بسم رب الشهدا

fatam

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانيلو، برادر من، عزيزه من، بيخيال شو!
اون بيتاب رو كه همتون درموردش حرف ميزديد رو يه بار گفتيم، گفت چشم!
خواهشا تو هم ديگه ازين بحثاي سياسي اينجا نكن... خدا شاهده اينجا فقط مخصوصه دفاعه مقدسه و لاغير!
يه محفلي براي رفقا تا به دور از سياست و به دور از جناح بندي و تمام مشكلات امروز جامعه و فارغ از همه چي، از شهداي جبهه و جنگ بگيم و عرفانشونو ايمانشون...
گيريم حرف تو راست، اينجا جاش نيست...

برادر خوبم، بسه!
مرسي...
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بابام جایی بوده که حاج محمود کاوه فرماندش بوده توی کردستان
خیییییییییلی از حاج محمود برام میگه
مفصله
اینو یه بار دیگه هم گفتم
اما...
میگه شبی که شهید کاوه به لقالله پیوست
از خط نگه دار هم جلو تر رفته بود
رفت رفت و...
ودیگه نیومد

نثار روحش صلوات
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان منو این حاج مرتضی خودمون یه چند وقته پیش در حده مرگ زدیم به سر وکله ی هم اصلا هم خط ومش سیاسی مون باهم یکی نیس و...
ولی اینجا بعد از چند وقت بهم رسیدم و ازهم تشکر کردیم ودسته اتحاد و برادری رو فشردیم
و...

دوستان اگه لطف کنید دیگه بس کنید و فقط پست پیرامون شهدا بزارین ممنون میشم
تاپیک شهدا باید اروم باشه
دیگه پسته متفرقه اگه نزارید خیییییییییییلی عالی میشه
اگر به قوله حاج مرتضی نویزی هم اومد
شما با پست پیرامون شهید این نویز رو سریع خنثی کنید
ممنونم ازهمه ی دوستا گلم
علي علي بسم الله
بابام جایی بوده که حاج محمود کاوه فرماندش بوده توی کردستان
خیییییییییلی از حاج محمود برام میگه
مفصله
اینو یه بار دیگه هم گفتم
اما...
میگه شبی که شهید کاوه به لقالله پیوست
از خط نگه دار هم جلو تر رفته بود
رفت رفت و...
ودیگه نیومد

نثار روحش صلوات
صورتش خيلي با ادم حرف ميزنه علي..خيلي..
كاش شفاعت كنه..
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانيلو، برادر من، عزيزه من، بيخيال شو!
اون بيتاب رو كه همتون درموردش حرف ميزديد رو يه بار گفتيم، گفت چشم!
خواهشا تو هم ديگه ازين بحثاي سياسي اينجا نكن... خدا شاهده اينجا فقط مخصوصه دفاعه مقدسه و لاغير!
يه محفلي براي رفقا تا به دور از سياست و به دور از جناح بندي و تمام مشكلات امروز جامعه و فارغ از همه چي، از شهداي جبهه و جنگ بگيم و عرفانشونو ايمانشون...
گيريم حرف تو راست، اينجا جاش نيست...

برادر خوبم، بسه!
مرسي...

شما درست میگید.دیشب زیاده روی کردم.از همتون عذر میخوام.همیشه حرف حق را اکثریت میزنه.همه دوستان نظرتون این هست که دیشب پست های اشتباهی دادم.من هم قبول میکنم.
باز هم از همتون عذر میخوام
 

آقا سید

مدیر بازنشسته
شما درست میگید.دیشب زیاده روی کردم.از همتون عذر میخوام.همیشه حرف حق را اکثریت میزنه.همه دوستان نظرتون این هست که دیشب پست های اشتباهی دادم.من هم قبول میکنم.
باز هم از همتون عذر میخوام
ممنونم ازت ... خیلی خوبه این روحیه تو رو همه داشته باشیم ...:gol:
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شهدا شرمندم به خدا

میگم عاشقم
اما خودم بهترمیدونم که نالایقم

کدوم عاشقی
من که همیشه برای تو یاینه ی دقم
کجاعاشقم

میگم مجنونم
اما نمازه اول وقتمو نمیخونم

میگم مجنونم.میگم مدیونم
اما یه عکس شهید نیس رودیوار خونم

میگم علقمه و غافلم از غربت اروند
شرمنده نشدم ازپلاک چفیه و سربند
 

fatam

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم رب الشهدا و الصديقين

« خدا مي داند كه راه و رسم شهادت كور شدني نيست
و اين ملت ها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود
و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود. »
امام خميني (ره)



اللهم ارزقنا توفيق شهادة الي سبيلك




 

