تاپیک جانبازان (زینبیان)

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز
امان از فراموشی لاله ها!
 

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز

من این شعر رو خیلی دوست دارم.شعری که شهید علمدار قبل از شهادتش می خونه
ای کاش در دل ذره ای شور و نوا بود
احساس ما با حالت نی همنوا بود
ای کاش شور جنگ در ما کم نمی شد
این نامرادی شیوه مردم نمی شد
ای کاش رنگ شهر بازی ام نمی داد
در جبهه یا طهرا مرا بر باد می داد
 

شاهد

عضو جدید
جانباز

جانباز


رئيس بنياد شهيد كرمان گفت:در كشور 100 هزار جانباز شيميايي وجود دارد كه از ناحيه چشم، ريه‌، پوست و يا تركيبي از اينها آسيب ديدند و در كرمان نزديك به 10 هزار نفر شيميايي هستند و 10 درصد جانبازان كل كشور را تشكيل مي‌دهند.

وي تصريح كرد: يكي از علت‌هايي كه آمار جانبازان شيميايي كرمان بالا است، لشكر 41 ثارالله در حساس‌ترين و خطيرترين ماموريت‌ها را برعهده مي‌گرفت و فرمانده‌هان جنگ وظايف مهم را بر عهده لشكر كرمان مي‌گذاشتند.

وي با اشاره به حوادث اخير در تهران گفت: امروز كساني كه داعيه حقوق بشر دارند و از افرادي كه در خيابان‌ها اغتشاش دارند، دفاع مي‌كنند‌ اينها در دوران جنگ به بهانه‌هاي مختلف به عراق سلاح‌هاي شيميايي مي‌فروختند.

‌حسني اظهار داشت: در استان كرمان 163 نفر بالاي 50 درصد شيميايي هستند و 18 نفر جانباز نابينا و عمدتا شيميايي ‌هستند و هزار و 352 نفر از 25 درصد تا 50 درصد شيميايي شده‌اند و جمع جانبازان شيميايي در كرمان از 5 درصد تا 70 درصد 10 هزار نفر است و معادل 10 درصد افراد شيميايي در كشور را تشكيل مي‌دهند و سند حقانيت و مظلوميت ملت ما هستند.

 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عکس اختصاصی(2):
شهید شیمیایی سید عنایت الله ناصری
سید عنايت‌الله ناصری عضو گردان فجر بود و در عمليات كربلاي 5 همراه با همرزمانش در لشگر هفت حضرت وليعصر(عج) مورد اصابت راكت‌هاي حاوي گاز خردل رژيم بعث عراق قرار گرفت و از ناحيه ريه،چشم و پوست به شدت مجروح شد و پس از 23 سال تحمل درد و رنج مصدوميت شيميايي به فيض شهادت نايل شد.









 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زینبیان
پر درد اما صبور
یکی از بچه ها گفت
از نزدیک زندگیشونو دیدی...
موندم چی بگم...
وقتی کپسول اکسیژن تموم میشه
نفساش به شماره میفته
حالا بچه ها بدویید زنگ بزنید اورژانس
تا امبولانس بیاد هزار بار دلم میلرزه...
نگاهه بابا
شرمنده ام
پسرم
دخترم
اذیت شدید...
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين صدا را فراموش نكن...
خس‌خس سينه‌هايي كه از گاز خردل دشمن پر شده‌اند....
حال كه از آن حادثه تلخ و تاريك بیش از دو دهه می گذرد و حال که مدعیان دروغین حقوق بشر خود به فراموشی زده اند، هيچ وقت اين صدا را فراموش نكن، صداي خس خس سينه‌هايي كه از گاز خردل دشمن پر شده‌اند. صداي سرفه‌هايي كه تو را به ياد روزهاي عشق و عاشقي و جان دادگي در راه آزادي و سربلندي وطن مي‌اندازند. هيچ وقت اين صدا را فراموش نكن.



















 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
...

