بنظر شما خواستگاری دختر از پسر باید عادی بشه؟

yapoo

عضو جدید
واقعا برام جالبه وقتی میبینم یه دختر بخاطره یه عشق خالص همه چیزشو زیر پا میذاره و احساسش رو علنی میکنه.نمیدونم باین همه خلوص و عشق آفرین گفت یا این همه جسارتو سرزنش کرد
 

Goli Joon

عضو جدید
واقعا برام جالبه وقتی میبینم یه دختر بخاطره یه عشق خالص همه چیزشو زیر پا میذاره و احساسش رو علنی میکنه.نمیدونم باین همه خلوص و عشق آفرین گفت یا این همه جسارتو سرزنش کرد
من شدیدا با این موضوع موافقم ولی اکثر مردای ایرانی جنبشو ندارن
باید فرهنگش جا بیافته
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهتره که به طور غیر مستقیم اینکارو بکنه
مثلا اول ازیه دوستی ساده شروع کنه بعد کم کم طرفو متوجه احساسش نکنه نه اینکه مثل پسرا یهو بپره وسط!!
 

yapoo

عضو جدید
من شدیدا با این موضوع موافقم ولی اکثر مردای ایرانی جنبشو ندارن
باید فرهنگش جا بیافته

میدونید وقتی تو این موقعیت قرار گرفتم چه حسی داشتم؟

از خودم متنفر بودم که یه آدمو اینقدر آزار دادم که باین حد از ازخود گذشتگی برسه.

کسی که خانوادشو میاره وسط که خانواده ی پسرو راضی کنن.میفهمید چقدر کار سنگینیه؟
 

kazimoto

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه نظر من خواستگاری مردها از زنها هم باید غیر عادی بشه. تا حالا به این حرکت جلف فکر کردید؟؟؟
مامان و بابا رو ور میداری میری به بابای خانومه میگی دخترتو میدی به من؟؟؟؟
بابای دختره میخنده و خوشحاله. بعد میشنی کلی میوه میخوری . بابای دختره هم هیچی بهت نمیکه تازه بهت میگه پاشو برو با دخترم تو اتاق خالی صحبت کن. عجب حرکت مزخرفیه. وقیحانه ترین کار دنیاست که مرسوم شده!!!!!!!!!!!!!!!!
 

Goli Joon

عضو جدید
میدونید وقتی تو این موقعیت قرار گرفتم چه حسی داشتم؟

از خودم متنفر بودم که یه آدمو اینقدر آزار دادم که باین حد از ازخود گذشتگی برسه.

کسی که خانوادشو میاره وسط که خانواده ی پسرو راضی کنن.میفهمید چقدر کار سنگینیه؟
ببخشید فضولی میکنم چی شد قبول کردی یا نه؟
شایدم مثل خیلی از پسرا گفتی چه دختره چیپو بی ارزشیه؟
 

Goli Joon

عضو جدید
یه نظر من خواستگاری مردها از زنها هم باید غیر عادی بشه. تا حالا به این حرکت جلف فکر کردید؟؟؟
مامان و بابا رو ور میداری میری به بابای خانومه میگی دخترتو میدی به من؟؟؟؟
بابای دختره میخنده و خوشحاله. بعد میشنی کلی میوه میخوری . بابای دختره هم هیچی بهت نمیکه تازه بهت میگه پاشو برو با دخترم تو اتاق خالی صحبت کن. عجب حرکت مزخرفیه. وقیحانه ترین کار دنیاست که مرسوم شده!!!!!!!!!!!!!!!!
عزیزم خواستگاری فقط به این معنی نیست که پاشی بری خونه طرف
تو هر جا به کسی که میخوای پیشنهاد ازدواج بدی میشه خواستگاری
 

mostafamontazer

عضو جدید
گذاشتن پست در این تاپیک نشون میده که واقعا چقدر این امر حیاتی در کشور ما سخته و چقدر خاطرخا داره

معلم اول دبیرستان درس اجتماعی:ممکنه با این کار پسره که شرایطشو نداره یهو بهش شک وارد بشه و همون جا جواب بله بده بعد مثه اهو توی گل قهوه ای گیر کنه

