‌کند و در قنوت نماز با اشتياق، مؤمنان را دعا مي‌کند، لطف خداست.

خدا به بنده‌هايش مي‌گويد: يادم کنيد تا شما را ياد کنم. امام عصر(عج) آينة تمام‌نماي خداي تعالي است. او بزرگ‌ترين آية خداست. اگر او را ياد کنيم، او نيز ما را ياد مي‌کند. هرچه بيشتر او را ياد کنيم، او نيز بيشتر از ما ياد مي‌کند. يادي كه ما از امام عصر(ع) مي‌کنيم با يادي که او از ما مي‌کند، تفاوت بسيار دارد. خداوند به پيامبرش مي‌فرمايد:
«وَصِّل عَلَيهِم إِنَّ صَلوتَکَ سَکَنٌ لَهُم؛
بر اين امّت درود فرست، درود تو باعث آرامش آنهاست.»

آيا اگر پيامبر(ص) براي ما از خداوند طلب سلامتي کند، با طلب سلامتي ما براي ايشان يکي است؟دعاي پيامبر(ص) هميشه مستجاب است، ولي دعاي ما هميشه مستجاب نيست. ما کسي نيستيم که خداوند همواره دوستمان بدارد، ولي پيامبر(ص) را خداوند، هميشه دوست مي‌دارد.

از آنچه گفته شد، اهمّيت تعظيم شعائر بيشتر آشکار مي‌شود. درچراغاني خيابان‌ها، نصب پرچم‌هاي سياه، گريستن، عزاداري کردن، به پا کردن جلسات سرور و... عبادت و ذکر و ياد خدا و اهل بيت(ع) نهفته است.

يک سال در ايّام ولادت حضرت مهدي(ع) در شهر مقّدس «قم»، يکي از خيابان‌ها را به شوق امام عصر(عج) چراغاني کرده بودند؛ يکي از بزرگان که به خدمت حضرت مشرّف شده بودند، گفتند: «امام عصر(ع) فرمودند: ما از اين مردم متشکّريم. تشکّر ما را به ايشان برسانيد». از اين رو نبايد گمان کنيم اهل بيت(ع) ما را فراموش مي‌کنند و به ما توجّه ندارند؛ آنها کوچک‌ترين کارهاي ما را نيز به شمار مي‌آورند.

حضرت وليّ عصر(ع) هرگز ما را فراموش نمي‌کند و اگر اهليّت و لياقت پيدا کنيم، بي‌گمان به سراغ ما مي‌آيد، آن هم در سخت‌ترين مواقع و در زماني که بسيار محتاج او هستيم؛ به شرط آنکه او را خالصانه ياد كنيم. هر چه اين ياد و ذکر، خالص‌تر و زيباتر باشد، مؤثّرتر و کارسازتر خواهد بود.


2. هديه دهيد!

از ديگر کار‌هاي مؤثّر در ايجاد ارتباط با حضرت وليّ عصر(عج) اين است که هديه‌اي براي آن حضرت بفرستيم. انجام کارهاي نيک، خدمت به دوستان، لبخند به يتيم، کشيدن دست نوازش بر سر او، درس دادن، درس خواندن، گناه نکردن، طاعت خدا را به جا آوردن از هديه‌هاي خوب ما به آن حضرت است.
نکتة قابل توجّه در اين مسئله اين است که بايد بسيار مراقب باشيم تا مبادا هديه‌اي که براي آن حضرت مي‌فرستيم، خراب باشد؛ هر چند آن حضرت از روي مهرباني هيچ وقت خراب بودن آن را به روي ما نمي آورد.

خداي تعالي، امام عصر(عج) را بيش از همه دوست مي‌دارد. وقتي مي‌بيند ما به او توجّه داريم، حتماً به ما نيز عنايتي مي‌کند؛ بنابراين از جمله چيزهايي که باعث محبوبيّتمان نزد خداوند مي‌شود، هديه فرستادن براي آن حضرت است.


3. توسّل

يکي ديگر از راه‌هاي رسيدن به ديدار حضرت وليّ عصر(عج)، توسّل به اهل بيت(ع) است. اين بسيار شايسته و پسنديده است که توفيق زيارت امام زمان(ع) را از محضر خود اهل بيت(ع) درخواست نماييم. نه تنها در اين مورد، بلکه در تمامي امور زندگي خود، نبايد توکّل به خدا وتوسّل به ذات مقدّس اهل بيت(ع) رافراموش نماييم. اگر اهل توسّل باشيم، بي‌ايماني در زندگي ما داخل نمي‌شود و بسياري از گرفتاري‌هايي که ديگران دارند، نخواهيم داشت. اهل بيت(ع) و توسّل به آنها هم ماية دل‌خوشي ما در زندگاني است.


4. دوري از گناه

راه ديگر ارتباط معنوي با حضرت، دوري از گناه است. بر ماست که از تمامي کارهايي که باعث آزردن آن حضرت مي‌شوند، پرهيز کنيد. امام عصر(ع) از گناه نفرت دارد و ما نيز بايد به گونه‌اي باشيم که حتّي اگر زمينة گناه پيش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنيم.

برخي که خود را به ديدن بعضي عکس‌ها، فيلم‌ها، ... عادت مي‌دهند، به دست خود از ديدن جمال حضرت محروم مي‌شوند. جواني که به مجلس امام حسين(ع) مي‌آيد و با اشک چشم، اين پليدي‌ها را مي‌شويد، نبايد ديگر بار به گناه رو کند.

از مواردي که به دوري از گناه کمک مي‌کند، احساس حضور در برابر حضرت وليّ عصر(عج) است.
ما نيز يتيمان آل محمّد(ص) هستيم. امام زمان(ع) در حکم پدر ماست؛ اگر چه ما او را نمي‌بينيم، امّا او ما را مي‌بيند، با ما هم‌دردي مي‌کند، غصّة ما را به جام مي‌خرد، ولي ما نه او را مي‌بينيم، نه غمش را مي‌دانيم، نه غصّه‌اش را مي‌خوريم و نه با او هم‌دردي مي‌کنيم. ما با حضرت فاصله داريم، فاصله‌اي که خود ايجاد کرده‌ايم.