جانباز را که می‌نویسم، دستی می‌اید و قلمم را هُل می‌دهد به کناری و می‌گوید: با اینکه این کلمه مرکب است ولی چه قدر تنهاست. درست می‌گوید. من حرفش را تصدیق می‌کنم، اما عجله نکنید نمی‌خواهم آن کلمه مقدس را با اعداد و ارقام ممیزدار بعد از آن ‌گره بزنم که از تنهایی در اید! او این اعداد و ارقام را خیلی وقت است که زیر رادیکال برده و جذرش را گرفته است و بعد هم آنقدر ساده‌اش کرده است که تکیدة تکیده شده است!

بگذریم شیمیایی را که به او پیوند می‌زنم، تازه می‌رسم اول سطر غزل عاشقی؛ جانباز شیمیایی، مطلع غزل درد، غزل درد داشتن و دم برنیاوردن؛ غزل سوختن و ساختن و خلاصتان کنم دیوان کامل سوختن و سوختن و سوختن! این مثنوی معنوی که از کوچه پس کوچه‌های شیدایی همه ایران آغاز شده بود به اشارت شمس جماران گل کرد. نیلوفری شد که گوشه گوشه جبهه‌های بیش از هشت ساله را هروله کرد و حماسه شد و سرشاخه‌ها را به آسمان سایید.

و اینک در گوشه‌‌ای از همان کوچه‌ها، گاهی طنین سرفه‌هایش در شرشر اشک‌هایش گم می‌شود و گاهی شرشر اشک‌هایش در سرفه‌هایش و او اکنون سرفه‌زنان، تاول فراق دوستان پرکشیده‌اش را می‌ترکاند!

...

http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=5923&id=60516
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهيد زنده؛
قطعه شعری تقديم به همه جانبازان شيميايي


خواب مي­بيني که در «سردشتي» و «گيلان غرب»
خواب مي­بيني که بر آتش کبابت کرده­اند
خواب مي بيني مي­آيد بوي ترش سيب کال
پس براي آزماشي انتخابت کرده­اند
«هيروشيما» تا «حلبچه» وسعت کابوس توست
خواب مي­بيني مورخها کتابت کرده­اند
از خدا مي­خواستي محشور باشي با حسين(ع)
خواب مي­بيني دعايت را اجابت کرده­اند
خواب مي­بيني کنار صحن «بابا يادگار»
بمبها بر قريه «زرده» اصابت کرده­اند
قصر شيريني که از شيريني­ات چيزي نماند!
يا پلي هستي که چون سر پل خرابت کرده­اند؟
خوشه خوشه بمبهاي خوشه­اي را چيده­اي
باد خاکي با کدامين آتش آبت کرده­اند؟
با کدامين آتش اي شمعي که در خود سوختي!
قطره قطره در وجود خود مذابت کرده­اند؟
مي­پري از خواب و مي­بيني شهيد زنده­اي
با چه معياري _نمي دانم_ حسابت کرده­اند
پایان
اصغر عظيمي مهر



