هر کی سوتی داده تعریف کنه!

tur

عضو جدید
سوتی امروز سر کلاس بود:
استاد لیست اسمارو نیاورده بود حضور غیاب کنه من کنار استاد نشسته بودم به من گفت اسم اون آقا چیه اون بنده خدام فامیلش آخرش ای داشت اسمش داود بود منم گفتم استاد اسمش داوديه!!
حسابي أبروم جلو شون رفت!!
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
غروب با دوستم رفته بوديم بيرون بعد رفتيم دم دكه روزنامه فروشي داشتيم روزنامه هارو ميخونديم (يعني رومون به دكه بود) بعد دوستم داشت عقبكي ميومد كه يه دفه پاشو گذاشت رو پاي يه بنده خدايي كه پشتش وايستاده بود بعد بدون اينكه برگرده ببينه كي پشتشه دستشو به نشونه عذر خواي زد رو سينه طرف گفت ببخشيد داداش... وقتي برگشت ديد دستش رو پس....ن يه دختره ست !!! :eek:

دختره هم خودش خنده ش گرفته بود طفلي ! :biggrin:
لازم نبود برگرده , همينطوري هم مي تونست بفهمه كه طرفش دختره ! :redface:
 

monir arch

عضو جدید
بازم میخوام سوتیامو بنویسم کلی هم تو سرم دارم اااااااااا ولی حالشو ندارم
تشویقم کنین که بگم.
اگه بگم قش میکنین از خنده هااااااااااااااااااااا...
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
چاککککککرتیم مهندس
یه استاد کم داریم میای که اسمتو رد کنم
جون من نه نگی که ناراحت میشم:D
آخه سرم خيلي شلوغ شده اين روزا . اما چون تويي , يه فكري مي كنم . بعدا بهت خبر مي دم !!!
البته مي دونم داري شكست نفسي مي كني ها , وگرنه با وجود استاد عظيم اشان و آگاهي مثل شما , به من نوعي چه نيازي هست !
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخه سرم خيلي شلوغ شده اين روزا . اما چون تويي , يه فكري مي كنم . بعدا بهت خبر مي دم !!!
البته مي دونم داري شكست نفسي مي كني ها , وگرنه با وجود استاد عظيم اشان و آگاهي مثل شما , به من نوعي چه نيازي هست !
ما به وجود اساتیدی مثل شما نیاز داریم
حالال یه جوری وقتتو خالی کن مهندس;)
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما به وجود اساتیدی مثل شما نیاز داریم
حالال یه جوری وقتتو خالی کن مهندس;)
چشم . با شاگردام صحبت مي كنم ببينم ميشه يه كاريش كرد يا نه . آخه الان تو قسمت هاي مهم كتاب هم هستيم , مي ترسم اگه سرم بيشتر از اين شلوغ بشه , نتونم به طور كامل و واضح درسو واسشون جا بندازم !!!
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشم . با شاگردام صحبت مي كنم ببينم ميشه يه كاريش كرد يا نه . آخه الان تو قسمت هاي مهم كتاب هم هستيم , مي ترسم اگه سرم بيشتر از اين شلوغ بشه , نتونم به طور كامل و واضح درسو واسشون جا بندازم !!!
مرسی عزیزم
:gol:
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
لازم نبود برگرده , همينطوري هم مي تونست بفهمه كه طرفش دختره ! :redface:


خب وقتي آدم توي ذهنش داره يه مردو تصور ميكنه ديگه حواسش به اين چيزا نيست كه ! بعدشم گفتم دستشو گذاشت رو سينه ي طرف نگفتم كه اونجاي دختره رو گرفت تو دستش!!! :)
 

minaye baba

عضو جدید
غروب با دوستم رفته بوديم بيرون بعد رفتيم دم دكه روزنامه فروشي داشتيم روزنامه هارو ميخونديم (يعني رومون به دكه بود) بعد دوستم داشت عقبكي ميومد كه يه دفه پاشو گذاشت رو پاي يه بنده خدايي كه پشتش وايستاده بود بعد بدون اينكه برگرده ببينه كي پشتشه دستشو به نشونه عذر خواي زد رو سينه طرف گفت ببخشيد داداش... وقتي برگشت ديد دستش رو پس....ن يه دختره ست !!! :eek:

دختره هم خودش خنده ش گرفته بود طفلي ! :biggrin:
مردم از خنده!
الان مامانمینا میگن دختره دیوونه شده!:دی
 

reyhoon

عضو جدید
2 سال پیش با یکی از فامیلای شدیدن رودر وایسی دار داشتیم حرف میزدیم.اون داشت از دختر برادرش تعریف میکرد بعدشم شروع کرد از من تعریف کردن منم اومدم تعارف کنمو متواضع بازی در بیارم که یهو گفتم البته بعض دختر برادرتون باشه منم خیلی دختر خوبیم!اول نفهمیدم چی بلغور کردم یهو دیدم بقیه دارن یه جوره عجیبی نگام میکنن!:surprised:
بعدشم اون طرف اومد در گوشم گفت خیلی بلاییی....(تازه به خودم اومدم که چرا اینو گفته.وقتی فهمیدم بسی خجالت کشیدمو دیگه باهاش حرف نزدم ):redface:
 