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمان الرحيم

بلخره به ارزوم رسيدم..
وقتي ادمين گرامي بهم پيغام داد كه اينجارو ساخته انگار بال دراورده بودم و ميخواستم پرواز بكنم..
پروازي بسوي باكري هاي..بسوي همت ها...
بسوي مدني ها..بسوي زيندين ها..
بسوي كاظمي ها..
خواستم با ب بسم الله اينجارو شروع بكنيم و از شهداي پاكمون دفاع كنيم..
نميدونم گريه كنم..بخندم..چيكار كنم..
ولي گريه رو به خنده ترجيح ميدم..
فقط خدارو شاكرم كه فرصتي نصيب منه گناهكار و نوكر شهدا قرار داده كه از شهدا بگم..
از ايثارهاشون بنويسم..
بچه ها بسم الله..هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله..
يا علي..
تالار نو مبارک ارش جون ..........مردم پارتی دارن دیگه .......روح شهدای پاک شاد
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط یه جمله میخواستم بگم چون این جمله رو خیلی دوست دارم :
(البته جاهای دیگه هم گفتم ولی حیفم میاد اینجا که جای اصلیشه نگم :w16: )


زندگی زیباست، اما شهادت زیباتر ...


همین و بس...

از همه التماس دعا دارم... :w16: :gol:
 

bringing good

عضو جدید
بسم الله الرحمان الرحيم

بلخره به ارزوم رسيدم..
وقتي ادمين گرامي بهم پيغام داد كه اينجارو ساخته انگار بال دراورده بودم و ميخواستم پرواز بكنم..
پروازي بسوي باكري هاي..بسوي همت ها...
بسوي مدني ها..بسوي زيندين ها..
بسوي كاظمي ها..
خواستم با ب بسم الله اينجارو شروع بكنيم و از شهداي پاكمون دفاع كنيم..
نميدونم گريه كنم..بخندم..چيكار كنم..
ولي گريه رو به خنده ترجيح ميدم..
فقط خدارو شاكرم كه فرصتي نصيب منه گناهكار و نوكر شهدا قرار داده كه از شهدا بگم..
از ايثارهاشون بنويسم..
بچه ها بسم الله..هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله..
يا علي..
حاجی خیلی خودتو دست کم گرفتی ...................
کربلا رفتنی ما رو هم دعا کن.........
اگه توفیق دست داد من هم خیلی دوست دارم کمکت کنم.
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاطراتي خواندني از سردار نور علي شوشتري




