برنده متعهد میشود
بازنده وعده میدهد
بازنده وعده میدهد
وقتی برنده ای مرتكب اشتباه میشود ، میگوید : اشتباه كردم
وقتیبازنده ای مرتكب اشتباه میشود ، میگوید : تقصیر من نبود
وقتیبازنده ای مرتكب اشتباه میشود ، میگوید : تقصیر من نبود
برنده بیش از بازنده كار انجام میدهد ، و در انتها باز هم وقت دارد
بازنده همیشه آنقدر گرفتار است كه نمیتواند به كارهای ضروری بپردازد
بازنده همیشه آنقدر گرفتار است كه نمیتواند به كارهای ضروری بپردازد
هراس برنده از باختن به آن اندازه نیست كه
بازنده باطناً از برنده شدن دارد
بازنده باطناً از برنده شدن دارد
برنده به بررسی دقیق یك مشكل میپردازد
بازنده از كنار مشكل گذشته ، و آن را حل نشده رها میكند
بازنده از كنار مشكل گذشته ، و آن را حل نشده رها میكند
برندهمیگوید: بیا برای مشكل راه حلی پیدا كنیم
بازنده میگوید : هیچ كس راه حلی رانمیداند
بازنده میگوید : هیچ كس راه حلی رانمیداند
برنده می داند به خاطر چه چیزی پیكار میكند و بر سر چه چیزی توافق و سازش نماید
بازنده آن جا كه نباید ، سازش میكند، و به خاطر چیزی كه ارزش ندارد ، مبارزه میكند
بازنده آن جا كه نباید ، سازش میكند، و به خاطر چیزی كه ارزش ندارد ، مبارزه میكند
برنده با جبران اشتباهش ، تاسف و پشیمانی خود را نشان میدهد
بازنده می گوید : «متاسفم» ، اما در آینده اشتباه خود را تكرارمیكند
بازنده می گوید : «متاسفم» ، اما در آینده اشتباه خود را تكرارمیكند
برنده مورد تحسین واقع شدن را به دوست داشته شدن ترجیح میدهد ، هر چندكه هر دو حالت را مد نظر دارد
بازنده دوست داشتنی بودن را ، به مورد تحسین واقع شدن ترجیح میدهد ، حتی اگر بهای آن خفت و خواری باشد
بازنده دوست داشتنی بودن را ، به مورد تحسین واقع شدن ترجیح میدهد ، حتی اگر بهای آن خفت و خواری باشد
برنده گوش میدهد
بازنده فقط منتظر رسیدن نوبت خود ، برای حرف زدن
بازنده فقط منتظر رسیدن نوبت خود ، برای حرف زدن
برنده از میانه روی و نرمش خود احساس قدرت میكند
بازنده هرگز میانه رو و معتدل نیست گاهی ازموضع ضعف ، و گاهی همچون ستمگران فرودست رفتار میكند
بازنده هرگز میانه رو و معتدل نیست گاهی ازموضع ضعف ، و گاهی همچون ستمگران فرودست رفتار میكند