عشق یعنی ...

nazanin narges

عضو جدید
کجا دنبال مفهومی برای عشق میگردی
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب
 
  • Like
واکنش ها: floe

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوستش می دارم
چرا که می شناسمش،
به دو ستی و یگانگی.
- شهر
همه بیگانگی و عداوت است.-
هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم
تنهائی غم انگیزش را در می یابم.
اندوهش غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی.
همچنان که شادیش
طلوع همه آفتاب هاست
و صبحانه
و نان گرم،
و پنجره ئی
که صبحگا هان
به هوای پاک
گشوده می شود،
وطراوت شمعدانی ها
در پاشویه حوض.
***
چشمه ئی،
پروانه ئی، وگلی کوچک
از شادی
سر شارش می کند
و یاس معصو مانه
از اندوهی
گران بارش:
این که بامداد او، دیری است
تا شعری نسروده است.

چندان که بگویم
«ـ امشب شعری خواهم نوشت»
با لبانی متبسم به خوابی آرام فرو میرود
چنان چون سنگی
که به دریاچه ئی
و بودا
که به نیروانا.

و در این هنگام
دخترکی خردسال را ماند
که عروسک محبوبش را
تنگ در آغوش گرفته باشد.
اگر بگویم که سعادت
حادثه ئی است بر اساس اشتباهی؛
اندوه سرا پایش رادر بر می گیرد
چنان چون دریاچه ئی
که سنگی را
ونیروانا
که بودا را.

چرا که سعادت را.
جز در قلمرو عشق باز نشناخته است
عشقی که
به جز تفاهمی آشکار
نیست.
بر چهره زندگانی من
که بر آن
هر شیار
از اندوهی جانکاه حکایتی می کند
ایدا!
لبخند آمرزشی است.
نخست
دیر زمانی در او نگریستم
چندان که،چون نظری از وی باز گرفتم
درپیرامون من
همه چیزی
به هیات او در آمده بود.
آنگاه دانستم که مرادیگر
از او گزیر نیست.
 

@spacechild@

عضو جدید
اگر می گفتی آسمان...
پاسخ می دادم!
و اگر آب...
و اگر باران...
و اگر هرچیز!
اما درست آمدی..
ورسیدی..
و پرسیدی..
معنای همه چیز را!
راستش
هنوز تکه های قافیه هایم
و ساختار ردیف هایم
بوی شیر می دهد!
معنای همه چیز را جز دراین سردردی
که ازهمان شبِ نخستین دیدارت
تنهاییم راپرکرده
نمی بینم!
نمی توانم که ببینم!

من عشق را این گونه برایت معنا می کنم!
...وخوب می دانم که تمامش را
احساس می کنی...
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چگونه دوست بدارم سپیدار را
که دار می پرورد در آغوش برگ و زمزمه
شکفتگی و سرسبزی است ارمغان بهار
و خیال گل و صدای پرنده
برابر نومیدی
جنجال می کنند
گل سرخ اما
چشم بیدار را
به عربده می خواند
به شور کدام
بلبله داری ای زبان بریده
به جنگل صنوبر و باغ نسرین ؟
گل نسرین
اگر گونه خراشیده دخترم نیست
تمامی سپیداران جنگلی
تابوت های ایستاده برادرانم هستند
گونه خراشیده دخترم
به اشک و بوسه شفا می یابد
زلف برادرانم اما
از ماسه کویر نخواهد رویید باز



 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی, هر چه تو گویی و تو خواهی...
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي عشق، شكسته ايم، مشكن ما را/ اينگونه به خاك ره ميفكن ما را/ ما در تو به چشم دوستي مي بينيم/ اي دوست مبين به چشم دشمن ما را
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چنین با مهربانی خواندنت چیست ؟
بدین نامهربانی راندنت چیست ؟
بپرس از این دل دیوانه من
که ای بیچاره ماندنت چیست ؟
 

nazanin narges

عضو جدید
فهمیدن عشق را چه مشکل کردند
ما را ز درون خویش غافل کردند
انگار کسی به فکر ماهی ها نیست
سهراب بیا که اب را گل کردند
 

samira zibafar

عضو جدید
عشق یک واژه نبود... یک حادثه بود... شایدم خاطره بود که فراموش نشد... یا حضوری که دگرگونم کرد...پر پروازم کرد بردم از وادی شک...پر ایمانم کرد اشک بخشید به من و شعوری پرشور... که دگر عقل به پایش نرسید!
 