*سفره اي با خوراک وحدت
دقايقي قبل از اذان مغرب روز شانزدهم رمضان ، ماشين‌هاي جورواجوري که اکثرشان وانت بودند، جاده سربالايي، با شيب نسبتاً تند تپه بزرگ شهر راسک، مرکز شهرستان سرباز، که مقر سپاه بر روي آن واقع شده، را مي پيمودند و بالا مي آمدند، با مختصر شناسايي و با گفتن جمله کوتاه «ما ميهمان سرداريم» از نگهباني ورودي به آساني و با احترام نظامي مي‌گذشتند و داخل مي‌‌شدند.
لحظاتي بعد سرنشينان اين خودروها که همگي در لباس سفيد بلوچي وتک و توکي هم با لباس خاکي رنگ و خاکستري هستند، مورد استقبال گرم سردار و ديگران پاسداران قرار مي‌گيرند، آري اينان که سران طوايف و عشاير منطقه سرباز هستند، آمده‌اند تا ميزبان سفره افطار يکي ازسربازان ولايت و رهبري باشند.
سردار شوشتري جانشين فرمانده نيروي زميني و فرمانده قرارگاه قدس سپاه که با عزمي خستگي ناپذير، کمر همت را به خشکاندن ريشه ناامني در جنوب شرق بسته است، اين روز مبارک را غنيمت شمرده، تا در اين نقطه دور افتاده و محروم، ميزبان جمعي از بندگان روزه‌دار خداي رحمان باشد.
*همه سران طوايف بلوچ منطقه آمده بودند
پس از اقامه نمازمغرب‌، سفره افطار در گوشه نمازخانه سپاه پهن مي‌شود‌، سفره‌اي ساده و بي‌ريا. سفره‌اي که شايد مشابه آن را در هيچ جاي ديگري نتوان يافت.
همه آمده‌اند، طوايف آسکاني، صلاحي ، شه‌بخش، بر و ديگران. از راههاي دور و نزديک، از پيشين، جکي گور و از خود شهر راسک، بخش سرباز يا مناطق دورتري همچون آشار و ايرافشان وخيلي جاهاي ديگري که من حتي اسمش را نمي‌دانم.
عبدالرحيم از پيشين، خان محمد از آن سوي‌تر، رحيم داد از آشار، ابوالحسن از ايرافشان وکدخدا محمد از تگران، غلامعلي از نقطه صفر مرزي و به قول خودش از ميل مرزي 196 ودهها چهره ديگر.
سردار چونان نزديکان و خويشان خود، يکي يکي تعارف مي‌کند و با احترام بر سفره مي‌نشاند و در تب و تاب است تا کم وکسري نباشد، هر از چند گاهي هم که تازه واردي مي‌آيد، تعارف به نشستن مي‌کند و دوباره افطار خود را ادامه مي‌دهد. با پايان يافتن افطار گپ و گعده‌ها و بگو و بخندها شروع مي شود.«خان محمد صلاحي چطور است؟» ،«کدخدا محمد بسيار تا بسيار خوش آمديد » و جالب اينکه که بيشتر افراد را به اسم کوچک مي شناسد و صدا مي زند.
اين رابطه صميمي سردار را که مي‌بينم نا خود آگاه به ياد حرف چند روز پيش حاج کمال فرمانده گردان تکاورمان مي افتم که با خنده مي گفت:« اگر خواستي بفهمي سردار کي به منطقه مي آيد کافي است از يکي از اين عشاير بپرسي، نه من يا ديگري! زيرا آنها بهتر از ما خبر دارند.»
*ديگر دغدغه امنيت در اينجا نداريم
سفره افطار جمع مي شود. سران طوايف بلوچ به دور سردار حلقه مي‌زنند و او نيز در همان ابتدا پس از نام و ياد خدا مي گويد: «اين را از همين اول بگويم که من با حضور شما مردم غيور ديگر هيچ دغدغه امنيتي در اينجا ندارم و يقين هم دارم هيچ کس نمي تواند کوچک ترين نفوذي در صفوف مستحکم شما داشته باشد».
والحق که اينگونه است ، زيرا مرد بلوچ امروز ديگر بخوبي دريافته است، آنهايي که در آن سوي مرزها با بلعيدن دلارهاي آمريکايي و پوندهاي انگليسي سنگ خلق بلوچ را برسينه مي زنند، تنها و تنها به منافع خويش مي انديشند و لاغير. سردار به پيروي از مولا و مرادش حضرت آقا، از وحدت وهمدلي سخن به ميان مي آورد ومي گويد:«برادران من، امروز دشمن منتظر تفرقه شماست، منتظر دودستگي است. اگر خداي ناکرده، اختلافي پيش آمد، نگذاريد به جاي باريک کشيده شود.اصلاً يکي از خصوصيات طايفه، همين با هم بودن است ».
توصيه‌هاي وحدت بخش سردار که به اينجا مي رسد، به ياد حرف هاي پيش از افطار ابوالحسن از طايفه آسکاني مي افتم که مي گفت:«خوبي سپاه به همين است که قبل از هر چيزي به فکر وحدت ماست، کاري که بعضي ها از آن غفلت کردند. سپاه به فکر خدمت است و براي همين است که ما تا پاي جان در کنار سپاه هستيم. »​
 

reza4321

عضو جدید
کاربر ممتاز
کیست در این انجمن، محرم عشق غیور؟


ما همه بی غیرتیم، آینه در کربلاست

عکس تکون دهنده ای هست.واقعا ما داریم به کجا میریم.
لقمه های حروم داره شکمهامونو پر میکنه و برای همین یواش یواش حرف حق رو نمیتونیم بشنویم.تا جایی که روزی این حرف امام حسین تو عصر ما تکرار خواهد شد که :ایا میدانید چرا سخنان من در شما اثری ندارد؟؟؟زیرا که شکمتان را از لقمه های حرام پر کردید.
ایا الان در جامعه ما با وجود این عکسها .این شهیدها.این ستاره ها ایا وجود لقمه حرام نیست که اینقدر ما رو به سمت اخرالزمانی میکشه؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

fatam

عضو جدید
کاربر ممتاز
فردا...:gol:
كهف الشهدا....:gol:
دعاي ندبه...:gol:



به ياده تك تك شما دوستاي خوبم كه نميشناسمتون، فقط معرفتتونو ميشناسم و پاكيتونو، به ياده تمام شما خواهم بود...

جاي همتونو خالي ميكنم...



التماس دعا - يا حق
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
عکس تکون دهنده ای هست.واقعا ما داریم به کجا میریم.
لقمه های حروم داره شکمهامونو پر میکنه و برای همین یواش یواش حرف حق رو نمیتونیم بشنویم.تا جایی که روزی این حرف امام حسین تو عصر ما تکرار خواهد شد که :ایا میدانید چرا سخنان من در شما اثری ندارد؟؟؟زیرا که شکمتان را از لقمه های حرام پر کردید.
ایا الان در جامعه ما با وجود این عکسها .این شهیدها.این ستاره ها ایا وجود لقمه حرام نیست که اینقدر ما رو به سمت اخرالزمانی میکشه؟؟؟

خوشحالم که هنوز تو هستی برای درک حرف هایی که امروز برای خیلی ها خنده دار است.
خوشحالم که هنوز تو هستی که بیاد داشته باشی چه خون ها برای این استقلال، برای این آزادی و برای این انقلاب اسلامی ریخته شد.
چه گوهرهایی از دست رفتند. برای آزادی و امنیت من و تو. برای اینکه امروز تو باشی، حتی اگر آنها نباشند.