اگر به دنبال رضايت و ديدار امام خويش هستيم، بايد براي درمان بيماري غفلت، چاره‌اي بينديشيم. يکي از راه‌هاي درمان اين بيماري، همين درس‌هاي اخلاق است. تذکّر وتنبّه، انسان را از غفلت بيرون مي‌آورد، راه ديگر، پيدا کردن دوست خوب است.«يَذکُرُکُمُ الله رُؤيَتُهُ؛ با کسي همنشين باش که تو را به ياد خدا بيندازد.» و چه بهتر که اين فرد، همسر، فرزند، پدر و مادر انسان باشد. به طور کلّي هر آنچه که تذکّر دهنده باشد و انسان را متوجّه کند، در علاج بيماري غفلت، مؤثّر است. از همين رو در تعاليم ديني ما آمده است که قرآن بخوانيد، چون مُذکِّر است.پيامبر اعظم(ص) و ائمّة معصومان(ع) هم مذَکِّر هستند.

هر روز و هر ماه، ذکر مخصوص خود را دارد. وقتي ذکر، به زبان جاري شد، بر اثر استمرار و دوام، به اندام وجوارح نيز راه مي‌يابد و دل، چشم، زبان و گوش انسان نيز متذکّر مي‌شوند. بايد مواظب دوستان غير متذکّر خود باشيم؛ چرا که مراودة زياد با اين افراد مي‌تواند ما را از مسير الهي خارج کند. از امام(ع) در مورد آية «رَبَّنا آتِنا في الدُّنيا حَسَنَة و في الاخِرَةِ حَسَنَة» سؤال کردند، حضرت در جواب فرمودند:

«حسنة دنيا، همسر خوب است که مانع گناه انسان مي‌شود و وسايل حرکت را براي او فراهم مي‌کند.»

مرحوم آيت الله صافي از علماي اصفهان بودند. حال معنوي خوشي داشتند و در اواخر عمر خود به ديدار حضرت صاحب الامر(ع) نايل شدند. آيت الله صافي دربارة اين ديدار گفتند: وقتي که مشغول ساخت خانه بودم، به ايشان عرض کردم: «توصيه مي‌کنيد خانة خود را چگونه بسازم؟» فرمودند: «خانه را به گونه‌اي بساز که اگر روزي امام زمان(عج) در حال عبور از کنار خانه‌ات بودند و تصميم به استراحت گرفتند، نگويند در اين خانه جاي من نيست؛

خانه‌ات را طوري بساز که حضرت بگويند درِ اين خانه را مي‌زنيم، يک ساعت استراحت مي‌کنيم و مي‌رويم. در خانه‌ات را به روي آقا مبند! به راستي چرا ما با دل خود کاري مي‌کنيم که ديگر جاي آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاري مي‌کنيم که ديگر او را نبيند؟


5. زيارت اباعبدلله الحسين(ع)

از ديگر مواردي که مي‌تواند موجبات ديدار ما با آن حضرت را فراهم آورد، زيارت اباعبدالله(ع)، شب جمعه در کربلاست. مرحوم بافقي(ره) فرمود:
«چرا علي بن مهزيار بيست سفر به حج رفت تا امام زمان(عج) را ببيند؟ اگر يک شب جمعه يا شب نيمة شعبان به کربلا مي‌آمد، آن حضرت را زيارت مي‌کرد.»
حماسة کربلا دين خدا را احيا کرد.کربلا يعني نهضتي عظيم که ما همّت استفاده از آن را نداريم. اگر اهداف امام حسين(ع) را آن گونه که بايد، تعقيب کنيم، خواهيم ديدکه چگونه کفّار و مشرکان در برابر ما تاب مقاومت از کف مي‌دهند.


6.گريه بر امام حسين(ع)

يکي ديگر از راه‌هاي ارتباط با امام عصر(عج) گريه بر امام حسين(ع) است. اهل بيت(ع) بسيار از ما خواسته‌اند که براي امام حسين(ع) گريه کنيم. امام رضا(ع) فرمودند:
«يَابنَ شَبيبِ إِن کُنتَ باکيًا لِشَيءٍ فَابکِ لِلحُسَين بنِ عَلِيِّ عليهما السّلام؛
اي پسر شبيب! اگر بهر چيزي گريان بودي، بر حسين گريه کن.»

اگر بر مصائب حسين(ع) گريه کرديم، مشابهت با امام عصر(ع) پيدا مي‌کنيم و اين مشباهت ما را به ايشان مي‌رساند. يکي از بزرگان که در «مشهد مقدّس» به سر مي‌برند، سه تشرّف خدمت امام عصر(ع) داشته‌اند. در يکي از تشرّف‌ها حضرت فرمودند: ايراني‌ها براي جدّم حسين(ع) خوب عزاداري مي‌کنند.

گريه براي امام حسين(ع)، ما را از لحاظ عاطفي و احساسي با امام زمان(ع) همراه مي‌کند و اين بستر خوبي براي برقراري ارتباط معنوي با حضرت است. برخي گمان مي‌کنند چون اعمال ديگر ما خوب نيست، گرية ما هم فايده ندارد و بايد اين عمل را نيز رها کنيم. ولي اين صحيح نيست، بايد تلاش کنيم تا در ساية گريه بر امام حسين(ع) يا راه‌هاي عنوان شدة ديگر، ارتباط معنوي خود را با حضرت ايجاد نموده و روز به روز اين رابطه را عميق‌تر کنيم.

گاه ارتکاب يک گناه، سبب نرسيدن ما به محضر امام عصر(ع) خواهد شد. افراد بسياري به خدمت آن حضرت مشرّف شده‌اند و اگر ما به وصال او نمي رسيم، به دليل گناهان ماست.

ماهنامه موعود شماره 111

www.mouood.org
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول بریم سراغ سیمای ظاهری حضرت

نويسنده ارجمند كتاب «مكيال المكارم»، در بخش چهارم كتاب خود، جمال و زيبايي حضرت مهدي(ع) را يكي از ويژگي‏هاي آن حضرت مي‏شمرد و مي‏نويسد:«بدان كه مولاي ما حضرت صاحب‏الزمان(ع)، زيباترين و خوش صورت‏ترين مردم است؛ زيرا شبيه‏ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) است».1

از بررسي روايات و مطالعه حكايت‏هاي نيك‏بختاني كه توفيق زيارت آن امام را يافته‏اند، برمي‏آيد كه قامت و رخسار نازنين امام عصر(ع) در كمال زيبايي و اعتدال بوده و سيماي مباركش، دل‏ربا و خيره‏كننده است.