ولی خانم ها باتوجه به روحیه ای که دارن نهایت موافقتشون اینه که با بابام صحبت کنید
البته این نجابت فقط در خانوم های ایرانی دیده میشه
البته بعضی ها هم هستن این شرایط خوب رو ندارن و با همه طوری رفتار میکنن که انگار قراره با همشون ازدواج کنن
درد دل زیاده
بی خیال
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
با اینکه دختر دسته گل بخره و با مامان و باباش بره خواستگاری
بعد پسره چایی بیاره
بابای پسره هم بگه عروس خانم سربازی تشریف بردن ؟؟؟
مخالفممممممممممممممم
اتفاقا معلم شیمیمون میگفت اصلا یه همچین کاری نکنید پسرا اولش میگن نه بعد که شما به خاطر اونا از همه (مهریه و شیر بها و.. )گذشتید و قبول کردید باهاش تو خونه مامانش عروسی کنید بله میگن
پس کلا مخالفمممممممممم
اخه در شان یه دختر نیست به یه پسر بگه عروس مامانم میشی
 

pejman.pna

عضو جدید
کاربر ممتاز
با اینکه دختر دسته گل بخره و با مامان و باباش بره خواستگاری
بعد پسره چایی بیاره
بابای پسره هم بگه عروس خانم سربازی تشریف بردن ؟؟؟
مخالفممممممممممممممم
اتفاقا معلم شیمیمون میگفت اصلا یه همچین کاری نکنید پسرا اولش میگن نه بعد که شما به خاطر اونا از همه (مهریه و شیر بها و.. )گذشتید و قبول کردید باهاش تو خونه مامانش عروسی کنید بله میگن
پس کلا مخالفمممممممممم
اخه در شان یه دختر نیست به یه پسر بگه عروس مامانم میشی
البته تو حق داری، چون تازه 14 سالته!
 

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا برام جالبه وقتی میبینم یه دختر بخاطره یه عشق خالص همه چیزشو زیر پا میذاره و احساسش رو علنی میکنه.نمیدونم باین همه خلوص و عشق آفرین گفت یا این همه جسارتو سرزنش کرد

بايد آفرين به اين چنين دختران آفرين گفت.... و آبجي هاي گلم هم كه يه همچنين احساساتي دارن بايد حواسشون رو جمع كنند تا بازيچه دست اين اون قرار نگيرن...وگنه ابراز احساسات هيچ مشكلي نداره ومن اين چنين دختران شجاع رو تحسين ميكنم ولي باز هم ميگم بايد سنجيده حركت كنند تا دچار شكست نشن...;)
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من این کار کار درستی نیست ، چون اگه اون پسر بهش جواب رد بده دختره داغون می شه ! یا باید شروع کنه به اصرار که به نظرم بدترین لحظه برای یه دختره یا اینکه سرخورده می شه ! من دو مورد رو دیدم که دختر پیشنهاد داده و جواب رد شنیده.
معمولا می گن دختر همه ناز پسر همه نیاز، به نظرم اگه پیشنهاد از طرف پسر باشه حتی اگه تمایل دختر بیشتر باشه بهتره .

البته بگم من خودم یه فمینیست دو آتیشه ام ولی در کنارش نظرم اینه که هر کاری که آقایون انجام می دن شایسته خانوم ها نیست :smile:
 

پنجره

اخراجی موقت
1 - دختر نبايد خودش برود خواستگاري ........چرا ؟
- دختر نبايد خودش را كوچك كند
- دختر اگر كسي رابخواهد ، با تمام وجود به طرفش ميرود وهرگز توقع رد درخواستش را ندارد واگر پسر به خواستگاريش جواب رد دهد ، تمام وجود دختر شكسته ميشود ولي براي پسر چنين چيزي نيست ، ككش هم نمي گزد
- حضرت علي با تمام عظمتي كه داشت خودش به خواستگاري فاطمه رفت :gol:
 

پنجره

اخراجی موقت
چرا در ازدواج دختر شرط رضايت پدر لازمست ولي براي پسر خير
چون دخترها ، عاطفي واحساساتي وبا تمام شخصيت خويش وارد ميدان ميشوند ولي براي پسرها چنين نيست
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستی یه ماجرای قرآنی در این باره هست می ذارم با هم بخونیم :

روزها و شبها از پی هم می گذشتند و مرد جوان همچنان آواره کوه و بیابان بود.
پس از چند روز آوارگی اینک به صحرای سینا رسیده بود و خدا می دانست در آن سوی صحرا چه سرنوشتی در انتظار او بود.
اندک اندک دورنمای شهری در افق پدیدار شد: مدین؛ جایی که اعراب کنعانی در آنجا سکنی گزیده بودند.
در حومه شهر چاه آبی خوش گوار یافت که شبانان دسته دسته گله های خود را بدانجا می آوردند وآب می نوشانیدند.
اندکی آنسوی تر درست پشت سر آنها دو بانوی باوقار را دید که تلاش می کردند دام خود را از آب بازدارند.
جلوتر رفت و پرسید:
- کار شما چیست؟ چرا همچون دیگران چهارپایان خود را آب نمی دهید؟
- منتظریم تاشبانها همگی از اطراف آن چاه پراکنده شوند.(قصص/23)
و پیش از آنکه سوال دیگری رد و بدل شود که چرا پدرشان آنها را بهر این کار فرستاده ادامه دادند: پدر ما پیری شکسته و سالخورده است.

