مشاعرۀ سنّتی

aileen

عضو جدید
آهي كشيد غمزده پيري سپيد موي
افكند صبحگاه در آيينه چون نگاه
در لا به لاي موي چو كافور خويش ديد
يك تار مو سياه!
 

aileen

عضو جدید
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
 

aileen

عضو جدید
تيغهامان زنگخورده و كهنه و خسته
كوسهامان جاودان خاموش
تيرهامان بال بشكسته

ما
فاتحان شهرهاي رفته بر باديم
با صدايي ناتوانتر زانكه بيرون آيد از سينه
راويان قصه هاي رفته از ياديم
كس به چيزي يا پشيزي برنگيرد سكه هامان را
گويي از شاهي ست بيگانه
يا ز ميري دودمانش منقرض گشته
گاهگه بيدار مي خواهيم شد زين خواب جادويي
همچو خواب همگنان غاز
چشم مي‌ماليم و مي‌گوييم: آنك، طرفه قصر زرنگار
صبح شيرينكار

ليك بي مرگ است دقيانوس
واي ، واي ، افسوس
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
تيغهامان زنگخورده و كهنه و خسته
كوسهامان جاودان خاموش
تيرهامان بال بشكسته

ما
فاتحان شهرهاي رفته بر باديم
با صدايي ناتوانتر زانكه بيرون آيد از سينه
راويان قصه هاي رفته از ياديم
كس به چيزي يا پشيزي برنگيرد سكه هامان را
گويي از شاهي ست بيگانه
يا ز ميري دودمانش منقرض گشته
گاهگه بيدار مي خواهيم شد زين خواب جادويي
همچو خواب همگنان غاز
چشم مي‌ماليم و مي‌گوييم: آنك، طرفه قصر زرنگار
صبح شيرينكار

ليك بي مرگ است دقيانوس
واي ، واي ، افسوس


سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست
یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست
یا چو بستان گلستان تو گلزاری هـست
هیچم ار نیــست، تمنــای توام کاری هست
 

HASTI28

عضو جدید
تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هوا داری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
 

HASTI28

عضو جدید
منم که جنگلی بی زمین بودم به جرم کشف گل در اوین بودم
کنار هم قفس تنها ترین بودم تو ساکت بودی و من واژه چین بودم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مكن كز سينه ام آه جگر سوز
برآيد همچو دود از راه روزن

دلم را مشكن و از پا مينداز
كه دارد بر سر زلف تو مسكن
 

HASTI28

عضو جدید
مكن كز سينه ام آه جگر سوز
برآيد همچو دود از راه روزن

دلم را مشكن و از پا مينداز
كه دارد بر سر زلف تو مسكن


نی من منم و نی تو تویی . نی تو منی
هم من منم و هم تو تویی . هم تو منی

من با تو چنانم ای نگار ختنی
کاندر غلطم که من تو ام یا تو منی
 

at_gh

عضو جدید
ياري اندر كس نميبينم ياران را چه شد؟
دوستي كي آخر آمد دوستداران را چه شد؟
 

HASTI28

عضو جدید
دوش رفتم به كوى باده‌فروش
زآتش عشق دل بجوش و خروش
محفلى نغز ديدم و روشن
مير آن بزم پير باده‌فروش
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
لبِ شیرینت ار فرهاد دیدی

به قربانِ تو کردی جانِ شیرین....:gol:


نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملامت علما هم ز عـــــــلم بی عمل است
به چشــــم عقل در این رهگذر پر آشوب
جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است
 

meh_61

عضو جدید
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملامت علما هم ز عـــــــلم بی عمل است
به چشــــم عقل در این رهگذر پر آشوب
جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است


ترک درويش مگير ار نبود سيم و زرش
در غمت سيم شمار اشک و رخش را زر گير
 

MM.R

عضو جدید
روز و شب خون جگر می خورم از درد جدایی

ناگوار است بمن زندگی ای مرگ كجایی
 

meh_61

عضو جدید
يا رب کجاست محرم رازی که يک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنيد[FONT=&quot][/FONT]
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلخوش به بازمانده ی اندوهناک خویش
اما زبازی فلک دون خبر نداشت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا