میلاد نداست... بیاین تبریک بگین...

hakhamaneshian

عضو جدید
درود



میلاد نداست... او که نمیداند به کدامین گناه کشته شد...او که حتی قاتلش هم نمیداند که به کدامین گناه کشت...



میلاد نداست... او که نمیتوانیم به او بگوییم که صد سال زنده باشی...چون ندای او، تا تاریخ تاریخ است، زنده میماند...



میلاد نداست... او که خونش در راه آزادی ریخته شد...



میلاد نداست... او که خونش در راه ایران ریخته شد...



میلاد نداست... او که خونش دامن ناپاک قاتلانش را گرفته...



میلاد نداست... او که یزیدیان پس از قلبش به قبرش هم تیر زدند...



میلاد نداست... او خانواده اش تا به امروز پایمردتر از ندا بودند...



میلاد نداست... او که در قلب ماست...


.


.


.


:gol:ندا جان تولدت مبارک:gol:



اگر نگذاشتند برایت مجلس عزا بگیرم ولی روزی خواهد رسید که در خیابان ندا تولدت را جشن میگیرم...




 
آخرین ویرایش:

a_m68 سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقدیم به ندای ایران و تمام شهدای جنبش سبز:gol::gol::gol:

هوا بارانی است و فصل پاییز
گلوی آسمان از بغض لبریز

به سجده آمده ابری که انگار
شده از داغ تابستانه سر ریز

هوای مدرسه بوی الفبا
صدای زنگ اول محکم و تیز

جزای خنده های بی مجوز
و شادیها و تفریحات ناچیز

برای نوجوانی ها ی ما بود
فرود خشم و تهمت های یکریز

رسیده اول مهر و درونم
پر است از لحظه های خاطرانگیز

کلاس درس خالی مانده از تو
من و گلهای پزمرده سرمیز

هوا پاییزی و بارانی ام من
درون خشم خود زندانی ام من

چه فردای خوشی را خواب دیدیم
تمام نقشه ها بر آب دیدیم

چه دورانی چه رویای عبوری
چه جستن ها به دنبال ظهوری

من و تو نسل بی پرواز بودیم
اسیر پنجه های باز بودیم

همان بازی که با تیغ سر انگشت
به پیش چشمهای من تو را کشت

تمام آرزو ها را فنا کرد
دو دست دوستیمان را جدا کرد

تو جام شوکران را سر کشیدی
به ناگه از کنارم پر کشیدی

به دانه دانه اشک مادرانه
به آن اندیشه های جاودانه

به قطره قطره خون عشق سوگند
به سوز سینه های مانده در بند

دلم صد پاره شد بر خاک افتاد
به قلیم از غمت صد چاک افتاد

بگو ـ بگو آنچا که رفتی شاد هستی
در آن سوی حیات آزاد هستی

هوای نوجوانی خاطرت هست
هنوزم عشق میهن در سرت هست

بگو آنجا که رفتی هرزه ای نیست
تبر تقدیر سرو و سبزه ای نیست

کسی دزد شعورت نیست آنجا
تجاوز به غرورت نیست آنجا

خبر از گورهای بی نشان هست
صدای ضجه های مادران هست

بخوا ن همدرد من هم نسل و همراه
بخوان شعر مرا با حسرت و آه

دوباره اول مهر است و پاییز
گلوی آسمان از بغض لبریز

من و میزی که خالی مانده از تو
و گلهایی که پژمرده سر میز


شعری از هیلا صدیقی
 

Rheoman

عضو جدید
کاربر ممتاز
+

+

روحش شاد ، یادش گرامی و راهش پاینده باد
 
بالا