جانباز شیمیایی45 درصد رمضانعلی عسگری








 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
روزهاي جمعه كه ميشه دلا بهونه ميگيره هركي ميره سر يه قبر ازش نشونه ميگيره
يكي سر قبره پدر يكي كناره مادرش يكي كناره خواهرو يكي پيش برادرش
اما يه مادر غمگينو آروم مياد كناره شهيد گمنام ...يه جعبه خرما براي فاتحه خوني مياره آروم مياد ميشينه و سر روي سنگش ميذاره ميگه تو جاي بچه امي گوش بده به حرفاي من از بس كه اينجا اومدم درد اومده پاهاي من...آخر نگفتي كسي رو داري يا كه مثله من بي كسو كاري
مگه تو مادر نداري براي تو گريه كنه غروبه پنجشنبه بياد به قبرتو تكيه كنه؟
غصه نخور من مادرت منم هميشه ياورت نميذارم تنها بشي مدام ميام بالا سرت
از تو چه پنهون يه بچه دارم چند ساله از اون خبر ندارم...
آخ كه دلم برات بگه از پسرم يه خاطره لحظه ي جبهه رفتنش ساعتي كه ميخواست بره
از اون لباس خاكيو از اون كلامه آخرش هرقدمي ميرفت جلو نگاه ميكرد پشت سرش
ديگه نيومد رفت ناپديد شد چشام به درب خونه سفيد شد
ديگه از اون روز تاحالا منتظر زنگ درم بس كه دلم شور ميزنه نصفه شب از خواب مي پرم
كاشكي بودو نگاه ميكرد يزيد سرش رفت بالا دار سزاي اعمالشو ديد لكه ي ننگه روزگار
من مطمئنم الان اگر بود سرگرم شادي از اين خبر بود
اون شبي كه نشون ميداد صدام(لعنةالله عليه)چشاشو بسته بود رفتم به فكر روزيكه دله مارو شيكسته بود ...روزايي كه ميخنديدو خونه ها رو خراب ميكرد روزايي كه با توپو تانك دله مارو كباب ميكرد روزايي كه مثله يه بت مارو تو غم سهيم ميكرد روي گلا پا ميگذاشت بچه ها رو يتيم ميكرد
روزايي كه نمك ميريخت رو زخم داغ پدرا داغ برادر ميگذاشت رو سينه ي برادرا...
الحمدلله دعام اثر كردسوي جهنم عزم سفر كرد
بسه ديگه خسته شدي دوباره خيلي حرف زدم با اينكه قول داده بودم اما بازهم گريه شدم
خدا نگهدار پسرم فعلا ازت جدا ميشم شايد مسافرم بياد زشته تو خونه نباشم
باصد اميد آرزو مادر مفقودالاثر بلند شد از كنار قبر شايد براش بياد خبر
چند ساله مادر كارش همينه خبر نداره بچه اش همينه....:gol:
 
آخرین ویرایش:

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
جانباز شیمیایی 70 درصد "عباس تریوه":
26 تیر ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی "فاو" ؛ وقتی برای بردن باطری بی سیم به منطقه رفته بودم، دیدم همه بچه ها ماسک زده اند، متوجه شدم که دشمن شیمیایی زده.
من که سوار موتور بودم نتوانستم همان لحظه از ماسک استفاده کنم.....










 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داش خیبر اگه میشه یکم از اون درده دلایه قشنگت رو هم اینجا بکنخدایی هر وقت کلماتتو میخونم هوایی میشم
خیلی پروازی حرف میزنی ها

من که هر وقت از شهدا و جانبازا چیزی میبینم فقط میگم

شرمنده ام
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
داش خیبر اگه میشه یکم از اون درده دلایه قشنگت رو هم اینجا بکنخدایی هر وقت کلماتتو میخونم هوایی میشم
خیلی پروازی حرف میزنی ها

من که هر وقت از شهدا و جانبازا چیزی میبینم فقط میگم

شرمنده ام
علی یه درد خیلی بزرگ دارم..
درمون نداره علی..
امروز سر خاک 5 تا شهید گمنام زیارت میکردم.
دردم اینه که برخی این زجرهایی که این جانبازا میکشن رو میبینن و باز هم میگن شما دیوانه اید چون همش میگید دشمن دشمن..
کاش خداوند رحمان کمک بکنه مارو..
وقتی جای ترکش هایی که پای دائیم رو سیاه کرده میبینم به همه چیز حسرت میخورم..
دوست دارم بغلش کنم و بوش بکنم..
اون رفت تا امروز عده ای به قاتلان دوستان دائی من لبیک بگن..
دلم پره علی..خیلی پر..
 

mansoore72

عضو جدید
کاربر ممتاز
علی یه درد خیلی بزرگ دارم..
درمون نداره علی..
امروز سر خاک 5 تا شهید گمنام زیارت میکردم.
دردم اینه که برخی این زجرهایی که این جانبازا میکشن رو میبینن و باز هم میگن شما دیوانه اید چون همش میگید دشمن دشمن..
کاش خداوند رحمان کمک بکنه مارو..
وقتی جای ترکش هایی که پای دائیم رو سیاه کرده میبینم به همه چیز حسرت میخورم..
دوست دارم بغلش کنم و بوش بکنم..
اون رفت تا امروز عده ای به قاتلان دوستان دائی من لبیک بگن..
دلم پره علی..خیلی پر..