همين قامت رعنا و رخسار دل‏ربا موجب شده است هزاران عاشق دل‏سوخته در آغاز هر صبح بازاري و التماس از خداي خود چنين بخواهند:
«خداوندا! آن چهره زيبا و جمال دل‏آرا را به من بنماي و چشمان مرا با يك نظر به او روشنايي بخش».2

از آنجا كه آشنايي بيشتر با صفات و خصال يوسف زهرا، حضرت مهدي(ع)راهي براي شناخت مدعيان دروغين به شمار مي‏آيد و افزون بر اين مي‏تواند موجب انس و ارتباط شيعيان با آن عزيز غايب از نظر باشد، با بهره‏گيري از كلمات معصومان(ع) و حكايت‏هاي نقل شده از تشرّف يافتگان، به بررسي اين موضوع مي‏پردازيم. باشد تا به مصداق «وصف العيش نصف العيش»، ما هم از آن جمال دل‏آرا بهره‏مند شويم.روايات فراواني در توصيف جمال دل‏آراي آخرين حجت خدا، حضرت مهدي(ع)وارد شده است كه در مجموع آنها را به دو بخش مي‏توان تقسيم كرد:

الف) رواياتي كه به توصيف كلي سيرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ايشان به عنوان شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) ياد كرده‏اند كه از آن جمله به روايات زير مي‏توان اشاره كرد:

1. از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است كه پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود:
«مهدي از فرزندان من است. اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبيه‏ترين مردم به من است».3
2. احمد بن اسحاق بن سعد قمي مي‏گويد: از امام حسن عسكري(ع) شنيدم كه مي‏فرمود:«سپاس از آن خدايي است كه مرا از دنيا نبرد تا آنكه جانشين مرا به من نشان داد. او از نظر آفرينش و اخلاق، شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) است».4

با توجه به اين روايات، همه خصال و صفاتي را كه در قرآن و روايات به پيامبر گرامي اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدي(ع) نيز مي‏توان نسبت داد. رواياتي كه به توصيف ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر اكرم(ص) پرداخته‏اند، فراوانند. در اينجا به يكي از آنها اشاره مي‏كنيم. در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر خاتم چنين توصيف شده است:

«رخسار پيامبر خدا، سپيد آميخته به سرخي و چشمانش سياه و درشت و ابروانش به هم پيوسته و كف دست و پايش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان كه گويي طلا بر انگشتانش ريخته باشد. استخوان دو شانه‏اش بزرگ بود. چون به كسي روي مي‏كرد، به خاطر مهرباني شديدي كه داشت، با همه بدن به جانب او توجه مي‏كرد. يك رشته موي از گودي گلو تا نافش روييده بود، انگار كه ميانه صفحه نقره خالص، خطي كشيده شده باشد. گردن و شانه‏هايش مانند گلاب‏پاش سيمين بود. بيني كشيده‏اي داشت كه هنگام آشاميدن آب نزديك بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محكم قدم برمي‏داشت كه گويا به سرازيري فرود مي‏آيد. باري، نه قبل و نه پس از پيامبر خدا كسي مثل او ديده نشده است».5

ب) رواياتي كه خصال و سيماي امام مهدي(ع) را به تفصيل بيان كرده و ويژگي‏هاي آن حضرت را يك به يك برشمرده‏اند. برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:

1. پيامبر گرامي اسلام، امام مهدي را شبيه خود معرفي كرده، در توصيف او مي‏فرمايد:«پدر و مادرم به فداي او كه هم‏نام من، شبيه من و شبيه موسي زاده عمران است. بر [بدن] او نوارهايي [جامه‏هايي] از نور است كه از شعاع قدس روشنايي مي‏يابد».6

2. آن حضرت در روايت ديگري در توصيف چهره فرزندش، امام مهدي(ع)مي‏فرمايد:«مهدي از فرزندان من است. چهره او مانند ماه درخشنده است».7

3. پيامبر اعظم(ص) در روايتي، پيشاني و بيني امام مهدي(ع) را اين‏گونه توصيف مي‏كند:«مهدي از من است، پيشاني گشاده و بيني كشيده دارد».8

4. در روايت ديگري كه از پيامبر خاتم(ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدي(ع) چنين توصيف شده است:«مهدي مردي از فرزندان من است رنگ [چهره] او رنگ عربي و اندام او اندام اسرائيلي است بر گونه راست او خالي است كه همانند ستاره درخشان است».9

5. با توجه به همه ويژگي‏هاي ياد شده است كه پيامبر اسلام در وصف امام مهدي(ع) مي‏فرمايد:«مهدي، طاووس اهل بهشت است».10

6. امام باقر(ع) از پدرش و جدش روايت مي‏كند كه روزي امام علي(ع)در حالي كه بالاي منبر بود، فرمود:«از فرزندان من در آخرالزمان، مردي ظهور مي‏كند كه رنگ [صورتش ]سفيد متمايل به سرخي و سينه‏اش فراخ و ران‏هايش ستبر و شانه‏هايش قوي است و در پشتش دو خال است، يكي، به رنگ پوستش و ديگري، مشابه خال پيامبر اكرم ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ».11

7. امام رضا(ع) نيز در بيان صفات و ويژگي‏هاي امام عصر(ع)مي‏فرمايد:«قائم كسي است كه در سن پيرمردان و با چهره جوانان قيام كند و نيرومند باشد تا بدان‏جا كه اگر دستش را به سوي بزرگ‏ترين درخت روي زمين دراز كند، آن را از جاي بركند و اگر بين كوه‏ها فرياد برآورد، صخره‏هاي آن فروپاشد».12

8. حضرت رضا(ع) در روايت ديگري، در پاسخ اباصلت هروي كه از ايشان پرسيد:
«نشانه‏هاي قائم شما هنگام ظهور چيست؟» مي‏فرمايد:«نشانه‏اش اين است كه در سن پيري است، ولي منظرش جوان است، به گونه‏اي كه بيننده مي‏پندارد چهل ساله يا كمتر از آن است. نشانه ديگرش آن است كه به گذشت شب و روز پير نشود تا آنكه اَجَلش فرا رسد».13