hosseinb

عضو جدید
کاربر ممتاز
2 سال پیش با یکی از فامیلای شدیدن رودر وایسی دار داشتیم حرف میزدیم.اون داشت از دختر برادرش تعریف میکرد بعدشم شروع کرد از من تعریف کردن منم اومدم تعارف کنمو متواضع بازی در بیارم که یهو گفتم البته بعض دختر برادرتون باشه منم خیلی دختر خوبیم!اول نفهمیدم چی بلغور کردم یهو دیدم بقیه دارن یه جوره عجیبی نگام میکنن!:surprised:
بعدشم اون طرف اومد در گوشم گفت خیلی بلاییی....(تازه به خودم اومدم که چرا اینو گفته.وقتی فهمیدم بسی خجالت کشیدمو دیگه باهاش حرف نزدم ):redface:
:surprised::surprised:
 

minaye baba

عضو جدید
2 سال پیش با یکی از فامیلای شدیدن رودر وایسی دار داشتیم حرف میزدیم.اون داشت از دختر برادرش تعریف میکرد بعدشم شروع کرد از من تعریف کردن منم اومدم تعارف کنمو متواضع بازی در بیارم که یهو گفتم البته بعض دختر برادرتون باشه منم خیلی دختر خوبیم!اول نفهمیدم چی بلغور کردم یهو دیدم بقیه دارن یه جوره عجیبی نگام میکنن!:surprised:
بعدشم اون طرف اومد در گوشم گفت خیلی بلاییی....(تازه به خودم اومدم که چرا اینو گفته.وقتی فهمیدم بسی خجالت کشیدمو دیگه باهاش حرف نزدم ):redface:
آخی عزیزم!
اشکال نداره
ما هم یه بار مهمون داشتیم
مهمونامون داشتم میرفتن
گفتم خیلی زحمت دادین خوش آمدین:دی
یهو دیدم پسر داییم یه سقلمه زد به من
تازه فهمیدم چی گفتم!
خدا رو شکر انگار کسی نشنیده بود!
 

سپنت دات

عضو جدید
وقتی سال آخر هنر ستان بودم یه روز تو کارگاه داشتم مدار می بستم بعد هی رفیقم یواشکی میومد وسایل منو برای اینکه منو اذیت کنه بر میداشت بعد چند دقیقه همین طور که داشتم مدار می بستم زیر چشمی دیدم یه دست اومد تو جعبه وسایل من ، منم بدون اینکه نگاه کنم ببینم کیه داد زدم هووووووووو الاغ.....که یدفه دیدم که استاد کارگاهمونه......
 

Anahita.pb

عضو جدید
همین چند روز پیش خالم بعد کلی مهمون داری و.... خیلی خسته میشه میره یکم استراحت کنه شوهر خالم میاد میپرسه چیه ؟چت شده؟.خالم میگه:هم پام درد میکنه هم لنگم:eek::eek::D

:biggrin:

غروب با دوستم رفته بوديم بيرون بعد رفتيم دم دكه روزنامه فروشي داشتيم روزنامه هارو ميخونديم (يعني رومون به دكه بود) بعد دوستم داشت عقبكي ميومد كه يه دفه پاشو گذاشت رو پاي يه بنده خدايي كه پشتش وايستاده بود بعد بدون اينكه برگرده ببينه كي پشتشه دستشو به نشونه عذر خواي زد رو سينه طرف گفت ببخشيد داداش... وقتي برگشت ديد دستش رو پس....ن يه دختره ست !!! :eek:




خدا بود:eek::biggrin:
لازم نبود برگرده , همينطوري هم مي تونست بفهمه كه طرفش دختره ! :redface:
په چرا من نفهمیدم منظورتو؟ :D
خب وقتي آدم توي ذهنش داره يه مردو تصور ميكنه ديگه حواسش به اين چيزا نيست كه ! بعدشم گفتم دستشو گذاشت رو سينه ي طرف نگفتم كه اونجاي دختره رو گرفت تو دستش!!! :)

:eek::biggrin:
2 سال پیش با یکی از فامیلای شدیدن رودر وایسی دار داشتیم حرف میزدیم.اون داشت از دختر برادرش تعریف میکرد بعدشم شروع کرد از من تعریف کردن منم اومدم تعارف کنمو متواضع بازی در بیارم که یهو گفتم البته بعض دختر برادرتون باشه منم خیلی دختر خوبیم!اول نفهمیدم چی بلغور کردم یهو دیدم بقیه دارن یه جوره عجیبی نگام میکنن!:surprised:
بعدشم اون طرف اومد در گوشم گفت خیلی بلاییی....(تازه به خودم اومدم که چرا اینو گفته.وقتی فهمیدم بسی خجالت کشیدمو دیگه باهاش حرف نزدم ):redface:


:D:D
 

Similar threads

بالا