داداشي شما كه دايي ات رو مي بيني
اگه هر روز مثل من بابات جلوي چشمات به خاطر اسيب هاي توي جنگ زجر مي كشيد و دم بر نمياورد كه تو راحت باشي و .......
ولي يك سري خيلي راحت اون ها رو و هدفشون رو به مسخره بگيرن يا ازش سو استفاده كنن
داداش ببين اون وقت من چه حالي مي شم
وقتي نتوني هيچي بهشون بگي جون نمي فهمند
كسايي كه مي گن جنگ تموم شده به ما ربطي نداره..:cry::cry:
ديگه نمي تونم چيزي بگم
فقط اميدوارم خدا نذاره بابام اين چيز ها رو ببينه
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
داداشي شما كه دايي ات رو مي بيني
اگه هر روز مثل من بابات جلوي چشمات به خاطر اسيب هاي توي جنگ زجر مي كشيد و دم بر نمياورد كه تو راحت باشي و .......
ولي يك سري خيلي راحت اون ها رو و هدفشون رو به مسخره بگيرن يا ازش سو استفاده كنن
داداش ببين اون وقت من چه حالي مي شم
وقتي نتوني هيچي بهشون بگي جون نمي فهمند
كسايي كه مي گن جنگ تموم شده به ما ربطي نداره..:cry::cry:
ديگه نمي تونم چيزي بگم
فقط اميدوارم خدا نذاره بابام اين چيز ها رو ببينه
ما نمردیم ابجی..
ما زنده ایم..
مطمئن باش اول من میمیرم بعد بابای تو این چیزارو میبینه..
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دمه همتون گرم
ارش به خدا خسته شدم چند وقت پیش نیمه شب رفتم
مزار شهدای گمنام دیدم
یه چند تا دختر پسر دارن...
این ور هم چند تا جون دارن میترکونند...
ولله از زندگی توی این شهرای بزرگ خسته شدم
خیلی حرمت میشکونند
به شهدا میگن مرده و به جانبازا میگن بدبخت و...
مسخره و...
روزه تدفین این چند تا شهید گمنام توی دانشگاه ازاد نبودی
مایم از طرفه دانشگاه فردوسی رفته بودیم
خیلی حرمت شکوندن...
واقعا شرم کردم
 

mansoore72

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما نمردیم ابجی..
ما زنده ایم..
مطمئن باش اول من میمیرم بعد بابای تو این چیزارو میبینه..

نه دادشي خدا همتون رو زنده نگه داره كه اگه شماهام نبوديد و من به شما ها اميد نداشتم
تا حالا يك بلايي سره خودم اورده بودم
داداش فقط دعا كنيد دعا
شماها به نظر من خوبي رو تموم كرديد در حق امثال باباي من و خانواده ي من
پس اين قدر خوداتون رو زجر نديد
كسانيكه بايد اون دنيا جواب گو باشن اين قدر راحت از كنار اين مسائل مي گذرن اون وقت شما گلا خودتون رو ناراحت مي كنيد؟؟؟
نكن داداش
نكن اين جوري با خودت:cry::cry::cry::cry:
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه دادشي خدا همتون رو زنده نگه داره كه اگه شماهام نبوديد و من به شما ها اميد نداشتم
تا حالا يك بلايي سره خودم اورده بودم
داداش فقط دعا كنيد دعا
شماها به نظر من خوبي رو تموم كرديد در حق امثال باباي من و خانواده ي من
پس اين قدر خوداتون رو زجر نديد
كسانيكه بايد اون دنيا جواب گو باشن اين قدر راحت از كنار اين مسائل مي گذرن اون وقت شما گلا خودتون رو ناراحت مي كنيد؟؟؟
نكن داداش
نكن اين جوري با خودت:cry::cry::cry::cry:
جلو تو و خانوادت روم سیاهه ابجی ..
سیاهه سیاه..:gol:
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دست همتون درد نکنه و مثل همیشه پیش شما کم می اوریم...فقط وفقط میتونم بگم دم همتون گرم ....
 
بالا