9. ابراهيم بن مهزيار نيز كه به شرف ملاقات امام مهدي(ع) رسيده است، در بيان خصال آن امام مي‏گويد: «او جواني نورس و نوراني و سپيد پيشاني بود با ابرواني گشاده و گونه‏ها و بيني كشيده و قامتي بلند و نيكو چون شاخه سرو. گويا پيشاني‏اش ستاره‏اي درخشان بود و برگونه راستش، خالي بود كه مانند مشك و عنبر بر صفحه‏اي نقره‏اي مي‏درخشيد. بر سرش، گيسواني پرپشت و سياه و افشان بود كه روي گوشش را پوشانده بود. سيمايي داشت كه هيچ چشمي برازنده‏تر و زيباتر و با طمأنينه‏تر و باحياتر از آن نديده است».14

10. علي بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي كه بيست مرتبه به شوق ديدار امام مهدي(ع) به حج مشرف شد و سرانجام نيز به توفيق ديدار آن حضرت دست يافت، در گزارش ديدار خود چهره و قامت دلرباي امام را اين‏گونه توصيف مي‏كند:«[رخسار] او [در لطافت] مانند [گل‏هاي] بابونه [و در رنگ، مانند ]ارغوان بود كه بر آن شبنم نشسته و [شدت سرخي‏اش را] هوا شكسته است. او در اين حال، همچون شاخه درخت «بان»15 يا ساقه ريحان [خوش‏بو ]بود. نرم‏خو، بخشنده، پرهيزكار و پيراسته بود. او ميانه بالا بود، نه بسيار بلند قد و نه بسيار كوتاه قد. صورتي گرد، سينه‏اي فراخ، پيشاني سفيد و ابرواني به هم پيوسته داشت. بر گونه راست او خالي بود؛ چون دانه مشك كه بر قطعه عنبر ساييده باشد.16

گفتني است بيشتر مشخصاتي كه براي سيماي ظاهري امام مهدي(ع) ذكر شده، به طور مشترك، در روايات شيعي و سني آمده است و از اين جنبه اشتراك نظر زيادي ميان فرق اسلامي وجود دارد.



ماهنامه موعود شماره 109

پي‌نوشت‌ها:
1. سيد محمدتقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم في فوائد الدعا للقائم(ع)، ترجمه: سيد مهدي حائري قزويني، چاپ
دوم: تهران، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، 1412 ه . ق، ج 1، ص 132.
2. «قسمتي از دعاي عهد»، بحار الأنوار، ج 99، ص 111؛ شيخ عباس قمي، مفاتيح‏الجنان.
3. كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، چاپ اول: قم، سازمان چاپ و نشر دارالحديث، 1380، ج 1، باب
25، صص 534 و 535، ح 1.
4. همان، ج 2، باب 38، ص 118، ح 7.
5. الكافي، ج1، ص 443.
6. بحار الأنوار، ج 36، ص 337، ح 200.
7. همان، ج 51، ص 91.
8. همان، ص 90.
9. همان، ص 95.
10. رنگ عربي، گندم‏گون يا سفيد است. در برخي روايات وارد شده است كه رنگ چهره امام مهدي(ع) همانند رنگ چهره پيامبر اكرم(ص)؛ يعني سپيد آميخته به سرخي است.
11. مراد از اندام اسرائيلي، اندام فرزندان يعقوب(ع) است كه به داشتن قد بلند و اندام رشيد مشهور بودند.
12. بحار الأنوار، ج 51، ص 91.
13. كمال الدين و تمام النعمة، ج2، باب 57، ص 560، ح 18.
14. همان، باب 35، ص 69، ح 8 .
15. همان، باب 57، ص 558، ح 12.
16. كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، باب 43، ص 446، ح 16.


www.mouood.org


خوب اينجا يك سوال پيش مياد اهل سنت كه حضرت مهدي رو قبول ندارند...
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمینه شناخت حضرت:


آيت‌الله جوادي آملي

غيبت امام زمان همواره مسئله‌اي مهم، معتبر و اصيل بوده است، به گونه‌اي كه همة معصومان(ع) از نبي مكرم اسلام(ص) تا امام عسكري(ع) بارها به وجود مبارك ايشان و ويژگي‌هايشان اشاره فرموده‌اند روايات مجامع روايي شيعه و غير شيعه در اين‌باره نه از حد استفاضه بلكه از تواتر متعارف نيز فزون‌تر است.

محمّدبن عثمان عَمْري1 مي‌گويد: «از پدرم شنيدم كه در خدمت امام حسن عسكري(ع) بودم كه پدرم پرسيد: اين سخن حق است كه پيامبر فرموده‌اند: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتةً جاهليةً»؟ فرمود: «آري، اين سخن درست است و هيچ ترديدي در آن نيست». همان‌طور كه شكي در روز بودن اين روز روشن نيست: سپس پدرم عرض كرد: پس از اينكه شما رحلت كرديد، امام بعد از شما كيست؟ امام عسكري(ع) به نام مبارك حضرت ولي عصر(ع) اشاره كردو آنگاه فرمود: او غيبتي طولاني دارد كه در آن عدّه‌اي سرگردان، گروهي هلاك و دسته‌اي دچار ترديد مي‌شوند.2

بر اين اساس، غيبت ولي عصر(ع) براي بسياري دشوار مي‌‌آيد و شكوك و شبهات اذهان بسياري را مسموم مي‌كند و عدّه‌اي مي‌گويند كه چگونه مي‌شود انساني بيش از هزار سال زنده بماند و گروهي سخن مي‌رانند كه از كجا معلوم است كه بيايد و كسان ديگر شبهادت ديگري، ساده‌تر يا پيچيده‌تر را در اذهان مي‌پرورند و آن را مي‌پراكنند.

