علی یه درد خیلی بزرگ دارم..داش خیبر اگه میشه یکم از اون درده دلایه قشنگت رو هم اینجا بکنخدایی هر وقت کلماتتو میخونم هوایی میشم
خیلی پروازی حرف میزنی ها
من که هر وقت از شهدا و جانبازا چیزی میبینم فقط میگم
شرمنده ام
علی یه درد خیلی بزرگ دارم..
درمون نداره علی..
امروز سر خاک 5 تا شهید گمنام زیارت میکردم.
دردم اینه که برخی این زجرهایی که این جانبازا میکشن رو میبینن و باز هم میگن شما دیوانه اید چون همش میگید دشمن دشمن..
کاش خداوند رحمان کمک بکنه مارو..
وقتی جای ترکش هایی که پای دائیم رو سیاه کرده میبینم به همه چیز حسرت میخورم..
دوست دارم بغلش کنم و بوش بکنم..
اون رفت تا امروز عده ای به قاتلان دوستان دائی من لبیک بگن..
دلم پره علی..خیلی پر..
ما نمردیم ابجی..داداشي شما كه دايي ات رو مي بيني
اگه هر روز مثل من بابات جلوي چشمات به خاطر اسيب هاي توي جنگ زجر مي كشيد و دم بر نمياورد كه تو راحت باشي و .......
ولي يك سري خيلي راحت اون ها رو و هدفشون رو به مسخره بگيرن يا ازش سو استفاده كنن
داداش ببين اون وقت من چه حالي مي شم
وقتي نتوني هيچي بهشون بگي جون نمي فهمند
كسايي كه مي گن جنگ تموم شده به ما ربطي نداره..
ديگه نمي تونم چيزي بگم
فقط اميدوارم خدا نذاره بابام اين چيز ها رو ببينه
ما نمردیم ابجی..
ما زنده ایم..
مطمئن باش اول من میمیرم بعد بابای تو این چیزارو میبینه..
جلو تو و خانوادت روم سیاهه ابجی ..نه دادشي خدا همتون رو زنده نگه داره كه اگه شماهام نبوديد و من به شما ها اميد نداشتم
تا حالا يك بلايي سره خودم اورده بودم
داداش فقط دعا كنيد دعا
شماها به نظر من خوبي رو تموم كرديد در حق امثال باباي من و خانواده ي من
پس اين قدر خوداتون رو زجر نديد
كسانيكه بايد اون دنيا جواب گو باشن اين قدر راحت از كنار اين مسائل مي گذرن اون وقت شما گلا خودتون رو ناراحت مي كنيد؟؟؟
نكن داداش
نكن اين جوري با خودت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
جنگيديم تا شما سربلند باشيد.... گزارشی از مركز توانبخشی جانبازان ثارالله | دفاع مقدس | 0 | ||
جملات قصاری از شهدا و جانبازان | دفاع مقدس | 0 |