samira zibafar

عضو جدید
در بیکران دور ، بر روی سنگ گور / با دست سرنوشت ، با جوهر سرشت دستی نوشته بود ، آرامگاه عشق
 

samira zibafar

عضو جدید
براي کساني که عاشقند ، عشق براي هميشه بي کلام ميماند ؛
اما براي کساني که عشق نمي ورزند ، عشق شوخي بي رحمانه اي بيش نيست
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل از سنگ باید که از درد عشق
ننالد خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ آهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود
مرا بانگ این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت
که آهنگ خود را فراموش کرد
نمی دانم این چنگی سرنوشت
چه می خواهد از جان فرسوده ام
کجا می کشانندم این نغمه ها
که یکدم نخواهند آسوده ام
دل از این جهان بر گرفتم دریغ
هنوزم به جان آتش عشق اوست
در این واپسین لحظه زندگی
هنوزم در این سینه یک آرزوست
دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیابم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمه ماتم است
نمی خواهم این ناخوش آهنگ را
 

@spacechild@

عضو جدید
و عشق...
سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست!
و عشق...
صدای فاصله هاست!
صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند...
و باشنیدن یک هیچ می شوند کدر!
 

nima_tavana

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق يعني خون دل يعني جفا عشق يعني درد و دل يعني صفا عشق يعني يك شهاب و يك سراب عشق يعني يك سلام و يك جواب عشق يعني يك نگاه و يك نياز عشق يعني عالمي راز و نياز:heart::heart:
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگر که عشق نباشد
به سانِ یکه سوارانِ پهنه کابوس
شبی سوارِ مرکبی از نورِ مرگ خواهم شد.
و تا قیامتِ خاک
تمامِ مردهِ شومم را
از هفت خوانِ کینه افلکیانِ بی فردا
گذار خواهم داد.

اگر که عشق نباشد
به روسیاهی این روزهای بی ناموس
شبی چراغ مرکبی بزمِ ننگ خواهم شد
و تا شکستنِ تک
شرابِ کهنه روحم را
از هفت خطِ مستی این خاکیانِ بی فردا
گذار خواهم داد.

اگر که عشق نباشد
به کور چشمی این عاقلانِ بی قاموس
شبی به قبرِ جنون مثلِ سنگ خواهم شد
و تا غمی غمناک
تمامِ پیکرِ فرسوده جنونم را
از هفت پرسشِ فرزانگانِ بی سودا
گذار خواهم داد.

اگر که عشق نباشد
در اوجِ وحشتِ افسانه های دقیانوس
شبی صلیبِ مقبره غارِ تنگ خواهم شد
و تا طلوعِ وحشی آن تک غروبِ وحشتناک
تفاله های همه خوابهای خوبم را
از هفت خوابِ کهنه این خفتگانِ بی غوغا
گذار خواهم داد.

اگر که عشق نباشد
درون ِکوچهِ اندوهِ پیرِ خسته توس
شبی شرابِ محفلِ پورِ پشنگ خواهم شد
و تا سکوتِ شهوتِ سودابه های بی ادراک
صدای سرخِ گلویم را
از هفتِ کوسِ وحشی تورانیانِ بی نجوا
گذار خواهم داد.

اگر که عشق نباشد
می
می
رم.