از سويي ديگر، زمان ظهور وجود مبارك بقيّـ[الله الاعظم(ع) معلوم نيست ـ گر چه ما بايد همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشيم ـ و امكان دارد خداي نخواسته غيبت ايشان طولاني شود و ترديدها، شكوك و شبهه‌ها نيز افزايش يابد! چه كنيم تا به اين ترديدها در ابعاد فردي يا اجتماعي مبتلا نشويم؟ درباره مسائل و مباحت ديني، به ويژه چالش‌هاي فراروي حكومت اسلامي نظير مبحث ولايت فقيه، به دام قرائت‌هاي مختلف گرفتار نياييم؟ در باتلاق شبهات فرو نرويم و با شناخت اصيل امام و امامت مشكلات موجود در اين زمان را باز شناخته و بگشاييم؟

شناخت وليّ خدا و امام عصر(ع) تنها راه نجات و رستگاري است كه با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهدة علمي و عملي شدني است.
وعدة نجات از جهالت و رهايي از ظلمت گمراهي، دل انسان‌هاي بصير را از ديرباز به خود مشغول داشته است، به همين سبب بعضي شاگردان خاص اهل بيت(ع) براي يافتن طريق هدايت سؤالاتي دربارة معرفت آخرين حجّت الهي در محضر ايشان مطرح كرده‌اند، چنان‌كه جناب «زراره» مي‌گويد: «از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: قائم ما پيش از قيام خود، غيبتي طولاني خواهد داشت. عرض كردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را مي‌كشند؛ سپس فرمود: اي زراره! اوست كه انتظارش را مي‌كشند و مردم در ولادتش شك مي‌كنند؛ برخي مي‌گويند پدرش از دنيا رفته و فرزندي از خود به جاي نگذارده است؛ بعضي مي‌گويند در شكم مادرش است؛ گروهي گويند غايب است؛ دسته‌اي گويند به دنيا نيامده و عدّه‌اي ديگر گويند دو سال قبل از وفات پدرش به دنيا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولي خداي والا مي‌خواهد تا شيعيان را بيازمايد و در اين آزمايش دشوار، باطل‌گرايان دچار ترديد مي‌شوند».

زراره (كه گويا از چنين فضاي پر شبهه‌اي هراسناك گرديد، و به فكر چاره افتاده) گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه كنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادارك كردي، پيوسته دل به اين دعا مشغول دار: «اللّهم عرّفني نفسك، فأنّك إن لم تعرفني نفسك لم أعرف نبيّك، اللّهم عرّفني رسولك، فإنّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك. اللّهم عرّفني حجّتك، فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللت عن ديني».3

دعا تنها مجموعه‌اي از الفاظ براي خواندن و درخواست كردن نيست، بلكه معارف عميق و درس‌هاي ارزشمندي در دعاي معصومان(ع) نهفته است كه فهم آنها و تأمّل در آموزه‌هايشان ارزشمند علمي و عملي به بار مي‌آورد، چنان‌كه زراره در پي آن است با اين درس گرانقدر مشكل خويش را بگشايد.

براي شناخت مقام والاي امامت و شخصيّت منحصر به فرد امام عصر(ع) راه‌هاي فراواني هست؛ بررسي دعاها و زيارت‌هايي كه از خود امام عصر(ع) رسيده است و يا فرموده امامان ديگر(ع) در بارة آن حضرت از بهترين اين راه‌هاست.

همان‌گونه كه تأمّل در عبارات «نهج‌البلاغه»، سخنان سيّد الشهدا(ع) از آغاز تا پايان حادثه كربلا، معارف بلند «صحيفة سجّاديه» گوياي برنامه‌هاي امام علي، امام حسين و امام سجّاد(ع) اند و از ايجاد حوزه‌هاي علمي و برگزاري مناظرات علمي برنامه صادقين(ع) استنباط مي‌گردد، از ادعية مأثور يا مرتبط با امام عصر(ع) برنامه‌هاي ايشان فهميده مي‌شود؛ زيرا وقتي امامي دعا مي‌كند، علاوه بر مقتضيات دعا، ويژگي‌هاي امامت و وظيفة امام در برابر امّت و چگونگي پيوند امام با امّت و تأثير ملكي و ملكوتي امام را تشريح مي‌كند.

بر اين پايه، كسي كه مي‌خواهد وجود مبارك وليّ‌عصر(ع) را بشناسد، بهتر است زيارت‌ها و دعاهاي مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسي كند، تا به حريم معرفت آن امام همام بار يابد.

از سوي ديگر، شناخت امام زمان(ع) مراتبي دارد كه تأثير گذاري آنها در زدودن غبار جاهليّت و پاك كردن گرد تحجّر و ارتجاع يكسان نيست؛ زيرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبيين انتظار حقيقي و صحيح، با مرتبه ديگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامه‌اي امام عصر(ع) و دانستن تاريخ ولادت و زمان غيبت صغرا و كبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معناي حقيقي امامت و شناخت حقيقت ولايت و انطباق انحصاري آن شخصيّت حقوقي در فلان شخص حقيقي نخواهد بود؛ همان‌طور كه براهين حدوث، نظم، امكان ماهوي، امكان فقري و نظاير آنها براي شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آنكه خدا را با الوهيّت مي‌شناسد، بهترين راه معرفت خداوند را پيموده و خدا شناس خوبي شده است؛ و نظير اينكه هر چند شناخت رسول از راه معجزه [كافي است، ولي] مربته بالاي معرفت را تأمين نمي‌كند؛ امّا آن كه رسول را با علم به رسالت مي‌شناسد، از معرفت آن حضرت به سبب معجزه بي‌نياز مي‌شود؛ چرا كه وقتي معني الوهيت و رسالت فهميده شد، خداوند و رسول شناخته مي‌شوند.
در روايت كليني و صدوق است كه ولي امر با اين خصوصيّات شناخته مي‌شود: «اعرفوا الله بالله و الرسول بالرسالة و أولي بالامر بالمعروف و العدل و الاحسان؛ خدا را با خدا، رسول را با رسالت و اولي‌الامر را با امر كردن به معروف و عدل و احسان بشناسيد».4 امّا اين نقل كافي نيست، زيرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمي‌توان ولي امر را شناخت، چون آمران به معروف و... بسيارند، به همين دليل در نقل ديگري فرمود: «... بالمعروف و العدل و الاحسان؛ ... با معروف و عدل و احسان».5 نه «بالأمر بالمعروف؛ امر كردن به معروف»، زيرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته مي‌شود نه با امر به آنها، آن كه ولي خداست و ولايت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمي‌كند بلكه سنّت او معروف و سيرتش عدل و سريرة او احسان است.

اگر كسي معروف شناس باشد، حقيقت آن را در وليّ‌امر در مي‌يابد. همان‌طور كه شناسندة عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سريرة و سيرة امام مشاهده مي‌كند و در مي‌يابد كه او صاحب مقام ولايت است.