- اگر مایلید این کار را به من بسپارید، هم اینک این زبان بسته ها را آب خواهم داد.
این را گفت و نزد شبانها رفت و عتاب آلوده فریاد برآورد:
- شما چگونه مردمانی هستید که به غیر خود نمی اندیشید؟اجازه دهید نوبت به دیگران هم برسد!
- بسم الله! این شما و این هم دلو آب
گویی آنها گمان می کردند جوان به تنهایی از پس این دلو سنگین بر نخواهد آمد اما این بار نیز مثل همیشه عنایت پرودگار با اقبال بلند او یار بود که توانست دلوی را که ده مرد تنومند به زحمت آن را از دل چاه بیرون می کشیدند به تنهایی بالا آورد.
با همان یک دلو تمامی گوسفندان را سیراب کرد و آنگاه رو به سوی درختی نهاد تا اندکی در سایه سار آن بیاساید.
اما خستگی راه که اینک با گرسنگی دوچندان شده بود هر گونه آسایشی را از وی دریغ می کرد.
به خدایش توکل کرد و گفت:
- بار الها! هر خیر و نیکی بر من فرو فرستی! سخت بدان نیازمندم.(همان/24)

دختران شعیب آن روز زودتر از همیشه به خانه بازگشتند و حال آنکه در تمام طول راه، اندیشه این جوان ناآشنا و امداد کریمانه اش لحظه ای از خاطر شان دور نمی شد. مدام از خود می پرسیدند:
براستی او که بود؟
چقدر با دیگران فرق داشت؟
رعنایی قامت را با عفت و نجابت آراسته بود؟
ساعتی بعد، شعیب که انتظار بازگشت زود هنگام دخترانش را نداشت متحیرانه پرسید: نور چشمان پدر! چگونه است که امروز زودتر از همیشه رو به سوی خانه آورده اید؟
دختر بزرگتر، صفورا، ماجرای برخورد جوانمردانه موسی را برای پدر باز گفت.
با شنیدن این اوصاف، گویی حرارت اشتیاق در وجود شعیب بالا گرفت.
- صفورا دخترم! این جوان را که گفتی اکنون کجاست؟
- در همان نزدیکی، در سایه ساردرختی آرمیده است.
- شتابان نزد او برو و او را نزد من بخوان و اگر دلیل خواست بگو پدرم مشتاق است تا مزد سقایتی که کرده ای به تو باز پس دهد.
دخترک در حالیکه با حیا و آزرم راه می رفت نزد موسی آمد و او را نزد پدر فراخواند.(همان/25)
موسی که این را عنایتی از جانب پروردگار خود می دانست دعوت شعیب را اجابت کرد و همراه دختر روانه شد.
در میانه راه هر از چند گاه بادی سخت فرو می وزید و گوشه ای از دامن بلند دختر را به این سو و آن سو می برد.
موسی که تماشای این منظره برایش سخت گران بود، صدا زد:
اندکی صبرکن، بگذار من از پیش تو حرکت کنم و تو از پس من بیا! آنگاه که به دوراهی رسیدم، با پرتاب سنگریزه ای، راه خانه را به من نشان ده.
دخترک اگر تا کنون تردیدی هم داشت این بار دیگر یقین کرد که این جوان مرد ایده آل رویاهای اوست.
با این همه، هرگز اجازه نداد که علاقه قلبی او از باطنش به ظاهر و از دلش بر زبان جاری شود و در عوض آرزو می کرد خداوند، خواسته قلبی اش را جامه عمل پوشاند.
و از آنجا که سنت دیرینه خداوند است که هر گاه کسی صادقانه بر او تکیه و اعتماد ورزد او نیز یاریش می کند، اکنون آرام آرام مقدمات وصلت نا خودآگاه فراهم می آمد و حجب و حیای دختر، و پاکدامنی پسر، به ثمر می نشست.
شعیب نبی با شنیدن قصه زندگی موسی فرمود:
بیمناک مباش که (با آمدن به این شهر) از قوم ستمگر نجات یافتی.(قصص/25)
دختر که علاقه به موسی در دلش جوانه زده بود به محضر پدر پیر خود عرضه داشت:
پدر جان! او را به خدمت بگیر!چه آنکه شایسته ترین فرد برای استخدام، کسی است که قوی پنجه و امانتدار باشد