پدر منتی بر کسی ندارد، اما من نخواهم بخشید کسانی را که به این انقلاب ضربه می زنند، برای روزهایی که پدر می توانست باشد، اما نبود...
خوشحالم که هنوز تو هستی ...
 

sharlin

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به.. به به..

ببینین کی اومده..

سر دسته خواهران شلوغ..
خواهر شاهده گل...

آقا تاپیک و چراغونی کنین...

یه چند تام گاو و گوسفند بکشین..

صاحب تاپیک کجااااااااااسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتتتتتت/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بیایین پذیرایی کنین مهمون ویژه داریم..

 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها

این شعر رو ببینیم، بعد فکر کنیم که وظیفه و تکلیغمون در برابر خون شهدا چیه و آیا داریم انجامشون میدیم یا نه؟؟


تا مكتب جبهه خوب معنا نشود ................ بار دگر آن روحيه پيدا نشود

ياران به جا مانده مراقب باشيد ................. خون شهدا فرش ره ما نشود


شایدم من اصلا توفیقشو ندارم که جز یاران به جا مانده باشم...
نمیدونم؟؟!!...

من خودم که فقط میتونم بگم : شهدا شرمنده ام ...

التماس دعا
 

شاهده

عضو جدید
هو الشهید

سلام شارلین جان :gol:
آخه من و شلوغ کردن !؟ :redface:

ممنونم از خوش آمد گویی گرم و صمیمانه ات :w27:
.
.
.


گاهی سکوت

گویاتر از تکلم و فریاد است

گاهی " نبودن "

روشن ترین دلیل حضور است

گاهی بقا و زندگی جاودانه را

با خطی از حماسه و خون نقش می زنند

گاهی ردای سرخ شهادت

این جامه ی بلند خدایی

یک آیه است، آیه ی" بودن "

یک شاهد است، شاهد " ایمان "

آری...

در طول قرنها در قلب نسل ها

در پهنه ی زمین و دل تاریخ

اینگونه زنده اند شهیدان...
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز


خاکستر سبز

هنوز از جبهه می آید نسیم آشنای تو
خیال انگیز و رویایی عروج تا خدای تو
خیال کوچه هامان پر شد از عطر نفس هایت
چه اشک افشانی ای دارم من امشب در هوای تو
تو بر سجاده خونین نماز عاشقی خواندی
کجا بود ای برادر ! کعبه تو کربلای تو
من آن شب دیدم از اعماق رویاهای شیرینم
سواری نور می پاشید روی زخم های تو
از امشب چشم های خسته را از راه می گیرم
که روی کوچه جاری نیست دیگر جای پای تو
به این تابوت ها تا چشم ها را می سپارم من
دلم در خود فرو میریزد ای خواهر فدای تو !
پس از چشم انتظاری ها به اشک خویش مي شويم
پلاكی جامه ای يا استخوانی را به جاي تو !
پروانه نجاتی
تابستان ۱۳۷۴ - خرامه
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان من به عنوانه داداشه همتون
و کوچکترین عضو اینجا وخاکه پایه همه ی بچه های تاپیک شهدا یه درخواست دارم
اگه میشه لطف کنید
بحثه متفرقه نکنید توی تاپیک
چون احتمال داره تاپیک از مسیر اصلیش خارج بشه
بزارید اینجا فقط ماله شهدا باشه
منو امثاله من که هیچ جایه زندگیشون ماله شهدا نیس اینجارو فقط مخصوصه شهدا کنیم بهتره
بازم ممنونم ازتون
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مورده بی همتای تاریخ ایران

مورده بی همتای تاریخ ایران

چمران
در سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یك ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اكبر، چمران در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شركت و از عدم تحرك و سكون نیروهاانتقاد كرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود كه در آن شركت داشت و فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناكی بود.
در سحر گاه سی و یكم خرداد 1360 ، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دكتر چمران بشدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یكی دیگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی كند . در لحظه حركت، یكی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: « همانند روز عاشورا كه یكایك یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینك خود او آماده حركت به جبهه است.»
بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات كرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حركت ادامه دادند تا اینكه به قربانگاه رسیدند .
چمران همه رزمندگان را در كانالی پشت دهلاویه جمع كرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریك و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی مالا مال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، می برد.»
خداوند ثابت كرد كه او را نیز دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سركشی به مناطق و خطوط مقدم بر اثر اثابت تركش خمپاره های دشمن به شهادت رسید .
 
بالا