ماهنامه موعود شماره 109

پي‌نوشت‌ها:

٭ برگرفته از: امام مهدي(ع)، موجود موعود.
1. از وكلاي امام حسن عسكري(ع).
2. كمال‌الدّين، ج2، ص81؛ كفايـة الاثر، ص296؛ كشف‌الغمه، ج2، ص528.
3. الكافي، ج1، ص337؛ كمال‌الدّين، ج2، ص12.
4. الكافي، ج1، ص85؛ التوحيد، صدوق، ص286.
5. الكافي، ج1، ص85؛ التوحيد، صدوق، ص286.


www.mouood.org
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست خوب من اين اطلاعات رو دارم
ميتونم يك سوال بپرسم:يك از همكلاسي هاي من يك روز پرسيد امام زمان وجود داره من هم گفتم آره اون گفت ثابت كن من نتونستم چون اون اصلا اعقايد ما رو نداره كه بخواد حديثي رو قبول كنه يا.....
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینها سه مقاله بودن که برا مقدمه مناسب بودن البته مقالات زیادتر هم وجود دارن

حالا رو اینا بحث کنیم تا بریم مرحله بعد
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب اينجا يك سوال پيش مياد اهل سنت كه حضرت مهدي رو قبول ندارند...
امام زمان بحثي است كه درهمه اديان و مذاهب مطرح است. و همگي منتظر يك منجي هستند البته برخي تصور مي كنند كه در اسلام فقط شيعه است كه اين گونه به امام مهدي عليه السلام اعتقاد دارند . حال اينكه اهل تسنن نيز به وجود امام زمان(عج) معتقدند . حال نظرات برخي از علماي آنها را بيان مي نماييم.
1- ابن حَجَر هَيتَمي شافعي: ابوالقاسم، محمد، الحجة، او پس از درگذشت پدرش پنج ساله بود. خداوند در همين سن، به او " حكمت ربّاني" را عطا كرد. او را " قائم منتظر" گويند. اخبار متواتفرَه رسيده است كه مهدي (ع ) از اين امت است. و عيسي (ع) از آسمان فرود خواهد آمد، و پشت سر مهدي (ع ) نماز خواهد خواند. (1)
2- عمادالدين ابن كفثَير دمشقي: مقصود از پرچمهاي سياه( كه در روايات مهدي (ع ) ذكر شده است) ، پرچمهاي سياهي نيست كه ابومسلم خراساني برافراشت، و دولت بني اميه را ساقط كرد، بلكه مقصود، پرچمهاي سياهي است كه ياران مهدي (ع ) خواهند آورد. (2) ....

3- ابن ابي الحديد مدائني: ميان همه ففرَقف مسلمين اتفاق قطعي است، كه عمردنيا، و احكام و تكاليف پايان نمي پذيرد، مگر پس از ظهور مهدي. (3)
4- صدر الدين قونيوي: پس از مرگ من، آنچه از كتابهايم كه درباره طب و حكمت است، و همچنين كتابهاي فلسفه و فلاسفه، همه را بفروشيد، و پول آن را به فقرا صدقه بدهيد. و كتابهاي تفسير و حديث و تصوف را در كتابخانه نگاه داريد. در شب اول مرگ من، هفتاد هزار بار كلمه توحيد( لا اله الا الله ) را بخوانيد، و سلام مرا به مهدي (ع) برسانيد. (4)
5- محمد بن بدرالدين رومي: خداوند، به وسيله حضرت محمد(ص) نبوت تشريعي را ختم كرد، و ديگر تا روز قيامت پيامبري نخواهد آمد. همچنين خدا، به وسيله فرزند صالح پيامبر،همو كه داراي نام پيامبر(محمد) و كينه پيامبر( ابوالقاسم) است، ولايت تامه، و امامت عامه را ختم خواهد كرد. و اين ولي، همان كس است كه مژده داده اند كه زمين را چنانكه از جور و ستم لبريز شده باشد، از عدل و داد لبريز بسازد. و ظهور او به ناگهان اتفاق بيفتد. خداوندا! اين همه پريشاني و گرفتاري را، از اين امت، به بركت ظهور و حضور او، برطرف فرما! افنَّهفم يرَونَهف بَعيداً وَ نَراهف قَريباً . كساني ظهور او را بعيد و ناشدني مي پندارند و ما آن را شدني و نزديك مي دانيم. (5)
6- جلال الدين سيوطي: احمد حَنبَل، و ابوعيسي تفرمفذي، و حافظ سليمان بن احمد طَبَراني، همه ، با اسنادي كه خود دارند، روايت كرده اند از عبدالله حرث زَبيدي، از پيامبراكرم(ص) كه فرمود:" مردمان از مشرق زمين ( ايران) خروج كنند، و مقدمات حكومت مهدي را فراهم سازند". اين مردم، همان كسانند كه با پرچمهاي سياه، از ايران ، بيرون خواهند آمد، و در حديث ذكر شده اند و اينها هستند كه پيامبر(ص) امر كرده است همه مردم را كه با امير آنان، يعني: مهدي عليه السلام بيعت كنند.(6)
7- شيخ عبدالحق دهلوي: احاديث بسياري كه به حد تواتر رسيده است وارد شده، كه مهدي (ع ) از اهل بيت پيامبر(ص ) است و از اولاد فاطمه (س) است .(7)
8- شيخ ابوالعرفان صَبّان : اخبار و احاديث، از پيامبر (ص)، به حد تواتر نقل شده است كه مهدي ظهور خواهد كرد. او از اهل بيت پيامبر( ص) است. او زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد. (8)
9- ابوالفوز محمد امين بغدادي: آنچه مورد اتفاق نظرعلماء است، اين است كه مهدي (ع ) قائم آخرالزمان است. و او زمين را از عدل و داد مي آكند. احاديث درباره مهدي (ع ) و ظهور او بسيار است.(9)
10- شيخ منصور علي ناصيف: باب هفتم، درباره خليفه مهدي- رضي الله عنه- در ميان علماي سلف و خلف مشهور است، كه در آخرالزمان، به - حتم و يقين- مردي از اهل بيت پيامبر( ص ) ، كه نام او مهدي است، ظهور خواهد كرد. او بر همه كشورهاي اسلامي استيلا خواهد يافت. مسلمانان همه پيرو او خواهند شد. او به عدالت رفتار مي كند، و دين را قوت مي بخشد. آنگاه دَجّال پيدا مي شود. عيسي مسيح (ع ) از آسمان فرود مي آيد و دجال را مي كشد، يا با مهدي در كشتن دجال همكاري مي كند. سخنان و احاديث پيامبر (ص) درباره مهدي را، جماعتي از نيكان اصحاب پيامبر، نقل كرده اند و آن احاديث را بزرگان محدثين، در كتابهاي خود، با اسناد و مدارك، گرد آورده اند. محدثان بزرگي مانند ابوداود، و ترمذي ، و ابن ماجَه، و طَبَراني و ابويعلي، و بَزّار و امام احمد حَنبَل و حاكم نيشابوري - رَضي اللهف عَنهفم اَجمَعين- جزء ناقلان احاديث مهدي هستند... اين است عقيده اهل سنت، از سلف تا خلف.(10)
11- شيخ محمد عبده: خاص و عام مي دانند، كه در اخبار و احاديث، ضمن شمردن علائم قيام قيامت، آمده است كه مردي از اهل بيت پيامبر(ص) خروج مي كند، كه نام او مهدي(ع) است. او زمين را، پس از آنكه از جور و بيداد آكنده باشد، از عدل و داد آكنده مي سازد . در آخر ايام او، عيساي مريم(ع) از آسمان فرود مي آيد ، جفزيه را برمي دارد، صليب را مي شكند، و دجّال را مي كشد. (11)
12- احمد امين مصري: اهل سنت نيز، به مهدي (ع ) و مسئله مهدي يقيناً ايمان دارند. (12)
-----------------------------------------------------------
پي نوشتها:
1- المهدي الموعود، ج1، ص 200.
2- همان، ج 2، ص 72.
3- شرح نهج البلاغه، ج 2، ص535.
4- الامام الثاني عشر، ص 78، پانوشت.
5- طرازف البفردَة، شرح قصيده برده بوصيري، از كتاب " الامام الثاني عشر"، ص 77، پانوشت.
6- " العرف الوردي"، از " المهدي الموعود..." ، ج 2، ص 72.
7- " اللمعات"، نقل از: " منتخب الاثر"، ص 3، از حاشيه " صخيح ترمذي"، ج 2، ص 46، چاپ دهلي ( 1342 ه.ق)
8- " اسعاف الراغبين"، ج 2، ص 140، چاپ مصر(1312 ه.ق) .
9- " سبائك الذهب في معرفة قبائل العرب" ، ص 78.
10- غاية المامول، ج 5، صص 632 و 381.
11- تفسير " المنار"، ج6، ص 57.
12- " المهدي المنتظر و العقل"، تاليف شيخ محمد جواد مغنيه لبناني ، ص59.