(همان/26)
شعیب نیز که علاقه صفورا به موسی را در برق چشمانش خوانده بود، از این پیشنهاد استقبال کرد اما باید راهی می یافت تا بدان وسیله هم خواسته راستین دخترش را بر کرسی اجابت نشاند و هم حریم خانه اش را از وجود نامحرمی هر جند مطمئن و پاک دامن حفظ کند.
از این رو خود از جانب دختر به خواستگاری از جوان مبادرت ورزید.
- مایلم تا از این هر دو دختر، یکی را به نکاح تو در آورم مشروط به اینکه هشت سال(به عنوان مهریه) برای من کار کنی و اگر ان را به ده سال کامل کنی تصمیم با توست و من میل ندارم کاری سنگین بر دوش تو بگذارم؛ و اگر خدا بخواهد مرا از نیکوکاران خواهی یافت(همان/27)
موسی که عفت و پاکدامنی دختر را پیشتر دیده بود، اینک از حسن رفتار پدر و اصالت خانودگی دختر مطمئن شد و در پاسخ گفت:
این پیمان میان ما دو تن جاری باشد، و البته هر کدام از این دو مدت راکه به پایان رسانم ستم و تحمیلی بر من نخواهد بود و خدا گواه است بر انچه می گوییم.(همان/28)
و این چنین بود که حق تعالی سرنوشت دختری عفیف را با حیات ثمر بخش پیامبری اولوالعزم گره زد.






من با این مدلش موافقم :smile:
 

mehrshad53

اخراجی موقت
واقعا برام جالبه وقتی میبینم یه دختر بخاطره یه عشق خالص همه چیزشو زیر پا میذاره و احساسش رو علنی میکنه.نمیدونم باین همه خلوص و عشق آفرین گفت یا این همه جسارتو سرزنش کرد

کلا باید مغزمون را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم :surprised:+0.5*:eek:
 

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
از شوخی گذشته تو این مورد پسرا خیلی بی جنبن.

ايول خوشم آمد از اومدنت...خوب در مورد اين موجودات ناشناخته قضاوت ميكني..... وقتي به قضاوتت نگاه ميكنم ..پيش خودم فك ميكنم تو حيف كه تو ايران موندي...بايد ميرفتي آمريكا تو اين دادگاهاي لاحه مي شدي رئيس دادگاه....شكلك خنده..
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من یه زن اینقدر سیاست داره که یه مردو به طرف خودش بکشونه
طوری هم وانمود کنه انگار از اول اون مرده میخاسته این نمیخاسته;)



من با اینکار هیچ مشکلی ندارم اما پسرا جامعه ما دوست دارن انتخاب کنن نه انتخاب بشن گیرم پسره هم با جنبه بود حرف مادر شوهر تا عمر داری پشتته



این کار هنوز تو جامعه ما جا نیافتاده اما خیلی خوبه
 

yapoo

عضو جدید
به نظر من یه زن اینقدر سیاست داره که یه مردو به طرف خودش بکشونه
طوری هم وانمود کنه انگار از اول اون مرده میخاسته این نمیخاسته;)



من با اینکار هیچ مشکلی ندارم اما پسرا جامعه ما دوست دارن انتخاب کنن نه انتخاب بشن گیرم پسره هم با جنبه بود حرف مادر شوهر تا عمر داری پشتته



این کار هنوز تو جامعه ما جا نیافتاده اما خیلی خوبه
برمنکرش ... بشمار
 

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من یه زن اینقدر سیاست داره که یه مردو به طرف خودش بکشونه
طوری هم وانمود کنه انگار از اول اون مرده میخاسته این نمیخاسته;)



من با اینکار هیچ مشکلی ندارم اما پسرا جامعه ما دوست دارن انتخاب کنن نه انتخاب بشن گیرم پسره هم با جنبه بود حرف مادر شوهر تا عمر داری پشتته



این کار هنوز تو جامعه ما جا نیافتاده اما خیلی خوبه
مينا جون من بهت افتخار ميكنم ...شكلك آدم با غرور
 

Nima_r

عضو جدید
من با این کار مخالفم چون چه بخوایم چه نخوایم ما هم جزو موجودات این کره ی خاکی هستیم.شما هیچ موجودیرو پیدا نمیکنی که ماده برای جفت گیری به سمت نر بره. ما هم اگه این کارو بکنیم یه کار غیر طبیعی کردیم و باید منتظر جواب های غیر طبیعی باشیم.
 

Similar threads

بالا