 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

عشق یعنی تنهایی

یعنی بی کسی

یعنی در حسرت

یعنی مرگ اجباری:gol::cry:
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

عشق یعنی تنهایی

یعنی بی کسی

یعنی در حسرت

یعنی مرگ اجباری:gol::cry:


اگر که عشق نباشد
به سانِ یکه سوارانِ پهنه کابوس
شبی سوارِ مرکبی از نورِ مرگ خواهم شد.
و تا قیامتِ خاک
تمامِ مردهِ شومم را
از هفت خوانِ کینه افلکیانِ بی فردا
گذار خواهم داد.:gol::gol::gol::gol:
 

م.سنام

عضو جدید
عشق یعنی مست گشتن از شمیم
عشق یعنی آفتاب بی غروب
عشق یعنی آسمان ، یعنی فروغ
عشق

یعنی آرزو ، یعنی امید
عشق یعنی روشنی ، یعنی سپید
عشق یعنی غوطه خوردن بین موج
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق يعني مستي و ديوانگي
عشق يعني با جهان بيگانگي
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجده ها با چشم تر
عشق يعني سر به دار آويختن
عشق يعني اشک حسرت ريختن
عشق يعني در جهان رسوا شدن
عشق يعني مست وبي پروا شدن
عشق يعني سوختن يا ساختن
عشق يعني زندگي را باختن
عشق يعني انتظار و انتظار
عشق يعني هر چه بيني عکس يار
عشق يعني ديده بر در دوختن
عشق يعني در فراقش سوختن
عشق يعني لحظه هاي التهاب
عشق يعني لحظه هاي ناب ناب
 

فدكي

عضو جدید
عشق ورزيدن مطلوب است اما آنچه مهم است ..............
معشوق چه كسي خواهد بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق يعني با غم الفت داشتن
سوختن با درد نسبت داشتن
عشق دريک جمله يعني انتظار
انتظار روز رجـــعت داشتن
عشق يعني مستي و ديوانگي
عشق يعني در جهان بيگانگي
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجده ها با چشمان تر
عشق يعني سر به در آويختن
عشق يعني اشک حسرت ريختن
عشق يعني در جهان رسوا شدن
عشق يعني مست و بي پروا شدن
عشق يعني سوختن يا ساختــن
عشق يعني زندگي را باختن
عشق يعني انتـــظار و انتـــظار
عشق يعني هرچه بيني عکس يار
عشق يعني ديـده بر در دوختـن
عشق يعني در فراقش سوختن
عشق يعني لحظه هاي التهاب
عشق يعني لحظه هاي ناب ناب
عشق يعني با پرستو پر زدن
عشق يعني آب بر آذر زدن
عشق يعني سوز ني آه شبان
عشق يعني معني رنگين کمان
عشق يعني با گلي گفتن سخن
عشق يعني خون لاله بر چمن
عشق يعني شعله بر خرمن زدن
عشق يعني رسم و دل برهم زدن
عشق يعني يک تيمم يک نماز
عشق يعني عالمي راز و نياز
عشق يعني چون احسان پا به راه
عشق يعني همچو يوسف قعر چاه
عشق يعني بيستون کندن به دست
عشق يعني زاهد اما بت پرست
عشق يعني همچومن شيدا شدن
عشق يعني قلــه و دريا شدن
عشق يعني يک شقايق غرق خون
عشق يعني درد ومحنت دردرون
عشق يعني يک تبلور يک سرود
عشق يعني يک سلام و يک درود
عشق يعني جام لبريز از شراب
عشق يعني تشنگي يعني سراب
عشق يعني حسرت شبهاي گرم
عشق يعني ياد يک روياي نرم
عشق يعني غرقه گشتن در سراب
عشق يعني حلقه هاي بي حساب
عشق يعني تا ابد بي سرنوشت
عشق يعني آخــرخط بهـشــت
عشق يعني گم شدن در لحظه ها
عشق يعني آبـي بي انتـــها
عشق يعني زرد تنها و غريب
عشق يعني سرخي ظاهر فريب
عشق يعني تکيه بر بازوي باد
عشق يعني حسرتت پاينده باد
 

@spacechild@

عضو جدید
عشق یعنی اینکه اگه آب نبات چوبی بچه گیامو خواستی
دست دست نکنم
بذارمش کف دستت
ولی نگم فقط یه لیس!
 

دزيره

عضو جدید
با عشق گشتم همسفر
يك كوچه باغ از بي كسي
شد ريشه ريشه دامنم
از خار استدلال ها
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق یعنی اینکه ما باور کنیم یک دل دیگر ارادتمند ماست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
shabe sarab غزال وریشه ی عشق ادبیات 0

Similar threads

بالا