www.mouood.org
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینها سه مقاله بودن که برا مقدمه مناسب بودن البته مقالات زیادتر هم وجود دارن

حالا رو اینا بحث کنیم تا بریم مرحله بعد
سرعت من خيلي پايينه اگر ديدي يهو رفتم بدون اينترنتم قطع شده

خوب ........اون دوستم البته هم كلاسيم كه بهش اشاره كردم اصلا هيچ دين خاصي نداره و اصلا اين احاديث رو قبول نداره من چطوري ثابت كنم بهش كه امام زمان وجود داره
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست خوب من اين اطلاعات رو دارم
ميتونم يك سوال بپرسم:يك از همكلاسي هاي من يك روز پرسيد امام زمان وجود داره من هم گفتم آره اون گفت ثابت كن من نتونستم چون اون اصلا اعقايد ما رو نداره كه بخواد حديثي رو قبول كنه يا.....
اگر توضیح بدی به چه چیزی اعتقاد داره تا از او دریچه توضیحاتمو بدم بهتره
یعنی تفکرش در چه حد اسلامیه
اصلا مسلمونه؟:gol:
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام زمان بحثي است كه درهمه اديان و مذاهب مطرح است. و همگي منتظر يك منجي هستند البته برخي تصور مي كنند كه در اسلام فقط شيعه است كه اين گونه به امام مهدي عليه السلام اعتقاد دارند . حال اينكه اهل تسنن نيز به وجود امام زمان(عج) معتقدند . حال نظرات برخي از علماي آنها را بيان مي نماييم.
1- ابن حَجَر هَيتَمي شافعي: ابوالقاسم، محمد، الحجة، او پس از درگذشت پدرش پنج ساله بود. خداوند در همين سن، به او " حكمت ربّاني" را عطا كرد. او را " قائم منتظر" گويند. اخبار متواتفرَه رسيده است كه مهدي (ع ) از اين امت است. و عيسي (ع) از آسمان فرود خواهد آمد، و پشت سر مهدي (ع ) نماز خواهد خواند. (1)
2- عمادالدين ابن كفثَير دمشقي: مقصود از پرچمهاي سياه( كه در روايات مهدي (ع ) ذكر شده است) ، پرچمهاي سياهي نيست كه ابومسلم خراساني برافراشت، و دولت بني اميه را ساقط كرد، بلكه مقصود، پرچمهاي سياهي است كه ياران مهدي (ع ) خواهند آورد. (2) ....

3- ابن ابي الحديد مدائني: ميان همه ففرَقف مسلمين اتفاق قطعي است، كه عمردنيا، و احكام و تكاليف پايان نمي پذيرد، مگر پس از ظهور مهدي. (3)
4- صدر الدين قونيوي: پس از مرگ من، آنچه از كتابهايم كه درباره طب و حكمت است، و همچنين كتابهاي فلسفه و فلاسفه، همه را بفروشيد، و پول آن را به فقرا صدقه بدهيد. و كتابهاي تفسير و حديث و تصوف را در كتابخانه نگاه داريد. در شب اول مرگ من، هفتاد هزار بار كلمه توحيد( لا اله الا الله ) را بخوانيد، و سلام مرا به مهدي (ع) برسانيد. (4)
5- محمد بن بدرالدين رومي: خداوند، به وسيله حضرت محمد(ص) نبوت تشريعي را ختم كرد، و ديگر تا روز قيامت پيامبري نخواهد آمد. همچنين خدا، به وسيله فرزند صالح پيامبر،همو كه داراي نام پيامبر(محمد) و كينه پيامبر( ابوالقاسم) است، ولايت تامه، و امامت عامه را ختم خواهد كرد. و اين ولي، همان كس است كه مژده داده اند كه زمين را چنانكه از جور و ستم لبريز شده باشد، از عدل و داد لبريز بسازد. و ظهور او به ناگهان اتفاق بيفتد. خداوندا! اين همه پريشاني و گرفتاري را، از اين امت، به بركت ظهور و حضور او، برطرف فرما! افنَّهفم يرَونَهف بَعيداً وَ نَراهف قَريباً . كساني ظهور او را بعيد و ناشدني مي پندارند و ما آن را شدني و نزديك مي دانيم. (5)
6- جلال الدين سيوطي: احمد حَنبَل، و ابوعيسي تفرمفذي، و حافظ سليمان بن احمد طَبَراني، همه ، با اسنادي كه خود دارند، روايت كرده اند از عبدالله حرث زَبيدي، از پيامبراكرم(ص) كه فرمود:" مردمان از مشرق زمين ( ايران) خروج كنند، و مقدمات حكومت مهدي را فراهم سازند". اين مردم، همان كسانند كه با پرچمهاي سياه، از ايران ، بيرون خواهند آمد، و در حديث ذكر شده اند و اينها هستند كه پيامبر(ص) امر كرده است همه مردم را كه با امير آنان، يعني: مهدي عليه السلام بيعت كنند.(6)
7- شيخ عبدالحق دهلوي: احاديث بسياري كه به حد تواتر رسيده است وارد شده، كه مهدي (ع ) از اهل بيت پيامبر(ص ) است و از اولاد فاطمه (س) است .(7)
8- شيخ ابوالعرفان صَبّان : اخبار و احاديث، از پيامبر (ص)، به حد تواتر نقل شده است كه مهدي ظهور خواهد كرد. او از اهل بيت پيامبر( ص) است. او زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد. (8)
9- ابوالفوز محمد امين بغدادي: آنچه مورد اتفاق نظرعلماء است، اين است كه مهدي (ع ) قائم آخرالزمان است. و او زمين را از عدل و داد مي آكند. احاديث درباره مهدي (ع ) و ظهور او بسيار است.(9)
10- شيخ منصور علي ناصيف: باب هفتم، درباره خليفه مهدي- رضي الله عنه- در ميان علماي سلف و خلف مشهور است، كه در آخرالزمان، به - حتم و يقين- مردي از اهل بيت پيامبر( ص ) ، كه نام او مهدي است، ظهور خواهد كرد. او بر همه كشورهاي اسلامي استيلا خواهد يافت. مسلمانان همه پيرو او خواهند شد. او به عدالت رفتار مي كند، و دين را قوت مي بخشد. آنگاه دَجّال پيدا مي شود. عيسي مسيح (ع ) از آسمان فرود مي آيد و دجال را مي كشد، يا با مهدي در كشتن دجال همكاري مي كند. سخنان و احاديث پيامبر (ص) درباره مهدي را، جماعتي از نيكان اصحاب پيامبر، نقل كرده اند و آن احاديث را بزرگان محدثين، در كتابهاي خود، با اسناد و مدارك، گرد آورده اند. محدثان بزرگي مانند ابوداود، و ترمذي ، و ابن ماجَه، و طَبَراني و ابويعلي، و بَزّار و امام احمد حَنبَل و حاكم نيشابوري - رَضي اللهف عَنهفم اَجمَعين- جزء ناقلان احاديث مهدي هستند... اين است عقيده اهل سنت، از سلف تا خلف.(10)
11- شيخ محمد عبده: خاص و عام مي دانند، كه در اخبار و احاديث، ضمن شمردن علائم قيام قيامت، آمده است كه مردي از اهل بيت پيامبر(ص) خروج مي كند، كه نام او مهدي(ع) است. او زمين را، پس از آنكه از جور و بيداد آكنده باشد، از عدل و داد آكنده مي سازد . در آخر ايام او، عيساي مريم(ع) از آسمان فرود مي آيد ، جفزيه را برمي دارد، صليب را مي شكند، و دجّال را مي كشد. (11)
12- احمد امين مصري: اهل سنت نيز، به مهدي (ع ) و مسئله مهدي يقيناً ايمان دارند. (12)
-----------------------------------------------------------
پي نوشتها:
1- المهدي الموعود، ج1، ص 200.
2- همان، ج 2، ص 72.
3- شرح نهج البلاغه، ج 2، ص535.
4- الامام الثاني عشر، ص 78، پانوشت.
5- طرازف البفردَة، شرح قصيده برده بوصيري، از كتاب " الامام الثاني عشر"، ص 77، پانوشت.
6- " العرف الوردي"، از " المهدي الموعود..." ، ج 2، ص 72.
7- " اللمعات"، نقل از: " منتخب الاثر"، ص 3، از حاشيه " صخيح ترمذي"، ج 2، ص 46، چاپ دهلي ( 1342 ه.ق)
8- " اسعاف الراغبين"، ج 2، ص 140، چاپ مصر(1312 ه.ق) .
9- " سبائك الذهب في معرفة قبائل العرب" ، ص 78.
10- غاية المامول، ج 5، صص 632 و 381.
11- تفسير " المنار"، ج6، ص 57.
12- " المهدي المنتظر و العقل"، تاليف شيخ محمد جواد مغنيه لبناني ، ص59.





www.mouood.org
خوب من كه نگفتم امام زمان رو قبول ندارن ............ گفتم مهدي (عج) رو قبول ندارند اونا معتقدند كه هنوز همچين فردي به دنيا نيومده
 

ddahmadss

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرعت من خيلي پايينه اگر ديدي يهو رفتم بدون اينترنتم قطع شده

خوب ........اون دوستم البته هم كلاسيم كه بهش اشاره كردم اصلا هيچ دين خاصي نداره و اصلا اين احاديث رو قبول نداره من چطوري ثابت كنم بهش كه امام زمان وجود داره
پوچ گرا؟
سکولار؟
کومونیسم؟
کدومش
نظرهاشو هم بگی شاید بتونه تو تشخیص اینکه به چه تفکری پایبنده کمک میکنه:gol:
 
بالا